ماجرای طرح ترور علی لاریجانی در لبنان

بر اساس محتوای مطرح‌شده در پادکست المحطة، یک طرح ادعایی برای ترور علی لاریجانی در لبنان پیش از مرحله اجرا خنثی شده است. 

در این برنامه، حسن علیق، رضوان مرتضى و قاسم قاسم از خبرنگاران لبنانی با استناد به گفته‌های منابع امنیتی لبنانی، جزئیاتی از این پرونده را تشریح کرده‌اند.

براساس جزئیات فاش شده در پادکست امنیتی «المحطة» و مصاحبه‌های خبرنگاران لبنانی همچون حسن علیق و رضوان مرتضی، طرح ترور علی لاریجانی در بیروت فراتر از یک سوءقصد معمولی و دارای لایه‌های پیچیده لجستیکی و تکنولوژیک بوده است.

طبق این گزارش‌ها، هسته عملیاتی از اوایل سال ۲۰۲۵ فعالیت خود را آغاز کرده و با استفاده از عوامل محلی، شبکه‌ای از انبارها و نقاط استقرار را در مسیرهای احتمالی تردد لاریجانی فراهم آورده بود. 

این تیم با اجاره انباری در نزدیکی محل اقامت یا مسیر حرکت هدف، خودرویی را آماده کرده بود که به تجهیزات پیشرفته شلیک خودکار مجهز شده بود.

در این ویدیوها و تحلیل‌های مبتنی بر منابع امنیتی لبنان، تأکید شده است که روش پیش‌بینی شده برای این ترور، استفاده از «سلاح هدایت‌شونده از راه دور» بوده است. این سیستم قرار بود بدون حضور مستقیم هیچ عامل انسانی در صحنه عمل کند تا از شناسایی یا بازداشت مجریان در لحظه عملیات جلوگیری شود. 

این فناوری، که مشابه الگوی استفاده شده در ترورهای پیچیده پیشین توصیف شده، شامل یک تیربار سنگین یا پرتابه دقیق بود که از طریق سیگنال‌های ماهواره‌ای یا رمزگذاری شده هدایت می‌شد و با استفاده از دوربین‌های مداربسته نصب شده روی خودرو، هدف را شناسایی و رهگیری می‌کرد.

زمان‌بندی این عملیات به گونه‌ای تنظیم شده بود که با سالگرد کشته شدن سید حسن نصرالله هم‌زمان شود؛ دوره‌ای که بیروت شاهد تجمعات انبوه و ترافیک سنگین امنیتی است. 

طراحان عملیات قصد داشتند از این آشفتگی شهری برای پنهان کردن تحرکات خود و تسهیل فرار احتمالی تیم پشتیبانی استفاده کنند. آن‌ها پیش‌بینی کرده بودند که در میان شلوغی مراسم، صدای انفجار یا شلیک و همچنین واکنش سریع تیم‌های محافظ لاریجانی با اختلال مواجه شود و بدین ترتیب ضریب موفقیت عملیات افزایش یابد.

نهادهای امنیتی لبنان با رصد تحرکات مشکوک در اطراف هتل محل اقامت لاریجانی و شناسایی یک «سلول خفته» که مسئولیت تدارکات را بر عهده داشت، موفق به رهگیری این طرح شدند.

بازداشت یکی از عوامل کلیدی که در حال انتقال تجهیزات مخابراتی خاص بود، منجر به لو رفتن شبکه شد. در بازرسی از مکان‌های مرتبط، خودروی آماده‌سازی شده و انبارهای لجستیکی کشف شد که نشان می‌داد تیم ترور حتی جزئیات مربوط به زوایای شلیک و نقاط ضعف خودروهای زرهی کاروان لاریجانی را نیز مورد مطالعه قرار داده بودند.

دخالت‌های مخرب و مستمر جمهوری اسلامی در لبنان، این کشور را به عرصه‌ای برای چنین سناریوهای وحشتناکی تبدیل کرده است. 

رژیم ایران با اعزام مهره‌های ارشد خود به بیروت در زمان‌های بحرانی، نه تنها حاکمیت ملی لبنان را نقض می‌کند، بلکه این کشور را به اجبار درگیر جنگ‌های نیابتی و جاسوسی خود می‌سازد. 

تبدیل شدن لبنان به مرکز چنین توطئه‌های امنیتی، نتیجه مستقیم سیاست‌های «صدور ناامنی» تهران است که جان شهروندان لبنانی را برای حفاظت از منافع ایدئولوژیک خود به بازی گرفته است.

رژیم تهران با صرف بودجه‌های هنگفت برای ایجاد ساختارهای امنیتی موازی در لبنان، عملاً دستگاه‌های رسمی این کشور را تحت فشار قرار داده و آن‌ها را مجبور به مقابله با پیامدهای نفوذ خود کرده است. 

هرچند این ترور خنثی شد، اما نفس وجود چنین طرح‌هایی در خاک لبنان نشان‌دهنده شکست سیاست‌های دفاعی است که جمهوری اسلامی مدعی آن است. این رژیم با ایجاد تنش‌های کاذب، لبنان را به گروگانی در معاملات منطقه‌ای خود تبدیل کرده و اعتبار دیپلماتیک این سرزمین را در برابر دیدگان جهانیان مخدوش نموده است.

استفاده از تکنولوژی‌های ترور کنترل از راه دور در مناطق پرجمعیت، نشان‌دهنده بی‌اعتنایی کامل رژیم ایران و عوامل درگیر در این بازی به امنیت غیرنظامیان است. برای حاکمان تهران، لبنان تنها یک «عمق استراتژیک» است که می‌توان در آن به راحتی عملیات‌های سیاه اجرا کرد و مسئولیت آن را به گردن دیگران انداخت. 

افشای این پرونده حساس در پادکست‌های لبنانی، گویای این حقیقت است که افکار عمومی و نهادهای امنیتی لبنان نسبت به هزینه‌های نفوذ جمهوری اسلامی هشیارتر شده‌اند. 

سیاست‌های مداخله‌جویانه و مخرب رژیم جمهوری اسلامی در لبنان، بار دیگر با افشای طرح مشکوک و پیچیده ترور علی لاریجانی در قلب بیروت، ابعاد تاریک و ویرانگری از نفوذ این رژیم را نمایان ساخته است. 

حضور مکرر و بی‌رویه مهره‌های ارشد تهران در کشوری که تحت فشارهای خردکننده اقتصادی و نظامی قرار دارد، نه تنها باری از دوش مردم لبنان برنداشته، بلکه این کشور را به زمین بازی برای تسویه‌حساب‌های امنیتی و جاسوسی تبدیل کرده است. 

رژیم ایران با نادیده گرفتن حاکمیت ملی لبنان، عملاً این کشور را به انبار باروتی بدل کرده که امنیت آن قربانی جاه‌طلبی‌های ایدئولوژیک و بقای سیاسی حاکمان تهران شده است.

جزئیات مطرح شده در خصوص نحوه اجرای این ترور ادعایی، نشان‌دهنده فساد عمیق امنیتی است که جمهوری اسلامی به منطقه صادر کرده است. 

طراحی عملیات با استفاده از سلاح‌های هدایت‌شونده از راه دور و بدون حضور مستقیم عامل انسانی، الگویی است که پیش‌تر نیز در ترورهای مشکوک تکرار شده و نشان از تجهیز گروه‌های شبه‌نظامی به ابزارهای مرگباری دارد که خارج از کنترل دولت قانونی لبنان هستند. 

این رژیم با سوءاستفاده از خلاء قدرت در بیروت، سلول‌های عملیاتی مخفی را سازماندهی کرده که وظیفه‌ای جز ایجاد آشوب و پیشبرد سناریوهای وحشت ندارند و جان شهروندان عادی را در نزدیکی هتل‌ها و مراکز دیپلماتیک به خطر می‌اندازند.

ساختار نفوذ جمهوری اسلامی در لبنان، که با صرف هزینه‌های کلان از جیب مردم ایران بنا شده، به جای ساختن بیمارستان یا مدرسه، بر پایه شبکه‌های ترور و لجستیک نظامی استوار گشته است. اجاره انبارها برای نگهداری تجهیزات ترور و استفاده از تکنولوژی‌های پیچیده نظامی در مناطق مسکونی بیروت، گویای این حقیقت تلخ است که رژیم ایران هیچ احترامی برای جان و مال مردم لبنان قائل نیست. 

این دخالت‌های مستمر، لبنان را از یک مرکز تمدن و تجارت در خاورمیانه به پایگاهی ناامن تبدیل کرده است که در آن دیپلماسی جای خود را به بمب‌گذاری و ترورهای کنترل از راه دور داده است.

رژیم تهران با تبدیل کردن مراسم‌های مذهبی و سیاسی در لبنان به پوششی برای عملیات‌های امنیتی خود، نه تنها به مقدسات توهین می‌کند، بلکه از احساسات پیروان خود نیز به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی بهره‌برداری می‌نماید.