بلاغ مبین؛ از قرارگاه جدید خامنهای برای مهندسی افکار عمومی چه میدانیم؟
رأی دهید
ایران وایر: عطا محامد
جمهوری اسلامی تحت فشارهای فزاینده داخلی و خارجی، خود را در یک جنگ تمامعیار رسانهای و شناختی میبیند و میکوشد تا به واسطه روایتسازی در مورد ارزشها و باورهای خود در مقابل این وضعیت بایستد. سخنان ۲۰ آذر «آیتالله سیدعلی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی نیز آشکارا نشان میدهد که میدان نبرد اصلی از نگاه او دیگر مرزهای جغرافیایی یا مناقشات نظامی نیست، بلکه ذهن و ادراک عمومی مردم است؛ جایی که به تصریح او، دشمن «هویت دینی و انقلابی» جامعه را نشانه گرفته است.
جمهوری اسلامی برای مواجهه با آنچه زمانی جنگ نرم نامیده میشد، مداحان، جهاد تبیین و این روزها قرارگاهی جنگ ترکیبی به نام «بلاغ مبین» را به وجود آورده است. قرارگاهی که بیش از ۴۰ هزار نفر از طلاب در آن کار میکنند و یکی از اهدافشان مقابله با دشمن برای خالی کردن دل مردم است. آنها یکی از وظایف خود را یادآوری حجاب به ملت و مسوولان میدانند و رییس این قرارگاه میگوید: «بیحجابی بخشی از طرحهای امنیتی و اطلاعاتی سرویسهای بیگانه برای تضعیف جمهوری اسلامی است.» سیدعلی خامنهای» رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی اخیر خود میگوید دشمنان برای اینکه مردم را «دلبهشک نگه دارند، دلهره ایجاد کنند» تلاش میکنند، اما به نتیجه نخواهند رسیدجنگ تبلیغاتی در مرکز سیاست خامنهای
«سیدعلی خامنهای» رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی اخیر خود میگوید دشمنان برای اینکه مردم را «دلبهشک نگه دارند، دلهره ایجاد کنند» تلاش میکنند، اما به نتیجه نخواهند رسید. بهگفته او، مساله اصلی تهاجم نظامی نیست، بلکه «جنگ تبلیغاتی و رسانهای» است. دشمن تلاش دارد «هویت دینی، تاریخی و انقلابی» ایرانیها را تغییر بدهد. «در مواجههی با دشمن، به دفاع از آنچه او شبههآفرینی میکند، اکتفا نکنید. البته دفاع لازم است، باید شبههآفرینیِ دشمن را رد کرد لکن دشمن نقطهضعف زیاد دارد؛ آن نقطهضعفها را هدف قرار بدهید، به آنها هجوم بیاورید.»
اگرچه بخش مهمی از سخنان رهبر جمهوری اسلامی متوجه مداحان بود، اما سیاست روایتسازی حکومت صرفاً به این گروه تکیه ندارد. در داخل جمهوری اسلامی نهادهای متعددی وجود دارند که رسالت تبلیغ را بر عهده دارند و «قرارگاه جنگ ترکیبی بلاغ مبین» تازهترین آنهاست. قرارگاهی که مدیریت آن در اختیار حوزه علمیه است و مأموریتش مقابله رسانهای و شناختی با دشمن. در این قرارگاه باور بر این است که هدف اصلی واشینگتن ایجاد ترس، ناامیدی و اختلال ذهنی در جامعه ایران است و دشمنان علیه مردم «جنگ روانی و جنگ شناختی» به راه انداختهاند.
بهنظر میرسد دلیل این تصمیم جدید به خاطر آن باشد که پروژه «جهاد تبیین» که خامنهای در سال ۱۴۰۰ بهعنوان نسخه نجاتبخش معرفی کرد، عملاً نتوانست آنگونه که حاکمیت انتظار داشت کار کند. در میانه اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱، جانشین فرمانده سپاه گفت اگر جهاد تبیین موفق بود، «خیابانهای تهران اینگونه نبود». با وجود این اعتراف صریح، بودجههای کلانی صرف تولید محتوا، فعالیت سایبری و انبوهی برنامه تبلیغاتی شد، اما چندان نتیجه بخش نبود. حالا جمهوری اسلامی، بهجای بازنگری در ناکامیهای پیشین، لایه تازهای به تلاشهایش برای مهندسی افکار عمومی افزوده و پروژهای پیچیدهتر و متمرکزتر را پیش میبرد. «بلاغ مبین» قرارگاهی است که بیش از ۴۰ هزار نفر از طلاب در آن کار میکنند و یکی از اهدافشان مقابله با دشمن برای خالی کردن دل مردم استبلاغ مبین؛ نقشه تازه برای حوزه و دولت
ایده «بلاغ مبین» در اردیبهشت ۱۴۰۴ و پیش از آغاز جنگ ۱۲ روزه، از زبان خامنهای مطرح شد و از همان ابتدا سنگبنای یک اقدام نهادی برای حوزههای علمیه بود. خامنهای این مفهوم را مهمترین مأموریت حوزه معرفی کرد: «رساندن پیام دین به شکلی روشن، شفاف و همهجانبه». از نظر او، بلاغ مبین فقط تبلیغ نیست؛ یک پروژه تمامعیار است که باید از عمیقترین لایههای توحید تا سبک زندگی، محیط زیست، ساختار نظام اسلامی و روابط اجتماعی را پوشش دهد. او حوزه را نهادی توصیف کرد که خروجی آن باید مستقیم به ذهن و فرهنگ جامعه برسد.
با انتشار این سخنان، «محمدجواد فاضل لنکرانی» رییس مرکز فقهی ائمه اطهار، بلاغ مبین را «شاهبیت» پیام رهبری خواند و آن را نه صرفاً تکنیک تبلیغ، بلکه ستون فقرات طرح «تمدنسازی اسلامی» دانست. او گفت بلاغ مبین یعنی عرضه کامل دین به جامعه در همه سطوح؛ از اعتقاد و اخلاق تا سیاست و اجتماع. برای لنکرانی، ماموریت حوزه فراتر از آموزش طلبه است و باید به ترسیم نظم فکری و اجتماعی جدید بر محور دین برای جامعه دست یابد. «محمدباقر قالیباف» رییس مجلس شورای اسلامی، نیز روح اصلی پیام خامنهای را رساندن دین به جامعه «با همه ظرفیتش» معرفی کرد. او تاکید کرد به واسطه بلاغ مبین باید کارایی وکارآمدی دین در اداره جامعه را به اثبات رساند.
در مرحله بعد، تلاش برای عملیاتی کردن این ایده آغاز شد. «مصطفی حسینی نیشابوری»، رییس مرکز بینالمللی قرآن و تبلیغ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، توضیح میدهد پیام دینی باید به «همه انسانها» برسد، حتی اگر هیچ ارتباطی با جهان اسلام نداشته باشند. او برای تحقق این هدف فهرستی از ابزارهای مدرن را ردیف میکند: از ایجاد قرارگاه تبلیغ بینالملل تا تربیت مبلغ چندمهارتی، از استفاده سنگین از رسانه و هوش مصنوعی تا تحلیل دادههای میدانی و انطباق پیام با بومزیستهای مختلف.
در ۱۱ خرداد «حسین رفیعی» معاون تبلیغ و امور فرهنگی حوزههای علمیه و عضو مجلس خبرگان، تأکید میکند که «عمل به بلاغ مبین» باید راهبرد محوری حوزهها باشد و تلاش برای اجرای آن ضروری است. او جهاد تبیین را نیز «پادزهر هجمههای دشمن» دانست اما هشدار داد که اداری شدن آن بزرگترین آفتش است و باید از تبدیل آن به یک روند بوروکراتیک پرهیز شود. رفیعی گسترش انقلاب اسلامی در جهان را نتیجه ایستادگی در برابر سکولاریسم و کمونیسم دانسته و نسبت به تلاش مستمر دشمن برای ایجاد بدبینی در جامعه هشدار داده و بر ضرورت تربیت «افسران جنگ نرم»، تقویت فعالیتهای رسانهای و تبلیغی، و حمایت بیشتر از مبلغان تأکید میکند. او همچنین میگوید در راستای بلاغ مبین ۴۰ هزار مبلغ در سراسر کشور فعال هستند.
مهندسی اذهان با قرارگاه
قبل از جنگ بلاغ مبین به عنوان وظیفه حوزه معرفی شد. اما در دوره جنگ ۱۲ روزه، یعنی در ۳۱ خرداد این وظیفه به یک نهاد تبدیل شد و «قرارگاه جنگ ترکیبی بلاغ مبین» نام گرفت. این قرارگاه در یکی از اولین اقداماتش کارگروه اقتصادی به وجود آورد. این کارگروه نیز تصمیم گرفت تا کارگروه تولید محتوای اقتصادی و کارگروه کنشگری اقتصادی را ایجاد کند. اما تاکنون با وجود گذشت ۶ ماه از این تصمیم هیچ تولید اقتصادیای از این کارگروهها منتشر نشده است.
رفیعی که اکنون رییس قرارگاه جنگ ترکیبی بلاغ مبین شده است، میگوید حوزههای علمیه به عنوان مرکز اقامه و تبیین دین و گفتمان انقلاب اسلامی باید «آرایش جنگی» بگیرند. او تأکید میکند که هرچند ظاهر درگیریها ممکن است سختافزاری باشد، اما به نظر او جنگ اصلی، جنگ نرم و جنگ رسانهای است و دشمن از همین مسیر اهداف خود را پیگیری میکند؛ حمله نظامی در این چارچوب فقط یکی از ابزارهای تحقق اهداف جنگ نرم است. ایدهای که اکنون از زبان خامنهای نیز بیان میشود.
رفیعی درباره ماموریت قرارگاه بلاغ مبین توضیح میدهد که روشنگری، پاسخدادن به شبهات، آگاهسازی عمومی، برملاکردن برنامههای دشمن، پیشبرد جهاد تبیین، و ترویج معارف دینی و ارزشهای انقلاب از وظایف محوری این قرارگاه است. او میگوید این قرارگاه باید در سراسر کشور حضور داشته باشد، در کنار مردم باشد و مانند یک سد دفاعی مانع نفوذ شبهات شود. رفیعی در ادامه میافزاید همانطور که در میدان نظامی سامانههای پدافند موشکی مستقر است، در جنگ نرم نیز حوزههای علمیه، مبلغان دینی و اساتید هر کدام نقش یک پایگاه پدافندی را دارند که هم از مواضع دفاع میکنند و هم بهصورت تهاجمی عمل مینمایند.
در ادامه این منطق «آیتالله عباس کعبی» عضو هیات رییسه مجلس خبرگان رهبری، رسانه را یکی از اصلیترین میدانهای مقابله با اسراییل میداند و میگوید جبهه رسانهای انقلاب باید صهیونیستها را به انزوا بکشاند. او بر «جهاد رسانهای» و همافزایی رسانههای داخلی و خارجی برای تبیین حقانیت جمهوری اسلامی تأکید کرده و میگوید رسانه ملی فرمانده این جبهه است، اما مشارکت مردم، فعالان رسانهای و نخبگان نیز ضروری است. محورهای کلیدی او شامل ضرورت تحریم رسانههای منتقد، پرهیز از بازنشر اخبار تضعیفکننده، محرمانگی اخبار ویژه، الگوسازی از شهدای خبرنگار، ایجاد جبهه رسانهای چندزبانه، بازنشر گسترده «پیروزیها»، مدیریت جنگی فضای مجازی است. او این شبکه رسانهای را جزو اصلی جنگ روایتها دانسته و معتقد است چنین جبههای میتواند صهیونیستها را شکست دهد.
بعد از این تلاشهای اولیه برای تبیین موضوع، در اوایل آذرماه «علیرضا اعرافی» مدیر حوزههای علمیه، مفهوم «بلاغ مبین» را محور مأموریت کلان حوزه عنوان کرده و میگوید این ماموریت باید از تبیین معارف توحیدی تا سبک زندگی، محیط زیست، حکمرانی فکری و حضور بینالمللی را پوشش دهد. او تأکید میکند که در این راستا باید حوزه تحولات هوش مصنوعی و علوم شناختی را دنبال کند.
«بلاغ مبین» را باید ترجمان نهادی همان تصویری دانست که خامنهای از وضعیت کنونی ترسیم میکند؛ جهانی که بهزعم او میدان اصلی تقابل در آن نه خیابان و مرز، بلکه ذهن و ادراک عمومی است. وقتی رهبر جمهوری اسلامی مسائل فعلی را در حوزه «جنگ تبلیغاتی و رسانهای» تعریف میکند و از لزوم «آرایش تهاجمی» در برابر دشمن سخن میگوید، نتیجه منطقی این نگاه، شکلگیری قرارگاهها، کارگروهها و شبکههای سازمانیافته برای مدیریت روایت است. ناکامی پروژه «جهاد تبیین» در مهار بحرانهای اجتماعی، از منظر حاکمیت نه به بازنگری در تحلیل، بلکه به بازتولید همان منطق در قالب نهادی تازه انجامیده است؛ نهادی که این بار با ساختار رسمیتر و بودجهمحورتر شکل گرفته و در آن، تبلیغ بهصورت آشکارتر و نظاممندتر بهعنوان ابزار جنگ تعریف میشود.
جمهوری اسلامی برای مواجهه با آنچه زمانی جنگ نرم نامیده میشد، مداحان، جهاد تبیین و این روزها قرارگاهی جنگ ترکیبی به نام «بلاغ مبین» را به وجود آورده است. قرارگاهی که بیش از ۴۰ هزار نفر از طلاب در آن کار میکنند و یکی از اهدافشان مقابله با دشمن برای خالی کردن دل مردم است. آنها یکی از وظایف خود را یادآوری حجاب به ملت و مسوولان میدانند و رییس این قرارگاه میگوید: «بیحجابی بخشی از طرحهای امنیتی و اطلاعاتی سرویسهای بیگانه برای تضعیف جمهوری اسلامی است.»
«سیدعلی خامنهای» رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی اخیر خود میگوید دشمنان برای اینکه مردم را «دلبهشک نگه دارند، دلهره ایجاد کنند» تلاش میکنند، اما به نتیجه نخواهند رسید. بهگفته او، مساله اصلی تهاجم نظامی نیست، بلکه «جنگ تبلیغاتی و رسانهای» است. دشمن تلاش دارد «هویت دینی، تاریخی و انقلابی» ایرانیها را تغییر بدهد. «در مواجههی با دشمن، به دفاع از آنچه او شبههآفرینی میکند، اکتفا نکنید. البته دفاع لازم است، باید شبههآفرینیِ دشمن را رد کرد لکن دشمن نقطهضعف زیاد دارد؛ آن نقطهضعفها را هدف قرار بدهید، به آنها هجوم بیاورید.»
اگرچه بخش مهمی از سخنان رهبر جمهوری اسلامی متوجه مداحان بود، اما سیاست روایتسازی حکومت صرفاً به این گروه تکیه ندارد. در داخل جمهوری اسلامی نهادهای متعددی وجود دارند که رسالت تبلیغ را بر عهده دارند و «قرارگاه جنگ ترکیبی بلاغ مبین» تازهترین آنهاست. قرارگاهی که مدیریت آن در اختیار حوزه علمیه است و مأموریتش مقابله رسانهای و شناختی با دشمن. در این قرارگاه باور بر این است که هدف اصلی واشینگتن ایجاد ترس، ناامیدی و اختلال ذهنی در جامعه ایران است و دشمنان علیه مردم «جنگ روانی و جنگ شناختی» به راه انداختهاند.
بهنظر میرسد دلیل این تصمیم جدید به خاطر آن باشد که پروژه «جهاد تبیین» که خامنهای در سال ۱۴۰۰ بهعنوان نسخه نجاتبخش معرفی کرد، عملاً نتوانست آنگونه که حاکمیت انتظار داشت کار کند. در میانه اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱، جانشین فرمانده سپاه گفت اگر جهاد تبیین موفق بود، «خیابانهای تهران اینگونه نبود». با وجود این اعتراف صریح، بودجههای کلانی صرف تولید محتوا، فعالیت سایبری و انبوهی برنامه تبلیغاتی شد، اما چندان نتیجه بخش نبود. حالا جمهوری اسلامی، بهجای بازنگری در ناکامیهای پیشین، لایه تازهای به تلاشهایش برای مهندسی افکار عمومی افزوده و پروژهای پیچیدهتر و متمرکزتر را پیش میبرد.
ایده «بلاغ مبین» در اردیبهشت ۱۴۰۴ و پیش از آغاز جنگ ۱۲ روزه، از زبان خامنهای مطرح شد و از همان ابتدا سنگبنای یک اقدام نهادی برای حوزههای علمیه بود. خامنهای این مفهوم را مهمترین مأموریت حوزه معرفی کرد: «رساندن پیام دین به شکلی روشن، شفاف و همهجانبه». از نظر او، بلاغ مبین فقط تبلیغ نیست؛ یک پروژه تمامعیار است که باید از عمیقترین لایههای توحید تا سبک زندگی، محیط زیست، ساختار نظام اسلامی و روابط اجتماعی را پوشش دهد. او حوزه را نهادی توصیف کرد که خروجی آن باید مستقیم به ذهن و فرهنگ جامعه برسد.
با انتشار این سخنان، «محمدجواد فاضل لنکرانی» رییس مرکز فقهی ائمه اطهار، بلاغ مبین را «شاهبیت» پیام رهبری خواند و آن را نه صرفاً تکنیک تبلیغ، بلکه ستون فقرات طرح «تمدنسازی اسلامی» دانست. او گفت بلاغ مبین یعنی عرضه کامل دین به جامعه در همه سطوح؛ از اعتقاد و اخلاق تا سیاست و اجتماع. برای لنکرانی، ماموریت حوزه فراتر از آموزش طلبه است و باید به ترسیم نظم فکری و اجتماعی جدید بر محور دین برای جامعه دست یابد. «محمدباقر قالیباف» رییس مجلس شورای اسلامی، نیز روح اصلی پیام خامنهای را رساندن دین به جامعه «با همه ظرفیتش» معرفی کرد. او تاکید کرد به واسطه بلاغ مبین باید کارایی وکارآمدی دین در اداره جامعه را به اثبات رساند.
در مرحله بعد، تلاش برای عملیاتی کردن این ایده آغاز شد. «مصطفی حسینی نیشابوری»، رییس مرکز بینالمللی قرآن و تبلیغ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، توضیح میدهد پیام دینی باید به «همه انسانها» برسد، حتی اگر هیچ ارتباطی با جهان اسلام نداشته باشند. او برای تحقق این هدف فهرستی از ابزارهای مدرن را ردیف میکند: از ایجاد قرارگاه تبلیغ بینالملل تا تربیت مبلغ چندمهارتی، از استفاده سنگین از رسانه و هوش مصنوعی تا تحلیل دادههای میدانی و انطباق پیام با بومزیستهای مختلف.
در ۱۱ خرداد «حسین رفیعی» معاون تبلیغ و امور فرهنگی حوزههای علمیه و عضو مجلس خبرگان، تأکید میکند که «عمل به بلاغ مبین» باید راهبرد محوری حوزهها باشد و تلاش برای اجرای آن ضروری است. او جهاد تبیین را نیز «پادزهر هجمههای دشمن» دانست اما هشدار داد که اداری شدن آن بزرگترین آفتش است و باید از تبدیل آن به یک روند بوروکراتیک پرهیز شود. رفیعی گسترش انقلاب اسلامی در جهان را نتیجه ایستادگی در برابر سکولاریسم و کمونیسم دانسته و نسبت به تلاش مستمر دشمن برای ایجاد بدبینی در جامعه هشدار داده و بر ضرورت تربیت «افسران جنگ نرم»، تقویت فعالیتهای رسانهای و تبلیغی، و حمایت بیشتر از مبلغان تأکید میکند. او همچنین میگوید در راستای بلاغ مبین ۴۰ هزار مبلغ در سراسر کشور فعال هستند.
مهندسی اذهان با قرارگاه
قبل از جنگ بلاغ مبین به عنوان وظیفه حوزه معرفی شد. اما در دوره جنگ ۱۲ روزه، یعنی در ۳۱ خرداد این وظیفه به یک نهاد تبدیل شد و «قرارگاه جنگ ترکیبی بلاغ مبین» نام گرفت. این قرارگاه در یکی از اولین اقداماتش کارگروه اقتصادی به وجود آورد. این کارگروه نیز تصمیم گرفت تا کارگروه تولید محتوای اقتصادی و کارگروه کنشگری اقتصادی را ایجاد کند. اما تاکنون با وجود گذشت ۶ ماه از این تصمیم هیچ تولید اقتصادیای از این کارگروهها منتشر نشده است.
رفیعی که اکنون رییس قرارگاه جنگ ترکیبی بلاغ مبین شده است، میگوید حوزههای علمیه به عنوان مرکز اقامه و تبیین دین و گفتمان انقلاب اسلامی باید «آرایش جنگی» بگیرند. او تأکید میکند که هرچند ظاهر درگیریها ممکن است سختافزاری باشد، اما به نظر او جنگ اصلی، جنگ نرم و جنگ رسانهای است و دشمن از همین مسیر اهداف خود را پیگیری میکند؛ حمله نظامی در این چارچوب فقط یکی از ابزارهای تحقق اهداف جنگ نرم است. ایدهای که اکنون از زبان خامنهای نیز بیان میشود.
رفیعی درباره ماموریت قرارگاه بلاغ مبین توضیح میدهد که روشنگری، پاسخدادن به شبهات، آگاهسازی عمومی، برملاکردن برنامههای دشمن، پیشبرد جهاد تبیین، و ترویج معارف دینی و ارزشهای انقلاب از وظایف محوری این قرارگاه است. او میگوید این قرارگاه باید در سراسر کشور حضور داشته باشد، در کنار مردم باشد و مانند یک سد دفاعی مانع نفوذ شبهات شود. رفیعی در ادامه میافزاید همانطور که در میدان نظامی سامانههای پدافند موشکی مستقر است، در جنگ نرم نیز حوزههای علمیه، مبلغان دینی و اساتید هر کدام نقش یک پایگاه پدافندی را دارند که هم از مواضع دفاع میکنند و هم بهصورت تهاجمی عمل مینمایند.
در ادامه این منطق «آیتالله عباس کعبی» عضو هیات رییسه مجلس خبرگان رهبری، رسانه را یکی از اصلیترین میدانهای مقابله با اسراییل میداند و میگوید جبهه رسانهای انقلاب باید صهیونیستها را به انزوا بکشاند. او بر «جهاد رسانهای» و همافزایی رسانههای داخلی و خارجی برای تبیین حقانیت جمهوری اسلامی تأکید کرده و میگوید رسانه ملی فرمانده این جبهه است، اما مشارکت مردم، فعالان رسانهای و نخبگان نیز ضروری است. محورهای کلیدی او شامل ضرورت تحریم رسانههای منتقد، پرهیز از بازنشر اخبار تضعیفکننده، محرمانگی اخبار ویژه، الگوسازی از شهدای خبرنگار، ایجاد جبهه رسانهای چندزبانه، بازنشر گسترده «پیروزیها»، مدیریت جنگی فضای مجازی است. او این شبکه رسانهای را جزو اصلی جنگ روایتها دانسته و معتقد است چنین جبههای میتواند صهیونیستها را شکست دهد.
بعد از این تلاشهای اولیه برای تبیین موضوع، در اوایل آذرماه «علیرضا اعرافی» مدیر حوزههای علمیه، مفهوم «بلاغ مبین» را محور مأموریت کلان حوزه عنوان کرده و میگوید این ماموریت باید از تبیین معارف توحیدی تا سبک زندگی، محیط زیست، حکمرانی فکری و حضور بینالمللی را پوشش دهد. او تأکید میکند که در این راستا باید حوزه تحولات هوش مصنوعی و علوم شناختی را دنبال کند.
«بلاغ مبین» را باید ترجمان نهادی همان تصویری دانست که خامنهای از وضعیت کنونی ترسیم میکند؛ جهانی که بهزعم او میدان اصلی تقابل در آن نه خیابان و مرز، بلکه ذهن و ادراک عمومی است. وقتی رهبر جمهوری اسلامی مسائل فعلی را در حوزه «جنگ تبلیغاتی و رسانهای» تعریف میکند و از لزوم «آرایش تهاجمی» در برابر دشمن سخن میگوید، نتیجه منطقی این نگاه، شکلگیری قرارگاهها، کارگروهها و شبکههای سازمانیافته برای مدیریت روایت است. ناکامی پروژه «جهاد تبیین» در مهار بحرانهای اجتماعی، از منظر حاکمیت نه به بازنگری در تحلیل، بلکه به بازتولید همان منطق در قالب نهادی تازه انجامیده است؛ نهادی که این بار با ساختار رسمیتر و بودجهمحورتر شکل گرفته و در آن، تبلیغ بهصورت آشکارتر و نظاممندتر بهعنوان ابزار جنگ تعریف میشود.
