صفویها؛ خانواده خبرساز فرمانده پرحاشیه سپاه پاسداران
رأی دهید
انتشار عکس پروفایل لینکدین «هانیه صفوی»، دختر کوچک سرلشکر «یحیی رحیمصفوی»، فرمانده پیشین سپاه پاسداران و مشاور عالی «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی، موجی از واکنشها را در شبکههای اجتماعی برانگیخت.
در این تصویر، او بدون حجاب دیده میشود و در توضیحات صفحهاش نوشته بود که ساکن «تاونزویلِ» استرالیا است. وی نوشته که در سال۲۰۲۰ مرکز مشاوره و روانشناسی خود را تاسیس کرده است.
پس از انتشار گسترده تصویر، صفحه لینکدین او بسته شد، اما ویدیویی از حساب اینستاگرامش نیز منتشر شد که در آن با لحنی فمینیستی میگفت از زنان انتظار دارند «طوری کار کنند که انگار بچه ندارند و طوری بهنظر برسند که نه شاغلاند و نه مادر».
انتشار عکس پروفایل لینکدین «هانیه صفوی»، دختر کوچک سرلشکر «یحیی رحیمصفوی»، فرمانده پیشین سپاه پاسداران و مشاور عالی «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی، موجی از واکنشها را در شبکههای اجتماعی برانگیختاین تصویر و سخنان، تضادی آشکار را میان سبک زندگی دختر و باورهای پدرش نشان داد؛ پدری که از حامیان سرسخت حجاب اجباری و یکی از مدافعان گفتمان کنترل فرهنگی و امنیتی در جمهوری اسلامی است. همزمان، پسر او، «حمزه رحیمصفوی»، نیز در هفتههای اخیر با انتقادهای آشکار از وابستگی حکومت به روسیه و سیاست خارجی جمهوری اسلامی خبرساز شده است؛ تناقضی که زمانی عمیقتر میشود که بدانیم بسیاری از منتقدان حکومت، بهخاطر اظهاراتی ملایمتر از گفتههای او بازداشت شدهاند.
فرمانده کیست؟
«سید یحیی رحیمصفوی همامی»، متولد سال ۱۳۳۱ است. او در سال ۱۳۵۴ مدرک کارشناسی زمینشناسی گرفت و از دوران دانشجویی در تبریز، فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. در سالهای اوجگیری انقلاب ۱۳۵۷ در اصفهان فعال بود و در روزهای نخست انقلاب، به سازماندهی نیروهای انقلابی پرداخت.
پس از تشکیل سپاه پاسداران، بهسرعت در ساختار نظامی تازهتاسیس آن جایگاه یافت و در طول جنگ ایران و عراق از فرماندهان ارشد سپاه بود؛ از ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷، جانشین فرمانده نیروی زمینی و از ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۸ فرمانده این نیرو بهشمار میرفت.
صفوی بعدها بهعنوان پنجمین فرمانده سپاه و نخستین فردی که مستقیما از سوی علی خامنهای برای این سمت منصوب شد، از مهمترین چهرههای شکلدهنده ساختار نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی شد. آموزش نظامی در لبنان، حضور در درگیریهای مسلحانه اصفهان و کردستان و وفاداری مطلق به ولایت فقیه، از او چهرهای تندرو و امنیتمحور ساخته است.
در دوران فرماندهی صفوی، سپاه بیش از هر زمان دیگری به ابزار کنترل اجتماعی و سیاسی بدل شد. او در مقطعی مطبوعات را «مارهای سمی» خوانده بود و حتی مخالفان نظامی را با جمله «بعضیها را باید گردن بزنیم و بعضیها را زبانشان را قطع کنیم»، عملا به حذف تهدید کرده بود.
در جریان اعتراضات ۱۸تیر۱۳۷۸، صفوی شخصا دستور ورود نیروهای سپاه برای سرکوب را صادر کرد و بعدها از این اقدام با افتخار یاد کرد. با پایان فرماندهی دهسالهاش، او بهعنوان مشاور عالی رهبر منصوب شد و نقش ایدئولوژیکتری در دفاع از ولایت فقیه و گفتمان امنیتی ایفا کرد.
صفوی یکی از مدافعان نظری و عملی جمهوری اسلامی است. او در سال ۱۳۹۳ در یک سخنرانی دیدگاههایش را در ادامه همان گفتمان امنیتی و سرکوبگرانه نظام است، بیان کرد؛ گفتمانی که اعتراض سیاسی را نه حق شهروندی، بلکه تهدیدی علیه ولایت فقیه میداند.
در این چارچوب، صفوی با برچسبگذاری مخالفان به عنوان «قدرتطلب»، «منافق»، «برانداز» و حتی «بیدین»، هرگونه اعتراض مدنی را در قالب دشمنی با نظام بازتعریف میکند و با منطق «دوستی یا دشمنی با رهبری»، مرز میان نقد و خیانت را از میان برمیدارد. او با تاکید بر ضرورت وحدت، حول محور ولایت و هشدار درباره «فتنههای آینده»، سیاست را به عرصه اطاعت و مراقبت امنیتی فرو میکاهد و مشروعیت برخورد قهری با معترضان را بدیهی میانگارد.
از بورسیه تا حجاب
کتاب «همراه»، بر اساس گفتوگوها و خاطرات «مهرشاد شبابی»، همسر رحیم صفوی، نوشته شده و تصویری ایدئولوژیک از زندگی خانوادگی یکی از چهرههای ارشد سپاه ارایه میدهد. روایت شبابی نشان میدهد که خانواده رحیم صفوی، بیشتر شبیه بخشی از پروژه انقلابی و نظامی جمهوری اسلامی عمل میکرده است. او در کتاب بارها به نقش خود در ماموریتهای سپاه، آموزش زنان و فعالیتهای فرهنگی اشاره میکند و همزمان از مسوولیت خود برای پرورش سه فرزندش در دوران جنگ میگوید؛ کودکانی که در غیاب پدر، زیر بمبارانها و ناامنیها در کنار مادری بزرگ میشدند که میان خانه و جبهه در رفتوآمد بود.
نام چندانی از دختران فرمانده در رسانهها نیست و پیش از عکسهای منتشرشده اخیر از هانیه، اطلاعاتی از او در فضای مجازی نبود؛ اما نام دختر بزرگتر فرمانده، در آغاز دهه ۱۳۹۰ در ماجرای «بورسیههای غیرقانونی» بر سر زبانها افتاد. در آبانماه سال ۱۳۹۳ «محمدعلی نجفی»، سرپرست وزارت علوم و تحقیقات و فناوری وقت، اعلام کرد که ۲هزار نفر از بورسیه غیرقانونی استفاده کردهاند که تنها ۳۶نفر از آنهااخراج شدند. یکی از افراد بورسیه شده، «حنانه سادات صفوی»، دختر فرمانده بود. شخصی که حداقل پانصد میلیون تومان برای او، از بودجه عمومی هزینه شده بود.
او در اواخر دهه ۱۳۹۰ تحصیلات دکتری خود را در رشته جامعهشناسی فرهنگی در دانشگاه «علامه طباطبایی» ادامه داد و پژوهشهایش بر موضوع جنسیت متمرکز بود. او در یکی از مقالاتش نوشته بود، کشورهای اسلامی را با معیارهای غربی نباید سنجید چرا که با ارزشهایشان در تناقض است.
به همین قیاس وی میگوید توسعه اسلامی و غربی هم متفاوت است، توسعه غربی «تامین رفاه زندگی و برآورد نیازهای مادی» است، اما هدف توسعه اسلامی، شکوفایی استعدادهای انسان و رشد همهجانبه اوست.
او در سال ۱۳۹۰ بههمراه «محمد آقاسی» که در آن زمان دانشجوی فلسفه علوم اجتماعی در دانشگاه «باقرالعلوم» بود، مقالهای با عنوان «عوامل جذابیت شبکه منوتو از منظر دانشجویان» منتشر کرد.
آقاسی، همسر حنانه صفوی و داماد فرمانده است. نام او نیز در فهرست بورسیههای غیرقانونی قرار داشت. او اکنون عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه «خوارزمی» و مدیرکل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانههاست و در بسیاری از طرحهای افکارسنجی رسمی در ایران نقشی موثر دارد.
آقاسی در یکی از مقالات خود با عنوان «بررسی گرایش دختران دانشجو به حجاب و بدحجابی» از موضعی دینی و ایدئولوژیک، بهدفاع از حجاب میپردازد و آن را نه صرفا یک هنجار اجتماعی، بلکه امری «مقدس» و دارای «ضرورت دینی و اجتماعی» توصیف میکند. او حجاب را نشانهای از ایمان، عفاف و سلامت اخلاقی جامعه میداند و تاکید دارد که این ارزش باید از طریق خانواده، نظام آموزشی و نهادهای فرهنگی درونی و نهادینه شود.
هرچند به ظاهر بر گفتوگو و اقناع فرهنگی بهجای اجبار تاکید میکند، اما در عمل، زبان مقاله در جهت تثبیت نظم اخلاقی جمهوری اسلامی و حفظ ساختار ارزشی حاکم است که حجاب را معیار دینداری و مرز تمایز میان رفتار «درست» و «نادرست» معرفی میکند.
خانوادهای با دکترای ایدئولوژی
در خانواده فرمانده، علوم انسانی به جای آنکه ابزاری برای نقد قدرت باشد، به سکوی بازتولید مشروعیت سیاسی بدل شده است؛ دانشی که در دست اعضای این خانواده، نه برای فهم جامعه، بلکه برای تداوم نظم ایدئولوژیک بهکار گرفته میشود.
از جمله برادر او، «محسن صفوی همامی»، بنیانگذار و رییس «مرکز پژوهش و اطلاعرسانی اسلامی (IRIC)» در واشنگتن دیسی است؛ مرکزی که گرچه خود را یک نهاد غیردولتی و علمی معرفی میکند، اما عملا در چارچوب تبلیغ و بازنمایی گفتمان رسمی جمهوری اسلامی در غرب فعالیت دارد.
این مرکز از سال ۲۰۱۵ دارای وضعیت مشورتی در شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل شده و عمدتا بر تولید مقالات و گزارشهایی درباره «اسلام و غرب»، «گفتوگوی ادیان» و «نقد مدرنیته سکولار» متمرکز است؛ رویکردی که ظاهری پژوهشی دارد اما در عین حال در خدمت تقویت روایت ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی در فضای بینالمللی است.
«حمزه رحیم صفوی»فرد دیگری از خانواده که به کار تحقیقاتی علاقه دارد و این روزها بهخاطر سخنانش در شبکههای یوتیوبی بازتاب زیادی یافته، «حمزه رحیم صفوی» است. او نیز مانند برادر فرمانده، موسسهای پژوهشی را اداره میکند؛ نهادی با عنوان «موسسه آیندهپژوهی جهان اسلام» که ماموریت خود را «تقویت همگرایی و وحدت کشورهای اسلامی» تعریف کرده و بازتابدهنده منطق ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است.
این موسسه، با زبانی آکادمیک و در قالب مفاهیمی چون «امت واحده»، «بلوک قدرت جهانی اسلام» و «انترناسیونالیسم اسلامی»، در پی بازتولید نوعی بینالمللگرایی دینی است که هدف نهاییاش تثبیت موقعیت جمهوری اسلامی بهعنوان محور جهان اسلام است. هرچند در بیانیههای رسمیاش از «واقعگرایی» و «عملگرایی» سخن میگوید، اما اکثر یادداشتها و مقالات تولید شده در سایت سویههایتبلیغی و ایدئولوژیک دارد.
با این حال، حمزه در سخنان اخیرش کوشیده است خود را چهرهای منتقدِ درونِ نظام نشان دهد که نگاهی متفاوت به سیاست خارجی و راهبرد امنیتی ایران دارد. در شرایطی که بسیاری از منتقدان مستقل بهخاطر اظهاراتی بهمراتب محتاطانهتر با بازداشت و فشار امنیتی روبهرو میشوند، او در انتقاد از وابستگی فزاینده تهران به مسکو، بهویژه در جریان جنگ ۱۲روزه با اسراییل، گفت: «روسیه یک اس-۳۰۰ داشت که حتی یک شلیک موفق هم نکرد. ما گردنمان را زیر ساطور روسیه نمیبینیم.» این جمله نهفقط طعنهای به ناکارآمدی تکنولوژیکی روسیه است، بلکه کنایهای به سیاست رسمی جمهوری اسلامی در اتکای بیشازحد به محور شرقی نیز بهشمار میرود. در ادامه، صفوی تصریح کرده است که روابط ایران با روسیه و چین دچار «بیاعتمادی ساختاری» است و حتی این کشورها ایران را «شریکی غیرقابل اعتماد» میدانند، برداشتی که در تضاد آشکار با روایت رسمی حاکمیت از «همپیمانی استراتژیک شرقگرایانه» قرار دارد.
در موضعگیری دیگری، او با اشاره به جلسهای محرمانه در وزارت خارجه در دوران دولت رئیسی، فضای تصمیمسازی سیاست خارجی را مورد انتقاد قرار داده است. او روایت میکند که در آن جلسه، رییس گروه مشاوران وزیر خارجه گفته بود: «قدرتهای جهانی از بین رفتهاند و ایران تنها ابرقدرت جهان است» و صفوی با طنز میافزاید: «جالب اینکه هیچکس نخندید.»
این نقلقول، هم تمسخر نوعی غرور کاذب در دستگاه سیاست خارجی است و هم نشانهای از گسست میان لایههای کارشناسی و نهادهای تصمیمگیر در جمهوری اسلامی. لحن او ترکیبی از کنایه و هشدار است؛ نظامی که خود را بیرقیب میپندارد، در واقع در معرض انزوای راهبردی قرار دارد.
در تحلیل تهدیدات منطقهای، صفوی لحن محتاط، اما نظامیمحور دارد. او درباره رویارویی احتمالی ایران و اسراییل میگوید باید برای «بدترین سناریوها آماده بود» و یادآور میشود که نباید دشمن را دستکم گرفت. در گفتوگو با رسانهها حتی نتیجه «نیمه اول جنگ ایران و اسراییل» را «سه بر یک به نفع اسراییل» توصیف کرده و از احتمال ترور مقامات ارشد جمهوری اسلامی در جنگ بعدی سخن گفته است. با این حال، هشدار مهمتر او معطوف به داخل است؛ اگر بحرانهای اقتصادی و اجتماعی ادامه یابد، «ایران میتواند سوریهای شود.»
در این تصویر، او بدون حجاب دیده میشود و در توضیحات صفحهاش نوشته بود که ساکن «تاونزویلِ» استرالیا است. وی نوشته که در سال۲۰۲۰ مرکز مشاوره و روانشناسی خود را تاسیس کرده است.
پس از انتشار گسترده تصویر، صفحه لینکدین او بسته شد، اما ویدیویی از حساب اینستاگرامش نیز منتشر شد که در آن با لحنی فمینیستی میگفت از زنان انتظار دارند «طوری کار کنند که انگار بچه ندارند و طوری بهنظر برسند که نه شاغلاند و نه مادر».
فرمانده کیست؟
«سید یحیی رحیمصفوی همامی»، متولد سال ۱۳۳۱ است. او در سال ۱۳۵۴ مدرک کارشناسی زمینشناسی گرفت و از دوران دانشجویی در تبریز، فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. در سالهای اوجگیری انقلاب ۱۳۵۷ در اصفهان فعال بود و در روزهای نخست انقلاب، به سازماندهی نیروهای انقلابی پرداخت.
پس از تشکیل سپاه پاسداران، بهسرعت در ساختار نظامی تازهتاسیس آن جایگاه یافت و در طول جنگ ایران و عراق از فرماندهان ارشد سپاه بود؛ از ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷، جانشین فرمانده نیروی زمینی و از ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۸ فرمانده این نیرو بهشمار میرفت.
صفوی بعدها بهعنوان پنجمین فرمانده سپاه و نخستین فردی که مستقیما از سوی علی خامنهای برای این سمت منصوب شد، از مهمترین چهرههای شکلدهنده ساختار نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی شد. آموزش نظامی در لبنان، حضور در درگیریهای مسلحانه اصفهان و کردستان و وفاداری مطلق به ولایت فقیه، از او چهرهای تندرو و امنیتمحور ساخته است.
در دوران فرماندهی صفوی، سپاه بیش از هر زمان دیگری به ابزار کنترل اجتماعی و سیاسی بدل شد. او در مقطعی مطبوعات را «مارهای سمی» خوانده بود و حتی مخالفان نظامی را با جمله «بعضیها را باید گردن بزنیم و بعضیها را زبانشان را قطع کنیم»، عملا به حذف تهدید کرده بود.
در جریان اعتراضات ۱۸تیر۱۳۷۸، صفوی شخصا دستور ورود نیروهای سپاه برای سرکوب را صادر کرد و بعدها از این اقدام با افتخار یاد کرد. با پایان فرماندهی دهسالهاش، او بهعنوان مشاور عالی رهبر منصوب شد و نقش ایدئولوژیکتری در دفاع از ولایت فقیه و گفتمان امنیتی ایفا کرد.
صفوی یکی از مدافعان نظری و عملی جمهوری اسلامی است. او در سال ۱۳۹۳ در یک سخنرانی دیدگاههایش را در ادامه همان گفتمان امنیتی و سرکوبگرانه نظام است، بیان کرد؛ گفتمانی که اعتراض سیاسی را نه حق شهروندی، بلکه تهدیدی علیه ولایت فقیه میداند.
در این چارچوب، صفوی با برچسبگذاری مخالفان به عنوان «قدرتطلب»، «منافق»، «برانداز» و حتی «بیدین»، هرگونه اعتراض مدنی را در قالب دشمنی با نظام بازتعریف میکند و با منطق «دوستی یا دشمنی با رهبری»، مرز میان نقد و خیانت را از میان برمیدارد. او با تاکید بر ضرورت وحدت، حول محور ولایت و هشدار درباره «فتنههای آینده»، سیاست را به عرصه اطاعت و مراقبت امنیتی فرو میکاهد و مشروعیت برخورد قهری با معترضان را بدیهی میانگارد.
از بورسیه تا حجاب
کتاب «همراه»، بر اساس گفتوگوها و خاطرات «مهرشاد شبابی»، همسر رحیم صفوی، نوشته شده و تصویری ایدئولوژیک از زندگی خانوادگی یکی از چهرههای ارشد سپاه ارایه میدهد. روایت شبابی نشان میدهد که خانواده رحیم صفوی، بیشتر شبیه بخشی از پروژه انقلابی و نظامی جمهوری اسلامی عمل میکرده است. او در کتاب بارها به نقش خود در ماموریتهای سپاه، آموزش زنان و فعالیتهای فرهنگی اشاره میکند و همزمان از مسوولیت خود برای پرورش سه فرزندش در دوران جنگ میگوید؛ کودکانی که در غیاب پدر، زیر بمبارانها و ناامنیها در کنار مادری بزرگ میشدند که میان خانه و جبهه در رفتوآمد بود.
نام چندانی از دختران فرمانده در رسانهها نیست و پیش از عکسهای منتشرشده اخیر از هانیه، اطلاعاتی از او در فضای مجازی نبود؛ اما نام دختر بزرگتر فرمانده، در آغاز دهه ۱۳۹۰ در ماجرای «بورسیههای غیرقانونی» بر سر زبانها افتاد. در آبانماه سال ۱۳۹۳ «محمدعلی نجفی»، سرپرست وزارت علوم و تحقیقات و فناوری وقت، اعلام کرد که ۲هزار نفر از بورسیه غیرقانونی استفاده کردهاند که تنها ۳۶نفر از آنهااخراج شدند. یکی از افراد بورسیه شده، «حنانه سادات صفوی»، دختر فرمانده بود. شخصی که حداقل پانصد میلیون تومان برای او، از بودجه عمومی هزینه شده بود.
او در اواخر دهه ۱۳۹۰ تحصیلات دکتری خود را در رشته جامعهشناسی فرهنگی در دانشگاه «علامه طباطبایی» ادامه داد و پژوهشهایش بر موضوع جنسیت متمرکز بود. او در یکی از مقالاتش نوشته بود، کشورهای اسلامی را با معیارهای غربی نباید سنجید چرا که با ارزشهایشان در تناقض است.
به همین قیاس وی میگوید توسعه اسلامی و غربی هم متفاوت است، توسعه غربی «تامین رفاه زندگی و برآورد نیازهای مادی» است، اما هدف توسعه اسلامی، شکوفایی استعدادهای انسان و رشد همهجانبه اوست.
او در سال ۱۳۹۰ بههمراه «محمد آقاسی» که در آن زمان دانشجوی فلسفه علوم اجتماعی در دانشگاه «باقرالعلوم» بود، مقالهای با عنوان «عوامل جذابیت شبکه منوتو از منظر دانشجویان» منتشر کرد.
آقاسی، همسر حنانه صفوی و داماد فرمانده است. نام او نیز در فهرست بورسیههای غیرقانونی قرار داشت. او اکنون عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه «خوارزمی» و مدیرکل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانههاست و در بسیاری از طرحهای افکارسنجی رسمی در ایران نقشی موثر دارد.
آقاسی در یکی از مقالات خود با عنوان «بررسی گرایش دختران دانشجو به حجاب و بدحجابی» از موضعی دینی و ایدئولوژیک، بهدفاع از حجاب میپردازد و آن را نه صرفا یک هنجار اجتماعی، بلکه امری «مقدس» و دارای «ضرورت دینی و اجتماعی» توصیف میکند. او حجاب را نشانهای از ایمان، عفاف و سلامت اخلاقی جامعه میداند و تاکید دارد که این ارزش باید از طریق خانواده، نظام آموزشی و نهادهای فرهنگی درونی و نهادینه شود.
هرچند به ظاهر بر گفتوگو و اقناع فرهنگی بهجای اجبار تاکید میکند، اما در عمل، زبان مقاله در جهت تثبیت نظم اخلاقی جمهوری اسلامی و حفظ ساختار ارزشی حاکم است که حجاب را معیار دینداری و مرز تمایز میان رفتار «درست» و «نادرست» معرفی میکند.
خانوادهای با دکترای ایدئولوژی
در خانواده فرمانده، علوم انسانی به جای آنکه ابزاری برای نقد قدرت باشد، به سکوی بازتولید مشروعیت سیاسی بدل شده است؛ دانشی که در دست اعضای این خانواده، نه برای فهم جامعه، بلکه برای تداوم نظم ایدئولوژیک بهکار گرفته میشود.
از جمله برادر او، «محسن صفوی همامی»، بنیانگذار و رییس «مرکز پژوهش و اطلاعرسانی اسلامی (IRIC)» در واشنگتن دیسی است؛ مرکزی که گرچه خود را یک نهاد غیردولتی و علمی معرفی میکند، اما عملا در چارچوب تبلیغ و بازنمایی گفتمان رسمی جمهوری اسلامی در غرب فعالیت دارد.
این مرکز از سال ۲۰۱۵ دارای وضعیت مشورتی در شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل شده و عمدتا بر تولید مقالات و گزارشهایی درباره «اسلام و غرب»، «گفتوگوی ادیان» و «نقد مدرنیته سکولار» متمرکز است؛ رویکردی که ظاهری پژوهشی دارد اما در عین حال در خدمت تقویت روایت ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی در فضای بینالمللی است.
این موسسه، با زبانی آکادمیک و در قالب مفاهیمی چون «امت واحده»، «بلوک قدرت جهانی اسلام» و «انترناسیونالیسم اسلامی»، در پی بازتولید نوعی بینالمللگرایی دینی است که هدف نهاییاش تثبیت موقعیت جمهوری اسلامی بهعنوان محور جهان اسلام است. هرچند در بیانیههای رسمیاش از «واقعگرایی» و «عملگرایی» سخن میگوید، اما اکثر یادداشتها و مقالات تولید شده در سایت سویههایتبلیغی و ایدئولوژیک دارد.
با این حال، حمزه در سخنان اخیرش کوشیده است خود را چهرهای منتقدِ درونِ نظام نشان دهد که نگاهی متفاوت به سیاست خارجی و راهبرد امنیتی ایران دارد. در شرایطی که بسیاری از منتقدان مستقل بهخاطر اظهاراتی بهمراتب محتاطانهتر با بازداشت و فشار امنیتی روبهرو میشوند، او در انتقاد از وابستگی فزاینده تهران به مسکو، بهویژه در جریان جنگ ۱۲روزه با اسراییل، گفت: «روسیه یک اس-۳۰۰ داشت که حتی یک شلیک موفق هم نکرد. ما گردنمان را زیر ساطور روسیه نمیبینیم.» این جمله نهفقط طعنهای به ناکارآمدی تکنولوژیکی روسیه است، بلکه کنایهای به سیاست رسمی جمهوری اسلامی در اتکای بیشازحد به محور شرقی نیز بهشمار میرود. در ادامه، صفوی تصریح کرده است که روابط ایران با روسیه و چین دچار «بیاعتمادی ساختاری» است و حتی این کشورها ایران را «شریکی غیرقابل اعتماد» میدانند، برداشتی که در تضاد آشکار با روایت رسمی حاکمیت از «همپیمانی استراتژیک شرقگرایانه» قرار دارد.
در موضعگیری دیگری، او با اشاره به جلسهای محرمانه در وزارت خارجه در دوران دولت رئیسی، فضای تصمیمسازی سیاست خارجی را مورد انتقاد قرار داده است. او روایت میکند که در آن جلسه، رییس گروه مشاوران وزیر خارجه گفته بود: «قدرتهای جهانی از بین رفتهاند و ایران تنها ابرقدرت جهان است» و صفوی با طنز میافزاید: «جالب اینکه هیچکس نخندید.»
این نقلقول، هم تمسخر نوعی غرور کاذب در دستگاه سیاست خارجی است و هم نشانهای از گسست میان لایههای کارشناسی و نهادهای تصمیمگیر در جمهوری اسلامی. لحن او ترکیبی از کنایه و هشدار است؛ نظامی که خود را بیرقیب میپندارد، در واقع در معرض انزوای راهبردی قرار دارد.
در تحلیل تهدیدات منطقهای، صفوی لحن محتاط، اما نظامیمحور دارد. او درباره رویارویی احتمالی ایران و اسراییل میگوید باید برای «بدترین سناریوها آماده بود» و یادآور میشود که نباید دشمن را دستکم گرفت. در گفتوگو با رسانهها حتی نتیجه «نیمه اول جنگ ایران و اسراییل» را «سه بر یک به نفع اسراییل» توصیف کرده و از احتمال ترور مقامات ارشد جمهوری اسلامی در جنگ بعدی سخن گفته است. با این حال، هشدار مهمتر او معطوف به داخل است؛ اگر بحرانهای اقتصادی و اجتماعی ادامه یابد، «ایران میتواند سوریهای شود.»
دیدگاه خوانندگان
۴۶
دوشنبه - تهران ، ایران
تو کله همشون 🐕 .....د 🕳️
یکشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۶
۴۶
دوشنبه - تهران ، ایران
تو کله همشون 🐕 .....د 🕳️
یکشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۶
۴۶
دوشنبه - تهران ، ایران
تو کله همشون 🐕 .....د 🕳️
یکشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۶
۴۶
دوشنبه - تهران ، ایران
تو کله همشون 🐕 .....د 🕳️
یکشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۶
۴۶
دوشنبه - تهران ، ایران
تو کله همشون 🐕 .....د 🕳️
یکشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۶
