سیاست آمریکا، تردید روسیه و عملکرد دولت ایران

اظهارات سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، مبنی بر مخالفت کشورش با استفاده از شورای امنیت سازمان ملل برای "تغییر رژیم در ایران" بار دیگر گمانه‌زنی در باره سیاست واقعی کاخ سفید در برابر جمهوری اسلامی را به جریان انداخته است.
ایران تأکید کرده است که برنامه هسته ای این کشور سرشت مسالمت آمیز دارد، اما اسرائیل از جانب ایران احساس خطر می کند

سیاست اعلام شده آمریکا در برابر ایران، پیش‌گیری از دستیابی این کشور به "تسلیحات اتمی" است، مساله‌ای که جمهوری اسلامی آن را به شدت تکذیب می‌کند، اما آمریکا و برخی از هم پیمان این کشور بر آن اصرار می‌ورزند.

با این همه، هنوز در این مورد که واشنگتن قصد دارد از چه طریقی، مانع آنچه آمریکا مدعی تلاش ایران برای دستیابی به آن است، شود، صدای واحدی از سوی محافل حاکم بر ایالات متحده شنیده نمی‌شود.

آنچه کمابیش روشن است این است که بطور کل مسئولیت اصلی سیاست‌گذاری درباره ایران به عهده وزارت خارجه آمریکا تحت سرپرستی خانم کاندولیزا رایس گذاشته شده است و خانم رایس نیز بارها تاکید کرده که کشورش در پی ایجاد اجماعی بین‌المللی علیه ایران در چارچوب سازمان ملل متحد است تا با اعمال فشار سیاسی و اقتصادی، جمهوری اسلامی را به رها ساختن برنامه غنی سازی اورانیوم خود وادار سازد.

این در حالی است که برخی از محافل آمریکایی و اسراییلی، حمله به تاسیسات اتمی ایران را برای به تعویق انداختن روند فعالیت‌های هسته‌ای ایران تجویز می‌کنند، گزینه‌ای که حتی خانم رایس نیز آن را به عنوان آخرین گزینه در برابر ایران رد نمی‌کند.

اما، گزینه نظامی مورد تایید بسیاری از محافل آمریکایی و اسراییلی نیست. این محافل تاکید می‌کنند که حمله نظامی ضمن تبعات ویرانگرش، برنامه اتمی ایران را در عمل نابود نمی‌کند، بلکه صرفا آن را به تاخیر می‌اندازد.

این محافل گزینه "تغییر رژیم" را برای حل بحران هسته‌ای ایران پیشنهاد می‌کنند.

به نظر می‌رسد دولت روسیه نیز به این تردید افتاده است که هدف اصلی از تلاش دیپلماتیک دولت آمریکا در سازمان ملل، ایجاد زمینه‌ای مناسب برای پیشبرد سیاست "تغییر رژیم" در ایران است و بنابراین، پیشاپیش مخالفت خود را با این سیاست اعلام کرده است.

درک محافل مختلف حاکم بر ایران از سیاست آمریکا هم، "تغییر رژیم" است.

غلامحسین محسنی اژه‌ای، وزیر اطلاعات ایران، چند بار اشاره کرده است که سیاست آمریکا و متحدانش در برابر ایران، دامن زدن به "انقلاب مخملین" برای تغییر حکومت است، یعنی همانچه که در محافل بین‌المللی به نام انقلاب‌های رنگی شهرت پیدا کرده و در کشورهایی مانند اوکراین، گرجستان و قرقیزستان تجربه شده است.

به نظر می رسد دولت ایران با چنین درکی از سیاست آمریکا، سخت‌گیری‌های خود را علیه سازمان‌های غیر دولتی، مجامع دانشجویی و سیاسی و فعالیت‌های روشنفکری و مطبوعاتی افزایش داده است، با این تصور که انقلاب مخملین از طریق این نوع فعالیت‌ها صورت عملی به خود می‌گیرد.

این در حالی است که اغلب کارشناسان سیاسی در ایران، وقوع انقلاب مخملی در نظام جمهوری اسلامی را به دلیل سیطره وسیع دولت بر جامعه و نیز بی‌‌میلی عمومی به تحرکات حاد سیاسی، غیر واقع بینانه ارزیابی می‌کنند و اصرار دستگاههای امنیتی بر این مساله را از ناشی از علاقه آنها به برجسته کردن نقش خود در نظام سیاسی می‌دانند.

در عین حال، برخی از کارشناسان سیاسی در ایران بر این باورند که برخورد دستگاه های امنیتی با هر نوع فعالیت سیاسی، مذهبی و اجتماعی خارج از کنترل دولت، خود می‌تواند زمینه ساز اعتراض عمومی و در نتیجه انقلاب رنگی شود، چرا که سرکوب جمعیت‌هایی مانند درویش‌های گنابادی و روحانیون غیر دولتی، در کنار محدودیت سازمان یافته علیه گروههای سیاسی و قومی، سازمان‌های اجتماعی و انجمن‌های حرفه‌ای و دانشجویی و مطبوعاتی در ماههای اخیر، نارضایتی از عملکرد حکومت را در قشر وسیعی از مردم فراهم کرده است.

محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی دولت ایران علیه اقشار مختلف مردم، در عین حال چهره بین‌المللی ایران را به عنوان "دولتی سرکوبگر" در محافل حقوق بشری جهان غیر قابل دفاع کرده و همین موضوع برای فشارهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی زمینه‌ای از مشروعیت فراهم کرده است.

این در حالی است که به نظر می‌رسد چنانچه آمریکا به واقع در پی تغییر رژیم در ایران باشد، آن را نه از راه به راه انداختن انقلاب مخملی بلکه از طریق اعمال فشار اقتصادی برای فروپاشی دستگاه دولت دنبال می‌کند.

آمریکا هم ‌اکنون در حال رایزنی با متحدان خود برای وضع یک سلسله تحریم‌ها علیه ایران است.هر چند که گفته می‌شود دامنه این تحریم‌ها محدود است، اما عملا راه دستیابی ایران به سرمایه بین‌المللی را سد می‌کند.

در کنار سد شدن راه ایران برای دستیابی به سرمایه بین‌المللی، کاهش بهای نفت می‌تواند دولت محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، را به بحرانی فوق‌العاده خطرناک روبرو کند، دولتی که با شعارهای پوپولیستی خود، هزینه‌های عمومی را افزایش داده و سرنوشت خود را به نفت گران‌قیمت گره زده است.

روزنامه فرانسوی فیگارو با درک این نکته، در مقاله‌ای به دولت آمریکا توصیه کرده است که به جای پیگیری سیاست‌هایی که می‌تواند به احساسات ناسیونالیستی در ایران دامن زند، با کنترل بهای نفت، مانورهای حکومت ایران را خنثی کند.

به نوشته فیگارو، نفت پاشنه آشیل جمهوری اسلامی است و ثبات این نظام به درآمدهای نفتی‌اش بستگی دارد.

با این حساب یک شوک نفتی مانند آنچه پیش از پایان جنگ ایران و عراق رخ داد می‌تواند برای دولت آقای احمدی نژاد بسیار خطرناک باشد، اما به نظر می‌رسد دستگاه امنیتی دولت آقای احمدی نژاد از این مساله نگران نیست، نگرانی آنها از فعالیت‌های محدود سیاسی و مطبوعاتی داخل کشور است که مبادا به انقلاب مخملین بیانجامد.

 منبع : بی بی سی فارسی
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.