عجب رهبر ساده پوشی! وقتی ۹۵ میلیارد دلار ثروت در یک عکس خلاصه می‌شود!

پیام ارسالی از "همراهان" سایت توانا

«طرفداران خامنه‌ای عکس‌هایی از ساده‌پوشی! رهبر جمهوری اسلامی منتشر کردند. می‌خواهم یادآور شوم لیست بلندبالایی از نهادها و موسسات تحت نظر شخص خامنه‌ای وجود دارد که اتفاقن تمام این سازمان‌ها از مالیات معاف هستند.

در ضمن با دمپایی و آستین پاره هم می‌شود جنایت کرد.»

لازم به ذکر است منزل خمینی هم در جماران، یکی از اموال خاندان خسروشاهی بود که مصادره شده بود.

نظر شما درباره ساده‌زیستی رهبر پیشین و فعلی جمهوری اسلامی چیست؟!

-------------
امپراتوری مالی آیت‌الله علی خامنه‌ای
موضوع امپراتوری مالی آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، به یکی از پیچیده‌ترین و حساس‌ترین مسائل در ساختار اقتصادی و سیاسی این کشور تبدیل شده است. این امپراتوری که عمدتاً متشکل از بنیادها و نهادهای اقتصادی زیر نظر مستقیم رهبر است، فراتر از نهادهای دولتی و خصوصی سنتی عمل می‌کند و نقش تعیین‌کننده‌ای در اقتصاد ایران ایفا می‌نماید. 

بررسی ابعاد و گستره این شبکه عظیم مالی، دیدی شفاف‌تر از ساختار قدرت در ایران ارائه می‌دهد.

هسته اصلی این امپراتوری، «ستاد اجرایی فرمان امام» (ستاد) است. این نهاد بلافاصله پس از انقلاب ۱۳۵۷ با هدف مدیریت اموال مصادره‌شده از وابستگان به حکومت سابق تشکیل شد. در طول دهه‌ها، ستاد از یک نهاد خیریه به یک هلدینگ عظیم اقتصادی تبدیل شده که در بخش‌های مختلفی از جمله املاک و مستغلات، نفت و انرژی، داروسازی، ارتباطات و بانکداری سرمایه‌گذاری کرده است. این نهاد به دلیل عدم شفافیت مالی و معافیت از نظارت مجلس و پرداخت مالیات، به یکی از قدرتمندترین بازیگران اقتصادی کشور تبدیل شده است.

علاوه بر ستاد، «بنیاد مستضعفان و جانبازان» نیز یکی دیگر از بازوهای مالی مهم است. این بنیاد با هدف کمک به قشرهای محروم و آسیب‌پذیر جامعه تأسیس شد، اما به مرور زمان به یک مجموعه صنعتی، تجاری و ساختمانی غول‌پیکر تبدیل شده است. 

بنیاد مستضعفان ده‌ها شرکت تابعه در صنایع گوناگون دارد و بخش قابل توجهی از اقتصاد ایران را در اختیار گرفته است. این نهاد نیز مانند ستاد، از نظارت کامل نهادهای دولتی مصون است و بودجه و عملکرد آن به صورت عمومی گزارش نمی‌شود.

نهادهای دیگری مانند «بنیاد شهید و امور ایثارگران» نیز در این شبکه مالی گسترده جای دارند. هرچند هدف اصلی این بنیاد کمک به خانواده‌های شهدا و جانبازان است، اما این نهاد نیز با در اختیار داشتن دارایی‌های عظیم و شرکت‌های متعدد، به یک بازیگر اقتصادی تبدیل شده است. این مجموعه‌های غیرپاسخگو، با بهره‌گیری از روابط نزدیک به مرکز قدرت، اغلب در رقابت با بخش خصوصی، از مزایای ناعادلانه برخوردار هستند.

یکی از ویژگی‌های بارز این امپراتوری مالی، فقدان شفافیت و پاسخگویی است. این نهادها خارج از بودجه عمومی کشور عمل می‌کنند و صورت‌های مالی آن‌ها به صورت رسمی منتشر نمی‌شود. به همین دلیل، ابعاد دقیق ثروت و گردش مالی آن‌ها برای افکار عمومی و حتی نمایندگان مجلس ناشناخته باقی می‌ماند. این پنهان‌کاری، زمینه‌ساز فساد و سوءاستفاده‌های مالی شده و انتقادهای گسترده‌ای را به دنبال داشته است.

ابعاد این امپراتوری مالی، سوژه تحقیقات متعددی از سوی رسانه‌های بین‌المللی بوده است. برای نمونه، در سال ۲۰۱۳ خبرگزاری رویترز در یک گزارش تحقیقی، ارزش دارایی‌های ستاد را حدود ۹۵ میلیارد دلار تخمین زد که شامل املاک و مستغلات، شرکت‌ها و سایر دارایی‌ها می‌شد. 

هرچند این رقم تنها یک تخمین است و شامل تمام نهادهای زیر نظر رهبری نمی‌شود، اما بزرگی این عدد به خوبی نشان‌دهنده گستردگی و قدرت اقتصادی این شبکه است.

تمرکز این حجم از ثروت در یک شبکه غیرپاسخگو، پیامدهای سیاسی و اجتماعی عمیقی دارد. این امپراتوری مالی، قدرت اقتصادی مستقل از دولت را برای رهبر فراهم می‌کند که به او امکان می‌دهد بدون نیاز به تأیید دولت یا مجلس، سیاست‌ها و پروژه‌های خود را پیش ببرد. این وضعیت، ساختار دوگانه قدرت را تقویت کرده و به تضعیف نهادهای انتخابی می‌انجامد.

در نهایت، این امپراتوری مالی نه تنها یک پدیده اقتصادی، بلکه یک پدیده سیاسی است که اساس قدرت و حکمرانی در ایران را شکل می‌دهد. این شبکه به رهبر اجازه می‌دهد تا نفوذ خود را بر بخش‌های مختلف جامعه و اقتصاد اعمال کند، در حالی که فقدان شفافیت و پاسخگویی آن، اعتماد عمومی را کاهش داده و پرسش‌های جدی در مورد عدالت و رقابت‌پذیری در اقتصاد ایران مطرح می‌سازد.