اگر می‌خواهید غیرقانونی به بریتانیا بروید، این مطلب برای شماست

دانکرک - شمال فرانسه نوامبر ۲۰۲۵
ایران وایر:آیدا قجر
فرقی ندارد اهل کدام کشورهستید، همگی برابرید. برابر در رنج و آوارگی دنیای پناهجویی و مهاجرت پشت مرز فرانسه و بریتانیا. آخرین باری که برای پیگیری وضعیت مهاجران و پناهجویان به شمال فرانسه رفتم، سال ۲۰۲۱ بود. حالا در پاییز سال ۲۰۲۵ دوباره با ماشین، تابلوهای «کاله» و «دانکرک» را رد کردم و به دنیای مهاجران قدم گذاشتم. آن‌ها که می‌خواهند بروند، گوشی برای شنیدن سخت‌تر شدن قوانین در بریتانیا ندارند و رویابافی می‌کنند، برخی هم می‌مانند. یا تجربه‌ای سهمگین آن‌ها را از مواجهه دوباره با مرگ در دریا از رفتن بازمی‌دارد، یا از آوارگی خسته‌اند و یا از کشورهایی مستعمره‌های پیشین فرانسه آمده و زبان‌ اصلی‌شان فرانسوی است.تغییر قوانین در بریتانیا هنوز اجرایی نشده است اما صدای سخت‌تر شدن شرایط برای پذیرش مهاجران و پذیرش اقامت دایم آن‌ها در بریتانیا، به این سوی مرزهای انگلیس رسیده است. این‌ سو، یعنی شمال فرانسه، جهان دیگری جاری است؛ از طاقت آوردن در جنگل‌های مرزی تا کمپ‌های مهاجران و دنیای قاچاق انسان. جایی که آوارگی بی‌مرز است.  

اگر ایرانی یا فارسی‌زبان هستید و می‌خواهید به بریتانیا بروید، اگر در فکر قدم گذاشتن به جنگل و عبور غیرقانونی از کانال مانش هستید، این مطلب برای شماست. 


***‌

«بار دومی که گیم زدم، همراهانم جلوی چشم‌هایم فوت کردند. دو تا از دوستانم جان دادند. جنازه‌هایشان را پلیس فرانسه از آب کشید بیرون. من هم در حال غرق شدن بودم که من را هم از آب درآوردند. قایق ما دست دوم بود، نو نبود. قاچاق‌بر ۶۰ نفر را می‌خواست سوار کند. قایق غرق شد. تصمیم گرفتم که دیگر به لندن نروم. همین‌جا در فرانسه درخواست پناهندگی دادم. می‌خواهم بمانم و زندگی کنم.» 
علی«گیم زدن» یعنی هر بار تلاش برای عبور غیرقانونی از مرزها. این گفته‌های «علی» است، جوان فارسی‌زبان اهل افغانستان که حالا چند ماهی است در فرانسه ماندگار شده است؛ با حافظه‌ای از مرگ و دیدن جنازه‌های رفقایش، در شهر «دانکرک» در شمال فرانسه. اداره مهاجرت فرانسه، به درخواست او پاسخ منفی داده است. 

پاسخ‌های منفی به درخواست پناهندگی مهاجران در کشورهای مختلف از آلمان تا فرانسه، در ماه‌های اخیر شدت یافته است. مثل «فرهاد» که شش سال در ایران زندگی کرد، دو سال در ترکیه، سپس راهی اروپا شد و پیاده کشور به کشور را پیمود تا به فرانسه رسید. خسته شد. فکر کرد که دیگر بار آوارگی زمین بگذارد. اما فرانسه به او هم پاسخ منفی داده است. 

«اثر انگشتم در بلغارستان ثبت شده. اگر بلغارستان برگه هویت می‌داد، می‌ماندم. اما نمی‌دهد. با این تغییر قوانین که باید بیست سال منتظر بمانی، نمی‌خواهم به انگلیس بروم. اما فرانسه هم درخواست پناهندگی‌ام را رد کرده. ممکن است به بلغارستان دیپورت شوم. آن‌جا هم ۱۸ماه زندان و بعد ترک خاک سه روزه. بعدش؟ نمی‌دانم.» 
فرهادوقتی قدم به دنیای پناهجویی بگذارید، اگر ناظر باشید با زندگی‌هایی مواجه می‌شوید که ماه‌ها و بلکه سال‌ها بی‌سرانجام سپری شده‌اند. اگر هم پناهجو باشید، شانس تعیین‌کننده است. 

اما همه نمی‌مانند. خیلی‌ها می‌روند. جمعیتی هزاران نفری که در شمال فرانسه جابه‌جا می‌شوند و برخی می‌رسند، برخی دیپورت می‌شوند و تعدادی هم جان می‌دهند. 

در سه روزی که من در شمال فرانسه رهگذر دنیای پناهجویان بودم، بنا بر آمار نهادهای حقوق بشری و انجمن‌های مردمی دست‌کم هزار نفر در جنگل‌های «دانکرک» و دست‌کم هزار نفر هم در جنگل‌های «کاله» زندگی را طاقت می‌آورند تا بالاخره به انگلیس برسند. جماعتی که از پوشش آن‌ها و صورت‌های خسته‌شان می‌توانید آن‌ها را در شهر هم بشناسید. 
شمال فرانسه - چادرهای مهاجرانتا پایان تابستان ۲۰۲۵ ایرانیان بی‌شماری، چه مجرد و چه خانواده‌ در جنگل‌ها زندگی می‌کردند و با نهادهای حقوق بشری برای تهیه مایحتاجی مثل چادر، غذا، درمان یا بلکه جای خواب، در تماس بودند. اما در پاییز شمار آن‌ها در جنگل کاهش یافته است و بسیاری در کمپ‌ها ساکن شده‌اند. یعنی ساختمان‌هایی که دولت برای اسکان موقت مهاجران در نظر گرفته است. حالا بیشترین شمار مهاجران انگلیس، اهل افریقا هستند یا سوری‌هایی که در پی تغییر حکومت، بار دیگر بر شمارشان افزوده شده است.  

در این ساختمان‌ها برای مدت سه هفته اجازه اقامت موقت می‌دهند. هوا سرد است. باران و باد طاقت آوردن در جنگل را سخت کرده است. مهاجران، پلیس، نهادهای حقوق بشری و قاچاقچیان همگی اپلیکیشن پیش‌بینی آب و هوای «ویندی» را دارند. وقتی باد و امواج دریا آرام بگیرد، همگی گوش‌به‌زنگ می‌شوند چون احتمال حرکت دادن مسافران توسط قاچاقبران تشدید می‌شود. 

«دانکرک» و «کاله» دو شهر شمال فرانسه هستند که بیشترین مسافران غیرقانونی بریتانیا را در خود جای داده‌اند. اما نقطه حرکت از هیچ‌کدام از این ساحل‌ها نیست. در میانه هر دو شهر، شهر دیگری هست به اسم «گراند سنت» Grande-Synthe  با کانال آبی مشهور که تا دریا ادامه دارد. هرکجا که حرف از مهاجران کشته‌شده باشد، نام این کانال را به صورت سوالی می‌شنوید؛ «در کانال گرانت سنت؟» بیشتر پاسخ‌ها مثبت است. مهاجران هم در جنگل‌های میان شهرها زندگی می‌کنند. بیشتر در خط فاصل Loon-Plage و Mardyck عقب رانده شده‌اند. 
دانکرک؛ ما گرسنه‌ایم
«خانم پتو دارید؟ شب‌ها سردمان است.» 

دختری‌ است تقریبا ۱۵ ساله. مشمایی دور خودش پیچیده و در خیل مهاجران که برای دریافت یک وعده غذا صف کشیده‌اند، از صف خارج می‌شود و به سراغم می‌آید. نیروی داوطلب انجمن ADRA به او می‌گوید که از «مرکز زنان» درخواست پتو کند.

اما یکشنبه است و مرکز زنان تعطیل. دخترک هم تلفن ندارد. در گیم قبلی که با خانواده به سمت بریتانیا رهسپار بودند، تلفن‌شان در دریا افتاده بود. 

«ما به‌شدت گرسنه هستیم… »

این صدایی است که همچنان در سرم باقی مانده. وقتی این یکشنبه هم مثل سایر یکشنبه‌ها، انجمن ADRA غذای گرم و چای را در نقطه‌ای خارج از شهر دانکرک، ورودی جنگل، آورده بود تا میان دست‌کم ۹۰۰ مهاجر پخش کند، ناگهان جو متشنج و پخش غذا متوقف شد. سازماندهی پخش غذا توسط چند نیروی داوطلب میان صدها مهاجر که در میان آن‌ها قاچاقچی هم وجود دارد، آن‌هم در دانکرک که همین سه هفته پیش، پلیس فرانسه صدها قبضه سلاح از آن جمع‌آوری کرده بود، کار راحتی نیست. جو که متشنج می‌شود، یا بعد از دقایقی آرام می‌گیرد یا نیروهای داوطلب منطقه را ترک می‌کنند. معمولا بعد از دقایقی بازمی‌گردند و تقسیم غذا آغاز می‌شود. مردم گرسنه‌اند. 
تا چشم کار می‌کرد انسان بود که به صف اضافه می‌شد. برنج، خورش گیاهی، یک لیوان چای و یک بسته کمپوت، غذای یکشنبه‌ آن‌ها بود. 

یکی از مدیران این انجمن مردمی می‌گوید: «تابستان امسال (۲۰۲۵) با همه زمان‌هایی که در این شهر فعالیت کردم، متفاوت بود. سال خستگی بود. تا تابستان صدها خانواده ایرانی با کودکان خردسال در جنگل بودند. میزان غذایی را که طی سال ۲۰۲۴ برای مهاجران جنگل‌نشین پخش کردیم، تا آخر ماه آگوست (مرداد) سال جاری تمام کردیم. هرچقدر هم قوانین تغییر کنند، فرقی ندارد، مهاجران راه دیگری برای رفتن به انگلیس پیدا می‌کنند.» 

پسر جوانی که خودش را اهل «مریوان» معرفی می‌کند نزدیکم می‌شود. ۱۴ ساله به نظر می‌رسد. تنها است. صورتش سخت شده اما چشمان‌اش پر از شیطنت نوجوانی است. دو هفته است که به دانکرک رسیده. می‌خندد و می‌گوید: «خوش می‌گذرد» وقتی از هوای بد و تغییر قوانین بریتانیا می‌گویم، انگار نمی‌شنود. 

جوان دیگر اهل کرمانشاه است. فارسی حرف زدن را که می‌شنود جلو می‌آید. زیر چادر مردی کرد که در همان ناکجاآباد بساط فروش مواد خوراکی به‌پا کرده، مشغول شارژ تلفن‌اش است. او هم وقتی لحظه‌ای تردید در حرف‌هایم می‌شنود که ممکن است رویای رسیدن به انگلیس را خدشه‌دار کند، به‌ناگهان انگار برایش ناپدید می‌شوم. 

دنیای پناهجویان و مهاجران را سال‌ها در جنگل‌ها، کمپ‌ها و مرزهای مختلف زندگی کرده‌ام. در این دنیا انگار فقط رفتن و رسیدن به مقصد در جنگ با طبیعت، قاچاقچی و نیروهای پلیس مرزی، شنیده می‌شود. باقی حرف‌ها ناشنیده می‌مانند. 

مرد کرد از درون چادر صدایم می‌زند: «چیه این تلفن را درمی‌آوری و فیلم می‌گیری؟ این‌جا کسی اعصاب ندارد. سلاح روی‌ات می‌کشند. مشکل ایجاد می‌شود.» با گشاده‌رویی که پاسخ می‌دهم و تلفنم را در جیبم می‌گذارم، می‌گوید: «بیا، بیا اینجا زیر چادر پیش من.» 

یاد صحبت‌های یکی از کارشناس‌های فرانسوی حوزه مهاجرت افتاده بودم که پیش از سفرم گفت: «به هیچ‌وجه تنها نمان. فضا تغییر کرده. حتی مثل دو سال پیش هم نیست. همه‌نوع سلاح در جیب همه هست. تنها وارد چادر هیچ‌کس نشو. تجاوز به زنان زیاد شنیده می‌شود. یک سلاح روی سرت می‌گذارند و تو هم دیگر کاری نمی‌توانی بکنی.» 

و پرسشی که در سرم می‌چرخد، چه کسی این سلاح‌ها را در دنیای مهاجران شمال فرانسه پخش می‌کند؟ 

پخش غذا تمام می‌شود. تصویری را تصور کنید که صدها مهاجر زیر باران، سر در یقه‌ها کرده‌اند و لابه‌لای درختان از انظار ناپدید می‌شوند. با همین تصویر، به سوی «کاله» می‌روم.
کاله؛ سازمان‌های مخفی، راست‌گرایی افراطی علنی  
«همان‌طور که می‌بینی، نه تابلویی داریم و نه آدرس‌مان علنی است. هفت سازمان حقوق بشری که هر کدام کابین‌های خودمان را داریم و مشغول کار هستیم. راست‌های افراطی از بریتانیا به این‌جا می‌آیند، از مهاجران غیرقانونی فیلم می‌گیرند و منتشر می‌کنند. حرف‌هایشان هم تحریک‌آمیز است. مثل این‌که: "فرانسه باید همه مهاجران را دیپورت کند" یا می‌خواهند نشان دهند که فرانسه در قبال پولی که از بریتانیا برای سازماندهی مهاجران می‌گیرد، کارشکنی می‌کند.» 

نام‌اش را نمی‌توانم ذکر کنم. یکی از مدیران سازمان UTOPIA در شهر «کاله» شمال فرانسه است. همین اظهارات را از نیروهای داوطلب دانکرک هم شنیده بودم. فضای شهرها با هزاران مهاجر غیرقانونی ملتهب است. راست‌های افراطی فرانسه در پی کسب قدرت در انتخابات شهرداری‌ها هستند. راست‌های بریتانیا به شمال فرانسه می‌آیند و حرف‌های تحریک‌آمیز می‌زنند. فصل مشترک همگی آن‌ها ضدمهاجر بودن است. 

در این میان، برخی نیروهای سازمان‌های حقوق مهاجران مثل «اتوپیا»، ۲۴ ساعته مشغول هستند. پشت سیستم‌ها و تلفن‌های‌شان در کابینی کوچک نشسته‌اند و تماس‌های مهاجران را می‌گیرند. گاهی از مرز، وقتی مسافران سرگردان شده‌اند، گاهی گزارش تجاوز به زنان، گاهی نیازهایی مثل لوازم بهداشتی، از جمله برای نوجوانان و کودکان. ۲۴ ساعته، هفت روز در هفته، با اورژانس و آتش‌نشانی و نیروهای نجات مهاجران، فعال هستند. 

کاله بسیار متفاوت از دانکرک، سازماندهی شده است. با گشتی در کانال‌های تلگرامی مهاجران شمال فرانسه، نقطه‌هایی را که معرفی کرده‌اند پیدا می‌کنم. 

هر روز صبح ساعت ۱۰ اتوبوس‌ها می‌آیند و مهاجران را به ساختمان‌هایی که دولت برای اسکان موقت آن‌ها در نظر گرفته، می‌برند. بعضی هم که خسته شده‌اند و در رسیدن به بریتانیا ناکام مانده‌اند، درخواست پناهندگی‌شان در همین مراکز ثبت می‌شود. فرانسه اجباری برای درج درخواست پناهندگی ندارد. فرانسه محل ترانزیت مهاجران غیرقانونی است. 

مکان‌هایی هم برای دوش گرفتن، مراجعه به بهداری و تحویل امکاناتی مثل چادر، غذا، پوشش، چوب - برای روشن کردن و گرم شدن در جنگل و امکانات دیگر در اختیار مهاجران هست که به آن‌ مراجعه می‌کنند. سازمان‌های حقوق بشری هم هر روز بخشی از این مایحتاج را به جنگل برده و میان مسافران غیرقانونی بریتانیا تقسیم می‌کنند. 
یکی از نیروهای داوطلب کمک به مهاجران در کاله می‌گوید: «این‌جا با دانکرک زمین تا به آسمان متفاوت است. اگرچه سازماندهی بیشتری وجود دارد و سلاح و تیراندازی کم‌تر است، اما خود ما هم امنیت نداریم. گاهی هم مهاجران به خاطر شلیک‌های بی‌هدف زخمی می‌شوند. نیروهای‌ ما کم است. بیشتر داوطلبان هستند که از حجم رنج و خشونت، خسته می‌شوند و می‌روند.» 

در همین دنیای موازی، در نوامبر سال جاری، شش سازمان حقوق مهاجران در شمال فرانسه که UTOPIA هم از جمله آن‌ها است، از دولت این کشور به دلیل «نقض حقوق بشر» بیش از دو هزار مهاجری که در اردوگاه‌های موقت اطراف دانکرک، لون-پلاژ و گراند-سنت زندگی می‌کنند شکایت کرده‌اند. یکی از نیروهای داوطلب می‌گوید: «در کنار شرایط غیرانسانی حاکم بر این‌جا، دولت بایستی مسیری امن برای مهاجران به سمت بریتانیا ایجاد کند.» 

اما مگر در نهایت این بریتانیا نیست که بایستی این مسیر امن را بپذیرد؟ پاسخ می‌دهد: «چرا، در نهایت بریتانیاست. اما فرانسه در مذاکره مداوم با بریتانیا بایستی این مساله را اولویت قرار دهد.» 

به سمت بهداری کاله می‌روم. شنیده بودم که «پزشکی افغانستانی» مهاجران را می‌پذیرد، بالاخره او را پشت‌میزش برای چند دقیقه پیدا کردم. پزشک نیست، مترجم است و جلوی اتاق‌اش، ده‌ها پناهجو با ملیت‌های مختلف صف کشیده‌اند. «رضا» تلفن را برمی‌دارد، عربی حرف می‌زد، رو به پرستاران می‌کند، به فرانسوی جواب می‌دهد و رو به من به فارسی می‌گوید: «همه مصاحبه‌ها را رد می‌کنم. هیچ‌چیز اینجا تغییر نمی‌کند. بیست سال است که وضع همین است. خسته شده‌ام.» 

با ماشین گشتی در شهر می‌زنم و به سراغ چندین سازمان مردمی می‌روم. گله‌به‌گله اتوبوس‌های انتقال مهاجران در اطراف شهر ایستاده است. نیروهای کمک‌رسان به مهاجران هم دیده می‌شوند. مهاجران از لابه‌لای درختان و بوته‌ها به جاده می‌رسند و به سویی رهسپار می‌شوند. انگار که چندین دنیای موازی همزمان در یک نقطه از جهان جریان دارند. 
برای ۲۷ مهاجری که کشته شدنداسامی ۲۷ مهاجری که در دریا جان دادندوسط شهر کاله، تظاهرات است. جوان‌ها پلاکارد به دست مسیر وسط شهر تا لب دریا را طی می‌کنند. روی پلاکارد جلویی نوشته شده: «مرزهای شما، مردگان ما» و در ادامه خیل جمعیت است که با یک بنر بزرگ با ۲۷ اسم، به پایان می‌رسد. نام ۲۷ مسافر بریتانیا که نیمه‌شب بین ۲۳ و ۲۴ نوامبر۲۰۲۱ در دریا جان باختند و هیچ‌کدام از دولت‌های بریتانیا و فرانسه، مسوولیت این مرگ جمعی را نپذیرفتند. مرگ ۱۷ مرد، هفت زن و سه کودک را. پیکر یک نفر هم هیچ‌وقت پیدا نشد.

تصور کنید؛ نیمه‌شب هوا به شدت سرد و دریا مواج است. قایق بادی مهاجران میانه امواج با نیروهای مرزی فرانسه و بریتانیا تماس می‌گیرند. همگی ترسیده‌اند. قایق در حال غرق شدن است. پلیس فرانسه می‌گوید مرز را رد کرده‌اند و در بریتانیا هستند. پلیس بریتانیا می‌گوید مسافران هنوز در آب‌های فرانسه هستند. هیچ‌کس برای نجات برنمی‌خیزد. ۲۷ نفر در آب‌هایی که می‌گویند یخ هم زده بود، منجمد شدند. ۹ ساعت بعد از آخرین تماس مسافران، پیکرهای آن‌ها پیدا شد. یک نفر هنوز گم‌شده است. 

کنش‌گران کنار ساحل می‌ایستند. نام کشته‌ها را می‌خوانند. یک نام در سرم می‌گردد: «سیروان علی‌پور»، درباره‌اش همان چهار سال پیش، نوشته بودم که سیروان در آن شب وحشت، ۲۳ سال داشت. از اهالی «سردشت» استان «آذربایجان غربی»‌ ایران. 
فردای آن شب پرمرگ، هیچ‌کس به خانواده‌ها خبر نمی‌دهد. برخی چند روز بعد در اخبار خبر را می‌شنوند و برخی از طریق وزارت‌خانه‌های کشورهای خود مطلع می‌شوند که عزیزشان در دریا جان داده است. پدر یکی از کشته‌ها در اقلیم کردستان پلیس بود و توانست وکیلی در بریتانیا بگیرد و حالا هنوز این پرونده قضایی جریان دارد. ۱۸ نفر تحت بازجویی قرار گرفتند که هفت نفر آن‌ها نیروهای مرزی فرانسوی هستند. 

تمامی این مسافران در دانکرک منتظر بودند و قاچاقچی برای حرکت، آن‌ها را به نزدیکی شهر Mardyck برده بود. شب سردی بود. یکی از کارشناس‌های این پرونده در مراسم یادبودی که همزمان با حضور من در کاله، برگزار شد، می‌گوید: «مشکل اصلی عدم مسوولیت‌پذیری پلیس‌های مرزی و دریایی دو کشور و در واقع، دولت‌ها است. نیروها هم آموزش ندیده‌اند که با قایق‌های بادی کوچک چه کنند. طی سال‌های اخیر تعداد کشته‌ها افزایش هم داشته است. هیچ راهی هم بین دو دولت ایجاد نشده.» 
تظاهرکنندگان بعد از خواندن نام کشته‌ها، ۲۷ رز سفید را میان خود تقسیم کردند و همگی به آب انداختند؛ بعضی از گل‌ها را موج دریا به ساحل پس فرستاد، بعضی‌ها به دیواره‌های سنگی گیر کردند و بعضی، در آب‌های مواج نوامبر ۲۰۲۵ ناپدید شدند.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۶
sahandogli - لندن، انگلستان
مقصر خود انگلیس و سیستم کمک هاس دولتی است که همه سر و کله می شکنند تا به انگلیس برسد . وقتی رسیدی بهت خانه و حقوق هفتگی بهت می دهند کسی از راه بازنمی گردد فرقی نمی کند 20 سال دیگر شهروندی انگلیس را می دهند یا 100 سال . توی این مدت همه کمک ها را دریافت می کنی و می توانی در بازار سیاه کار کنی. مشکل از انگلیس است نه آنها
‌سه شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۴ - ۱۹:۰۲
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.
  • +246پرچم شیر و خورشید ایران بر فراز سکوی نخست المپیاد جهانی به اهتزاز درآمد!
  • +179رضا امیرخانی، نویسنده مورد علاقه علی خامنه‌ای در سقوط پاراگلایدار دچار ضربه مغزی شد
  • +131برنامه جنجالی مهران غفوریان و سیامک انصاری به دلیل «توهین به نمادهای کهن و تاریخی ایران»، توقیف شد!
  • +125ترامپ مهاجران سومالیایی را «زباله» خواند و گفت «برگردند مملکت خودشان را درست کنند»
  • +120ضربه آیت‌الله سیستانی به ساختار دینی-امنیتی حکومت خامنه‌ای با یک فتوای یک جمله‌ای
  • +119مهدی پرپنچی : خامنه‌ای درست می‌گوید که اسرائیل و آمریکا دست‌خالی برگشتند
  • +113درگیری شدید بین مردم و پلیس در پیست موتورسواری شیراز - ماموران عقب نشستند
  • +104انتشار دومین سری از ویدیوهای حمله اسرائیل به اتاق های فرماندهی سپاه در جنگ ۱۲ روزه
  • +88همسر سقاب اصفهانی، معاون جدید رئیس‌جمهور در سانحه رانندگی درگذشت+ ویدیو
  • +87دو فلسطینی «در حال تسلیم» به ضرب گلوله سربازان اسرائیل کشته شدند + ویدیو