قتل تازه داماد به خاطر نگفتن دوستت دارم

قتل تازه داماد به خاطر نگفتن دوستت دارم

تازه عروس وقتی مقاومت شوهرش را در گفتن جمله «دوستت دارم» دید او را با ضربات چاقو به قتل رساند. به گزارش خبرنگار ما، 22 آذرماه سال 85 ماموران گشت پلیس کرج اطراف منطقه هیو جسد غرق در خون مردی را پیدا کردند که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود.

 با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات پلیس برای شناسایی هویت جسد آغاز شد. آنها دریافتند جسد متعلق به تازه دامادی به نام احمد است که 6 ماه پیش با زنی به نام شبنم ازدواج کرده، ماموران مطابق معمول خانواده مقتول و شبنم را مورد بازجویی قرار دادند.

 شبنم ابتدا گفت؛ شوهرم صبح از خانه بیرون رفت، گوشی موبایلش را به من داد و گفت که تماس خواهد گرفت اما به من نگفت به کجا می رود و من از قتل او چیزی نمی دانم. این در حالی بود که ماموران تصمیم گرفتند به صورت نامحسوس خانه شبنم را بررسی کنند. برای همین منظور آنها به شبنم گفتند که قصد دارند او را در خانه اش بازجویی کنند. ماموران هنگام ورود به آپارتمان شبنم آثار لکه های خون را داخل آسانسور مشاهده کردند و همچنین متوجه شدند که لکه های خون شسته شده روی فرش خانه هم وجود دارد.

با توجه به مشاهدات ماموران، شبنم دستگیر شد و سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت؛ من و احمد 6 ماه پیش با هم ازدواج کرده بودیم. در این مدت متوجه شده بودم که او با زنی به نام نرگس ارتباط دارد و این مساله مرا به شدت آزار می داد. روز حادثه از احمد خواستم نرگس را فراموش کند و گفتم باید بگوید که مرا دوست دارد، اما احمد گفت نرگس را دوست دارد. چاقو آوردم و تهدیدش کردم، گفتم باید بگوید که مرا دوست دارد اما باز هم نگفت. چاقو را کنار گذاشتم دو بسته قرص خواب آور در شیر ریختم و به خورد احمد دادم. وقتی بیهوش شد دست و پایش را بستم. چند ساعت بعد احمد به هوش آمد و عصبانی شد. از من خواست دست و پایش را باز کنم. اما گفتم باید بگویی که مرا دوست داری، باز هم نگفت. من هم که فهمیده بودم او قصد دارد با نرگس ازدواج کند وی را با چاقو زدم. این متهم افزود؛ شوهرم غرق در خون شد و روی فرش افتاد. او مرده بود و نمی توانستم نجاتش دهم به همین خاطر سراغ یکی از آشنایانم به نام مجید رفتم و موضوع را به او گفتم و خواستم که کمکم کند. بعد مجید به خانه ما آمد جسد را لای فرش پیچیدیم و به منطقه هیو بردیم و آنجا رها کردیم.

 ماموران در ادامه تحقیقات خود، مجید را بازداشت کردند ولی مرد جوان منکر همکاری با شبنم شد و گفت؛ وقتی شبنم به سراغ من آمد، گفت می خواهند مقداری وسیله در خانه جابه جا کنند و به کمک من احتیاج دارند. من وقتی رفتم فرش لوله شده یی را در آنجا دیدم. وقتی خواستم بلند کنم دیدم فرش خونی است. بعد از آن بود که فهمیدم شبنم شوهرش را کشته اما چون به فرش دست زده بودم و آثار انگشتم روی آن بود مجبور شدم جسد را انتقال دهم و بعد از اینکه جسد را به هیو بردیم فرش را بازگرداندیم.

بازپرس پرونده به دلیل کافی نبودن مدارک مجید را آزاد کرد و این بار نرگس زنی که شبنم مدعی بود شوهرش با او ارتباط داشته است مورد تحقیق قرار گرفت. این زن در بازجویی ها گفت؛ من و احمد همدیگر را می شناختیم و قصد داشتیم با هم ازدواج کنیم اما بعد از مدتی فهمیدم احمد بداخلاق است و به همین خاطر منصرف شدم. بعد از اینکه احمد ازدواج کرد دیگر رابطه یی با هم نداشتیم و همسرش تصورات اشتباهی داشته است. با تکمیل پرونده 5 قاضی شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران مسوول رسیدگی به آن شدند اما قاضی عزیزمحمدی با توجه به اینکه حکم برائت مجید به او ابلاغ نشده بود پرونده را برای رفع نقص به دادسرای کرج ارسال کرد.

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.