واکنش علی‌صاحب‌الحواشی به این ویدیوی صحبتهای دکتر رنانی: آقای دکتر عزیز، تند نرو!

علی‌صاحب‌الحواشی در صفحه تلگرام خود می نویسد:
گیرم چنین است، خوب حالا که چه؟

برویم سرمان را بکوبیم به دیوار؟

بگوییم خلایق هرچه لایق؟
گیریم کردیم و گفتیم، حالا که چه؟!

این حرف‌ها، آن هم از یک‌ استاد دانشگاه، به‌چه‌کار می‌آید؟

می‌خواهد چه واقعیتی را بگوید که به واسطه دانستن‌اش راهی برای برون‌شد از آن‌ بیابیم؟

این حرف‌ها - ولو درست و حق - چه کارکردی جز "ابراز خشم" و ترجمان "حس استیصالِ گوینده" دارد؟!

این فهم اگر "علم" است، به چه کاری می‌آید؟!

این‌ها را بقال سر گذر و راننده تاکسی هم بلد است و می‌گوید، پس دکتر رنانی با گفتن آن چه چیز را می‌‌خواهد برساند؟! یا اصلا چیزی را نمی‌خواهد برساند بلکه فقط می‌خواهد ابراز خشم بکند! خوب حالا که کرد، که چه بشود؟!

در سال ۱۹۴۵ می‌شد کسی ایستاده بر خرابه‌های آلمان رو به آلمانی‌ها بگوید:

خاک بر سرتون! هرچه قلدر بود، تجلیلش کردید، از بیسمارک تا قیصر ویلهلم تا هیتلر، و دست‌آخر خاک به سرِ خودتان کردید!

دمکراسی لیاقت می‌خواهد! لیاقت دمکراسی "جمهوری وایمار" را نداشتید و آن‌را هم به فساد کشیدید تا هیتلر پیدا شد و برایش هورا کشیدید تا خاک مملکت‌تان چنین به توبره کشیده شد.

آیا گوینده این حرف‌ها دروغ یا گزاف می‌گفت؟ البته که نه!

اما گفتن این حرف‌ها را چه حاصل؟ آیا چنان سرکوفت‌زدنی به ملت آلمان، کمکی به "فهمی" فراتر درباره آن مردم و‌ ملت می‌کند؟! آیا دریچه بصیرتی را می‌گشاید؟ آیا هیچ علم‌ و معرفتی درباره مردم آلمان را بیان می‌کند؟ پاسخ به همه منفی است! پس گوینده همچو حرف‌هایی را چگونه باید "فهمید"؟

من می‌گویم فقط می‌شود گفت که او از دست مردم‌آلمان عصبانی بود و عقده‌دل خالی کرد! همین و بس!

حرف‌های دکتر رنانی هم به همین عقیمی، به همان بی‌حاصلی، به همان بی‌وجهی است! اصلا اگر ظاهر حرف‌هایش هم حق است، درواقع "حرف" نیست. شما وقتی می‌گویید الف، ب است، که در پی‌اش بخواهید بگویید ب، ج است تا بخواهید "نتیجه‌ای" بگیرید. وقتی قرار نیست "نتیجه‌ای" بگیرید، یا "نتیجه" مدنظرتان آن باشد که به ایرانی‌ها بگویید: خاک‌برسرتان، هرچه می‌کشید حق‌تان است، چنین نتیجه‌ای هرچه باشد "علم" نیست، فقط فحش است!

ما در عالَم "ملت‌عوضی" نداریم. ملت‌ها گاهی اینطور و گاهی صدطور دیگر کُنش می‌کنند؛ همه کنش‌ها بازبسته مختصات و مقتضیات زمانه و وضعیت‌هایند. فضل و هنر در کاویدن این مختصات و مقتضیات و‌ پیشینه‌ها و بسترهاست. بدون این‌کاویدن‌ها، سخن، مشتی تعمیم‌های ابتر می‌شود مثل این‌که ایرانی شارلاتان و مستبد است، یهودی پول‌پرست و فاسد است، ژاپنی مورچه کارگر است، هندی توسری‌خورِ بی‌عرضه است، و از این یاوه‌ها.

می‌شود سر در چاه کرد و طوفان فحش و فضاحت به صدر و ذیل ایرانی بارید تا "عقده دل" گشاد. اما یک آدم آکادمیک، فردی عوام نیست که کار با "عقده‌دل" داشته باشد. او باید اگر بتواند سخن روشنگرِ متضمن راه‌کار بگوید، و اگر نتواند، ساکت بماند. کسی ششلول روی شقیقه نگذاشته که باید حرف بزنی والا فلا...!
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۳۵
Araz Golders - لندن، انگلستان
بله دقیقا همه شون دیکتاتور آن. فقط این وسط نام دکتر مصدق می درخشد
یکشنبه ۰۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۱
۴۳
mitra55 - تهران ، ایران
یادت نره بعد این که کارت تموم شد دستمالتو بشوری مردک نادان جیره خور
یکشنبه ۰۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۵:۱۴
۴۵
Ginger - چگو، اسپانیا
مردم ایران از روز اول ۵۷ می دانستند که کودتای شرق و غرب در ایران شده ولی وقتی خمینی هندی زاده و دیگر جاسوس های خارجی وارد شده به حوزه‌های اسلامی و مسلط بر دین شده توطئه کودتای خارج را در ایران پیش بردند و یک جلاد دیوانه مثل خلخالی ۵۵۰ نفر بی گناه را اعدام کرد ۵ موتور سوار قاتل در خیابان‌ها انش به اختیار و تیغ موکت کش بروی مردم شدند و کشتند و با فتو شاپ تظاهرات میلیون برای بیشتر کشتن مردم و راضی بودن مردن به کشته شدنشان در غیاب خواب حقوق بشر را تمام رسانه داخل و خارج نشان دادند و هر قیام مردم منجر به کشته شدن شان و شکنجه شد از خریت است که بگوییم مردم انقلاب کردند و خواستند بچه هایشان درمدت ۴۶ سال بدست اسلامی های جنایتکار کشته شوند
یکشنبه ۰۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۸
۱۹
pirzan e irani - استکهلم، سوئد
آخه نادان تنت برای فحش میخاره؟بختت برگشت ازاینکه اسم سلطنت طالبان رابردی!پس تادیرنشده بروجلیقه ضدفحش رابپوش!
یکشنبه ۰۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۰
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.