آیا ایرانیان عرب ستیز هستند؟

نخستین میزگرد انجمن ایران شناسی فرانسه در ایران با موضوع "ویژگی های فرهنگ و روحیات ایرانیان" روز چهارشنبه، ۴ بهمن ماه ۱۳۸۵ برابر با ۲۴ ژانویه ۲۰۰۷ در خانه هنرمندان در باغ هنر تهران برگزار شد .
ایرانیان مسلمان به زبان و خط عربی خدماتی گرانبها کرده اند

در این میزگرد "بوم برژه" (رییس انجمن ایران شناسی فرانسه در ایران)، دکتر منصوره اتحادیه (استاد تاریخ دانشگاه تهران) و حامد فولادوند (مترجم زبان فرانسه و پژوهشگر تاریخ) حضور داشتند. اعلام شده بود که داریوش شایگان نیز در زمره سخنرانان خواهد بود، اما حضور او به جلسات بعدی موکول شد .

بحث درباره فرهنگ و روحیات ایرانیان با این سخن حامد فولادوند (مجری میزگرد) آغاز شد که: در فرهنگ غربی آن چنان که فروید نیز مطرح ساخته، عقده ای به نام "عقده ادیپ" وجود دارد که ناظر بر کشتن پدر به دست پسر است، اما کسانی چون فریدون هویدا با الهام از کشته شدن سهراب به دست پدرش رستم، "عقده رستم" یا پسر کشی را مطرح کرده اند و آن را تفاوت ایران و جامعه غرب دانسته اند .

او سپس از بوم برژه خواست که نظر خود را در این باره و به طور کلی درباره ساختار خانواده در ایران بیان کند.

ساختار پدرسالاری خانواده ایرانی

رییس انجمن ایران شناسی فرانسه در ایران در پاسخ گفت: "از نظر من نویسندگانی چون فریدون هویدا و عباس میلانی عقده رستم را مطرح می کنند تا یک نوع ارتباط اجتماعی بین نسل ها را بیان کنند؛ ارتباطی که بر مبنای قدر قدرتی پدر شکل گرفته و پسران را وادار می سازد که در مقابل پدر سر تسلیم فرود آورند."

او افزود: "در اینجا یک تصویر استعاره ای از پدر را مشاهده می کنیم که به عنوان یک رهبر یا ناجی حتی می تواند بچه های خود را ببلعد و این اقتدار در تاریخ ایران در وجود افرادی چون رییس قبیله، امام اول یا رهبر مذهبی نیز جلوه گر شده است."

بوم برژه از این سخن خود چنین نتیجه گرفت که "نظام خویشاوندی در ایران، پدر سالارانه است و اعمال قدرت از سوی پدر و ریش سفیدان زیر بنای سازمان اجتماعی است."

شاهنامه یکی از مراجع اصلی بنیادهای فرهنگی ایران زمین است

او افزود: "ایران از این حیث بی شباهت به بسیاری از کشورهای اروپایی است که در آنها پدر هنگام پیری خانه و ثروت خود را برای فرزندان می گذارد و به گوشه ای آرام می رود." و بلافاصله تصریح کرد: "در جامعه امروز ایران، این اقتدار پدرانه به چالش کشیده شده و از سوی جوانان رد می شود؛ به گونه ای که شاید بتوان گفت جوان گرایی در کمین ایران نشسته است."

پس از سخنان رییس انجمن ایران شناسی فرانسه در ایران، رفتار ایرانیان در برابر بیگانگان مورد توجه قرار گرفت و بیشتر زمان جلسه را به خود اختصاص داد.

ایرانیان و رابطه بغرنج با بیگانگان

فولادوند در طرح موضوع گفت: "تاریخ ایران تاریخ تهاجمات است. تهاجم یونانیان، عرب ها، ترک ها، مغولان، افغانان و این اواخر روس و انگلیس. در این میان ما ایرانیان احساس دوگانه ای نسبت به بیگانگان داریم؛ هم بیگانه ستیزیم و هم به آنها علاقمندیم. در عین حال یک نوع عرب ستیزی هم در میان ما به چشم می خورد که بیشتر جنبه واکنش دفاعی دارد."

او سپس از خانم اتحادیه خواست تا نظر خود را در این باره بگوید.

اتحادیه پاسخ داد: "انسان بسیاری از خصوصیات فرهنگی خود را از مدرسه و آنچه به او القاء می شود، می گیرد و عرب ستیزی هم از جمله چیزهایی است که به ایرانیان القاء شده است. زیرا اگر درست فکر می کردیم می توانستیم به علت سلطه هزار ساله سلسله های ترک نژاد بر ایران، ترک ستیز باشیم. اما نه فقط ضد ترک نیستیم بلکه ضد مغول هم نیستیم."

او افزود: "در آغاز سده بیستم و شاید کمی پیش تر عده ای از روشنفکران ملی گرا از دوره ایران باستان اسطوره ساختند و القا کردند که اعراب تمدن باستانی ما را از میان برده اند. بنابراین عرب ستیزی ایرانیان یک چیز ساختگی است که در فرهنگ و خلقیات ما جایی ندارد و می تواند خیلی راحت عوض شود."

خانم اتحادیه به طور تلویحی نظریه "دو قرن سکوت" که دکتر عبدالحسین زرین کوب آن را در کتابی تشریح کرده است، نمونه ای از ین القائات و امری غیر تاریخی دانست.

او تصریح کرد: "به طور کلی برخورد ایرانیان با خارجی ها و حتی مللی چون ژاپنی ها (که حضور اشغال گرایانه یا استعماری در ایران نداشته اند) همواره توأم با جاذبه و سوء ظن است و در سده ۱۹ میلادی در همان حال که از روس و انگلیس بدشان می آید، برای پیشرفت کشور از آنها تقلید می کنند."

خانم اتحادیه دو گانگی موضع ایرانیان درباره خارجی ها را در این جمله میرزا ملکم خان خلاصه کرد که "عینک فرنگی را به چشم می زنید تا قرآن بخوانید."

تفاخر به ایران باستان

سپس نوبت به بوم برژه رسید که نظر خود را درباره عرب ستیزی ایرانیان ارایه دهد. او به عنوان شاهد مثال سخنان اتحادیه، گفت که در زمان پهلوی ۱۱ درصد کتاب های تاریخی درباره ایران باستان بوده و این میزان پس از انقلاب به یک درصد رسیده است .

او ازاین آمار نتیجه گرفت که "در ایران، تاریخ به صورت انفعالی ضبط نشده بلکه [دولت ها] معنایی را که می خواسته اند به تاریخ بدهند، انتخاب کرده اند."

بوم برژه افزود: "کلماتی مانند ایران، ایرانی و نژاد آریایی که ساخته و پرداخته خاورشناسان اروپایی سده نوزدهم میلادی هستند، در زمان رضا شاه باب شدند و گرچه نمی توان گفت که چنین چیزهایی واقعیت ندارد اما اروپایی ها آن را رواج دادند."

او سپس با این یادآوری که "احساس ایرانیان نسبت به بیگانگان مبهم است و در کنار دگردوستی، بیگانه ستیزی هم دارند"، ادامه داد: "از نظر ایرانیان، انگلیسی ها منشأ توطئه هستند که البته بی ربط هم نیست؛ روس ها را نیز خشن و مستبد می دانند اما تکلیفشان با آمریکایی ها مشخص نیست. هم حس جاذبه شدید دارند و هم دافعه شدید. از یک سو با آمریکا مخالفت می کنند و از سوی دیگر فرهنگ آمریکایی را وارد زندگی خود کرده اند؛ چندان که آشپزخانه ایرانیان به سبک مدرن آمریکایی است و نقشه شهرسازی تهران مانند لس آنجلس است."

افسانه "عرب ستیزی" ایرانیان

آذرتاش آذرنوش از دیگر ایران پژوهان حاضر در جلسه بود که وارد بحث شد و با ارایه مستندات دیگری به تأیید گفته های اتحادیه و بوم برژه درباره القایی بودن عرب ستیزی در ایرانیان پرداخت. او گفت: "من در هیچ منبع تاریخی ندیده ام که یک ایرانی، عرب و عربیت و زبان عربی را طعن کند و این بیت منتسب به فردوسی که "ز شیر شتر خوردن و سوسمار، عرب را به جایی رسیده است کار / که تاج کیانی کند آرزو ، تفو بر تو ای چرخ گردون تفو!" کاملا جعلی است و بعدها به اشعار او افزوده شده است."

 

مدارا با بیگانگان
 ایرانیان در طول تاریخ به جای فحش به عرب ها به نژاد ایرانی خودشان نازیده اند و به رغم گفته خاورشناسان و برخی ایرانیان، ما هویتی داشتیم که خیلی راحت و بدون دعوا از مقابل عرب ها و ترک ها رد می شدیم. بنابراین نه فقط عرب ستیز نبوده ایم بلکه گاه ایرانی ستیزی کرده ایم
 
آذرتاش آذرنوش

 

او به نقش خاورشناسان غربی در القای عرب ستیزی به ایرانیان اشاره کرد و گفت: "خاورشناسان چند بیت شعر شاعران ایرانی را که به نژاد خود بالیده اند، جمع کرده و از آن عرب ستیزی و "شعوبیه" به و جود آورده اند و کسانی چون ابن قتیبه و ابن مقفع را نیز شعوبی معرفی کرده اند، حال آن که چند شعر که در طول پنج قرن پراکنده شده دلیلی بر عرب ستیزی ایرانیان نیست."

آذرنوش تأکید کرد: "ایرانیان در طول تاریخ به جای فحش به عرب ها به نژاد ایرانی خودشان نازیده اند و به رغم گفته خاورشناسان و برخی ایرانیان، ما هویتی داشتیم که خیلی راحت و بدون دعوا از مقابل عرب ها و ترک ها رد می شدیم. بنابراین نه فقط عرب ستیز نبوده ایم بلکه گاه ایرانی ستیزی کرده ایم؛ چندان که زمخشری به عنوان یک ایرانی در ابتدای کتاب خود می گوید: "خدایا تو را شکر که مرا مجوس قرار ندادی و عرب قرار دادی!"

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.