وزیر دفاع اسرائیل جزئیات عملیات «طلوع شیران» را فاش کرد
رأی دهید
العربیه: یسرائیل کاتس، وزیر دفاع اسرائیل دوشنبه 16 تیر در یک جلسه توجیهی، جزئیات پشتپرده عملیات نظامی اخیر علیه ایران با عنوان «طلوع شیران» را که از 12 ژوئن آغاز شد، فاش کرد.
به گزارش روزنامه «یدیعوت آحارونوت»، کاتس تأکید کرد که این عملیات، حاصل یک آمادگی راهبردی درازمدت بود.
بر اساس این گزارش، کاتس گفت که آغاز برنامهریزی عملیات به نشست امنیتی در نوامبر 2023 بازمیگردد که تصمیم اولیه برای انجام حملهای محدود با نام «عملیات آبی و سفید» به تأسیسات هستهای فُردو گرفته شد.
«نقش جایگزین»
وزیر دفاع اسرائیل توضیح داد: «در آن مرحله، اسرائیل هنوز توانایی کامل برای نفوذ به عمق خاک ایران و انجام حملات مکرر را نداشت. چیزی که من آن را نقش جایگزین مینامم؛ یعنی توانمندی نیروی هوایی برای اقدام مستقل بدون اتکا به پوشش هوایی آمریکا، توانی که پیشتر وجود نداشت.»
وی افزود: «اگر این توانمندی توسعه نمییافت، اجرای عملیات در ایران تحقق نمییافت. این موضوع معادله را بهکلی دگرگون کرد.»
کاتس همچنین فاش کرد که به موازات این برنامهریزیها، سازمان اطلاعات نظامی اسرائیل در حال تدوین طرحهای کمکی بود. نخستین طرح، با نام عملیات «نارنیا»، هدف قرار دادن دانشمندان مشارکتکننده در برنامه هستهای ایران را دنبال میکرد. دومین طرح بر اخلال در سامانه فرماندهی و کنترل ایران تمرکز داشت تا این کشور، قدرت خود در هماهنگی واکنش فوری را از دست دهد. سومین طرح، حمله آغازینی بود که فرماندهان کلیدی امنیتی ایران را هدف قرار میداد.
عملیات «عروسی سرخ»
وزیر دفاع اسرائیل، در ادامه توضیحات خود گفت که ایده هدفقراردادن فرماندهان برای ضربهزدن به روحیه و ساختار فرماندهی ایران، نخستینبار در نشستی در دسامبر مطرح شد و سپس با اجرای عملیات «عروسی سرخ» به واقعیت پیوست؛ عملیاتی که در جریان آن، شماری از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، از جمله امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه، ترور شدند.
او افزود: «در ژانویه، و طی جلسهای نمادین با عنوان رمزی «هیلا»، هدف سیاسی عملیات تعریف شد: متوقفساختن موقت برنامه هستهای ایران و تحمیل معادله بازدارندگی جدید که بتواند دورهای از ثبات را تمدید کند.»
طبق گزارش «یدیعوت آحارونوت»، در همین مرحله بود که مقدمات برای عملیاتی گستردهتر و جسورانهتر فراهم شد؛ عملیاتی که بعدها «طرح تورنادو» نام گرفت و هدف آن، واردکردن ضربهای غافلگیرکننده و شدید به عمق تهران بود.
حملات متمرکز
کاتس در ادامه گفت: «در 29 مه، این طرح نهایی و شامل ضرباتی متمرکز به تأسیسات حساس در پایتخت ایران تصویب شد؛ در حالیکه سکوتی رسانهای حاکم بود و هرگونه مشارکت آشکار آمریکا، صراحتاً منتفی اعلام شده بود.»
وی افزود: «در ماه مه، دستور آمادهباش با عنوان (پی+7) صادر شد که بهمعنای آمادگی کامل برای اجرای حمله ظرف 7 روز بود.» به گفته کاتس، اوج بحثهای امنیتی در نشست 22 مه رقم خورد، جایی که چراغ سبز آمریکا، عامل تعیینکننده تلقی شد، اما نه بهعنوان یک شرط مطلق.
کاتس همچنین توصیه کرد که زمانبندی حملهها با واشینگتن هماهنگ باشد، حتی اگر صرفاً از باب مدیریت روند تشدید حملات باشد.
او ادامه داد: «در آغاز ژوئن، سطح آمادهباش به (پی+3) افزایش یافت، یعنی سه روز برای آغاز عملیات. آمادگیهای لجستیکی و نظامی آغاز شد که شامل اعزام هزاران نیرو برای مأموریتهای مرتبط با عملیات بود؛ عملیاتی که «طلوع شیران» نامیده شد.»
کاتس در مورد روز اجرای عملیات، گفت: «در ساعات نخست 12 ژوئن، اسرائیل حمله آغازین را اجرا کرد؛ حملهای که از سوی منابع عالیرتبه، خنثیکننده عملیات قریبالوقوع ایران توصیف شد.»
به گفته کاتس، برخی فرماندهان ایرانی از احتمال حمله آگاه بودند، اما تدابیر لازم را اتخاذ نکردند که این امر منجر به کشتهشدن شماری از فرماندهان ارشد شد.
وزیر دفاع اسرائیل افزود که اهداف این عملیات، ثابت نبودند بلکه بر اساس اطلاعات میدانی و ارزیابیهای لحظهای دستگاه اطلاعاتی، در جریان عملیات تغییر میکردند.
جزئیات جنگ ۱۲ روزه از زبان وزیر دفاع اسرائیل؛ یک «ستاد کل موازی» برای نخستین بار شکل گرفت
ایندیپندنت فارسی: اورشلیم پست در گزارشی درباره برنامهریزی و مذاکرات پنهان در نهادهای نظامی و سیاسی اسرائیل و دولت ترامپ که به جنگ با جمهوری اسلامی منجر شد، نوشت که فرازونشیبها، بحثها و تغییرات مختلفی وجود داشت و ابعاد حملات اسرائیل و آمریکا به تهران طی هفتهها و ماهها شکل گرفت و تکمیل شد.
در این گزارش به نقل از یسرائیل کاتز اشاره شده است که روز یازدهم نوامبر ۲۰۲۴، تنها چند روز پس از انتصاب او به جای یوآو گالانت بهعنوان وزیر دفاع، کاتز با فرماندهی عالی ارتش اسرائیل دیدار کرد تا در جریان عملیات علیه جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد.
در همان زمان، کاتز به ارتش اسرائیل دستور داد که از ماه آوریل ۲۰۲۵ برای حمله به جمهوری اسلامی آماده باشد.
بازه زمانی دیگری که برای حمله به جمهوری اسلامی مطرح شد، ماه اکتبر بود و در آن مقطع هنوز سخنی از ماه ژوئن به میان نیامده بود.
در آن مقطع، کاتز نگران بود که ایالات متحده در این حمله مشارکت نکند و از این رو میخواست ارتش اسرائیل برای چنین احتمالی نیز آماده باشد.
به نوشته اورشلیم پست، به نظر میرسد اگر ایالات متحده در این حمله مشارکت نمیکرد، ارتش اسرائیل یا اصلا به تاسیسات هستهای فردو که در اعماق زمین قرار دارد، حمله نمیکرد یا پیشاپیش آمادگی داشت که آسیب چندانی به آن وارد نخواهد شد.
کاتز گفت که از ۲۵ دسامبر ۲۰۲۴ به بعد، در هر جلسهای که با مقامهای ارشد ارتش اسرائیل داشت، بر ترور فهرستی متشکل از حدود ۱۳ دانشمند هستهای جمهوری اسلامی به طور جدیتری تمرکز شد.
با گذشت زمان، این فهرست دانشمندان هستهای به سه دسته قرمز، نارنجی و سبز تقسیم شد؛ قرمز به این معنی بود که هنوز هیچ برنامهای برای کشتن آنها وجود ندارد، رنگ نارنجی نشان میداد که بخشهایی از برنامه آماده است اما به پیشرفت بیشتری نیاز دارد و رنگ سبز به معنای این بود که طرح برای ترور کاملا آماده و قابلاجرا است.
بنا بر آنچه در این گزارش ادعا میشود، هم در طول این جلسه و هم در جلسات بعدی، کاتز در مورد کاهش تلفات غیرنظامیان، هم به عنوان یک موضوع اخلاقی و هم برای کاهش انگیزه تهران برای هدف قرار دادن غیرنظامیان اسرائیلی، پرسوجو کرد.
در عین حال اسرائیل تلاش کرد تا نقاطی را که از ایالات متحده خواسته میشد به آنها حمله کند، از فردو به سایر سایتهای هستهای جمهوری اسلامی گسترش دهد. به این منظور، کاتز و ارتش اسرائیل تلاش کردند ایالات متحده را ترغیب کنند علاوه بر فردو، به بخشهای عمیق و زیرزمینی تاسیسات هستهای اصفهان نیز حمله کند.
در آن گفتگوها نگرانیهایی وجود داشت مبنی بر اینکه حتی ایالات متحده هم نتواند این مناطق را نابود کند، اما دستکم امید میرفت بتواند خسارت سنگینی وارد کند.
۲۳ ژانویه، کاتز در جلسهای با فرماندهی عالی ارتش اسرائیل اعلام کرد که میخواهد برنامههای جنگ بهگونهای طراحی شوند که بخش قابلتوجهی از برنامه هستهای جمهوری اسلامی را برای مدت طولانی از کار بیندازند. بهحدی که تهران را وادار کند درباره اینکه آیا بازسازی این برنامه اصلا ارزش دارد یا نه، بازنگری کند.
سپس روز ۲۳ فوریه، وزیر دفاع اسرائیل در جلسهای حاضر شد که بر لزوم آسیب رساندن به برنامه موشکهای بالیستیک جمهوری اسلامی و همچنین تلاش برای پیشرفت بیشتر در جهت همراه کردن ایالات متحده با هرگونه حمله اسرائیل تمرکز داشت.
کاتز تا روز بیستوهفتم مارس، در حال بحث با مقامهای دفاعی اسرائیل در مورد مسائل دفاع داخلی و چگونگی آسیب رساندن به قابلیتهای ارتباطی فرماندهان ارشد جمهوری اسلامی بود.
از روز هفدهم آوریل، کاتز دستور داد که ارتش اسرائیل به سطح آمادگی پی+۱۴ (P+14) برسد. این سطح به این معنا بود که اگر دستور حمله صادر شود، ارتش اسرائیل ظرف دو هفتهــ یعنی تا اول ماه مهــ آماده حمله به جمهوری اسلامی باشد.
در این مقطع، هنوز درباره مشارکت ایالات متحده تردیدهای جدی وجود داشت و در بهترین حالت، واشنگتن صرفا در بخشهای حیاتی عملیات به اسرائیل کمک میکرد. در این مرحله، عملیات «نارنیا» برای کشتن یکباره مقامهای ارشد جمهوری اسلامی نیز هنوز بخشی از مرحله آغازین عملیات نبود و فقط بهعنوان پاسخی به یک واکنش از سوی جمهوری اسلامی در نظر گرفته میشد. در آن زمان بر تخریب تاسیسات تبدیل فلز اورانیوم که بخشی از مجموعه مرکز تکنولوژی هستهای اصفهان بود، هم تمرکز ویژهای وجود داشت و اسرائیل بر نابودی تاسیسات جدید نطنز که هنوز عملیاتی نشده است، چندان متمرکز نبود.
همزمان با این بررسیها، بسیاری از جمهوریخواهان کنگره آمریکا آشکارا از موضع اسرائیل مبنی بر اینکه در چارچوب هیچ توافق هستهای نباید به جمهوری اسلامی اجازه غنیسازی اورانیوم داده شود، حمایت کردند. اگرچه استیو ویتکاف، فرستاده دونالد ترامپ در امور خاورمیانه، در حال مذاکره با مقامهای جمهوری اسلامی بود و درباره مصالحه بر سر این موضوع بحثهایی وجود داشت.
در روز ۲۷ آوریل، ایال زمیر، رئیس ستاد ارتش اسرائیل، از ژنرال مایکل کوریلا، فرمانده سنتکام، پرسید که آیا ایالات متحده به حمله اسرائیل علیه جمهوری اسلامی خواهد پیوست یا خیر. در آن زمان کوریلا هنوز چراغ سبز نشان نداده بود.
کاتز و ارتش اسرائیل تا روز چهارم ماه مه، دوباره بر آمادگیهای داخلی متمرکز شدند. بیستم همان ماه، کاتز و بنیامین نتانیاهو سطح آمادگی ارتش را به پ+۷ (P+7) رساندند؛ به این معنا که نیروی هوایی باید ظرف یک هفته آماده حمله به جمهوری اسلامی میبود.
در آن روز، بحثها در مورد عملیات حمله به اماکن راهبردی در تهران به منظور افزایش فشار بر رژیم، جدیتر و مفصلتر شد. در حالی که قبل از آن زمان، بخشی قطعی از عملیات بهشمار نمیرفت.
روز ۲۲ مه، اسرائیل و ایالات متحده رزمایشهایی مشترک را برای شبیهسازی بدترین سناریوها و ورود به جنگ با جمهوری اسلامی برگزار کردند. در ۲۷ مه، مقامهای اطلاعاتی ارشد و نیروی هوایی ارتش اسرائیل به کاتز اطمینان قاطع دادند که واقعا برای آغاز عملیات بزرگ علیه تهران آمادهاند.
در ۲۹ مه عملیات برای حمله به اماکن راهبردی در تهران به منظور افزایش فشار بر رژیم در صورت لزوم، تصویب شد.
تا چهارم ژوئن، نتانیاهو و کاتز سطح جنگ با جمهوری اسلامی را به پی+۳ (P+3) رساندند.
روز پنجم ژوئن، کاتز و مقامهای ارتش اسرائیل به بخشهای مختلف مربوط به کمک دفاعی ایالات متحده در صورت جنگ با جمهوری اسلامی، پرداختند. در نهایت، نتانیاهو و کاتز در روز نهم ژوئن، دستور دادند که جنگ برای روزهای ۱۲ و ۱۳ ژوئن تنظیم شود. انتخاب این تاریخ تا حدی به این دلیل بود که با در نظر گرفتن تحرکات مقامهای ارشد ایرانی، صبح جمعه مناسبترین زمان برای حمله به شمار میآمد.
پس از آغاز و ادامه حملات اسرائیل علیه جمهوری اسلامی و واکنش تهران، روز ۲۲ ژوئن یعنی در دهمین روز این نبرد ۱۲ روزه، آمریکا با بمبافکنهای ب ۲ و موشک تاماهاک به تاسیسات فردو، نطنز و اصفهان حمله کرد.
سپس در روز ۲۳ ژوئن دونالد ترامپ اعلام کرد که ظرف چند ساعت آینده، آتشبس میان جمهوری اسلامی و اسرائیل آغاز خواهد شد و یک روز پس از آن دو طرف با آن موافقت کردند.
با این حال روز ۲۴ ژوئن، نتانیاهو و کاتز از ران درمر، وزیر امور استراتژیک آمریکا، خواستند با ترامپ تماس بگیرد، زیرا به گفته آنها هواپیماهای اسرائیلی در حال نزدیک شدن به ایران بودند تا نقض آتشبس جمهوری اسلامی را تلافی کنند.
در حالی که کاتز گزارشهایی دریافت میکرد مبنی بر اینکه هواپیماهای اسرائیلی تنها چهار دقیقه، سپس سه دقیقه و سپس دو دقیقه تا شلیک فاصله داشتند، ترامپ به اسرائیل دستور داد عقبنشینی کند. نتانیاهو نیز تصمیم گرفت به حمله نمادین به دو سکوی راداری کوچک اکتفا کند و بیشتر هواپیماها را بدون حمله، فراخواند.
در همین حال، نشریه یدیعوت آحارانوت نیز در گزارشی به جزئیات دیگری از این عملیات پرداخت.
بنا بر آنچه در این گزارش آمده است، اسرائیل در جریان هماهنگیهای داخلی برای حمله به جمهوری اسلامی، برای اولین بار یک «ستاد کل موازی و در سایه» تشکیل داد تا درصورت تلافی مرگبار و ترور فرماندهان اسرائیلی، مقامهای جایگزین بتوانند بلافاصله اداره امور را بر عهده بگیرند.
یدیعود آحارانوت نوشت که این نهاد بسیار مخفی در یک مرکز مستحکم و پنهانی واقع شده بود تا از آن در برابر حملات سایبری یا نفوذ فیزیکی محافظت شود. این ستاد در سایه علاوه بر رهبران نظامی ارشد، افسران عالیرتبه اسرائیلی را نیز دربرمیگرفت.
فعالسازی این ستاد مخفی روز ۲۳ خرداد (سیزدهم ژوئن» با آغاز حمله به جمهوری اسلامی، شروع شد و آنها که از قبل آموزش دیده و در مورد برنامههای کامل برای رویارویی با جمهوری اسلامی توجیه شده بودند، در مکانی جدا از رئیس ستاد عملیات و فرماندهان اسرائیلی دخیل در جنگ حضور پیدا کردند.
هرچند نیروهای عملیاتی توانستند به اهداف موردنظر خود برسند و به استفاده از مقامهای ستاد کل در سایه نیازی احساس نشد، چنین تصمیمی برای اولین بار نشاندهنده آمادگی ارتش اسرائیل و عزم جدی برای حملات هدفمند علیه جمهوری اسلامی بود.
به گزارش روزنامه «یدیعوت آحارونوت»، کاتس تأکید کرد که این عملیات، حاصل یک آمادگی راهبردی درازمدت بود.
بر اساس این گزارش، کاتس گفت که آغاز برنامهریزی عملیات به نشست امنیتی در نوامبر 2023 بازمیگردد که تصمیم اولیه برای انجام حملهای محدود با نام «عملیات آبی و سفید» به تأسیسات هستهای فُردو گرفته شد.
«نقش جایگزین»
وزیر دفاع اسرائیل توضیح داد: «در آن مرحله، اسرائیل هنوز توانایی کامل برای نفوذ به عمق خاک ایران و انجام حملات مکرر را نداشت. چیزی که من آن را نقش جایگزین مینامم؛ یعنی توانمندی نیروی هوایی برای اقدام مستقل بدون اتکا به پوشش هوایی آمریکا، توانی که پیشتر وجود نداشت.»
وی افزود: «اگر این توانمندی توسعه نمییافت، اجرای عملیات در ایران تحقق نمییافت. این موضوع معادله را بهکلی دگرگون کرد.»
کاتس همچنین فاش کرد که به موازات این برنامهریزیها، سازمان اطلاعات نظامی اسرائیل در حال تدوین طرحهای کمکی بود. نخستین طرح، با نام عملیات «نارنیا»، هدف قرار دادن دانشمندان مشارکتکننده در برنامه هستهای ایران را دنبال میکرد. دومین طرح بر اخلال در سامانه فرماندهی و کنترل ایران تمرکز داشت تا این کشور، قدرت خود در هماهنگی واکنش فوری را از دست دهد. سومین طرح، حمله آغازینی بود که فرماندهان کلیدی امنیتی ایران را هدف قرار میداد.
عملیات «عروسی سرخ»
وزیر دفاع اسرائیل، در ادامه توضیحات خود گفت که ایده هدفقراردادن فرماندهان برای ضربهزدن به روحیه و ساختار فرماندهی ایران، نخستینبار در نشستی در دسامبر مطرح شد و سپس با اجرای عملیات «عروسی سرخ» به واقعیت پیوست؛ عملیاتی که در جریان آن، شماری از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، از جمله امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه، ترور شدند.
او افزود: «در ژانویه، و طی جلسهای نمادین با عنوان رمزی «هیلا»، هدف سیاسی عملیات تعریف شد: متوقفساختن موقت برنامه هستهای ایران و تحمیل معادله بازدارندگی جدید که بتواند دورهای از ثبات را تمدید کند.»
طبق گزارش «یدیعوت آحارونوت»، در همین مرحله بود که مقدمات برای عملیاتی گستردهتر و جسورانهتر فراهم شد؛ عملیاتی که بعدها «طرح تورنادو» نام گرفت و هدف آن، واردکردن ضربهای غافلگیرکننده و شدید به عمق تهران بود.
حملات متمرکز
کاتس در ادامه گفت: «در 29 مه، این طرح نهایی و شامل ضرباتی متمرکز به تأسیسات حساس در پایتخت ایران تصویب شد؛ در حالیکه سکوتی رسانهای حاکم بود و هرگونه مشارکت آشکار آمریکا، صراحتاً منتفی اعلام شده بود.»
وی افزود: «در ماه مه، دستور آمادهباش با عنوان (پی+7) صادر شد که بهمعنای آمادگی کامل برای اجرای حمله ظرف 7 روز بود.» به گفته کاتس، اوج بحثهای امنیتی در نشست 22 مه رقم خورد، جایی که چراغ سبز آمریکا، عامل تعیینکننده تلقی شد، اما نه بهعنوان یک شرط مطلق.
کاتس همچنین توصیه کرد که زمانبندی حملهها با واشینگتن هماهنگ باشد، حتی اگر صرفاً از باب مدیریت روند تشدید حملات باشد.
او ادامه داد: «در آغاز ژوئن، سطح آمادهباش به (پی+3) افزایش یافت، یعنی سه روز برای آغاز عملیات. آمادگیهای لجستیکی و نظامی آغاز شد که شامل اعزام هزاران نیرو برای مأموریتهای مرتبط با عملیات بود؛ عملیاتی که «طلوع شیران» نامیده شد.»
کاتس در مورد روز اجرای عملیات، گفت: «در ساعات نخست 12 ژوئن، اسرائیل حمله آغازین را اجرا کرد؛ حملهای که از سوی منابع عالیرتبه، خنثیکننده عملیات قریبالوقوع ایران توصیف شد.»
به گفته کاتس، برخی فرماندهان ایرانی از احتمال حمله آگاه بودند، اما تدابیر لازم را اتخاذ نکردند که این امر منجر به کشتهشدن شماری از فرماندهان ارشد شد.
وزیر دفاع اسرائیل افزود که اهداف این عملیات، ثابت نبودند بلکه بر اساس اطلاعات میدانی و ارزیابیهای لحظهای دستگاه اطلاعاتی، در جریان عملیات تغییر میکردند.
جزئیات جنگ ۱۲ روزه از زبان وزیر دفاع اسرائیل؛ یک «ستاد کل موازی» برای نخستین بار شکل گرفت
ایندیپندنت فارسی: اورشلیم پست در گزارشی درباره برنامهریزی و مذاکرات پنهان در نهادهای نظامی و سیاسی اسرائیل و دولت ترامپ که به جنگ با جمهوری اسلامی منجر شد، نوشت که فرازونشیبها، بحثها و تغییرات مختلفی وجود داشت و ابعاد حملات اسرائیل و آمریکا به تهران طی هفتهها و ماهها شکل گرفت و تکمیل شد.
در این گزارش به نقل از یسرائیل کاتز اشاره شده است که روز یازدهم نوامبر ۲۰۲۴، تنها چند روز پس از انتصاب او به جای یوآو گالانت بهعنوان وزیر دفاع، کاتز با فرماندهی عالی ارتش اسرائیل دیدار کرد تا در جریان عملیات علیه جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد.
در همان زمان، کاتز به ارتش اسرائیل دستور داد که از ماه آوریل ۲۰۲۵ برای حمله به جمهوری اسلامی آماده باشد.
بازه زمانی دیگری که برای حمله به جمهوری اسلامی مطرح شد، ماه اکتبر بود و در آن مقطع هنوز سخنی از ماه ژوئن به میان نیامده بود.
در آن مقطع، کاتز نگران بود که ایالات متحده در این حمله مشارکت نکند و از این رو میخواست ارتش اسرائیل برای چنین احتمالی نیز آماده باشد.
به نوشته اورشلیم پست، به نظر میرسد اگر ایالات متحده در این حمله مشارکت نمیکرد، ارتش اسرائیل یا اصلا به تاسیسات هستهای فردو که در اعماق زمین قرار دارد، حمله نمیکرد یا پیشاپیش آمادگی داشت که آسیب چندانی به آن وارد نخواهد شد.
کاتز گفت که از ۲۵ دسامبر ۲۰۲۴ به بعد، در هر جلسهای که با مقامهای ارشد ارتش اسرائیل داشت، بر ترور فهرستی متشکل از حدود ۱۳ دانشمند هستهای جمهوری اسلامی به طور جدیتری تمرکز شد.
با گذشت زمان، این فهرست دانشمندان هستهای به سه دسته قرمز، نارنجی و سبز تقسیم شد؛ قرمز به این معنی بود که هنوز هیچ برنامهای برای کشتن آنها وجود ندارد، رنگ نارنجی نشان میداد که بخشهایی از برنامه آماده است اما به پیشرفت بیشتری نیاز دارد و رنگ سبز به معنای این بود که طرح برای ترور کاملا آماده و قابلاجرا است.
بنا بر آنچه در این گزارش ادعا میشود، هم در طول این جلسه و هم در جلسات بعدی، کاتز در مورد کاهش تلفات غیرنظامیان، هم به عنوان یک موضوع اخلاقی و هم برای کاهش انگیزه تهران برای هدف قرار دادن غیرنظامیان اسرائیلی، پرسوجو کرد.
در عین حال اسرائیل تلاش کرد تا نقاطی را که از ایالات متحده خواسته میشد به آنها حمله کند، از فردو به سایر سایتهای هستهای جمهوری اسلامی گسترش دهد. به این منظور، کاتز و ارتش اسرائیل تلاش کردند ایالات متحده را ترغیب کنند علاوه بر فردو، به بخشهای عمیق و زیرزمینی تاسیسات هستهای اصفهان نیز حمله کند.
در آن گفتگوها نگرانیهایی وجود داشت مبنی بر اینکه حتی ایالات متحده هم نتواند این مناطق را نابود کند، اما دستکم امید میرفت بتواند خسارت سنگینی وارد کند.
۲۳ ژانویه، کاتز در جلسهای با فرماندهی عالی ارتش اسرائیل اعلام کرد که میخواهد برنامههای جنگ بهگونهای طراحی شوند که بخش قابلتوجهی از برنامه هستهای جمهوری اسلامی را برای مدت طولانی از کار بیندازند. بهحدی که تهران را وادار کند درباره اینکه آیا بازسازی این برنامه اصلا ارزش دارد یا نه، بازنگری کند.
سپس روز ۲۳ فوریه، وزیر دفاع اسرائیل در جلسهای حاضر شد که بر لزوم آسیب رساندن به برنامه موشکهای بالیستیک جمهوری اسلامی و همچنین تلاش برای پیشرفت بیشتر در جهت همراه کردن ایالات متحده با هرگونه حمله اسرائیل تمرکز داشت.
کاتز تا روز بیستوهفتم مارس، در حال بحث با مقامهای دفاعی اسرائیل در مورد مسائل دفاع داخلی و چگونگی آسیب رساندن به قابلیتهای ارتباطی فرماندهان ارشد جمهوری اسلامی بود.
از روز هفدهم آوریل، کاتز دستور داد که ارتش اسرائیل به سطح آمادگی پی+۱۴ (P+14) برسد. این سطح به این معنا بود که اگر دستور حمله صادر شود، ارتش اسرائیل ظرف دو هفتهــ یعنی تا اول ماه مهــ آماده حمله به جمهوری اسلامی باشد.
در این مقطع، هنوز درباره مشارکت ایالات متحده تردیدهای جدی وجود داشت و در بهترین حالت، واشنگتن صرفا در بخشهای حیاتی عملیات به اسرائیل کمک میکرد. در این مرحله، عملیات «نارنیا» برای کشتن یکباره مقامهای ارشد جمهوری اسلامی نیز هنوز بخشی از مرحله آغازین عملیات نبود و فقط بهعنوان پاسخی به یک واکنش از سوی جمهوری اسلامی در نظر گرفته میشد. در آن زمان بر تخریب تاسیسات تبدیل فلز اورانیوم که بخشی از مجموعه مرکز تکنولوژی هستهای اصفهان بود، هم تمرکز ویژهای وجود داشت و اسرائیل بر نابودی تاسیسات جدید نطنز که هنوز عملیاتی نشده است، چندان متمرکز نبود.
همزمان با این بررسیها، بسیاری از جمهوریخواهان کنگره آمریکا آشکارا از موضع اسرائیل مبنی بر اینکه در چارچوب هیچ توافق هستهای نباید به جمهوری اسلامی اجازه غنیسازی اورانیوم داده شود، حمایت کردند. اگرچه استیو ویتکاف، فرستاده دونالد ترامپ در امور خاورمیانه، در حال مذاکره با مقامهای جمهوری اسلامی بود و درباره مصالحه بر سر این موضوع بحثهایی وجود داشت.
در روز ۲۷ آوریل، ایال زمیر، رئیس ستاد ارتش اسرائیل، از ژنرال مایکل کوریلا، فرمانده سنتکام، پرسید که آیا ایالات متحده به حمله اسرائیل علیه جمهوری اسلامی خواهد پیوست یا خیر. در آن زمان کوریلا هنوز چراغ سبز نشان نداده بود.
کاتز و ارتش اسرائیل تا روز چهارم ماه مه، دوباره بر آمادگیهای داخلی متمرکز شدند. بیستم همان ماه، کاتز و بنیامین نتانیاهو سطح آمادگی ارتش را به پ+۷ (P+7) رساندند؛ به این معنا که نیروی هوایی باید ظرف یک هفته آماده حمله به جمهوری اسلامی میبود.
در آن روز، بحثها در مورد عملیات حمله به اماکن راهبردی در تهران به منظور افزایش فشار بر رژیم، جدیتر و مفصلتر شد. در حالی که قبل از آن زمان، بخشی قطعی از عملیات بهشمار نمیرفت.
روز ۲۲ مه، اسرائیل و ایالات متحده رزمایشهایی مشترک را برای شبیهسازی بدترین سناریوها و ورود به جنگ با جمهوری اسلامی برگزار کردند. در ۲۷ مه، مقامهای اطلاعاتی ارشد و نیروی هوایی ارتش اسرائیل به کاتز اطمینان قاطع دادند که واقعا برای آغاز عملیات بزرگ علیه تهران آمادهاند.
در ۲۹ مه عملیات برای حمله به اماکن راهبردی در تهران به منظور افزایش فشار بر رژیم در صورت لزوم، تصویب شد.
تا چهارم ژوئن، نتانیاهو و کاتز سطح جنگ با جمهوری اسلامی را به پی+۳ (P+3) رساندند.
روز پنجم ژوئن، کاتز و مقامهای ارتش اسرائیل به بخشهای مختلف مربوط به کمک دفاعی ایالات متحده در صورت جنگ با جمهوری اسلامی، پرداختند. در نهایت، نتانیاهو و کاتز در روز نهم ژوئن، دستور دادند که جنگ برای روزهای ۱۲ و ۱۳ ژوئن تنظیم شود. انتخاب این تاریخ تا حدی به این دلیل بود که با در نظر گرفتن تحرکات مقامهای ارشد ایرانی، صبح جمعه مناسبترین زمان برای حمله به شمار میآمد.
پس از آغاز و ادامه حملات اسرائیل علیه جمهوری اسلامی و واکنش تهران، روز ۲۲ ژوئن یعنی در دهمین روز این نبرد ۱۲ روزه، آمریکا با بمبافکنهای ب ۲ و موشک تاماهاک به تاسیسات فردو، نطنز و اصفهان حمله کرد.
سپس در روز ۲۳ ژوئن دونالد ترامپ اعلام کرد که ظرف چند ساعت آینده، آتشبس میان جمهوری اسلامی و اسرائیل آغاز خواهد شد و یک روز پس از آن دو طرف با آن موافقت کردند.
با این حال روز ۲۴ ژوئن، نتانیاهو و کاتز از ران درمر، وزیر امور استراتژیک آمریکا، خواستند با ترامپ تماس بگیرد، زیرا به گفته آنها هواپیماهای اسرائیلی در حال نزدیک شدن به ایران بودند تا نقض آتشبس جمهوری اسلامی را تلافی کنند.
در حالی که کاتز گزارشهایی دریافت میکرد مبنی بر اینکه هواپیماهای اسرائیلی تنها چهار دقیقه، سپس سه دقیقه و سپس دو دقیقه تا شلیک فاصله داشتند، ترامپ به اسرائیل دستور داد عقبنشینی کند. نتانیاهو نیز تصمیم گرفت به حمله نمادین به دو سکوی راداری کوچک اکتفا کند و بیشتر هواپیماها را بدون حمله، فراخواند.
در همین حال، نشریه یدیعوت آحارانوت نیز در گزارشی به جزئیات دیگری از این عملیات پرداخت.
بنا بر آنچه در این گزارش آمده است، اسرائیل در جریان هماهنگیهای داخلی برای حمله به جمهوری اسلامی، برای اولین بار یک «ستاد کل موازی و در سایه» تشکیل داد تا درصورت تلافی مرگبار و ترور فرماندهان اسرائیلی، مقامهای جایگزین بتوانند بلافاصله اداره امور را بر عهده بگیرند.
یدیعود آحارانوت نوشت که این نهاد بسیار مخفی در یک مرکز مستحکم و پنهانی واقع شده بود تا از آن در برابر حملات سایبری یا نفوذ فیزیکی محافظت شود. این ستاد در سایه علاوه بر رهبران نظامی ارشد، افسران عالیرتبه اسرائیلی را نیز دربرمیگرفت.
فعالسازی این ستاد مخفی روز ۲۳ خرداد (سیزدهم ژوئن» با آغاز حمله به جمهوری اسلامی، شروع شد و آنها که از قبل آموزش دیده و در مورد برنامههای کامل برای رویارویی با جمهوری اسلامی توجیه شده بودند، در مکانی جدا از رئیس ستاد عملیات و فرماندهان اسرائیلی دخیل در جنگ حضور پیدا کردند.
هرچند نیروهای عملیاتی توانستند به اهداف موردنظر خود برسند و به استفاده از مقامهای ستاد کل در سایه نیازی احساس نشد، چنین تصمیمی برای اولین بار نشاندهنده آمادگی ارتش اسرائیل و عزم جدی برای حملات هدفمند علیه جمهوری اسلامی بود.
