عروسی به سبک ایرانی

چهره زن‌های خارجی، (عموماً اروپایی و آمریکایی) که برای اولین بار به ایران سفر می‌کنند در ورودی فرودگاه مهرآباد تهران دیدنی است. به آنها گفته شده ایران جایی است که طبق قانون باید همه زنان بدن و موهایشان را بپوشانند ولی در پوشاندن یا نپوشاندن صورت و دست‌هایشان البته اختیار با خودشان است.

آنها در حالی به ایران می‌رسند که روپوش‌های بلند و گشاد تیره رنگ پوشیده‌اند و موهایشان را تا بالای ابروها پوشانده‌اند. اما از گمرک فرودگاه که می‌گذرند روزگارشان شبیه روزگار آلیس در سرزمین عجایب است.

اینجا کجاست؟ همان ایرانی که درباره‌اش شنیده‌اند؟ پس این زن‌ها با موهایی که سطح کمی از آن پوشیده شده و مقدار بیشترش از جلو و پشت سر بیرون مانده اهل کجا هستند؟ این روسری‌های رنگی، صورت‌‌های آرایش کرده و مانتوهایی که شبیه پیراهن‌هایی تنگ و کوتاه هستند از کجا آمده‌‌اند؟

این سوالی است که مردان انقلابی دهه پنجاه در ایران حتماً بارها از خودشان می‌پرسند. شاید هرگز به جواب خوشایندی نرسند. آنها با کابوس دیگری هم درگیرند. همراه با مانتوهایی که آب می‌روند، از منظر آنها، این ارزش‌های انقلابی و اسلامی است که تحلیل می‌روند.

اما ایران واقعاً چه جور جایی است؟ جایی که در آن اگر اهلش باشی می‌شود همه سوروسات زندگی به سبک هزار و یک شب را فراهم کرد یا جایی که ماموران پلیسش اجازه نمی‌دهند دختر و پسرها با خیال راحت دست همدیگر را بگیرند؟

عکسهایی که می بینید، یکی از پیچ‌های زندگی پیچیده ایرانی‌ها را نشان می دهد. تماشای همین دو صحنه از زندگی در تهران امروز، شاید کافی باشد تا مطمئن‌مان کند که برای سئوال «ایران چه جور جایی است؟» نمی توان یک پاسخ قطعی یافت.

در فاصله میان قوانین حکومتی و عرف غیر‌رسمی اتفاق‌های زیادی می‌افتد. 


یک- میدان محسنی یکی از مراکز گران‌قیمت برای تهیه لباس عروس است. خیلی‌ها مشتری این لباس‌های زیبا هستند. هم خانواده‌هایی که عروسی‌های شلوغ مختلط برگزار می‌کنند و هم خانواده‌های مذهبی که عروسی‌هایشان به دو بخش زنانه و مردانه تقسیم می‌شود.

 


این عکس را یک سال پیش در یکی از مزون‌های لباس عروس در میدان محسنی گرفتم وقتی برای گرفتن لباس عروس دوستی رفته بودیم. برای عکاسی از مسئول سالن اجازه گرفتم اما زن‌های سرتاپا سیاهپوش را هم با عملیات ژانگولر توی کادر جا دادم. زن‌ها دو نفر بودند یکی میانسال و دیگری جوان، عروس جوان.

لباسی که انتخاب کرده بودند البته بسیار زیبا بود و طبیعتاً تماشای دختر جوان روبنده‌پوش چند دقیقه بعد در آن لباس هیجان‌انگیز بود. من از آن قسمت البته نتوانستم عکس بگیرم!


دو- هزینه اجاره باغ برای گرفتن فیلم و عکس از عروس و داماد یکی از هزاران هزینه‌ای است که زوج های جوان ایرانی باید در فهرست مخارج خودشان بگنجانند. اما این عروس و داماد جوان با استفاده از یکی از پارک‌های عمومی تهران کمی از مخارجشان را کم کرده‌اند. 

 

 این عکس را آبان ماه همین امسال در یکی از پارک‌های عمومی تهران گرفتم.

عروس و داماد جوان بی‌خیال همه دنیا و انگار نه انگار که اینجا «جمهوری اسلامی ایران» باشد جلوی دوربین فیلمبرداری و عکاسی فیگورهای عاشقانه می‌گرفتند.

از آرامشی که داشتند خوشم آمد. از این‌که برای دقایقی قید همه مقررات سختگیرانه رسمی را زده بودند. مقررات سختگیرانه‌‌ای که سعی می‌کند عرف غیر رسمی را به انزوا بکشاند اما انگار چندان موفق نیست.


ساسان - ایران - ورامین
خیلی کار خوبی بود من هم همین کاررامی کنم
جمعه 18 آبان 1386

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.