آینده سعید جلیلی؛ چرا همه منتظر «گام بعدی» هستند؟
رأی دهید
شاید تا به امروز عرصه سیاست برای سعید جلیلی و جریان نزدیک به او اینقدر تنگ نبوده است. مردی که تا دیروز مظهر «دولت جوان انقلابی» بود، امروز با موجی از انتقاد از سوی طیف وسیعی از رسانهها و سیاستمداران اصولگرا، میانهرو و اصلاحطلب روبهروست.
غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، نماینده پیشین مجلس، گفته است: «بوی حلوای تندروها به مشام میرسد» و منصور حقیقتپور، فعال سیاسی اصولگرا، نیز معتقد است «دولت در سایه» منسوب به جلیلی «پنچر شده و باید به گاراژ برود».
در مقابل، حامیان جلیلی همچنان سرسختانه از او دفاع میکنند. امیرحسین ثابتی، نماینده نزدیک به جبهه پایداری، در واکنش به این انتقادها و با اشاره به ادامه حضور جلیلی در شورای عالی امنیت ملی، در ایکس نوشت: «او برای هفدهمین سال متوالی توانست اعتماد رهبر جمهوری اسلامی را کسب کند.»
از ۱۴ مرداد ۱۴۰۴ که سعید جلیلی، نامزد اصولگرایان در انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری، مذاکره با آمریکا را به «گوساله پرستی قوم بنیاسرائیل» تشبیه کرد، طیفی از رسانهها و شخصیتها، از خبرگزاری اصولگرای تسنیم، سایت میانهرو خبر آنلاین، روزنامههای اصولگرای خراسان و فرهیختگان تا روزنامه جمهوری اسلامی و فعالان سیاسی از جناحهایی سیاسی مختلف علیه او شوریدند و سخنان او را خلاف «انسجام ملی» دانستند.
همزمان با انتصاب علی لاریجانی به دبیری شورای عالی امنیت ملی (شُعام)، گمانهزنیهایی درباره خروج جلیلی از شورا مطرح شد، اما یک روز پس از سخنان جنجالیاش مشخص شد که او همچنان نماینده رهبر جمهوری اسلامی در شُعام باقی خواهد ماند.
«جلیلی نیامد اما جنگ شد»
ستاره اقبال سعید جلیلی تا یکسال پیش میدرخشید و او را تا نزدیک پاستور و ریاست جمهوری هم برد اما در یک قدمی آن متوقف شد و به مقصود نرسید. او دوباره به «دولت در سایه»اش برگشت تا به گفته خودش از پشتوانه «۱۴ میلیون» رایی که در مرحله دوم انتخابات بدست آورده، «با قدرت» ادامه دهد و احتمالا برای رسیدن به ریاست جمهوری بعدی تلاش بیشتری کند.
پس از جنگ اسرائیل و ایران، زمزمهها و گمانهزنیهایی از تغییر بازیگران سیاسی و امنیتی در ایران مطرح میشود. رسانهها از طیفهای مختلف سیاسی، نوید «فصل نوین حکمرانی» و «سیاستورزی» میدهند. با بررسی آنچه تاکنون در صحنه سیاسی ایران اتفاق افتاده، به نظر میآید در صورت عملی شدن چنین تغییراتی، افکار و اندیشههای آقای جلیلی و همفکرانش فعلا خریدار نخواهد داشت و یا دستکم برای مدتی از دستور کار حکومت خارج شد تا پس از عبور از این دوره سردرگمی و رسیدن به موقعیت تثبیت احتمالی، دسته بندیهای جدید سیاسی ظهور و بروز پیدا کنند.
ترکشهای جنگ ۱۲ روزه، موجب شده است که منتقدان اصولگرایی مانند محمد مهاجری، آقای جلیلی را «ورشکسته سیاسی» بخوانند.
غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، نماینده پیشین مجلس و از اصولگرایان میانهرو از آقای جلیلی خواست که «کمکم» بازنشسته شود چرا که «تئوریهای او شکست خورده و با جمهوری اسلامی همسو نیست».
در فضای سیاسی امروز ایران این سوال مطرح است که نسبت سعید جلیلی و افکار و اندیشههایش با جمهوری اسلامی چیست. و آیا او واقعا یک «ورشکسته سیاسی» است یا به گفته کسانی مانند امیرحسین ثابتی، نماینده اصولگرا و تندروی مجلس، رفتار مخالفان آقای جلیلی از سر «بیتقوایی» است و دیر یازود سرنوشت این «قمار» روشن خواهد شد و نظام به سمتوسوی جلیلی برخواهد گشت.
یکی از نکاتی که طرفداران آقای جلیلی بر آن تاکید دارند بازنشر سخنان محمدجواد ظریف، وزیر پیشین خارجه ایران درباره آقای جلیلی است. آقای ظریف گفته بود: «در صورت پیروزی جلیلی در انتخابات، جنگ بزرگی میشد». حالا طرفداران آقای جلیلی میگویند: «جلیلی نیامد ولی جنگ شد و کلی از فرماندهان ارشد و نیروهای نظامی و امنیتی و ارتشی و سپاهی شهید شدند.» آنها این مساله را دلیلی برای برحق بودن دیدگاهها و افکار سعید جلیلی در مواجه با غرب و آمریکا دانسته و سخنان امثال محمد جواد ظریف را «جوسازی و دروغپردازی» علیه آقای جلیلی میدانند.
ترکشهای جنگ ۱۲ روزه، موجب شده است که منتقدان اصولگرایی مانند محمد مهاجری، آقای جلیلی را «ورشکسته سیاسی» بدانندجلیلی وارث چند قطعنامه بینالمللی
توجه رسانهها به سعید جلیلی تنها به دلیل سخنان او درباره «گوساله سامری و قوم بنیاسرائیل» نبود؛ مخالفتش با مذاکره همزمان شد با خبر انتصاب و بازگشت علی لاریجانی به شورای عالی امنیت ملی، رویدادی که بازتابدهنده تقابل دو دیدگاه و رویکرد متفاوت در میان اصولگرایان، بهویژه در حوزه سیاست خارجی است.
علی لاریجانی دو سال (۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶) دبیر شورای عالی امنیت ملی و مذاکرهکننده ارشد جمهوری اسلامی در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد بود. در سال ۱۳۸۶، وقتی اختلافات او با رئیس جمهور وقت ایران بالا گرفت جای خود را به سعید جلیلی داد و آقای جلیلی به مدت ۶ سال به عنوان نماینده «تامالاختیار» ایران در گفتگوهای هستهای بود. در این مدت پرونده ایران نه تنها پیشرفت ملموسی در جهت حل و فصل آن نداشت بلکه شورای امنیت سازمان ملل و شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کشورهای غربی قطعنامههای متعددی علیه ایران تصویب کردند.
آقای جلیلی در سال ۱۳۹۲ در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری رقیب حسن روحانی بود و بیش از ۴ میلیون رای کسب کرد و نفر سوم شد و از همان سال عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شد.
او در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ دوباره ثبتنام کرد و دو روز پیش از برگزاری انتخابات به نفع ابراهیم رئیسی انصراف داد. پس از سقوط مرگبار بالگرد آقای رئیسی در ۱۴۰۳، او برای بار سوم وارد رقابت انتخابات ریاست جمهوری شد و در نهایت در رقابت با مسعود پزشکیان شکست خورد.
سعید جلیلی تا پیش از آنکه دبیر شورای عالی امنیت ملی شود، چهره شناختهشدهای نبود. او در ۱۵ شهریور سال ۱۳۴۴ در شهر مشهد به دنیا آمد. تحصیلاتش را از ابتدایی تا پیشدانشگاه در مشهد سپری کرد و پس از آن مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در رشته معارف اسلامی علوم سیاسی را از دانشگاه امام صادق گرفت و حالا درهمین دانشگاه «دیپلماسی پیامبر» را تدریس میکند.
دانشگاه امام صادق همان دانشگاهی است که بسیاری از مدیران ارشد جمهوری اسلامی ایران از آن فارغالتحصیل شدهاند. دانشجویان این دانشگاه به شکل گزینشی انتخاب میشوند و از شانس و فرصت بیشتری برای رشد در دستگاه حکومت برخوردارند.
آقای جلیلی در دی ماه سال ۱۳۶۵ در جنگ ایران و عراق زخمی شد و در بیمارستان صحرایی منطقه جنگی شلمچه پای راست خود را از دست داد. او در سال ۱۳۷۰ وارد وزارت خارجه شد.
سعید جلیلی طیفی از گروههای تندرو و به طور مشخص جریان جبهه پایداری را نمایندگی میکند که در سالهای اخیر در عرصه سیاست داخلی و خارجی ایران حضوری فعال داشتهاند.
دیدگاههای سعید جلیلی درباره مذاکرات هستهای و روابط با غرب با علی خامنهای همخوانی و نزدیکی دارد با این تفاوت که الزامات روابط خارجی و «ابربحرانها» و ناترازیهای اقتصادی، آقای خامنهای را مجبور کرده که با وجود حمله اسرائیل در جریان مذاکرات، درهای گفتوگو را نبندد. برخلاف نظر آقای جلیلی و همفکرانش، به نظر میرسد دستگاه دیپلماسی ایران همچنان مشغول تبادل پیام مستقیم و غیر مستقیم با امریکا است.
سعید جلیلی غرب را «شیطان» میداند و با اشاره به رفع نشدن تحریمها و خروج آمریکا از برجام، مذاکرات هستهای را بیمعنی میخواند و هدف آمریکا از برجام ۲ و ۳ را «بتونریزی» روی «ایمان و خداباوری ملت» توصیف میکند.
او جهان را به حق و باطل تقسیم میکند و معتقد است «جنگ حق و باطل تمام شدنی نیست و با هر مرحله مبارزه پیشرفتهای جدید حاصل میشود... این اندیشه است که میگوید جنگ حق و باطل و مبارزه حق و باطل تمامشدنی نیست. این اندیشه است که دارد قدرت پوشالیای که آمریکا درست کرده را به دنیا نشان میدهد.»
سعید جلیلی جهان را عرصه جنگ دائمی و نزاع میبیند. او در همان سخنرانی میگوید: «اسلام آمریکایی، اسلامی است که مبارزه را قبول ندارد».
نگاه آقای جلیلی به جنگ دائمی حق و باطل با افکار و اندیشههای پدران معنوی پیشین و فعلی جبهه پایداری یعنی محمدتقی مصباح یزدی، و محمدمهدی میرباقری، همخوانی تمام و کمال دارد. در رسانهها منتقدان از آقای مصباح یزدی به عنوان پایهگذار بنیادگرایی در جمهوری اسلامی ایران یاد میکنند و بعضی از آنها آقای میرباقری را در جایگاه ایمنالظواهری، رهبر القاعده قرار میدهند و معتقدند جریان «خالص سازی» و حذف گروههای سیاسی از قدرت که تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته تقویت میشد، برگرفته از افکار آنها بود.
آقای مصباح یزدی معتقد بود که نفس وجود جنگ «سازنده» است و «بین حق و باطل همیشه جنگ است و هیچگاه جنگ بین آنها تمام نمیشود. فقط صورت جنگ تغییر میکند. جنگ گاهی نظامی، گاهی فکری، گاهی اقتصادی و گاهی سیاسی است».
آقای میرباقری نیز معتقد است «ما قائل به صلح هستیم ولی صلح پایدار که بعد از یک جنگ و جهاد پایدار است و تا این جهاد پایدار را پشت سر نگذارید و جبهه باطل را حذف نکنید، صلح پایدار در عالم برقرار نمیشود.»
سعید جلیلی در بین حق و باطل، قائل به «میانه و میانهروی» نیست و میگوید: «بین حق و باطل راه رفتن، معنی اش میانهروی و دوری از افراط و تفریط نیست... ما در جایی حقیقت را داریم و در جایی باطل. این که کسی بیاید و بین این دو راه برود، این غلط است».
کسانی مانند محمد مهاجری، روزنامهنگار اصولگرا میگویند آقای جلیلی «نخودی، سرکار و ول معطل» است و «جز سخنرانیهای بیهوده و توییتهای مضحک، کار دیگری نمیکند و در شعام هم تحویلش نمیگیرند».
به طور مشخص میتوان گفت که از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ترمز گروههای تندرو مانند جبهه پایداری و نماینده آنها در انتخابات، که سعید جلیلی بود، کشیده شد. به نظر آنچه موجب چنین تصمیمی شد به شرایط حاد کشور از ابعاد مختلف سیاسی و اقتصادی برمیگردد و جنگ ۱۲ روزه نیز مزید بر علت شد تا کسانی مانند علی لاریجانی دوباره فرصت عرضاندام در عرصه تصمیمگیری پیدا کنند.
به نظر میرسد آنچه شرایط جمهوری اسلامی ایران را به یک جراحی سریع کشانده است ابرچالشهای پیشروی حاکمیت است وگرنه در سخنان رهبر جمهوری اسلامی ایران نشانههایی از تغییر رویکرد او در مسایل کلان دیده نمیشود. از نظر عملی و فکری هم به طور مشخص حرفهای سعید جلیلی با سیاستهای کلی «نظام» زاویه ندارد. به عنوان مثال اگر دور جدیدی از مذاکره با آمریکا هم شروع شود «محدود» و در حد «رفع بحران و خطر» از موجودیت جمهوری اسلامی است، نه بیشتر. بر اساس این دکترین مذاکرات منجر به عادیسازی روابط ایران و آمریکا نخواهد شد.
سعید جلیلی و همفکرانش در معرض شدیدترین انتقادها قرار دارند، اما باز هم دولت و سیاستهای آن را به چالش میکشند. بخشی از حاکمیت به شکل چراغ خاموش با دیدگاههای سعید جلیلی همراه است و از آن حمایت میکند.
روزنامه کیهان در ۱۶ مردادماه، در ستون «نگاه» به تحلیل انتصاب علی لاریجانی به عنوان دبیر شعام و نقش سعید جلیلی پرداخت و نوشت: «برخی افراطیون ورشکسته وانمود میکردند که لازمه آمدن لاریجانی، حذف جلیلی از شورا است. اما این فضاسازی هم با انتشار خبر تشکیل معاونتی جدید (با ماموریتهای ویژه) و رفتن آقای احمدیان از شورا به دولت، ابطال شده است».
روزنامه کیهان، که مدیرمسئولش به حکم رهبر جمهوری اسلامی منصوب میشود، در ادامه نوشت: «هدف از تحول اخیر در شعام، (بر خلاف انگارهسازی موهوم افراطیون مدعی اصلاحات)، تقویت اقتدار ملی ناظر به نقش دولت در شورا است و نه محروم کردن شورا از فرد صاحبنظری مثل آقای جلیلی. بنابراین نباید در تله مجادلهانگیزان و اختلافافکنان افتاد».
آقای جلیلی پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری در تیرماه پارسال در جمع طرفدارانش با اشاره به دیدارش با رهبر جمهوری اسلامی ایران، گفته بود که آقای خامنهای از او خواسته «حتی یک لحظه هم متوقف نشود» و تاکید کرده بود که «با قدرت» ادامه خواهد داد.
سرنوشت سیاسی سعید جلیلی نه با وزن شعارها، که با مسیر تصمیمهای عملی در سیاست خارجی و امنیت داخلی سنجیده میشود. اگر دستورکار اقتصادی و کاهش تنش، دست بالا را پیدا کند، روایت جلیلی نقش تنظیمگرِ مرزهای ایدئولوژیک را ایفا میکند؛ اگر محیط به سوی تقابل و امنیتیشدن حرکت کند، همین روایت میتواند مسیر سیاست را تعریف کند. تا وقتی نشانههای روشن از آرایش نهایی قدرت در شورای عالی امنیت ملی و دولت دیده نشود، وزنکشی درونحاکمیتی ادامه دارد و جلیلی، حتی در سایه، بازیگر حذفشدنی نیست.
دیدگاه خوانندگان
۵۲
ako kermanshah - اسنانبول، ترکیه
مصداق بارز گوساله همه ارکان رژیم، از رهبر تا ریس جمهور و همه مدیران که در طویله اسلامی جمع شدن.
شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۶
۵۲
ako kermanshah - اسنانبول، ترکیه
مصداق بارز گوساله همه ارکان رژیم، از رهبر تا ریس جمهور و همه مدیران که در طویله اسلامی جمع شدن.
شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۶
۵۲
ako kermanshah - اسنانبول، ترکیه
مصداق بارز گوساله همه ارکان رژیم، از رهبر تا ریس جمهور و همه مدیران که در طویله اسلامی جمع شدن.
شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۶
۵۲
ako kermanshah - اسنانبول، ترکیه
مصداق بارز گوساله همه ارکان رژیم، از رهبر تا ریس جمهور و همه مدیران که در طویله اسلامی جمع شدن.
شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۶
۵۲
ako kermanshah - اسنانبول، ترکیه
مصداق بارز گوساله همه ارکان رژیم، از رهبر تا ریس جمهور و همه مدیران که در طویله اسلامی جمع شدن.
شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۶
