فاطمه رجبی:هاشمی به رعیت خود دستور داده ..
فاطمه رجبی:هاشمی به "رعیت" خود دستور داده است "احمدی نژاد" را مصلوب کند
در پی انتقاد روزنامه جمهوری اسلامی از احمدی نژاد ، مدافع همیشگی او ، یعنی فاطمه رجبی ، با نوشتن یادداشتی با عنوان " روزنامه جمهوری اسرائیل !" در سایت شخصی خود که در پایگاه اینترنتی انصار نیز منتشر شده است ، به مسیح مهاجری ، مدیر مسوول "جمهوری اسلامی " به شدت حمله کرد و او را "رعیت" هاشمی خواند که به دستور ارباب خود ، در "مصلوب کردن احمدینژاد" حتی یک لحظه غفلت نکرده است.وی همچنین قلم او را به دستان بمب گذار منافقین تشبیه کرد .
متن کامل این نوشتار ، بدون هیچ قضاوتی درباره آن ، بدین شرح است :در این که "مسیح مهاجری" در قالب "کارگزاریِ قیصر" یا وظیفه و تکلیف اجرایِ توطئهها و فتنههای کارگزارانی حدود 2 سال است عمل میکند، هیچ شبههای وجود ندارد. و این که این "کارگزار قیصر" بنا به دستور ارباب خود، در "مصلوب کردن احمدینژاد" حتی یک لحظه غفلت نکرده است نیز بر هیچکس پوشیده نیست.
این که بغض و کینه و حسد شکست هاشمی رفسنجانی و پیروزی احمدینژاد، این "مأمور معذور" را از حالت عادی خارج ساخته، و هر چه بر پیروزیهای شگفتآور احمدینژاد افزوده میشود، این "عدم تعادل روحی" در "ارباب" و "رعیت" بیشتر میشود نیز تردیدناپذیر است.
هیهات که "مافیای هفتسر قدرت و ثروت یک لحظه آرام بگیرد، و آن "خود سردار خواندههای سازندگی" با افشا شدن برنامههای رسوا، و عملکرد رسواترشان، به ویژه در فرزندان رشوهخوار و وابسته و ... دمی از تهاجم به احمدینژاد غافل شوند، و کدام ابزار بهتر از روزنامه جمهوری ارگان هاشمی رفسنجانی، که با پلیدترین شکل گوی سبقت را از پلیدترین قلمها ربوده است؟
سرمقالة ننگین دیروز این روزنامه در واقعیت امر یک "کودتای همهجانبه" و یک ننگیننامه پر کینه و حسد و فتنه و آشوبگری تمامعیار بوده است، که "قلمبه مزدی" را با تصویری آشکار نمایش میدهد.
مخالفت با شعار عدالتمحوری از کسی چون "کارگزار قیصر" بعید نیست، و چرا نباشد؟
1. از قلمی که برای رئیس مافیاگران، واژه "آیت الله" به کار میبرد، و فساد رسوای خاندانی او، و تباهی اندیشهی ضدولایتی او را تطهیر میکند، و چون یک مأمور اجنبی بر حضرت آیتالله مصباح یزدی به جرم "رواج اندیشهی اسلام ناب" میتازد، چه انتظاری باید داشت که عدالت را تحمل کند.
2. مخالفت، تقابل و فتنهگری واژگونه نسبت به افتخارآفرینترین مدیریتِ احمدینژاد در ماجرای تجاوزگران نظامی انگلیسی، یکی از پلیدترین و سیاهترین نقاط اندیشهای این مأمور قیصر است که در کارنامهی او درج شد.
چگونه این "کارگزار قیصر" بیپروا فساد سیاسی، روابط پنهان و حمایت خارجی از ارباب خود را در انتخابات و هماکنون نمیبیند، یا به آن افتخار دارد، اما عظمتآفرینی احمدینژاد را در دیپلماسی عزتمند، چونان لشکریان اموی به یورش میگیرد؟
3. کارگزار قیصر با تحریک منافقانه، بیآبرویی وسیع را به تصویر میکشد. قلم او چون دستهای بمبگذار منافقان با حسد و بغض و کین اربایش آغشته گردیده، و طرح یک کودتای همهجانبه را با ایجاد "تحریک" و "فتنه" و "شورش" علیه احمدینژاد در کلمات گنجانیده است. زهی تاسف که این مأمور، چنین سرسپرده وارد کارزار شده و آخرین گام خود را با "خودکشی برای رفسنجانی" و امیدهای برباد رفته او برداشته است.
4. کارگزار قیصر که از بیان دیپلماتیک رئیسجمهور پیرامون رابطه با مصر مسلمان، از وحشت پیروزی دیگر احمدینژاد در جهان اسلام، به یک بیمار روحی تبدیل گردیده 3 نکته را فراموش کرده است:
الف – برداشت منافقانه از رهنمودهای حضرت امام سلام الله علیه و فتنهگری آشکار در این زمینه، در حالی که اربابش "وعده رابطه با امریکا" را در انتخابات نهم در پیشگاه ملت آشکارا اعلان داشت، مشخص است.
ب – کارگزار قیصر فراموش کرده که "قیصر یا همان ارباب او" در 16 سال گذشته، شاهد، ناظر و حامی ملاقاتها، روابط و ... پنهان با امریکا بوده، که طشت این رسوایی پس از روی کار آمدن احمدینژاد از بام به زمین افتاد. آیا دستگیری "حسین موسویان" سبب این عدم تعادل روحی گردیده است؟ چرا که پیگیری پرونده او شاهکارهای شخصیتهای برجستهی نظام !!! را در ارتباط با بیگانگان روشن میکند.
ج – کارگزار قیصر به دلیل عدم تعادل روحی و رنج از حذف کامل اربابش از صحنههای فکری و سیاسی توسط ملت، و پیروزیهای سیاسی چشمگیر احمدینژاد دینمدار در جهان اسلام، و حتی جهان غرب، بیاد بیاورد، "قیصر" چگونه در برنامهی زندهی تلویزیونی به حضرت امام – که درود خدا بر او باد – توهین کرده و با دروغپردازی، برای «مَنِ» خود، هر آنچه پلیدی بود را ارایه کرد.
همچنین به یاد بیاورد ارباش برای آرای غیرمشروع و غیرمقبول جمعشده توسط دخترانش در خبرگان رهبری، به هر وسیلهای آویخت و حتی "ولایت فقیه را اصل مطرود" خواند. آیا شرمندگی این رفتار و گفتار پلید، این کارگزار قیصر را حتی یک لحظه به خود متوجه نمیکند؟
آیا بازگشت مافیاگران قدرت و ثروت، خویشاوندسالاران غارتگر، سیاستبازان پنهانکار و ذلتپذیر، و آنان که ملت کمترین اعتمادی به آنها در عرصهی فکری، سیاسی و عملی ندارند، تا این حد ضروری است که این کارگزار قیصر چنین دیوانهوار صفحات روزنامه "جمهوری اسرائیل" را سیاه کند؟
واقعیت آن است که سرمقاله مذکور را تنها میتوان در روزنامههای "هاآرتص" یا مانند آن دید. آنان که دشمنی با امام عصر عجلالله تعالی فرجهالشریف را در مبارزه با احیا کنندهی دعای فرج – احمدینژاد – خلاصه کردهاند، و حتی "کشتن" او را یک "واجب شرعی" اعلان داشتهاند.
کارگزار قیصر باید شرمنده باشد، شرمندگی ویژه از همهی بغضها، کینهها، فتنهگریها و مأموریتهای کودتاگرانهاش. شرمنده باشد که در روزی چنین ننگیننامهای نوشت که مقام معظم رهبری علت دشمنی "روزنامههای داخلی و خارجی" با احمدینژاد را پایفشاری رئیسجمهور بر اصل انقلاب و راه و آرمانهای حضرت امام خمینی سلامالله علیه و ابراز عشق و علاقه به ارزشها و امام دانستند.سرمقاله جمهوری اسلامی چه بود؟
برای وقوف بر یک قضاوت صحیح نسبت به موضوع ، متن کامل سرمقاله "جمهوری اسلامی " نیز در زیر می آید: تعادل محور باشیدعنوان «عدالت محور» شعار پرجاذبهای برای یک دولت است، به شرط آنکه در عمل نیز محور همه گفتارها و عملکردها «عدالت» باشد. برای رسیدن به «عدالت» قبل از هر چیز «تعادل» لازم است. قضاوت درباره افراد تصمیمگیریها و برخوردهایی که به مدیریت کلان یک کشور 70 میلیونی با حساسیتهای فوقالعاده داخلی و خارجی مربوط میشود، بدون تردید باید بسیار حساب شده و با بهرهگیری از اهرمهای قانونی و مشورتها و تجربیات باشد تا از ویژگی «تعادل» برخوردار گردد. فقط در این صورت است که «محور» همه چیز «عدالت» خواهد بود و در غیر این صورت ممکن است «عدالت» جای خود را به «شخص» یا «احساس» و یا «افراط» بدهد که در آن صورت عناوینی از قبیل «شخص محوری» یا «احساسات محوری» و یا «افراط محوری» جای «عدالت محوری» را خواهند گرفت و فاجعه به بار خواهد آمد...
حوادث پیاپی در یک ماه و نیم اخیر که همگی حکایت از تصمیم گیریهای غیرمتعادل دارند متاسفانه بوی آزاردهنده «افراط» و فاصله گرفتن از «تعادل» را به مشامها میرسانند. این روند خطرناک اگر ادامه یابد کشور را به سوی یک فاجعه به پیش میبرد؛ فاجعهای که با هیچ وسیلهای قابل کنترل نخواهد بود.
ماجرایی که فاصله گرفتن از تعادل و تسلیم «افراط» شدن را به اوج رساند تصمیم شتابزده رئیس جمهور درباره مدیر عامل و اعضای هیأت مدیره بیمه ایران بود. قبل از آن نوع برخورد با نظامیان نیروی دریایی انگلیس که به آبهای سرزمینی کشورمان تجاوز کرده بودند یک اخطار در همین زمینه بود که جدی گرفته نشد. ماجرای بخشیدن یک بخش از استان فارس به یک شهر و بلوایی که بر سر آن در جریان سفر رئیس جمهور به آن استان برپا شد و همه ما آن را به حساب یک غفلت گذاشتیم و از کنارش با سکوت گذشتیم نیز مورد دیگر بود و فقره اخیر نیز نوع اظهارنظر رئیس جمهور درباره برقراری رابطه با مصر است که در مصاحبه ایشان در ابوظبی بیان شد. این تعداد اشتباه از یک رئیس جمهور در مدتی کمتر از یک ماه و نیم (از 14 فروردین تا 24 اردیبهشت 86 ) آنهم در مسائل مهمی که بعضی از آنها به سیاست خارجی و بعضی دیگر به مدیریت کشور و آبروی اشخاص و اعتبار نهادها و بنیه اقتصادی کشور مربوط میشود بسیار زیاد است. به نظر میرسد سکوت درباره این امور جایز نیست و به معنای ترجیح دادن منافع جزیی بر مصالح کلی نظام و کشور و ملت است.
میتوان به سبک روزنامههای وابسته به دولت و رسانه ملی برای هر یک از این تصمیمات هورا کشید و کف زد و تفسیر و تحلیل و سرمقاله منتشر کرد و البته بعد از دو سه روزی با کمال شرمندگی یکباره سکوت فرمود و یا آن تعریف و تمجیدها را پس گرفت. اما اینها زیبنده رسانههای یک کشور اسلامی و انقلابی نیست. معلوم است که از باب «حب الشییی یعمی و یصم» یا براساس «منافع و مصالح جناحی» و یا بصورت «دستوری» میتوان مرتکب چنین روشهایی شد ولی اصحاب چنین رسانههایی قطعا نمیتوانند به این سؤال پاسخ بدهند که امکانات و اموال بیت المال را آیا میتوان اینگونه در خدمت تمایلات قرار داد.
از مقوله برخورد رسانهای با این مسائل که مثنوی هفتاد من کاغذ شود در میگذریم و درباره این چهار فقره که اشاره کردیم به اختصار توضیح میدهیم تا مشخص شود فاصله اظهارات و تصمیمات با «تعادل» که محور تحقق «عدالت» میباشد چقدر زیاد است.
1 ـ بازداشت نظامیان نیروی دریایی انگلیس که در سوم فروردین سال جاری به آبهای سرزمینی ایران در جنوب تجاوز کرده بودند اقدامی شایسته و در خور تقدیر بود.
این حق نیز برای مسئولان نظام وجود دارد که به هر دلیل که خود تشخیص میدهند افراد بازداشت شده را آزاد کنند. از نوع اعلام آزادی حتی با استفاده از عنوان «عفو» هم که باید پس از محاکمه و تصمیم گیریهای قضایی باشد در میگذریم و فقط این سؤال را مطرح میکنیم که در کدام کشور و کدام عرف مرسوم است که دزدان دریایی و متجاوزان به سرزمین این و آن را تکریم کنند و نفر اول اجرایی کشور با آنها دست بدهد و به آنها هدیه بدهند و لباس نو بپوشانند و با سلام و صلوات بدرقه شان کنند راه صحیح این بود که آنها را با همان لباس خودشان سوار قایق میکردید و همراه با چند سرباز به همان نقطه دریایی که بازداشت شده بودند میفرستادید و به نظامیان عراقی تحویلشان میدادید.
اینطوری علاوه بر اینکه به اهداف سیاسی خود میرسیدید آنهمه انتقاد و سؤال را هم در افکار عمومی پدید نمی آوردید تا رسانههای وابسته به دولت مجبور شوند دستگیری قدرتمندانه و بدرقه ناشیانه را در یک ردیف قرار دهند و هر دو را نشانه قدرت و تدبیر و درایت ! شما قلمداد کنند.
2 ـ شورشهای چند روزه اقلید علیه تصمیم رئیس جمهور در مورد الحاق بخش «خسرو و شیرین» به آباده را نمیتوان تایید کرد ولی بدون تردید آن تصمیم را هم نمیتوان تایید کرد.
حتی قبل از انقلاب شاه هم که خود را مالک و صاحب کشور و ملت میدانست به خودش اجازه نمیداد وقتی مردم یک شهر میگویند فلان بخش را به شهر ما ملحق کن او همانجا بگوید : مال شما باشد! این قبیل امور مجاری قانونی دارند و باید مراحلی را از جنبههای سیاسی و امنیتی و اجتماعی طی کنند تا به نتیجه برسند.
آیا تجربیات استان شدن قزوین و تقسیم شدن خراسان به سه استان در این زمینه برای کسی که خود مدتی فرماندار و استاندار بود کافی نیست!
3 ـ مبارزه با فساد در دستگاهها یک نقطه قوت برای هر دولتی است که واقعا درصدد چنین مبارزهای ـ البته بدون اهداف تبلیغاتی و سیاسی و نان آنرا خوردن ـ باشد. این مبارزه اگر از سرعت و قاطعیت برخوردار باشد یک اقدام انقلابی است. اما همین کار اگر بدون حساب و کتاب و خارج از چارچوبهای قانونی و اخلاقی و رعایت حرمت و کرامت انسانها صورت بگیرد نه تنها یک اقدام انقلابی نیست بلکه متهم ساختن انقلاب است.
تکیه بر گزارش یک فرد اخراجی از بیمه ـ که وزارت اطلاعات او را از حراست بیمه ایران اخراج کرده و توسط رئیس دیوان محاسبات به سمت بازرسی گمارده شده است ـ نمودن و بدون بررسیهای قانونی حکم عزل همه اعضای هیأت مدیره و مدیر عامل بیمه ایران را صادر کردن خسارتهایی برای اقتصاد مدیریت اعتماد عمومی و مهمتر از همه آبروی اشخاص و خانوادهها در بر دارد.
رئیس جمهوری که «مهرورزی نسبت به همه بندگان خدا» را شعار خود قرار داده چگونه به خود اجازه میدهد با تکیه بر چنین گزارشی آنهم قبل از آنکه مراحل قانونی طی شود و صحت و سقم ادعاها روشن گردد به وارد شدن چنین لطماتی به آبروی اشخاصی که باید تحت حمایت او باشند راضی میشود تردیدی نیست که این کار رئیس جمهور با قصد لطمه زدن به آبروی این افراد صورت نگرفته ولی این کافی نیست رئیس جمهور باید تحفظهایی داشته باشد که مانع خدشه وارد شدن به کرامت آحاد مردم شود.
فرزندان این افراد بعد از آنکه آبروی پدران آنها از طریق تبلیغات رسانهای بویژه صدا و سیما برباد رفته و به حیف و میل بیت المال متهم شدند در مدارس و دانشگاهها و جامعه چگونه از حیثیت خانوادگی خود دفاع کنند همسران آنها در برابر فامیل و همسایگان چه بگویند خود آنها برای جبران حیثیت خود چه کنند اعتماد مردم به بیمه را چگونه میتوان برگرداند و...
رئیس دیوان محاسبات، همان است که سال گذشته از قول یک فرد سوری گفته بود، اگر قرار باشد خدا پیامبر دیگری بفرستد او آقای احمدی نژاد خواهد بود. همانوقت افراد زیادی از جمله عدهای از نمایندگان مجلس به رئیس جمهور توصیه کردند با این فرد برخورد کند. اگر به این توصیه عمل میشد اکنون او نمیتوانست عامل چنین خطای بزرگی باشد.
بعضی از اصولگرایان برای این اقدام تعبیر «پوست خربزه زیر پای رئیس جمهور گذاشتن» را بکار برده اند. این تعبیر برای تبرئه کردن رئیس جمهور خوبست ولی واقعیت اینست که اینها بازی با الفاظ است زیرا تقصیر را به گردن دوروبریها انداختن هرگز مشکلی را حل نمی کند. از طریق بازی با کلماتی از قبیل «تقصیر» و «قصور» نمیتوان ضعفهای اساسی را نادیده گرفت. رئیس جمهور نباید به خود اجازه بدهد قانون را دور بزند و درباره چیزی که نیازمند بررسی و تصمیم گیریهای قانونی توسط عناصر حقوقی و قضائی است رأسا تصمیم بگیرد و آنرا از طریق رسانه ملی اعلام کند.
4 ـ شاید بتوان گفت شعارهای بازگشت به دوران امام خمینی سردادن با برقراری رابطه با مصر بدون آنکه دولت مصر از کمپ دیوید فاصله بگیرد و آنچه در فرمان حضرت امام در زمینه قطع رابطه با دولت مصر آمده (بسم الله الرحمن الرحیم. جناب آقای دکتر یزدی وزیر امورخارجه با در نظر گرفتن پیمان خائنانه مصر و اسراییل و اطاعت بی چون و چرای دولت مصر از آمریکا و صهیونیست دولت موقت جمهوری اسلامی ایران قطع روابط دیپلماتیک خود را با دولت مصر بنماید. روح الله الموسوی الخمینی 58 2 11 )
در دنیای امروز که دنیای تضادها و عجایب است چیز غریبی نیست ولی تمایل نیست به برقراری رابطه با دولت حسنی مبارک که دلال صهیونیسم است و انقلابیون مصر و فلسطین و جهان عرب او را مهره آمریکا و رژیم صهیونیستی میدانند را با ملتمسانه ترین عبارت بیان کردن در شان نظام جمهوری اسلامی ایران نیست.
اینکه رئیس جمهوری اسلامی ایران در مصاحبه مطبوعاتی خود در ابوظبی میگوید: «ما به شکل قاطع در پی تجدید رابطه با مصر هستیم و اگر دولت مصر اعلام آمادگی کند تا پایان وقت اداری همین امروز سفارت ایران در قاهره را برپا میکنیم» چه مفهومی غیر از التماس برای برقراری رابطه با دولت حسنی مبارک با ویژگیهایی که اشاره کردیم میتواند داشته باشد حتی برای برقراری رابطه با یک دولت مستقل و آزاد و مقتدر و محبوب و مردمی این چنین ملتمسانه و سر از پا نشناخته سخن گفتن با مصالح کشور منطبق نیست چه رسد به دولت حسنی مبارک که منفور و ضد مردمی و دلال صهیونیسم و نوکر آمریکاست آنهم درست در زمانی که اجلاس شرم الشیخ به میزبانی همین دولت و با هدف خارج ساختن حاکمیت از دست اکثریت شیعه عراق برگزار شد و درست در روزی که توطئه دولت مبارک با چند کشور عربی برای سرنگونی دولت نوری مالکی افشا شد و درحالیکه هنوز پرچم شاهی بر روی قبر شاه معدوم در مسجد رفاعی قاهره خودنمایی میکند و هر ساله با میزبانی حسنی مبارک مجلس یادبود شاه با حضور فرح و درباریها در قاهره برگزار میشود.
ما با این التماس و تمنای برقراری رابطه با دولت وابسته حسنی مبارک چه جوابی برای انقلابیون مصر و فلسطین و جهان عرب و جهان اسلام داریم با فرمان امام و مساله کمپ دیوید میخواهیم چه کنیم شما اگر میخواهید با حسنی مبارک رابطه برقرار کنید بسم الله ولی لااقل همان شرطهایی که او قبلا پذیرفته بود ولی چون عمل نکرد حتی وزیر خارجه دولت اصلاحات که شما آنرا دولتی غیر انقلابی و اهل مسامحه میدانید حاضر نشد رابطه برقرار شود را رعایت کنید. وانگهی حتی اگر شرط ها هم محقق شوند این شتابزدگی غیر منطبق با واقع و قبل از طی شدن مراحل قانونی چیست که شما را وادار میکند بگویید «اگر دولت مصر اعلام آمادگی کند تا پایان وقت اداری همین امروز سفارت ایران را در قاهره برپا میکنیم» سفارت برپا کردن که خم رنگ رزی نیست...
ما دوست نداریم رئیس جمهورمان طوری سخن بگوید و طوری تصمیم بگیرد که به عدم برخورداری از «تعادل» متهم شود. اگر میخواهید شعار «دولت عدالت محور» به عمل نزدیک شود باید طوری سخن بگویید و عمل کنید که همگان «تعادل» را در اظهارات و عملکردهایتان احساس و لمس کنند زیرا تعادل محور عدالت است. اینگونه بودن را برای شما آرزو میکنیم آقای رئیس جمهور.