وقتی ابوسعید با مایکروویو سبزی خشک می‌کند!

فهرست کالاهای ارزان شده
حداد عادل، رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: «معنای گرانی چند کالا، افزایش تورم نیست.» وی از اصحاب رسانه خواست ارزان شدن اجناس را نیز به اطلاع افکار عمومی‌ برسانند.


در این رابطه ضمن آن که برای ما کاملا مشخص نیست معنای «گرانی چند کالا» دقیقا چیست و این احتمال هم وجود دارد که اصلا شاید در قدیم معنای ارزانی چند کالا، افزایش تورم بوده ‌باشد؛ جهت اطاعت امر از رئیس محترم مجلس، فهرست برخی اجناسی که ارزان شده را در اختیار عموم قرار می‌‌دهیم:

دسته‌بیل دیجیتالی، سرب معلق در هوا، آبِ‌رو، نون الفبا، فیل بادکنکی (با امکان راحت هوا کردن)، شمشیر داموکلس، شاسکول فرد اعلا، زهر افعی، موش گربه‌خوار، نورافکن هاله نما، قرص ماه، گرز رستم، شیر مرغ نر، حلوای خیراتی، ترک سقف، صندوق رای، شیر علم، جت جنگنده خانگی، کوسه خاویاری... و طنزنویس معلوم‌الحال!

راهکارهای اساسی برای ارزان سفر کردن
تنها چند روز دیگر تا انقلاب صنعت گردشگردی در ایران مانده است. معاون گردشگریِ سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اعلام کرد: طرح ارزان‌سازی سفر، هم‌زمان با عید فطر اجرا می‌‌شود.
البته ایشان در همان مصاحبه‌ای که این خبر را داده، تأکید کرده است که این سازمان، امکانات فیزیکی خاصی نظیر هتل و مهمانپذیر برای این کار ندارد و در حقیقت، این طرح، مشتمل بر یک سری راهکارها و سیاست‌های کلان است. در همین رابطه و در راستای کمک‌رسانی به دولت خدمت‌گزار، از آنجایی که در موارد متعددی از جمله نداشتن امکانات و داشتن طرح‌های خوب‌ خوب، معاونت گردشگری دوربرگردان و معاونت گردشگری سازمان میراث فرهنگی همسو هستند، سه تا از مهم‌ترین راهکار‌های اجرایی برای ارزان‌سازی سفر تقدیم می‌‌شود:

ارزان‌سازی وسیله نقلیه:
سه راه برای سفر وجود دارد: هوایی، دریایی، زمینی که از این میان روش دریایی از بحث ما خارج است (مگر آن که یکی هوس کند که مثلا با قایق از تهران به یزد برود که آن موضوع جداگانه‌ای است!) و روش هوایی هم به خاطر گرانی بلیت هواپیما از بحث ما خارج‌تر است! می‌‌ماند روش زمینی که بر دو نوع است: ریلی و جاده‌ای. روش ریلی برای مسافرت‌های تفریحی خیلی مناسب است، منتها بلیت قطارهای ارزان‌ قیمت، اصولا نایاب است و می‌‌ماند قطارهایی مثل سبز و بنیاد که برای هر کدام باید دست‌کم 15-20 هزار تومانی سلفید و این یعنی اگر شما تمام اصول کنترل جمعیت را رعایت کرده‌ و فقط یک خانواده چهار نفره باشید (بدون احتساب آویزان‌هایی مثل مادر شوهر یا برادرزن!)، باید 120 هزار تومان هزینه کنید که عمراً از این پول‌ها توی جیب شما پیدا شود!

در نتیجه، تنها راه باقی مانده، استفاده از وسیله نقلیه شخصی برای سفر است. شما با انتخاب این گزینه می‌توانید به راحتی به جمع دودکنندگان و سوزندگان صندوق ذخیره ارزی بپیوندید و با صرف ده، دوازده ‌هزار تومان برای پول بنزین، چند هزار کیلومتر گشت و گذار کنید. تنها مشکل این است که شما اتومبیل ندارید! که البته این هم مشکلی نیست که آسان نشود و با استفاده از خدمات لیزینگ خودرو، می‌توانید به سرعت خودرو‌دار بشوید. البته احتمالا با انباشته ‌شدن بهره‌های سنگین لیزینگ بعد از چند سال، مجبور به فروش خانه و زندگی‌تان شوید، که این قطعا مشکل شماست و وظیفه ما صرفا ارایه راهکار برای سفر ارزان است!

ارزان‌سازی هزینه اسکان:
بهترین، ارزان‌ترین و مطمئن‌ترین راه برای این منظور، باز کردن چتر در منزل دوستان و آشنایان است. منتها در این روش چند مشکل وجود دارد که بزرگ‌ترین آنها مقابله به مثلِ حریف است. به خصوص اگر شما در یک شهر بزرگ یا یک منطقه خوش‌آب و هوا یا زیارتی زندگی می‌‌کنید، اصلا این ریسک را نکنید، والا ممکن است همان بلایی به سر شما بیاید که به سر برادر من آمد و این بنده خدا به تاوان چتربازی یک شبه در منزل پدر یکی از دوستانش، چند سال میزبان یک اتوبوس از قوم و قبیله دوستش بود که برای زیارت به مشهد می‌آمدند!
در نتیجه به سراغ گزینه استاندارد بعدی؛ یعنی اسکان در هتل و مهمان‌پذیر بروید. البته چون هتل‌های ما بیشتر از نیمی از سال را خالی هستند، سعی می‌کنند تاوان کاهلی و برنامه‌ریزی‌های غلط خودشان و یا کسادی مسافر در آن ایام را از مسافران بخت‌برگشته بگیرند و خواهید دید که هیچ قدرت و سازمانی هم حریف آنها نخواهد شد. به همین خاطر شدیدا سعی کنید هتل‌ را بی‌خیال شوید. میهمان‌پذیرها و مسافرخانه‌هایِ قیمت ‌مناسب هم بیشتر از آنکه میزبان شما باشند، میزبان انواع حشرات موذی و نیمه‌ موذی هستند. شما هم آمده‌اید مسافرت دو روز خوش باشید، نیامد‌ه‌اید که پشه بکشید و با ساس کشتی بگیرید و گریه بچه‌تان را گوش بدهید. در نتیجه، این گزینه را هم بی‌خیال شوید و با اسکان در فضای باز، گزینه آخری را آزمایش کنید. البته در این مورد هم، چون نه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و نه شهرداری‌ها و نه هیچ ارگان دیگری، در قبال ساخت و تجهیز کمپ‌ها احساس مسئولیت نمی‌کنند. فرض کنید گوشه پیاده‌رو کمپ است و شب را آنجا بگذرانید. فکرتان را هم زیاد مشغول مسائل بهداشتی و تربیتی و امنیتی و اخلاقی و این جور چیزها نکنید. در عوض به این فکر کنید که ارزان سفر می‌کنید!

ارزان‌سازی هزینه غذا:
متأسفانه آدم مجبور است، روزی چند وعده غذا بخورد و این از قدیم‌الایام یکی از معضلات بشری، به‌ خصوص بشر کم درآمد بوده ‌است. حالا این بشر کم ‌درآمد که من و شما باشیم، می‌خواهد برود سفر و در اولین اقدام، برای رفع این مشکل ازلی خود و خانواده، در یک رستوران معمولی فرود می‌‌آید. در این حالت، نیم ساعت بیشتر طول نمی‌کشد که با پر ـ یا نیمه پر‌ ـ شدن باک معده، آمپر ماشین با دیدن صورت‌حساب جوش می‌‌آورد و شما سریعا متوجه می‌‌شوید که این راه، اصلا راه خوبی برای سد جوع نیست و اگر بخواهید غذای این مسافرت چند روزه را در رستوران صرف کنید، حقوق ماه بعدتان را هم باید پیش‌خور بکنید! در نتیجه، سعی کنید با گفتن نصایحی در مذمت پرخوری و ذکر کلمات قصاری مثل «اندرون از طعام خالی دار تا درو نور معرفت بینی»، معده خود و سایر اعضای خانواده را به راه راست هدایت کنید. البته روشن است که نور معرفت شدید هم برای سلامتی مضر است و دست کم روزی دو بار باید سوخت‌گیری کرد و البته برای ارزان برگزار کردن مسأله غذا، گزینه‌های متعددی وجود دارد؛ مثل انواع ساندویچ و انواع نون و پنیر.

البته ساندویچ که اصلا توصیه نمی‌شود، چون این امکان وجود دارد که با خوردن چند وعده ساندویچ ارزان قیمت، بعدا مجبور شوید به اندازه صد پرس چلوکباب سلطانی، پول دوا و درمان خود و خانواده‌تان کنید. می‌ماند نون و پنیر که مزایای زیادی دارد؛ هم هر روز چند ساعتی را در صف نانوایی می‌گذرانید و با آدم‌های مختلف آشنا می‌شوید، هم نور معرفت را زایل نمی‌کند و هم غذای رئیس‌جمهوری است!

ابوسعید و خشک کردن سبزی
ما یک زن عمویی داریم ادبیات خوانده و اهل خراسان. یک روز دیدیم این بنده خدا خیلی عصبانی است، علت را پرسیدیم، فهمیدیم رفته نیشابور و چشمش خورده به «کله‌پزی خیام»!
امروز خیلی یادش کردم با دیدن این خبر روزنامه همشهری: «خانه فرهنگ ابوسعید، در ترم پاییز بانوان را برای پخت غذا و خشک کردن سبزیجات با مایکرو ویو آموزش می‌ دهد».
حالا خیام چهار تا شعر داشت که در آنها به «کاسه سر» اشاره کرده بود، طفلک ابوسعید را چه کار به خشک کردن سبزی با مایکرو‌ ویو؟

حکایت مدرن
ابوسعید را پرسیدند: «بوعلی را چگونه دیدی؟»
گفت: «هر چه ما می‌‌پزیم، او می‌‌خورد!»
از بوعلی پرسیدند: «بوسعید را چگونه دیدی؟»
گفت: «هر چه ما می‌خوریم، او می‌‌پزد!»

هزینه آزادی
یک مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی معتبر غربی اعلام کرد، از زمان اشغال عراق تاکنون 650 هزار عراقی کشته‌ شده‌اند؛ احتمالا این بخشی از هزینه‌ای است که ملت عراق برای آزادی و برابری و سعادت و حقوق بشر آمریکایی باید پرداخت کند و به نظر ما اگر از منطق اقتصادی آمریکایی ـ انگلیسی استفاده شود، اصلا هزینه زیادی پرداخت نشده. صورتحساب این هزینه از این قرار است (البته تا این لحظه و بدون احتساب تورم)؛

هزینه رها شدن از دست یک دیکتاتور (امکان مرجوعی وجود دارد)                  250 هزار کشته
هزینه اعطای آزادی بیان (به صورت لیزینگ)                                              190 هزار کشته
هزینه دستیابی به امنیت (تحویل در سال 2018میلادی)                              285 هزار کشته
هزینه دستیابی به استقلال (به صورت اجاره به شرط تملیک چهل ساله)         310 هزار کشته
هزینه حفظ تمامیت ارضی (به روش BOT)ـ                                              245  هزار کشته

همان‌طور که مشاهده می‌‌شود تا با احتساب همین چهار قلم هم، تا اینجای کار عراقی‌ها بدهکارند و هیچ اعتراضی پذیرفته نیست.

دست‌انداز
تو خیابونه!

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.