عیاری و پهلوانی در ایران
اعراب، افراد ورزیده و چالاکی را که درجنگهای تن به تن و بعضی عملیات فردی،چالاکی به خرج داده و با دانایی، قدرت بدنی،فنون رزمی و ورزشی مانند کوهنورد و صخرهنورد در بالارفتن از دیوارهای بلند مهارتداشتند، عیار میگفتند. تعبیر اعراب تقریبا تعبیریشبیه عملکرد «نینجا»ی امروزی است. اما غیر ازاین حالات، عیاران دارای
مرامنامهای نانوشتهبودند. شرافت، صحت عمل، رسیدگی بهتنگدستان، حمایت از مظلوم و تاختن برظالم ودیگر آیین جوانمردی، از جمله مرامنامه عیارانبوده که به آن نیز پایبند بودهاند. قدیمترین نوععیاری در داستانهای شاهنامه تعریف شده است.مثل عیاری رفتن رستم به دژ تورانیان برای دیدنسهراب، عیاری رفتن گیو به توران زمین بهجستجوی کیخسرو، عیاری رفتن رستم در کسوتبازرگانان برای رهیابی بیژن، عیاری رفتناسفندیار به روئیندژ. این موارد در شاهنامهحکیم ابوالقاسم فردوسی نشانگر وجود عیاران درآن زمان بوده و این شواهد حتی چگونگیعیاری را از نظر تاریخی روشن میسازد. ازمستندات تاریخی چنین پیداست که در هر شهریعیاران رئیسی داشتهاند که او را سرهنگمیگفتند.
تاریخ نشان میدهد که آیین فتوت وجوانمردی که مکتب شناخته شده عیاران است، باتمام مشخصات عیاری از زمان پارتها بینپهلوانان و مردم ایران رایج بوده است. در«تاریخ سیستان» عیاران مردانی جوانمرد، شجاع،جنگجو، دارای صفات عالی انسانی و مردانگی بههمراه شفقت و ضعیف نوازی در منتهاترین حد،تعریف شدهاند. در «قابوسنامه» آمده است:«جوانمردترین عیاران، آن بود که او را چندگونههنر بود. دلیری، رفتار مردانه، بردباری به هر کار.به کس زیان نرساند، پاک دل و پاک عورت به عهدخود، وفادار، زبان به سود حق روا دارد. اسیرانرا بنوازد، بر بیچارگان بخشنده باشد. بدان را ازبدکرداری باز دارد. راست گوید، راست شنود. برآن سفره که نان خورده باشد، بد نکند; حق نمکبداند. نیکی را به بدی مکافات نکند. زبان را نیکنگاه دارد. بلا را راحت نبیند و در حقیقت بر اینسه شرط باشد: اول خرد، دوم راستی، سوممردمی».
در قرن دوم هجری، عیاران به صورتتشکیلاتی وارد عمل شده و مرکز خود رازورخانهها نهادند. آنقدر قدرت یافتند که بارهابرقشون اعراب پیروز شدند. چون بعد از ظهوراسلام، عیاری به صورت نهضتهای دسته جمعیعلیه سلطه اعراب خود را نشان داد، به همین علتاعراب، عیاران را خارجی نام نهادند; مثل «عمارخارجی»، «حمزه بن عبدا... آذرک خارجی»،«یعقوب لیث صفار خارجی» که هر یک نوبه نوبهخود از سرهنگان عیاران بودهاند. حمزه بنعبدا... آذرک، چندین بار سپاه هارون الرشید راشکست داد و هارون مجبور شد با او مصالحه کند ویعقوب لیث صفار بنیان گذار سلسله صفاریان،دست اعراب را از ایران کوتاه کرد.
از قرن هفتم تا نهم که مغولان و تیموریان برایران تسلط داشتند، عیاری دوباره قوت گرفت وزیر لوای مبارزه با بیگانگان و دفاع از مذهب شیعهو نام زورخانهها و کشتیگیران که همان عیارانبودند، در تذکرهها و تواریخ آمده است.سربداران خراسان، نهضت عیاران بود. نهضتپهلوان عبدالرزاق بیهقی که ابن بطوطه مراکشی اورا سرسلسله پادشاهان عیار میداند، نیز یکی ازآنها بود. شاه اسماعیل سرسلسله دودمان صفوینیز از عیاران بوده است.
عیاران در تمام دوران از شگفت انگیزترینپهلوانان بودهاند که با تجهیزات کامل به ماموریتمیرفتهاند. البسه و ابزار آنها عبارت بود: از جبهسیاه آستین، نیم جبه، قبای زره دار، دارویبیهوشی، کارد، خنجر، زنبور گنج کاو، خایسکچه کهچکشی کوچک بود، اره، سوهان، مقراض، کمند وآنچه لازم داشتند. اگر بخواهیم آنان را با رزمآوران این دوره مقایسه کنیم، تقریبا با چریکها ونینجاها قابل مقایسه هستند. پهلوانان زورخانهها کهدر صورت لزوم در جلوی سلاطین نیز کشتیمیگرفتنهاند، همه عیار بودند. همین پهلوانان،معتمدین محل بودند و در دورانهای بی نظمی یادوران هایی که نظم ظاهری حاکم بود ولی درحقیقت مردم، تامین مالی و جانی نداشتند، بهصورت پهلوانان زورخانه، امنیت محلات را حفظمیکردهاند که ما رد آنان را حتی در زمانحکومت رضاخان در محلات و شهرها میبینیم.شهر:
پهلوان اکبر خراسانی، پهلوان رزاز، پهلواننفرد و در زمانی نه چندان دور، پهلوان غلامرضاتختی که از سوی حکومت جبار پهلوی به شهادترسید و مرگ او را میخواستند خودکشی جلوهدهند که در این امر، موفق نشدند.
شاطران
شاطری نیز یکی از ردههای عیاری است.شاطران قاصدهای مخصوص بودند که میبایستدر عین داشتن تمام تواناییهای عیاری، قدرتدوندگی، قدرت بدنی و استقامت، شناخت کاملراههای اصلی، میان برو قدرت عبور از راههایصعب العبور کوهستانی را میداشتند. آنان درمواقع لازم، کوهنوردانی بسیار مجرب و کارآزموده بودند. در مواقعی که لازم میشد،دوندگانی مقاوم و پر سرعت بودند.
استادان شاطر، شاگردان خود را ازورزیدهترین عیاران انتخاب کرده، به آناندویدن و راهپیمایی در مسیرهای هموار،ناهموار، سخت، کوهنوردی، استتار در مناطقمختلف، ورود به اردوی دشمن و کسب خبر درمواقع ضروری، ستارهشناسی و مقاومت در برابرخواب و موارد دیگر مورد لزوم را علاوه برتعلیمات عیاری به آنان آموزش میدادند. ازداوطلبان پس از طی دورههای سخت و پیچیده،آزمونهای مختلفی به عمل میآمد; از آنجمله: رفت و برگشت یک مسیر 10 کیلومتری درحال دویدن، کوهنوردی، مقاومت در برابرگرسنگی و تشنگی، عبور از رودخانههای پر آب،شنا در رودخانه خروشان و گذر از آن، همچنینیک نوع استقامت نامحدود که بیشتر در مسابقاتشاطری انجام میشد. در این وقت شاطران باگیوههای سبک و مچ پیچ تا زیر زانو، ملبس به قبابند دور چیندار، کلاهی تقریبا بوقی شکل،کمربندی پهن و سخت با کولباری از نان بر دوش ومشک کوچکی از آب به کمر، منتظر فرمان حرکتمیایستادند با تیری سپید در دست که پس از 15کیلومتر، تیر سفید را داده و تیری سیاه میگرفت وبرمیگشت. هر دفعه رفت یک تیر و برگشت یکتیر، تعداد تیرها را مشخص میکرد که چه مسافتیرفته و برگشته است. دو امتیاز این مسابقه یکیبرای مدت، دیگری برای طی مسافت دادهمیشد. اغلب مدت زمان دویدنشان 3 تا 5 روزطول میکشید. در این مدت، از نان کوله، رو آبمشک استفاده میکردند، آن هم در حین حرکت.اهمیت کار آنها در زود رساندن پیغام بود.شاردن و تاورنیه که در زمان صفویه به ایران سفرکردهاند، در مورد مسابقات شاطری به تفصیلنوشتهاند. برای شناخت این عیاران و این که چهرابطهای با پهلوانان زورخانهها داشتهاند، بهپهلوانان نیز میپردازیم. برای پرداختن به اینامر لازم است از زورخانهها و ورزش باستانی،صحبت کنیم.
این که ما از ورزش باستانی و زورخانه بهصورتی که اکنون وجود دارد، یا از احوالزورخانهها در سالهای قبل دیده باشیم، نه درکتیبههاو نه در آلات و ادوات کشف شده مربوط بهدوره قبل از اسلام، اثر و نشانهای نداریم اماقراینی موجود است که این قراین وجودزورخانهها و زورخانه دارها را ثابت میکند. اینقراین عبارتند از:
1ـ شبیه بودن آلات و ادوات ورزش زورخانه،خاصه میل و کباده، گز و کمان و ضرب زورخانه کهبرای تنظیم و حرکات ورزشکاران به کار میرود.مشابهش، طبل و کوسی بوده که در جنگها به کارمیرفته.
دومین اثر، همان طور که میدانیم پس ازتسلط اسلام و اعراب بر ایران، خصوصا در دویستسال اول، زبان، اصطلاحات و لغات عربی در تمامموارد زندگی، متون ادبی و در تمام لغات واصطلاحات مصطلحه زندگی مردم سایه انداخته،اما تمام اسامی آلات ورزشی و زورخانه، نام خودزورخانه، نام آلات ورزشی و اصطلاحات مربوطبه زورخانه، همه فارسی سلیس و مربوط به دورهقبل از تسلط اسلام است. مثل کباده که در فارسیسره و در فرهنگ فارسی به معنای کمان نرم استکه برای مشق کمان کشیدن بوده است.
سومین اثر، کشتی گرفتن که از فنون جنگیایرانیان قدیم بوده و اگر قبول کنیم ورزش، مقدمهکشتی و کشتی، محصول و نتیجه ورزش است، بایدقبول کنیم که به هر صورت این ورزش وجودداشته; خصوصا این که متنی که چهارصد سال قبلاز اسلام نوشته شده، کارهای بدل را فتح و حریفکشتی را غنیم خوانده که هر دو، از اصطلاحاتجنگ است.
چهارم این که، اختصاص این نوع ورزش بهکشور ماست و زورخانه و ورزش زورخانهای درهیچ مملکتی خصوصا در کشورهای عربی سابقهنداشته، مگر در نقاطی که قبلا تحت تسلط ارتشایران قرار داشته; مانند افغانستان، بغداد وهندوستان که هنوز آثار ورزش، در آنهاست واینها خود، یا جزو خاک ایران یا تحت تسلطامرای ایران قبل از اسلام بوده.
پنجم این که، در ارتش ایران قبل از اسلام، کلهپهلوان و جهان پهلوان (پهلوان پایتخت) جزومناصب ارتش بوده و کلمه «نوخاسته»، به کسیاطلاق میشد که هنوز به مقام پهلوانی نرسیده ودر مسیر ترقی بودهاند. در کتاب «مجمل التواریخو القصص» که در سال 520 (ه.ق) به وسیله یکیاز فضلای گمنام اسد آباد همدان نوشته شده، درفصل مربوط به معاریف و سپهبدان، نوشته شده:
اندر عهد نوذر و زاب، پهلوانی به زال رسید.اندر عهد کیقباد، رستم پسر زال، نوخاسته بود.اندر عهد کیکاووس، پهلوانی به رستم رسید. اندرعهد لهراسب، بازماندگان بودهاند از پهلوانانکیخسرو، اسفندیار پسر گشتاسب و امثال اینعبارات که با توجه به تمام این موارد، تشخیصعیاری به همراه پهلوانی و جزو لاینفک آنها،زورخانه از زمانهای بسیار قدیم در ایران، جزواصلیترین و قابل قبولترین اجزای جامعه بودهاست.
این که عیاران و پهلوانان یکی بودهاند، بایدگفت:
فتوت و جوانمردی، خوی جبلی پهلوانان وزورمندان ایرانی بوده و هست. فتوت ضمن اینکهیکی از شرایط عیاران بوده، آن هم شرط اصلی واولیه; شرط اصلی و اولیه برای ورزشکارانزورخانه نیز بوده. طهارت، حلم، ترک لذات،مدارا، رخصت خواستن، ادب و احترام بهپیشکسوت و بزرگتر، از آداب پهلوانان وهمچنین از آداب عیاران نیز بوده است.
برهنه شدن در مواقع ورزش باستانی نیز ازعادات عیاران و شطاران بوده که برای ابرازنهایت از خود گذشتگی، هنگام جنگهای تن بهتن میدانی، برهنه به میدان میرفتهاند. اشعاریمربوط به ورزش زورخانه است که برای چرخزدن و موزون کردن و حرکات توسط مرشد،خوانده میشود که به «گل کشتی» و «گل چرخ»موسوم است. این خواندن در هنگام ورزش، درهنگام تمرینات و جنگ عیاران نیز خوانده میشد.
در حدود دویست، سیصد سال پیش، درزورخانهها بستن چرمی به نام «نطعی» از لوازمضروری و واجب برای ورزشکاران بوده که اینرسم بستن «نطعی»، در هنگام جنگ عیاران وشطاران بوده است. رسم دیگری که از رسومشاطران و شطاران به خصوص عیاران به طورانتخابی برای آنان بوده، شلنگ اندازی است کهحتی تا سی چهل سال پیش، در زورخانههای مامرسوم بوده و نگارنده خود این را دیدهام. به هرحال، با توجه به کتب مختلف و آلات و ادواتزورخانه و وسایلی که با آنان عیاران تمرینمیکردهاند، به این نتیجه میرسیم که اگر عیارانتحت نظر زورخانه و پهلوانان زورخانهها کارنمیکردهاند، لااقل با هم مرتبط و در بعضی ازتمرینات، با هم مشترک بودهاند; ضمن این کهبسیاری از پهلوانان از سرهنگان عیاران بودهاند.مثل پهلوان پوریای ولی و پهلوان یعقوب صفار کهاز عیاران نیز بوده و بنیانگذار سلسله صفاریان درایران است.