نامه صادقانه یک دزد

من به جرم دزدی بارها و بارها دستگیر و زندانی شده ام و عفو شاکیان آزادم کردند. باز هم دزدی کردم و می کنم.

در بیشتر زندان های ایران، زندانی شده ام و با بیشتر نگهبانان و افسران زندان ها آشنا هستم.
وقتی به زندان می روم خیلی راحتم، یعنی احساس ناراحتی نمی کنم. اما از اعدام می ترسم.دیپلم دارم و تراشکاری و جوشکاری را در حد استادکاری می دانم. اگر روزی قرار باشد که دزدان را اعدام کنند، از ترس با هنر و تخصصی که دارم می توانم درآمد بسیار خوبی داشته باشم.حدود 41 سال سن و دو پسر دانشجو و یک دختر دارم که سال آخر دبیرستان است و به زودی عروسی می کند. یک خانه شخصی کوچک دارم با کلیه وسایل زندگی و با آبرو در محل زندگی می کنم.هیچ کس نمی داند که دزد هستم. وقتی زندان هستند همه فکر می کنند برای انجام کار به شهرهای دیگر رفته ام. از خدا می خواهم که قانون اعدام دزدها برقرار گردد تا من هم دست از دزدی بکشم و از راه حلال کسب درآمد کنم.

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.