لوبیا، لوبیا، مرگ به نیرنگ تو

آلزایمر، بیماری مهمچندی پیش، انجمن حمایت از بیماران آلزایمری اعلام کرد: «در ایران 182 هزار بیمار مبتلا به آلزایمر وجود دارند.» آلزایمر، همان بیماری است که فرد مبتلا به آن فراموش می‌کند چه چیزی گفته یا قرار بوده چه کاری بکند. خوشبختانه روزی هم برای یادبود این بیماری اختصاص یافته است که این نشان از اهمیت بیماری آلزایمری دارد. شما کدام بیماری را سراغ دارید که مبتلایان به آن، در دنیا این همه مناصب مهم را در اختیار داشته باشند و با این حجم گسترده در انتخابات نامزد باشند؟ یکی اش همین خانم مارگارت تاچر اینا!



هر ایرانی، چند لبنانی؟
برخلاف آنچه تصور می‌رود، دولتمردان و سیاستمداران آمریکایی، احترام و ارزش زیادی برای ایرانی‌ها قایلند، به طوری که در بعضی مواقع، هر ایرانی را بیشتر از هزار لبنانی حساب می‌کنند. به گزارش «بی.بی.سی»، «تام کیسی»، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، تظاهرات گسترده صدها هزار نفر از لبنانی‌های خواستار کناره‌گیری دولت را محکوم کرد. دولتمردان آمریکایی تظاهرات چند صد هزار نفری در بیروت را ـ که حداکثر سه میلیون جمعیت دارد ـ در حالی که همگی فقط پرچم لبنان را حمل می‌کردند، «تهدید ارعاب‌آمیز» خواندند. این در حالی است که همین مقامات آمریکایی، هر تجمع و یا تظاهرات چند هزار نفری در تهران هشت میلیونی را «اعتراض گسترده مردم ایران» ارزیابی کرده و آمار معترضان را تا مرز چند میلیون نفر بالا می‌برند. ضمنا نخست‌وزیر لبنان، سینیوره اعلام کرد: «ما هیچ حرکت کودتایی را علیه نظام دمکراتیک کشور مجاز نمی‌دانیم» که این نشان می‌دهد یا آقای سینیوره معنی کودتا را نمی‌فهمد و یا نمی‌داند نظام دمکراتیک چیست و یا هر دو!

راه اشتباه!
بعضی از این مدیران کشور، هرچند که نیتشان خوب است و دلشان می‌خواهد در راستای عملیاتی کردن اهداف دولت گام بردارند، راه را اشتباه می‌روند و بعید است نتیجه مطلوبی عایدشان شود. برای مثال؛ همین شهرداری مشهد که احتمالا می‌خواهد در راستای ازدیاد نفوس مورد نظر رئیس‌جمهور محترم پیش برود، ولی یک مقداری ـ به قول معروف ـ سوراخ دعا را گم کرده است: به گزارش فارس، «مدیر امور اداری و رفاه شهرداری مشهد» گفت: «بازنشستگان شهرداری، در صورت ازدواج مجدد از کمک هزینه ازدواج برخوردار می‌شوند.»

الو، دوحه؟ الهی قربون خودم برم!
هرچند که ما آدم بامرام و بامعرفتی بوده و دوستان برایمان از جان (و حتی پول!) عزیزترند، این دلیل نمی‌شود، برنامه مجله بازی‌های آسیایی که تهیه‌کننده‌اش رفیقمان است ندیده و نادیده بگیریم. در زیر به ارتباط مستقیم مجری برنامه با دوحه دوربرگردان می‌شود: (اشکالات ویرایشی از فرستنده است، لطفا به گیرنده‌هایتان دست نزنید!)

ا خ: بینندگان عزیز ... حالا به اصطلاح یک سری به من می‌گن که ارتباط برقرار شده، سلام آقای...
ح ا: با سلام خدمت شما همکار عزیز و بینندگان محترم ... ویز... جیز (یعنی نویز!)

ا خ: (برای هجدهمین بار تأکید می‌کند) البته بیننده‌های عزیز، ئه... من خودم به اصطلاح مسابقه های زیادی و سال‌ها مسابقات رو از نزدیک گزارش کردم و خیلی مسابقه می‌باشم ... ئه واقعا کار سخته... همکار عزیز، جدا به شما خسته نباشید عرض می‌کنم.
ح ا: حالا که حرف به اینجا رسید، دوست عزیز، من هم خدمت شما و همه همکاران در برنامه مجله و شبکه یک و صداوسیمای جمهوری اسلامی خسته نباشید عرض می‌کنم. همونطور که فرمودید، ما واقعا اینجا تحت فشار هستیم و روزها و شب‌ها نمی‌خوابیم و فقط کار می‌کنیم و نمی‌دونید این تخم‌های دوزرده‌ای که ما...

ا خ: بله... خواهش می‌کنم... ئه واقعا شما زحمت می‌کشید... من خودم هم سال‌ها به اصطلاح مسابقه دادم و تخم دو زرده ... .
ح ا: قطعا همین‌طوره... ویز، جیز... .

ا خ: خب حالا اجازه بدید... بله ... می‌خواستم، ما دیروز عرض کردیم در مورد وزنه‌برداری... ئه نه، جودو . بله جودو آیا در مورد جودو شما گزارشی برای ما تهیه کردید؟
ح ا: چی؟ ... جیز... ویز... .

ا خ: ارتباط هست. الو، همکار محترم...
ح ا: بله، فرمودید چی دو؟

ا خ: جودو، در مورد جودو آیا گزارشی تهیه کرده‌اید؟
ح ا: خیر... نگفته بودید که! ولی در عوض رضازاده طلا گرفت. احسنت به این قهرمان و احسنت به شما همکاران زحمتکش.

ا خ: آفرین و درود و خسته نباشید به شما همکار محترم. من، به اصطلاح... خودم هم سال‌ها در این کار بودم. ئه... سخته، خب به ما اشاره می‌کنند که وقت گزارش مستقیم تمام شده. درود بر شما همکاران محترم و سختکوش و خیّر و تختمتان دوزرده‌تر باد.
ح ا: و درود بر شما و بر... ویز ... جیز...!

لوبیا، لوبیا، مرگ به نیرنگ تو!
اول این خبر بدبو، ولی بامزه را که خبرگزاری جمهوری اسلامی مخابره کرد، بخوانید: به گزارش فاکس‌نیوز، یک زن آمریکایی برای این‌که سایر مسافران، متوجه بوی بدی که او از خودش ساطع(!) کرده بود نشوند، چند کبریت را چند بار روشن و خاموش کرد تا بوی گوگرد فضا را تغییر دهد (روش سنتی امحای بعضی بوها، که گویا بین‌المللی هم هست!) اما این بو باعث وحشت مسافران شد و خلبان ناچار شد تا هواپیما را فرود اضطراری بدهد.
پس از خواندن این خبر، چند نکته‌ای به ذهنم رسید که می‌توانید دماغتان را بگیرید و بخوانید:

1ـ احتمالا از این به بعد، در کنار تابلوهای همیشه روشن «No smoking»، تابلوی دیگری در هواپیماهای خطوط هواپیمایی آمریکا روشن خواهد بود با عنوان «No farting»!

2ـ بعید نیست از این به بعد در پشت بلیت‌های هواپیما در آمریکا، علاوه بر مسافرانی که باردار و یا دچار ناراحتی‌های قلبی و عصبی هستند، از مسافرانی که دچار بیماری گوارشی هستند، هم تقاضا شود که خدمه را پیش از پرواز در جریان بگذارند!

3ـ پیشنهاد می‌شود از کلیه مسافران خواسته شود تا علاوه بر حضور در فرودگاه، به مدت یک ساعت و نیم قبل از پرواز، از چهار ساعت قبل از پرواز نیز از خوردن غذاهایی که حاوی لوبیا، نخود و چیزهای نفخ‌آور هستند، خودداری کنند.

4ـ به عنوان یک کار فرهنگی ـ امنیتی، می‌توان با تغییر مختصری در شعار مشهور «دیر رسیدن بهتر است از هرگز نرسیدن» در این فرودگاه‌ها و همچنین داخل هواپیما، تابلوهایی نصب کرد به رنگ زرد و نوشت: «دیر fartیدن بهتر است از هرگز نـ fartیدن!»

5ـ راستی چقدر ایجاد اختلال و اجبار به فرود اضطراری در خطوط هواپیمایی آمریکا آسان بوده و تروریست‌ها نمی‌دانسته‌اند (یا شاید هم می‌دانسته‌اند و ما نمی‌دانسته‌ایم. کسی چه می‌داند چرا خلبان‌ها تغییر مسیر دادند و بوئینگ‌ها را کوبیدند به برج‌های دوقلو!).

از اون جهت!دبیر مجمع اسلامی کارکنان بانک‌ها، دل را به دریا زده و به خبرگزاری فارس گفته است: «92 درصد کارکنان بانک‌ها، مخالف شروع کار بانک‌ها در ساعت 9 هستند». حالا شاید بپرسید چرا من گفتم «دل را به دریا زده است»؟
خب، اگر ادامه این خبر را بخوانید متوجه می‌شوید.

او افزوده است: «هم‌اکنون بیشتر مدیران بانک‌ها و کارمندان با شروع کار بانک‌ها در ساعت 9 مخالف هستند، ولی با توجه به این‌که تصمیم توسط مسئولان دلسوز گرفته شده است، با آن مخالفت صریح نمی‌کنند».

تست: به این نوع «عدم مخالفت صریح» قدیم‌ترها چه می‌گفتند؟
1ـ پاچه‌خواری
2ـ بزدلی
3ـ بله‌قربان‌گویی
 4- همه موارد

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.