آتش‌بس لبنان؛ آیا ایران و حزب‌الله می‌توانند ورق را برگردانند یا این‌که بازی را باختند؟

بی بی سی:کیوان حسینی
حزب‌الله لبنان پذیرفت که اگر اسرائیل حملاتش را متوقف کند، این گروه هم از جنگ با اسرائیل دست بکشد؛ آن هم در روزهایی که جنگ در غزه ادامه دارد و آخرین حمله اسرائیل به ایران نیز بی جواب مانده است. این آتش‌بس می‌تواند تاکتیکی برای تجدید قوا یا یک تغییر استراتژیک جدی‌تر باشد.

اگر آتش‌بس به سرعت دچار فروپاشی نشود، اسرائیل موفق خواهد شد که مشکل امنیتی‌اش را در مرزهای شمالی حل کند. حزب‌الله از فردای روز هفتم اکتبر، در حمایت از گروه حماس، حملات موشکی‌اش را به اسرائیل آغاز کرده بود. اما حالا بعد از گذشت بیش از یکسال، این گروه پذیرفت که دیگر برای اسرائیل ناامنی ایجاد نکند.


به معنای دیگر، گروه حزب‌الله به رغم این‌که جنگ غزه ادامه دارد و متحد کلیدی‌اش یعنی ایران، به آخرین دور حملات اسرائیل پاسخ نداده، پذیرفت که از جنگ کنار بکشد. دولت لبنان در مذاکره با اسرائیل توافق کرد که بر اساس مفاد قعطنامه ۱۷۰۱ رفتار کند که در سال ۱۳۸۵ (۲۰۰۶) در شورای امنیت تصویب شد. بر اساس این قطعنامه باید در مرز بین دو کشور، درون خاک لبنان یک منطقه حائل ایجاد شود که در آن حزب‌الله حضور نداشته باشد. درخواست خلع سلاح کامل گروه حزب‌الله نیز در همین قطعنامه ذکر شده، اما فعلا چشم‌انداز واقع‌بینانه‌ای برای این کار دیده نمی‌شود. گروه حزب‌الله بر اساس «توافق دوحه» که در سال ۱۳۸۷ (۲۰۰۸) بین گروه‌های سیاسی مختلف لبنان به دست آمد، اجازه دارد که مسلح باقی بماند.

در سال ۸۵ و بعد از آخرین باری که حزب‌الله لبنان به توافق با اسرائیل تن داد، موقعیت این گروه در لبنان ارتقا یافت. از تبلیغات گسترده برای پیروزی توصیف کردن آن آتش‌بس تا کمک‌های سخاوتمندانه ایران برای بازسازی ویرانی‌های جنگ ۳۳ روزه موجب شدند تا به رغم کشته شدن بیش از هزار لبنانی و ضربه چند میلیارد دلاری جنگ در آن سال، حزب‌الله حتی قدرتمندتر از گذشته در سیاست لبنان نقش بازی کند.

اما شرایط امروز شباهتی به سال ۸۵ ندارد. در ماه‌های گذشته حسن نصرالله، مهمترین چهره حزب‌الله که سال‌ها در اختفا به سر می‌برد، به همراه تعدادی از مهمترین فرماندهان و روحانیون وابسته به این گروه، کشته شده‌اند. بخشی از انبارهای تسلیحاتی‌ حزب‌الله نیز نابوده شده است. و علاوه بر همه این‌ها، مهم‌ترین حامی این گروه یعنی جمهوری اسلامی ایران، خود با تهدیدها و دشواری‌هایی جدی روبه‌روست و در تلاش است تا از آثار منفی تنش نظامی‌اش با اسرائیل بکاهد.

در میان گروه‌های وابسته به ایران، حزب‌الله لبنان موقعیتی منحصر به فرد دارد و قدیمی‌ترین و موفق‌ترین عضو «محور مقاومت» محسوب می‌شود. جایگاه ویژه این گروه در میان دیگر اسلامگرایان خاورمیانه که ایران از آن‌ها حمایت می‌کند، موجب می‌شود که تضعیف یا شکست حزب‌الله نیز، هزینه سنگین‌تری برای تهران به بار بیاورد.

فارغ از این‌که حزب‌الله لبنان دقیقا چه هدفی را برای پذیرش این آتش‌بس دنبال می‌کند، توافقی که صورت گرفته، یک عقب‌نشینی است که می‌تواند از تغییرات اساسی‌تری در مناسبات قدرت‌های خاورمیانه خبر بدهد. طبیعتا ایران و متحدانش تلاش خواهند کرد تا این ضربات را جبران کنند. اما فعلا روشن نیست که آیا حزب‌الله به جایگاه پیشین خود بازخواهد گشت یا نه. واکنش‌های این گروه و جمهوری اسلامی ایران، آرایی که نامزدهای حزب‌الله در انتخابات بعدی لبنان به دست می‌آورند و شکل و شدت مقابله‌جویی اسرائیل و متحد اصلی‌اش آمریکا، از جمله عواملی کلیدی هستند که نتیجه درازمدت این آتش‌بس را روشن خواهند کرد.
حزب‌الله در برابر ارتش لبنان
حزب‌الله لبنان که در جریان اشغال جنوب این کشور توسط اسرائیل در فاصله سال‌های ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۹ به جایگاهی قابل اعتنا رسیده بود، موفق شد در سال ۸۵ و بعد از جنگ ۳۳ روزه، با کمک‌های سخاوتمندانه ایران در بازسازی ویرانی‌های جنگ، نقشی محوری بازی کند. در آن دوره نیز سیاستمداران غیروابسته به حزب‌الله تلاش کردند تا از قدرت این گروه بکاهند و با اتکا به قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت، مقدمات قدرت گرفتن ارتش لبنان را فراهم کنند.

اما در سال ۱۳۸۷، وقتی فواد سنیوره، نخست‌وزیر وقت لبنان تصمیم گرفت شبکه مخابراتی حزب‌الله را از بین ببرد، این گروه در چنان موقعیتی بود که به سرعت کنترل بخش‌های مهمی از غرب بیروت را در دست گرفت و همه خواست‌های دولت را رد کرد. حزب‌الله حتی موفق شد در جریان مذاکرات با مخالفانش که با میانجیگری قطر برگزار شد، در چارچوب توافق دوحه که در سال ۸۸ به دست آمد، علاوه بر اجازه مسلح ماندن به حق وتوی تصمیمات دولت لبنان توسط حسن نصرالله دست پیدا کند.

اگرچه حمایت‌های مالی و نظامی ایران از حزب‌الله هرگز به شکل علنی و شفاف اعلام نمی‌شود، اما در فاصله سال‌های ۸۵ تا ۸۸، قیمت نفت از حدود بشکه‌ای ۵۰ دلار به ۱۵۰ دلار رسیده بود و درآمدهای حکومت ایران به شکل قابل ملاحظه‌ای افزایش یافته بود. چنان‌که وزارت خارجه آمریکا سال‌ها بعد در سال ۱۳۹۷ گزارشی درباره کمک‌های ایران به حزب‌الله لبنان منتشر کرد، مدعی شد که تهران هر سال ۷۰۰ میلیون دلار به این گروه پرداخت می‌کند.
اجرای بخش مهمی از قطعنامه شورای امنیت بر عهده ارتش لبنان است و این سربازان باید جای شبه‌نظامیان حزب‌الله را در جنوب کشورشان بگیرندحمایت‌های ایران از حزب‌الله در حالی به شکل مداوم و پیگیر ادامه داشت که در گروه مقابل برای قدرت بخشیدن به ارتش ملی لبنان، یک سرگیجه استراتژیک دیده می‌شد. این نیرو که همانند حزب‌الله به کمک‌های خارجی وابسته بود، برای مجبور کردن حزب‌الله به اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ با موانع بسیاری روبه‌رو شد که مهم‌ترین آن‌ها، کمبود بودجه، تسلیحات و نیروی انسانی بود.

اما یکی از تفاوت‌های مهم آتش‌بس اخیر با آتش‌بس در سال ۸۵ این بود که برخلاف آن سال، این بار آمریکا نقشی بسیار فعال و موثر برای رسیدن به آتش‌بس بازی کرد. در جریان همین فعالیت‌ها بود که پنتاگون از جوزف عون، فرمانده ارتش لبنان دعوت کرد تا به واشنگتن سفر کند و درباره چگونگی قدرت بخشیدن به این ارتش در جنوب لبنان با او مذاکره کنند.

به رغم این واقعیت که اسرائیل به طور اصولی علاقه‌ای به شکل‌گیری یک ارتش قدرتمند در لبنان ندارد، اما تفاوت‌‌های عمیقی که از نظر قدرت نظامی در بین ارتش اسرائیل و ارتش لبنان وجود دارد موجب شده که کماکان تمایلی جدی در غرب برای قدرت بخشیدن به این نیرو وجود داشته باشد. بر اساس تحقیقات موسسه صلح در استکهلم، هزینه ارتش لبنان در سال گذشته میلادی، حدود ۲۴۰ میلیون دلار بود. در همین بازه زمانی، مخارج ارتش اسرائیل به مرز ۲۸ میلیارد دلار رسید که نشان می‌دهد تا چه اندازه این دو قوای نظامی از هم فاصله دارند.

به همین دلیل نیز مساله کمک به ارتش لبنان با هدف تضعیف حزب‌الله از فردای آتش‌بس سال ۸۵ به شکلی جدی مطرح شد و ایالات متحده در این مدت، سه میلیارد دلار به این نیرو کمک کرده است. و البته آمریکا تنها منبع کمک‌های ارتش لبنان نیست و این گروه از کشورهای خلیج فارس (مانند کمک ماهانه ۲۰ میلیون دلاری قطر) نیز برخوردار است و از کشورهای اروپایی نیز هرازگاهی کمک‌هایی دریافت می‌کند.
اوضاع امروز
یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های امروز با سال ۸۵ این است که وضعیت درآمد و ثبات سیاسی-اقتصادی جمهوری اسلامی ایران، همچون ۲۰ سال پیش نیست. بر اساس آمارهای رسمی، اقتصاد ایران در این مدت کوچکتر شده، درآمد سرانه ایرانیان کاهش پیدا کرده، ارزش پول ملی کشور نزدیک به ۷۶۰۰ درصد سقوط کرده و در پی افزایش تورم و بحران هزینه‌‌ها، تعداد فقرا در سراسر کشور افزایش یافته است. به زبان ساده، ایران در فردای آتش بس سال ۸۵ به مراتب از ایران امروز، پولدارتر بود.

علاوه بر این، شرایط افکار عمومی امروز ایران نیز به کلی تغییر کرده است. کمک‌های ایران برای بازسازی لبنان در سال‌های ۸۵ و ۸۶، با مخالفت جدی گروهی از شهروندان روبه‌رو شد. شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» که در جریان اعتراض‌های سال ۸۸ بیان شد، یکی از علنی‌ترین و مهم‌ترین واکنش‌های افکار عمومی ایران به این دست کمک‌ها تا آن زمان بود.

حالا نه تنها تابوی شعارهایی از این دست به کلی از بین رفته و سیاست‌ خارجی جمهوری اسلامی اساسا با مخالفت بخشی از جمعیت کشور روبه‌رو شده، بلکه در موج‌های اعتراضی سال‌های اخیر، شعارهایی به شدت رادیکال‌تر از فضای سیاسی ابتدای دهه ۸۰ مطرح شده و صدها تن از مخالفان جمهوری اسلامی ایران، در جریان این اعتراض‌ها کشته شده‌اند.

اگرچه رابطه شهروندان و حکومت جمهوری اسلامی ایران در سال ۸۵ نیز با چالش‌هایی جدی روبه‌رو بود، اما این چالش‌ها در سال ۱۴۰۳ رنگ و روی یک جدال بی توقف را پیدا کرده که در یکسویش حکومت ایران با اتهام استبداد و سرکوب ایستاده و در سوی دیگرش، شهروندان، فعالان سیاسی مخالف و چهره‌های جامعه مدنی ایران که خواستار انتخابات آزاد و پایان حکومت دینی در ایران هستند.

در چنین فضایی، ادامه کمک‌های مالی ایران به حزب‌الله غیرممکن نیست، اما به آسانی گذشته نیز نیست و کمترین هزینه آن برای نظام سیاسی حاکم، افزایش عمق نارضایتی شهروندانش خواهد بود؛ به ویژه این‌که چنین کمک‌هایی که عموما فقط به شیعیان لبنان اختصاص می‌یابد، اثر مستقیمی برای بهبود زندگی روزمره فلسطینی‌هایی که در غزه تحت فشارند، ندارد.
هنوز تخمین دقیقی از میزان ویرانی‌های جنگ اخیر حزب‌الله و اسرائیل منتشر نشده، اما علاوه بر هزاران خانه مسکونی، بخشی از زیرساخت‌های لبنان نیز در این مدت ویران شده‌اندواکنش منفی بخشی از افکار عمومی به پارادایم «مقاومت»، به ایران محدود نیست. بر اساس نظرسنجی‌ موسسه «عرب بارومیتر» که در اواخر تابستان منتشر شد، به رغم این‌که ۸۵٪ از شیعیان لبنان گفته‌اند که به گروه حزب‌الله، اعتماد دارند، این رقم در سراسر کشور (با در نظر گرفتن آرای سنی‌ها، مسیحیان و دروزی‌ها)، حدود ۳۰٪ است. در عوض ۸۵٪ از پاسخ‌دهندگان لبنانی گفته‌اند که به ارتش لبنان اعتماد دارند.

همچنین فارغ از وابستگی‌های دینی و خانوادگی، ۹۸٪ از پاسخ‌دهندگان گفته‌اند که مشکلات اقتصادی، اصلی‌ترین و مهم‌ترین دغدغه آنهاست. و تقریبا نیمی از این جمعیت (۴۶٪) معتقد بودند که چشم‌انداز سال‌های پیش رو برای اقتصاد لبنان بسیار تاریک است و انت‍ظار دارند که شرایط لبنان، سخت‌تر شود.

بر اساس مقایسه نتایج نظرسنجی امسال عرب بارومیتر با سال‌های گذشته، حمایت شهروندان از فعالیت‌های نظامی حزب‌الله کاسته شده است و بیشتر این شهروندان شیعه لبنان هستند که کماکان از اقدامات مسلحانه این گروه علیه اسرائیل حمایت می‌کنند. ضمن این که این نظرسنجی نشان می‌دهد که تا چه اندازه حمایت از حزب‌الله به مناطق خاص یا گروه‌های دینی خاص در لبنان محدود شده و موقعیتش در افکار عمومی آسیب دیده است.

بخشی از روی‌گردانی افکار عمومی از حزب‌الله، نتیجه ناامیدی گسترده‌تر از تمامی گروه‌های سیاسی لبنان است که در یک دهه اخیر نتوانسته‌اند یک حکومت باثبات تشکیل بدهند و بحران اقتصادی کشور را کنترل کنند. برعکس، نخبگان سیاسی لبنان متهمند که در شکل‌گیری این بحران و حتی بدتر شدن وضعیت، نقش داشته‌اند. طبیعتا حزب‌الله که بخشی از حاکمیت لبنان محسوب می‌شود نیز از این دست انتقادها در امان نیست.

مجموعه این عوامل دست به دست هم داده و شرایطی را فراهم کرده که مخالفان حزب‌الله – مانند سمیر جعجع، از سیاستمداران بانفوذ مسیحیان لبنان – فرصت را برای اصلاحات سیاسی گسترده‌تر و کنار زدن حزب‌الله از ساختار قدرت مناسب ببینند. آقای جعجع که حزبش بیشترین کرسی را در پارلمان لبنان در اختیار دارد و خود عملا رهبر بلوک مخالف حزب‌الله در مجلس است، در مصاحبه‌ای به آسوشیتدپرس گفت که اقدامات اخیر حزب‌الله از نظر او فقط در راستای منافع ایران بوده است. او گفت: «هیچ کس حق ندارد که سرنوشت یک کشور و مردمانش را به تنهایی کنترل کند. حزب‌الله، حکومت لبنان نیست. لبنان حکومتی دارد که حزب‌الله هم بخشی از آن است.»
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.