فرزندخواندههای آمریکایی از کره تا ایران؛ ترس از اخراج به کشوری که به یاد نمیآورند
رأی دهید
او در کره جنوبی به دنیا آمده بود. پدر بیولوژیکیاش عضو ارتش آمریکا بود که خیلی زود پس از تولد شرلی، به کشورش بازگشت. مادرش که قادر به نگهداری از او نبود، او را به یک یتیمخانه در سئول، پایتخت کره جنوبی سپرد.
شرلی، که اکنون ۶۱ ساله است، میگوید: «پدرم ما را رها کرد. این مودبترین تعبیری است که میتوانم به کار ببرم.»
پس از حدود یک سال، شرلی توسط یک زوج آمریکایی به فرزندی پذیرفته شد و او را با خود به تگزاس بردند.
شرلی مانند بسیاری از جوانان آمریکایی بزرگ شد. به مدرسه رفت، گواهینامه رانندگی گرفت و به عنوان متصدی بار کار کرد.
شرلی میگوید: «زندگیام مثل نوجوانان آمریکایی دهه ۸۰ میلادی بود. زندگی میکردم، اینطرف و آنطرف میرفتم و دردسر درست میکردم. من بچه دهه ۸۰ هستم.»
شرلی ازدواج کرد، بچهدار شد و معلم پیانو شد. زندگی برای دههها بدون هیچ دلیلی برای تردید در مورد هویت آمریکاییاش ادامه یافت.
اما در سال ۲۰۱۲، دنیایش فرو ریخت.
او کارت تامین اجتماعیاش را گم کرد و برای گرفتن کارت جایگزین به اداره محلی تامین اجتماعی مراجعه کرد. اما به او گفته شد که باید وضعیت اقامتش در کشور را ثابت کند. در نهایت متوجه شد که شهروند آمریکا نیست.
او میگوید: «بعد از اینکه فهمیدم شهروند آمریکا نیستم، دچار فروپاشی روحی شدم.»
طبق گفته مرکز حقوق فرزند خواندهها، در سالهای اخیر دهها نفر از فرزند خواندهها به کشورهای زادگاهشان اخراج شدهاند. یک مرد که در کره جنوبی متولد و در کودکی توسط یک خانواده آمریکایی به فرزندی پذیرفته شده بود، به دلیل داشتن سابقه کیفری به کشور زادگاهش اخراج شد و در سال ۲۰۱۷ خودکشی کرد.
دلایل نداشتن تابعیت توسط شمار زیادی از فرزند خواندههای آمریکایی متنوع است. شرلی والدینش را مقصر میداند که در هنگام آوردن او به آمریکا، مدارک قانونی لازم را کامل نکردند. همچنین او نظام آموزشی و دولت را نیز مقصر میداند که به او هشدار ندادند که تابعیت ندارد.
او میگوید: «من همه بزرگترهایی را که مسئول بودند و فقط موضوع را رها کردند مقصر میدانم. گفتند: او الان در آمریکاست، اوضاعش خوب میشود.»
او میافزاید: «خب، واقعا اوضاع من خوب میشود؟»
او در غرب میانه آمریکا بزرگ شد. با وجود برخی تجارب نژاد پرستانه، دوران کودکی نسبتا شادی داشت.
او میگوید: «زندگیام را ساختم، و همیشه این را درک میکردم که یک شهروند آمریکایی هستم. این چیزی بود که به من گفته بودند. هنوز هم باور دارم که اینگونهام.»
اما این باور زمانی تغییر کرد که در ۳۸ سالگی برای دریافت گذرنامه اقدام کرد و فهمید که مقامات مهاجرتی مدارک کلیدی که ادعای تابعیت او را تایید میکرد، گم کردهاند.
این مسئله باعث شده نگاه او به هویت، پیچیدهتر شود.
او میگوید «من شخصاً خودم را مهاجر دستهبندی نمیکنم. من به اینجا بهعنوان مهاجری با زبان دوم، فرهنگی متفاوت، اعضای خانواده یا پیوندهایی با کشوری که در آن به دنیا آمدهام نیامدم… فرهنگی که داشتم از دست رفت.»
او میافزاید: «به تو گفته میشود که حقوقی به عنوان یک آمریکایی داری. حق رای، مشارکت در دموکراسی، کار کردن، تحصیل، تشکیل خانواده، آزادی، تمام چیزهایی که آمریکاییها دارند اما ناگهان ما را در گروه مهاجران جای دادند، صرفاً به این دلیل که ما را از شمول قانون خارج کردند. در حالی که طبق سیاستهای فرزندخواندگی، برای همهی ما حق برابر شهروندی وعده داده شده بود.»
برای دههها، فرزند خواندگی بینالمللی که از سوی دادگاهها و نهادهای دولتی تایید میشد، بهطور خودکار منجر به دریافت تابعیت آمریکا نمیشد. والدین فرزند خوانده گاهی موفق نمیشدند وضعیت قانونی یا تابعیت فرزندانشان را تثبیت کنند.
قانون تابعیت کودکان در سال ۲۰۰۰ تا حدی این موضوع را اصلاح کرد و به فرزند خواندههای بینالمللی بهطور خودکار تابعیت اعطا کرد. اما این قانون فقط شامل فرزند خواندههای آینده یا کودکانی میشد که بعد از فوریه ۱۹۸۳ به دنیا آمده بودند. کسانی که پیش از آن وارد کشور شده بودند، تابعیت دریافت نکردند و دهها هزار نفر در وضعیت بلاتکلیف باقی ماندند.
حامیان این گروه، مدتها برای حذف محدودیت سنی از سوی کنگره فشار آوردهاند، اما این طرحها نتوانستهاند در مجلس نمایندگان تصویب شوند.
برخی، از جمله دبی پرینسیپ، که دو فرزند خوانده با نیازهای ویژه دارد، دهههاست برای دریافت تابعیت فرزندانش تلاش کردهاند.
او در دهه ۱۹۹۰ پس از تماشای مستند «ننگ یک ملت» درباره وضعیت کودکان در یتیم خانههای رومانی پس از انقلاب ۱۹۸۹، دو کودک را از یتیم خانهای در آن کشور به فرزندی گرفت. مستندی که هنگام پخش، موجی از شوک در جهان ایجاد کرد.
آخرین رد درخواست تابعیت در ماه مه اتفاق افتاد و به گفته او، نامهای دریافت کرد که میگفت اگر در عرض ۳۰ روز اعتراض نکند، باید دخترش را به وزارت امنیت داخلی تحویل دهد.
خانم پرینسیپ گفت: «ما فقط باید خوششانس باشیم که آنها را انتخاب نکنند و به کشوری که حتی زادگاهشان هم نیست اخراج نکنند.»
ماه گذشته، دولت ترامپ اعلام کرد «دو میلیون مهاجر غیرقانونی در کمتر از ۲۵۰ روز از ایالات متحده خارج شدهاند، از جمله حدود یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر که بهطور داوطلبانه کشور را ترک کردهاند و بیش از ۴۰۰ هزار مورد اخراج.»
در حالی که بسیاری از آمریکاییها از اخراج مهاجران غیرقانونی حمایت میکنند، برخی از موارد اعتراض عمومی را به همراه داشته است.
در یک مورد، ۲۳۸ نفر از ونزوئلا به زندانی با امنیت بالا در السالوادور اخراج شدند. آنها متهم به عضویت در باند ترن د آراگوا بودند، با اینکه اکثرشان هیچ سابقه کیفری نداشتند.
ماه گذشته، مقامات آمریکایی ۴۷۵ نفر را که بیش از ۳۰۰ نفر آنها تبعه کره جنوبی بودند به اتهام کارغیرقانونی در کارخانه هیوندای در ایالت جورجیا بازداشت کردند. این کارخانه یکی از بزرگترین پروژههای سرمایهگذاری خارجی در آمریکا به شمار میرود. این کارگران با دستبند و زنجیر برده شدند و بازداشت آنها در کشورشان واکنشهای تندی بهدنبال داشت.
گروههای مدافع حقوق فرزند خواندهها میگویند از زمان بازگشت ترامپ، با موجی از درخواستهای کمک مواجه شده و برخی از فرزند خواندهها مخفی شدهاند.
گرگ لوس، وکیل و بنیانگذار مرکز حقوق فرزند خواندهها گفت: «وقتی نتایج انتخابات اعلام شد، درخواستهای کمک یکییکی سرازیر شدند.»
او افزود تاکنون بیش از ۲۷۵ درخواست دریافت کرده است.
فرزند خواندهای که در دهه ۱۹۷۰ از ایران آمده بود، میگوید که حالا از رفتن به برخی مکانها مثل فروشگاه ایرانی محلی خودداری میکند و با دوستانش اپلیکیشنی به اشتراک گذاشته تا همیشه موقعیت مکانی او را بدانند، مبادا «ناگهان گرفتار شود.»
او میگوید: «در نهایت، آنها اهمیتی به گذشتهات نمیدهند. برایشان مهم نیست که قانونی اینجا هستی و فقط یک اشتباه در کاغذ بازی رخ داده. من همیشه به مردم میگویم همین یک برگه، عملا زندگیام را نابود کرده است.»
این زن در ادامه میگوید: «تا جایی که میدانم، الان حس میکنم بیتابعیت هستم.»
وزارت امنیت داخلی آمریکا به درخواست بیبیسی برای اظهارنظر پاسخی نداد.
خانم هاو گفت: «این باید یک اصلاح ساده باشد: کودکان فرزند خوانده باید با خواهر و برادرهای بیولوژیکی والدینی که در زمان تولد شهروند آمریکا بودند، برابر باشند.»
او افزود: «متقاضیان دو، سه یا چهار والد شهروند آمریکایی دارند و اکنون در دهههای چهارم، پنجم و ششم زندگیشان هستند. ما داریم درباره نوزادان و کودکانی صحبت میکنیم که بدون هیچ تقصیری از سوی خودشان، از طریق سیاستهای آمریکا به این کشور آورده شدهاند.»
او میگوید: «اینها افرادی هستند که به آنها وعده داده شد که آمریکایی خواهند بود، وقتی که فقط دو سال داشتند.»
شرلی آرزو دارد بتواند با رئیسجمهور آمریکا رو در رو صحبت کند تا او و دیگران مانند خودش بتوانند داستانهایشان را توضیح دهند.
او گفت: «از او میخواهم که کمی شفقت نشان دهد. ما مهاجر غیرقانونی نیستیم.»
شرلی میگوید: «ما نوزادان بسیار کوچکی بودیم که سوار هواپیما شدیم. فقط لطفا به داستان ما گوش بده و لطفا وعدهای که آمریکا به تکتک نوزادانی که سوار آن هواپیماها شدند داد، یعنی تابعیت آمریکایی را عملی کن.»
