چرا مردم ایران به یکدیگر بیاعتمادند؟
رأی دهید
به گزارش فرارو، متغیرهای متعددی بر شرایط هر جامعه تاثیرگذار است، اما کاهش اعتماد عمومی و فردی در سطح یک جامعه میتواند پیامدهای متعددی به همراه داشته باشد. این موضوع پرسشهایی را ایجاد میکند از جمله این که چرا جامعه ایرانی درگیر مسئله بی اعتمادی است و ریشه این بی اعتمادی از کجا آمده است. سید جواد میری عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات اجتماعی و جامعه شناس در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
شیوه تربیتی ما از اساس با مشکلاتی جدی مواجه استسیدجواد میری به فرارو گفت: «متاسفانه در جامعه ما اصل و اساس مفروضات در روابط فردی «عدم اعتماد» است؛ بنابراین باید این پرسش را مطرح کرد که جهان بینی انسان ایرانی و جامعهای که ساخته، چرا مبتنی بر اعتماد ساخته نشده است؟ بنابراین سوال نباید این باشد که چرا اعتماد اجتماعی کاهش پیدا کرده است، بلکه باید بپرسیم چه چیزی در تاریخ و ساخت شاکله جامعه ایرانی وجود داشته و دارد که اساس را به سمت بی اعتمادی و عدم اعتماد برده است. نقطه آغاز پرسش و تحقیق باید این موضوع باشد. اصلا بحث بر سر دولت و سیاست نیست، بلکه روانشناسی اجتماعی مردم ایران مبتنی بر عدم اعتماد است. ایرانیان حتی در بحثهایی مثل ازدواج نیز، قراردادی و بر اساس عدم اعتماد متقابل پیش میروند. درواقع در بحث عشق ورزیدن نیز روی مسائل قراردادی متمرکزیم. تمامی این موارد قابل تامل است که چرا وضعیت جامعه ما به این شکل است. اغلب مطالعاتی که در این حوزه انجام شده، روی جامعه شناسی سیاسی متمرکز است و نقطه عزیمت را معطوف به حاکمیت میبیند که گویی حاکمیت قادر مطلق است و تمامی کاستیهای جامعه را نیز این قادر مطلق باید حل کند.»
وی افزود: «مسئله اما، این است که ریشه و عامل بسیاری از مسائل اینچنینی، لزوما حکومتها نیستند. بخشی از این مسائل در ساحت جامعه شناسی سیاسی قرار نمیگیرد. به اعتقاد من باید کمی عمیقتر رصد کرد و از زاویه دیگری به این بحثها پرداخت. ساحت جامعه شناسی سیاسی در حوزه بی اعتمادی، مثل نوک کوه یخی است. اساسا در بنیانهای فرهنگی، فهم ما از دوستی، انسانهای دیگر، مناسبات اجتماعی و امثالهم تعریف میشود. شیوه تربیتی ما از اساس با مشکلاتی جدی مواجه است. ما از کودکی، بچهها را نسبت به جامعه، ترسان و آسیب پذیر تربیت میکنیم و به کودکان میاموزیم جامعه دشمن آنان است. این در حالی است که جامعه برای کودکان باید به عنوان مفهومی از همدلی و دوستی و همیاری باشد. همه اینها نشان میدهد فهم ما از انسان، با هم بودن، رابطه، ازدواج و بسیاری از مفاهیم دیگر دچار مشکل است. همه اینها همان چیزی است که باعث میشود تاکید کنم باید بر بنیانها تمرکز کنیم و با عوض شدن این دولت و آن دولت، چیزی تغییر نخواهد کرد. اینها ادرس غلط دادن به جامعه است.»
جامعه دچار زوال، فرتوتگی و فرسایش شدهاین جامعه شناس گفت: «ما پارامترهای انسانیت یا «آدم بودن» را چگونه تعریف میکنیم؟ جامعهای که انسانها در آن زندگی میکنند با جامعهای که گرگها در آن زندگی میکنند، چه تفاوتهایی دارد؟ بسیاری از پرسشهای ما بنیادین نیست بلکه به دنبال پرسش و پاسخهای سطحی در جامعه میگردیم. در حوزه اعتماد باید ریشهای برخورد کنیم. ما در حوزه اموزش و پرورش و تربیت و رسانههای جمعی، چقدر به جامعه آموزش میدهیم که به هم اعتماد داشته باشیم و به هم تکیه کرده و برای هم امن باشیم؟ یکی از مهمترین مبانی در جهان بینی فکری این است که نسبت به هم امانت دار باشیم. در این که جامعه دچار زوال، فرتوتگی و فرسایش شده شکی وجود ندارد. اما جامعه مثل یک درخت است که قابلیت ترمیم رو رشد دارد و همانطور که میتواند آسیب پذیر باشد، میتواند رشد کند و تناور باشد. ما نمیتوانیم اصل زندگی گروهی و جمعی را نادیده بگیریم. در زندگی جمعی و در حوزه عمومی، مولفههایی مثل، شفافیت و پاسخگویی لازم است. در زندگی فردی، مولفههایی مثل صداقت مهم است و در دیالکتیک بین دولت و ملت، باید نهادهایی باشند که هم فرد را کنترل کنند و هم حاکمیت را پاسخگو کنند. اما در کنار همه این ها، نیاز به بررسیهای بنیادین دارد و با سوالات سادهای مثل چرا بی اعتماد شده ایم اصلا حل نمیشود.»
وی افزود: «من معتقدم اساسا سرمایه اجتماعی یا اعتماد اجتماعی از اساس وجود ندارد. یعنی در اغلب روابط متقابل افراد، اصل اساسی این است که طرف مقابل، یا مجرم است یا دروغگو. من امیدی به افراد بالای ۳۰ سال یا آنهایی که مدیرند و حاکمیت دارند، ندارم. امید من به سمت نسلی است که اکنون در حال اموزش دیدن هستند. اساسا میتوان این قشر از جامعه را به مسیری هدایت کرد که جامعهای دیگر را خلق کنند. این کودکان نیازمند تحول فکری و فرهنگی هستند. به جای امید داشتن به استاندار و نماینده و ... باید روی فرهنگ سازی کودکان متمرکز شویم. باید همزیستی مسالمت آمیز، صداقت و شایستگی را به کودکان آموزش دهیم. ممکن است یک نفر در سن بالا ناگهان متحول شود، اما این حالت عمومیت ندارد. البته بهبود و اعتلای سطح آموزش کودکان، وظیفه حاکمیت است.»
دیدگاه خوانندگان
۴۴
Momijii - توکیو، ژاپن
این بی اعتمادی رو به رشد ، نتیجه چهل و پنج سال حکومت آخوند تبهکار و اسلام متعفنش هست ! این بی ناموسهای بی شرفها چنان اخلاق و رفتار و کردار مردم رو به اضمحلال کشاندند و تهی کردند که اگر همین الان رژیم سرنگون بشه و یک سیستم کاملاً مردمی و دموکراتیک و سکولار دست و دل پاک ، میهن پرست و بدون وابستگی به غرب و شرق روی کار بیاد حداقل سه نسل باید از بین بره تا نسل چهارم بشن ایرانیان زمان قبل از حماقت پنجاه و هفت ، با اعتماد به همدیگه و خارج از افول اخلاقی و رفتاری که امروز شاهدش هستیم .
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۰
۳۴
arian1 - ابادان، ایران
هنوز یادمان هست که اوایل سالهای حکومت منفور اسلامی آخوندها از مردم می خواستند که مثلا عوامل ضد انقلاب را شناسایی و به نیروهای امنیتی گزارش بدهند و یا اینکه چگونه عده ای فرصت طلب با سوزاندن پیشانی خود و گذاشتن ریش خود را حزب الهی نشان می دادند و جوانان همسایها و محلات را شناسایی و دستگیر می کردند حالا چگونه مردم به یکدیگر اعتماد بکنند. اسلام و آخوندها نفاق و پلیدی را در میان مردم رواج داده اند
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۷
۵۵
وطن نام تو نام نامداران - ستکهلم، سوئد
مسئله بی اعتمادی مسئله دیروز و امروز نیست. این عارضه اجتماعی ریشه در صدها سال ظلم و جور حکومتهای ضد مردمی داره که بر مردم ایران تحمیل شده. ما فقط حدود 200 سال سلطنت قاجارها را در تاریخ کشورمان داریم که مردم ایران را رعایای خود می دانستند. یعنی چیزی به اسم مردم ایران وجود نداشت. همه وظیفه داشتند بله قربان گوی دربار و حکومت باشند و به اشکال مختلف جاسوسی و خبرچینی کنند. تنها وظیفه (رعایا) در زمینه سیاست حفظ و نگهداری پادشاه بود. جمله معروف که هنوز از دهان خیلی ها شنیده میشه: (اگر اینها بروند, کی قراره بیاد) نشان دهنده طرز فکری است که در ذهن ما ایرانیان جا افتاده.
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۲
۵۶
مهدی52 - روتردام، هلند
اجازه بدید من تجربه خودم رو که در سال ۱۳۵۴ سفر تفریحی دوهفتهای همراه با خانواده داشتم را عرض کنم من همراه با مادر و پدرم در شهر فرانکفورت به یک فروشگاه لوازم آرایشی رفتیم که بصورت تصادفی با یک خانم آقای ایرانی ساکن فرانکفورت برخوردیم که چقدر با محبت بودند و بعد از به قول خودمان خوش و بش کردنها ما دعوت شدیم به منزلشان که همچنان من با یکی از فرزندانشان در ارتباط هستم و از این قبیل در خارج و داخل ایران به وفور دیده میشد. واقعا میشود به دوران طلائی مثال زد
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۵
۲۴
varied - ریزه، ترکیه
از قوانین نا نوشته طویله اسلامی است که اعتماد در جامعه را از بین ببرید تا حکومت کنید
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۷
۲۴
varied - ریزه، ترکیه
از قوانین نا نوشته طویله اسلامی است که اعتماد در جامعه را از بین ببرید تا حکومت کنید
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۷
۵۶
مهدی52 - روتردام، هلند
اجازه بدید من تجربه خودم رو که در سال ۱۳۵۴ سفر تفریحی دوهفتهای همراه با خانواده داشتم را عرض کنم من همراه با مادر و پدرم در شهر فرانکفورت به یک فروشگاه لوازم آرایشی رفتیم که بصورت تصادفی با یک خانم آقای ایرانی ساکن فرانکفورت برخوردیم که چقدر با محبت بودند و بعد از به قول خودمان خوش و بش کردنها ما دعوت شدیم به منزلشان که همچنان من با یکی از فرزندانشان در ارتباط هستم و از این قبیل در خارج و داخل ایران به وفور دیده میشد. واقعا میشود به دوران طلائی مثال زد
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۵
۵۵
وطن نام تو نام نامداران - ستکهلم، سوئد
مسئله بی اعتمادی مسئله دیروز و امروز نیست. این عارضه اجتماعی ریشه در صدها سال ظلم و جور حکومتهای ضد مردمی داره که بر مردم ایران تحمیل شده. ما فقط حدود 200 سال سلطنت قاجارها را در تاریخ کشورمان داریم که مردم ایران را رعایای خود می دانستند. یعنی چیزی به اسم مردم ایران وجود نداشت. همه وظیفه داشتند بله قربان گوی دربار و حکومت باشند و به اشکال مختلف جاسوسی و خبرچینی کنند. تنها وظیفه (رعایا) در زمینه سیاست حفظ و نگهداری پادشاه بود. جمله معروف که هنوز از دهان خیلی ها شنیده میشه: (اگر اینها بروند, کی قراره بیاد) نشان دهنده طرز فکری است که در ذهن ما ایرانیان جا افتاده.
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۲
۳۴
arian1 - ابادان، ایران
هنوز یادمان هست که اوایل سالهای حکومت منفور اسلامی آخوندها از مردم می خواستند که مثلا عوامل ضد انقلاب را شناسایی و به نیروهای امنیتی گزارش بدهند و یا اینکه چگونه عده ای فرصت طلب با سوزاندن پیشانی خود و گذاشتن ریش خود را حزب الهی نشان می دادند و جوانان همسایها و محلات را شناسایی و دستگیر می کردند حالا چگونه مردم به یکدیگر اعتماد بکنند. اسلام و آخوندها نفاق و پلیدی را در میان مردم رواج داده اند
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۷
۴۴
Momijii - توکیو، ژاپن
این بی اعتمادی رو به رشد ، نتیجه چهل و پنج سال حکومت آخوند تبهکار و اسلام متعفنش هست ! این بی ناموسهای بی شرفها چنان اخلاق و رفتار و کردار مردم رو به اضمحلال کشاندند و تهی کردند که اگر همین الان رژیم سرنگون بشه و یک سیستم کاملاً مردمی و دموکراتیک و سکولار دست و دل پاک ، میهن پرست و بدون وابستگی به غرب و شرق روی کار بیاد حداقل سه نسل باید از بین بره تا نسل چهارم بشن ایرانیان زمان قبل از حماقت پنجاه و هفت ، با اعتماد به همدیگه و خارج از افول اخلاقی و رفتاری که امروز شاهدش هستیم .
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۰
۴۴
Momijii - توکیو، ژاپن
این بی اعتمادی رو به رشد ، نتیجه چهل و پنج سال حکومت آخوند تبهکار و اسلام متعفنش هست ! این بی ناموسهای بی شرفها چنان اخلاق و رفتار و کردار مردم رو به اضمحلال کشاندند و تهی کردند که اگر همین الان رژیم سرنگون بشه و یک سیستم کاملاً مردمی و دموکراتیک و سکولار دست و دل پاک ، میهن پرست و بدون وابستگی به غرب و شرق روی کار بیاد حداقل سه نسل باید از بین بره تا نسل چهارم بشن ایرانیان زمان قبل از حماقت پنجاه و هفت ، با اعتماد به همدیگه و خارج از افول اخلاقی و رفتاری که امروز شاهدش هستیم .
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۰
۳۴
arian1 - ابادان، ایران
هنوز یادمان هست که اوایل سالهای حکومت منفور اسلامی آخوندها از مردم می خواستند که مثلا عوامل ضد انقلاب را شناسایی و به نیروهای امنیتی گزارش بدهند و یا اینکه چگونه عده ای فرصت طلب با سوزاندن پیشانی خود و گذاشتن ریش خود را حزب الهی نشان می دادند و جوانان همسایها و محلات را شناسایی و دستگیر می کردند حالا چگونه مردم به یکدیگر اعتماد بکنند. اسلام و آخوندها نفاق و پلیدی را در میان مردم رواج داده اند
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۷
۵۵
وطن نام تو نام نامداران - ستکهلم، سوئد
مسئله بی اعتمادی مسئله دیروز و امروز نیست. این عارضه اجتماعی ریشه در صدها سال ظلم و جور حکومتهای ضد مردمی داره که بر مردم ایران تحمیل شده. ما فقط حدود 200 سال سلطنت قاجارها را در تاریخ کشورمان داریم که مردم ایران را رعایای خود می دانستند. یعنی چیزی به اسم مردم ایران وجود نداشت. همه وظیفه داشتند بله قربان گوی دربار و حکومت باشند و به اشکال مختلف جاسوسی و خبرچینی کنند. تنها وظیفه (رعایا) در زمینه سیاست حفظ و نگهداری پادشاه بود. جمله معروف که هنوز از دهان خیلی ها شنیده میشه: (اگر اینها بروند, کی قراره بیاد) نشان دهنده طرز فکری است که در ذهن ما ایرانیان جا افتاده.
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۲
۵۶
مهدی52 - روتردام، هلند
اجازه بدید من تجربه خودم رو که در سال ۱۳۵۴ سفر تفریحی دوهفتهای همراه با خانواده داشتم را عرض کنم من همراه با مادر و پدرم در شهر فرانکفورت به یک فروشگاه لوازم آرایشی رفتیم که بصورت تصادفی با یک خانم آقای ایرانی ساکن فرانکفورت برخوردیم که چقدر با محبت بودند و بعد از به قول خودمان خوش و بش کردنها ما دعوت شدیم به منزلشان که همچنان من با یکی از فرزندانشان در ارتباط هستم و از این قبیل در خارج و داخل ایران به وفور دیده میشد. واقعا میشود به دوران طلائی مثال زد
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۵
۲۴
varied - ریزه، ترکیه
از قوانین نا نوشته طویله اسلامی است که اعتماد در جامعه را از بین ببرید تا حکومت کنید
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۷
۴۴
Momijii - توکیو، ژاپن
این بی اعتمادی رو به رشد ، نتیجه چهل و پنج سال حکومت آخوند تبهکار و اسلام متعفنش هست ! این بی ناموسهای بی شرفها چنان اخلاق و رفتار و کردار مردم رو به اضمحلال کشاندند و تهی کردند که اگر همین الان رژیم سرنگون بشه و یک سیستم کاملاً مردمی و دموکراتیک و سکولار دست و دل پاک ، میهن پرست و بدون وابستگی به غرب و شرق روی کار بیاد حداقل سه نسل باید از بین بره تا نسل چهارم بشن ایرانیان زمان قبل از حماقت پنجاه و هفت ، با اعتماد به همدیگه و خارج از افول اخلاقی و رفتاری که امروز شاهدش هستیم .
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۰
۳۴
arian1 - ابادان، ایران
هنوز یادمان هست که اوایل سالهای حکومت منفور اسلامی آخوندها از مردم می خواستند که مثلا عوامل ضد انقلاب را شناسایی و به نیروهای امنیتی گزارش بدهند و یا اینکه چگونه عده ای فرصت طلب با سوزاندن پیشانی خود و گذاشتن ریش خود را حزب الهی نشان می دادند و جوانان همسایها و محلات را شناسایی و دستگیر می کردند حالا چگونه مردم به یکدیگر اعتماد بکنند. اسلام و آخوندها نفاق و پلیدی را در میان مردم رواج داده اند
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۷
۵۵
وطن نام تو نام نامداران - ستکهلم، سوئد
مسئله بی اعتمادی مسئله دیروز و امروز نیست. این عارضه اجتماعی ریشه در صدها سال ظلم و جور حکومتهای ضد مردمی داره که بر مردم ایران تحمیل شده. ما فقط حدود 200 سال سلطنت قاجارها را در تاریخ کشورمان داریم که مردم ایران را رعایای خود می دانستند. یعنی چیزی به اسم مردم ایران وجود نداشت. همه وظیفه داشتند بله قربان گوی دربار و حکومت باشند و به اشکال مختلف جاسوسی و خبرچینی کنند. تنها وظیفه (رعایا) در زمینه سیاست حفظ و نگهداری پادشاه بود. جمله معروف که هنوز از دهان خیلی ها شنیده میشه: (اگر اینها بروند, کی قراره بیاد) نشان دهنده طرز فکری است که در ذهن ما ایرانیان جا افتاده.
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۲
۲۴
varied - ریزه، ترکیه
از قوانین نا نوشته طویله اسلامی است که اعتماد در جامعه را از بین ببرید تا حکومت کنید
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۷
۵۶
مهدی52 - روتردام، هلند
اجازه بدید من تجربه خودم رو که در سال ۱۳۵۴ سفر تفریحی دوهفتهای همراه با خانواده داشتم را عرض کنم من همراه با مادر و پدرم در شهر فرانکفورت به یک فروشگاه لوازم آرایشی رفتیم که بصورت تصادفی با یک خانم آقای ایرانی ساکن فرانکفورت برخوردیم که چقدر با محبت بودند و بعد از به قول خودمان خوش و بش کردنها ما دعوت شدیم به منزلشان که همچنان من با یکی از فرزندانشان در ارتباط هستم و از این قبیل در خارج و داخل ایران به وفور دیده میشد. واقعا میشود به دوران طلائی مثال زد
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۵
۵۶
مهدی52 - روتردام، هلند
اجازه بدید من تجربه خودم رو که در سال ۱۳۵۴ سفر تفریحی دوهفتهای همراه با خانواده داشتم را عرض کنم من همراه با مادر و پدرم در شهر فرانکفورت به یک فروشگاه لوازم آرایشی رفتیم که بصورت تصادفی با یک خانم آقای ایرانی ساکن فرانکفورت برخوردیم که چقدر با محبت بودند و بعد از به قول خودمان خوش و بش کردنها ما دعوت شدیم به منزلشان که همچنان من با یکی از فرزندانشان در ارتباط هستم و از این قبیل در خارج و داخل ایران به وفور دیده میشد. واقعا میشود به دوران طلائی مثال زد
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۵
۲۴
varied - ریزه، ترکیه
از قوانین نا نوشته طویله اسلامی است که اعتماد در جامعه را از بین ببرید تا حکومت کنید
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۷
۵۵
وطن نام تو نام نامداران - ستکهلم، سوئد
مسئله بی اعتمادی مسئله دیروز و امروز نیست. این عارضه اجتماعی ریشه در صدها سال ظلم و جور حکومتهای ضد مردمی داره که بر مردم ایران تحمیل شده. ما فقط حدود 200 سال سلطنت قاجارها را در تاریخ کشورمان داریم که مردم ایران را رعایای خود می دانستند. یعنی چیزی به اسم مردم ایران وجود نداشت. همه وظیفه داشتند بله قربان گوی دربار و حکومت باشند و به اشکال مختلف جاسوسی و خبرچینی کنند. تنها وظیفه (رعایا) در زمینه سیاست حفظ و نگهداری پادشاه بود. جمله معروف که هنوز از دهان خیلی ها شنیده میشه: (اگر اینها بروند, کی قراره بیاد) نشان دهنده طرز فکری است که در ذهن ما ایرانیان جا افتاده.
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۲
۳۴
arian1 - ابادان، ایران
هنوز یادمان هست که اوایل سالهای حکومت منفور اسلامی آخوندها از مردم می خواستند که مثلا عوامل ضد انقلاب را شناسایی و به نیروهای امنیتی گزارش بدهند و یا اینکه چگونه عده ای فرصت طلب با سوزاندن پیشانی خود و گذاشتن ریش خود را حزب الهی نشان می دادند و جوانان همسایها و محلات را شناسایی و دستگیر می کردند حالا چگونه مردم به یکدیگر اعتماد بکنند. اسلام و آخوندها نفاق و پلیدی را در میان مردم رواج داده اند
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۷
۴۴
Momijii - توکیو، ژاپن
این بی اعتمادی رو به رشد ، نتیجه چهل و پنج سال حکومت آخوند تبهکار و اسلام متعفنش هست ! این بی ناموسهای بی شرفها چنان اخلاق و رفتار و کردار مردم رو به اضمحلال کشاندند و تهی کردند که اگر همین الان رژیم سرنگون بشه و یک سیستم کاملاً مردمی و دموکراتیک و سکولار دست و دل پاک ، میهن پرست و بدون وابستگی به غرب و شرق روی کار بیاد حداقل سه نسل باید از بین بره تا نسل چهارم بشن ایرانیان زمان قبل از حماقت پنجاه و هفت ، با اعتماد به همدیگه و خارج از افول اخلاقی و رفتاری که امروز شاهدش هستیم .
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۰