تکذیب ملامت دروغین چپ و راست و مجاهد و تجزیه طلب و غیره
رأی دهید
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳
در ابتدا باید به صورت واضح تصریح کنم که شوربختانه صادراتی و نفوذی های رژیم تا عمق جناح های مختلف سیاسی رخنه نموده و مانند جغد شوم در سامانه های مختلف سیاسی جهت ایجاد دعوای حیدری نعمتی لانه کرده اند. آنهایی که با مولفه "جنگ قبیله ای" مبتنی بر تفکرات متعصب جناحی و قرون وسطایی آشنایی دارند نیک می دانند معقول و معتدل ماندن در میانه چنین آرایش خصمانه ِ افراطی گرایی مطلق نوعی خودکشی است. زیرا تیرهای زهرآگین مهلک با ۱۸۰ درجه اختلاف و بصورت نامعقول و متضاد و تلفیق ناپذیر از هر دو طرف بسوی او پرتاب می شوند. حال این داستان من بیچاره است که شاید ضرب المثل "هم از گندم ری جا مانده هم از خرمای بغداد" در این مورد ناوارد و غیر شمول باشد. اما شعر حافظ بیشتر اطلاق پذیر است که می گوید: " نه در مسجد گذارندم که رندم / نه در میخانه کاین خمار خام است". حافظ غزل معناداری دیگری هم دارد که می گوید: "بر ما بسی کمانِ ملامت کشیدهاند / ما بی غمانِ مستِ دل از دست دادهایم / پیرِ مُغان ز توبه ما گر ملول شد / گو باده صاف کن که به عذر ایستادهایم / قشِ غلط مَبین که همان لوحِ سادهایم.
اخیرا یکی از بظاهر تجزیه طلبان صادراتی بلوچ که ظاهرا برادرش رئیس پایگاه بسیج عشایری سپاه در سیستان و بلوچستان است و به تازگی به خارج آمده, بعد از نوشتن مقاله بنده تحت عنوان "این وطن هرگز برای ما وطن نبوده است" که در آن شدیدا از رژیم و حتی از رضا پهلوی هم انتقاد کرده بودم, با وقاحت و هیاهوی رسانه ای فریاد بر آورد که دوشوکی سلطنت طلب است و ضدبلوچ ! و همه بلوچ ها باید علیه وی بشورند. رسانه های وابسته به سپاه نیز آن را بازتاب گسترده ای دادند. البته این شخص که مکارانه توانسته بود با موضع "کاسه داغتر از آش" در یک حزب "جدایی طلب" بلوچ حتی تا سطح "شورای مرکزی" و جلسات آنها نفوذ کند, بعد از کشف و "رسوایی" به دلایل امنیتی و مالی بسیار تاسف بار از حزب اخراج شد ـ اگرچه کمی دیر و بعد از بسی خسران جبران ناپذیر؛ از جمله دستگیری فعالان در زاهدان.
بعد از نوشتن مقاله "چرا داریوش هم نابجا آتش بیار معرکه شد؟" و انتقاد از شعار تفرقه برانگیز "نه شاه و نه شیخ", عوامل مجاهدین مطالب تندی علیه اینجانب نوشتند: " آقای عبدالستار دوشوکی جزو بادمجان دورقاب چین های سلطنتی اعلیحضرت سه راه سیروس هستند" و بعد هم با نوعی آروغ فندُقی مدعی شدند شعار "نه شاه و نه شیخ" شعار قدیمی ملت ایران (بخوان مجاهدین) است, و اینکه من از "زمانه" عقب هستم. در جواب نوشتم که بنده تلاش می کنم با اعتدال و میانه روی با احترام با همه رفتار کنم و هرگز سلطنت طلب "شاه اللهی" نبوده و نیستم و از "جناح بازی ها" به دور بوده ام, و این موضع همیشگی من بوده و است و جنگ مشروطه و جمهوری را در شرایط فعلی "تضاد اصلی" نمی دانم؛ لذا چندان به آن نمی پردازم. همچنین عکسهای قدیمی (ضمیمه این مقاله) از تظاهرات اسفند ٥۷ و نیمه اول ٥۸ در زادگاهم چابهار را برای وی فرستادم و نوشتم که زمانی که مسعود رجوی و موسی خیابانی برای دیدار و بیعت با خمینی به قم رفته بودند, ۴٥ سال پیش از ابداع شعار "نه شاه و نه شیخ" توسط مجاهدین, بنده با دست خط خودم بر روی پارچه و بنرها شعار "دیکتاتوری محکوم است چه با نام شاهنشاهی و چه با نام اسلامی" نوشتم و جمعیت عظیمی را علیه رژیم جمهوری اسلامی که مجاهدین در رفراندوم فروردین به آن رای مثبت داده بودند, به خیابانها آوردم. در ضمن تقریبا همزمان (اردیبهشت ٥۸) مثل بیعت حضوری رجوی و خیابانی با خمینی؛ دانشجویان پزشکی دانشکده ما با چند اتوبوس برای بیعت با خمینی به قم رفتند؛ اما بنده هرگز نرفتم ! باز هم بقول حافظ : "لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نام فسق / داوری دارم بسی یارب که را داور کنم؟" مجاهدین حتی تا یک سال بعد از انقلاب, نامه و تلگراف "فدایت شوم" به خمینی که وی را "امام" و "پدر گرامیمان" می خواندند می فرستادند. بعنوان مثال صفحه ۱۲ نشریه مجاهد شماره ۱۰ که در تلگرافی به خمینی نوشتند فرزندان مجاهد شما به انتظار فرمان قاطع امام هستند تا جان های ناچیز خود را بعنوان کمترین فدیه نهایی تقدیم کنند (۱۴/۸/٥۸)
این در حالی است که علیرغم احترام به همه شخصیت های موافق و مخالف از جمله آقای پهلوی, بنده نسبت به سلطنت طلبان و شخص رضا پهلوی و رژیم گذشته و بخصوص فحاشی عناصر شاه اللهی در طی سالها انتقادات زیادی مطرح کرده ام. از جمله مقالاتی نظیر "نقدی بر بیانیه رضا پهلوی در چهلسالگی حصر ایران"؛ "این وطن هرگز برای ما وطن نبوده است"؛ "جلسه و حمایت سوال برانگیز رضا پهلوی از شورای ملی تصمیم", و "نامه سرگشاده عبدالستار دوشوکی به شاهزاده رضا پهلوی" و دهها مطلب و مصاحبه های تلویزیونی دیگر.
یک نمونه کذب دیگر مقاله ای بود هفته گذشته تحت عنوان " آقای دوشوکی، بهتر نیست به جای تأدیب داریوش، مقداری هم از درد مردم بلوچستان بگویید؟" توسط فردی گمنام, سایبری و ناشناخته که مدعی است از داخل ایران این مطلب را فرستاده و در سایت گویا که متاسفانه این روزها بنا به دلایلی نامعلوم جولانگاه و پلتفرم تبلیغاتی سایبری ها و عوامل داخلی رژیم (مثل زیدآبادی؛ عبدی؛ زیباکلام) و صادراتی ها (مثل گنجی, سروش و مهاجرانی؛ و بقیه کاسبکاران) می باشد, منتشر شده. وی نوشته : "پس آقای دوشوکی ملاحظه میفرمایند سیاستهای شیخ و شازده هر دو یکسان است". خنده دار تر اینکه از من می خواهد مقداری هم از درد مردم بلوچستان بنویسم. باید گفت "یا جل الخالق" ای قمر بنی هاشم کمک کن!
از سوی دیگر مذهبیون وهابی بنده را "کمونیست" می خوانند. زیرا بنده از حق و حقوق "چپ" مانند سایر گروه ها دفاع کرده ام. از نظر آنها این بدترین "واژه" است. این اواخر حتی برخی از سایت های وابسته به رفقای چپ (برخلاف گذشته) از انتشار مطالب بنده پرهیز می کردند با این ظن و گمان نادرست که بنده "سلطنت طلب" یا شاه اللهی هستم و ضد چپ. برخی از افراطیون سلطنت طلب و شاه اللهی های دوآتشه بنده را تجزیه طلب می خوانند. جالب اینجاست که رسانه های جمهوری اسلامی همواره به دروغ از بنده بعنوان "تروریست تجزیه طلب" یاد می کنند. تجزیه طلب ها هم همانگونه که اشاره کردم, بنده را "سلطنت طلب" می خوانند. بگذارید صراحتا و شفاف بگویم که برای بنده در شرایط امروز مهمترین ضرورت حیاتی زمان "اتحاد و همسویی" همه نیروها علیه دشمن مشترک غالب و سلطه گر (جمهوری اسلامی) است و برجسته کردن بقیه تضادهای ثانوی (اگرچه مهم) را در چنین شرایطی در راستای منافع ملی نمی بینم. اگر ذاتا به دموکراسی معتقدیم, پس باید بپذیریم که نوع نظام و سیستم آینده ایران را ملت ایران در انتخابات و یا رفراندوم بعد از سرنگونی مشخص خواهد کرد و نه دعواهای درونی غیرضروری امروز ما! شوربختانه همانگونه که بارها نوشته و سخن گفته ام نفوذ جمهوری اسلامی در رسانه های فارسی زبان برای سرگرم کردن مردم در ذکر مصیبت خالی و خالیبندی و گزارش های دایی جان ناپلئونی سوی دیگر سکه شکست ماست که گرفتار بازی دوسر باخت شده ایم. بنابراین به خود آییم و ببینیم چطور در میدان مبارزه عوامل نفوذی و تفرقه برانگیز رژیم فاسد و جنایتکار در جبهه های مختلف بر ما غالب شده اند, و ما غایب ! ۴۶ سال گذشت ! کی میخواهیم بیدار شویم؟
بیاد دارم بلافاصله بعد از انقلاب با هرکسی که می خواستی صحبت یا بحث بکنی, اول اصرار می کرد که "موضعت را مشخص کن" یعنی فدایی هستی یا مجاهد یا توده ای یا مذهبی یا .. . . " . یعنی که طرف حاضر نبود با شما بحث بکند مگر اینکه بداند جزو کدام گروه و یا سازمان هستی؟ حال قریب به ۴۶ سال است که این قصه پر غصه قبیله گرایی و انگ زنی همچنان ادامه دارد. در این سپهر سیاسی جنگ قبایل ایدئولوژیکی و جناحی متخاصم و اذهان آشفته و دنیای پر مشوش و آلوده سیاسی جاری, مستقل ماندن و اندیشیدن و نوشتن کاری است بسیار پرخطر ! و بقول زنده یاد شاملو روزگار غریبی است نازنین, به اندیشیدن مستقل خطر مکن. زیرا از هر طرف خواهی خورد!
دیدگاه خوانندگان
۶۴
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
1:این چیزها را میبینند ولی هنوز هم نه شیخ نه شاه میگویند. نه شیخ اینها ولی از زمانی شروع شد. که امام نکبت از دم همه را سه طلاقه کرد.همه خود را در نقش فرهاد میدیدند و امام را شیرین. تا امام این شیرین ریش دار شرت را پاهین کشید و گفت .حالا چه کسی فرهاد است ؟ شاید بد نباشد چند عدد از قبیله pirzan e irani را هم نقل قول کنیم. همه هم امروز میگوید ما نبودیم. جلال ال احمد " اگر کسی دنیا را نجات دهد این سید است". احسان طبری محقق و نویسنده و تاریخ دان چپ ما ."سده ۱۵ هجری آغاز اسلام انقلابی و قیام مستضعفان بر ضد استثمار به رهبری امام خمینی میباشد" . حتما میباید اسم نکبت امام را هم میآورد". فرخ مولا نگردار خودمان " حضرت آقا خلخالی تا میتوانید از این حشرهها امپریالیست اعدام کنید." با حشره امپریالیست منظور افسران نیرو هواهی بود - توده و چیریک. سال ۶۱ " حضرت آقا خلخالی کاندید ما برای ریاست جمهوری است.به خاطر سوابق درخشان ضد امپریالیستی ". بیانه مشترک حزب توده و چیریکها فداهی خلق.
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۹
۶۴
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
2:بامزه تر از همه سخن این آقا شاعر سیاوش کسرایی در میان دانشجوها تهران. ترسی از امام نداشته باشید،من رساله او را خوانده.پر از تزها ضد امپریالیستی میباشد. آن زمان همه هاج و واج کجا رساله امام را خوانده. تا گزارش سیاوش کسرایی را در روزنامه جمعه به سردبیری شاملو خواندیم. "من به دیدار امام رفتم. چه چشمها با نفوذ و پر قدرت. اصلا قادر نبودم در چشمانش نگاه کنم. " دوزاری ما افتاد. کتاب چشمانش عصر بزرگ علوی را زیاد خوانده بود. البته در رمان قصه یک چپی ساکن پاریس است که عاشق چشمان یک زیبارو روسی شده بود.تا باباش به پاریس آمد و این زن روسی را از دست پسر بیرون آورد.ولی چشم امام و آقای سیاوش کسرایی ؟ چه چیزها امروز درک میکنیم. البته منصف هم باید بود.مجاهدین خلیی زودتر طلاق گرفتند. اگر امام اینقدر تنگ نظر نبود این ها را در قدرت شرکت میداد. امروز ما سپاه پاسداران نداشتیم. سپاه چیریک مجاهد داشتیم. مسعود رجوی رهیس سپاه. مریم سخنگو. یک شغلی هم به فرخ. تا سرش بی کلاه نماند. و امروز میگفتیم. آقازاده . مسعود .و فرخ. محل سکونت هم که اینوری چه انوری وسط امپریالیست
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۲
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
دم فیل را دیدی که یک شاعر ازادیخواه از عقیده و طرز فکرش در باره امام ٫ بر امده از خرافات شیعه بیان کرده .اما خود فیل را که اتفاقا شاه مملکت بود و صاحب قدرت و از اسب افتاد و دست نداشته حضرت عباس وسط زمین و زمان بدادش رسید را ندیدی؟
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۸
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
و همان فیل که به این امام پاسپورت دیپلمات ها را داد و مصونیت قضایی و سیاسی .و البته هزینه ایاب ذهاب .وقتی که تنبانش را بقول تو .. و گفت حالا چه کسی فرهاد است .زنش را به حجله یک امام دیگر در نجف فرستاد تا شاید از خشتک ان پیرمرد مرتجع . فرهادی در بیاورد که توان رام کردن این فرهاد را داشته باشد .
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۷
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
خیلی بامزه است نه ؟ همه میگن ما نبودیم .مملکت و قدرت و صلاح و ثروت در دستانشان بود و چمدان ها را با پول دزدی بستند و در رفتند تازه میگوییم ما نبودیم و کجایی پدر ...پدری که وقتی دو تا سرباز هندی دست بند به دستان پدرش زدند و با تی پا به جزیره ادم خواران پرتاب شد ٫ جرات نکرد به بدرغه پدرش ان کبیر شپش کش برود .یا ان پدری که با یک پِخ خمینی چمدان بست و ۳۵ ملیون فرزندانش را با فرهاد امام تنها گذاشت و به مرخصی رفت
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۵
۶۴
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
از تو گنده تر اینجا زیاد داشتیم البته اسم خود را را زن زندگی آزادی نگذاشته بودند. دری وری ولی همان کلاه قدیمی است با رنگ تازه. اول برو فرق اسلام و اسلام سیاسی را یاد بگیر شاید قابل بدانم جواب بدهم. گرچه هرگز عادت پاسخ مستقیم را ندارم. به هیچ کسی اینجا نمیشود اعتماد کرد. دیروز هم گفتم. این سایت مملو از ابله نیست .ولی چنان دقیق جا گرفته که فکر میکنم یک لشگر عظیم هستند. ما بیش از ۲۰۰ نمونه سردرد داریم. عامل ۹۵ درصد آن کسانی مثل شما هستند. اگر قرار است یکی یکی جواب داد. روزی نیست که ۲۴ ساعته سردرد نداشته باشیم.ضمنا میدانی که شاعر انقلابی شما گفت پشیمانم. نه به شیوه چیریک ساکن پاریس "گو. خردم" ولی کم و بیش شباهت داشت. راستی چرا اینقدر تعارفی ؟
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۲
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
تازه بعد از فهم و درک لُپ کلام که بنده در رد فرضیه و مطلب شما نوشتم میریم سراغ خواندن رساله امام و همه ان استدلال هایی که از طرف سلطنت طلبان برای پنهان کردن فیل در حصار دُمَش استفاده میشود ٫ تا دلایل تمام این بدبختی ها را به گردن قشر روشن فکر بیندازند .با این محتوا که رساله امام حی و حاضر در اختیار انها بود و بقیه داستان.باید خدمتت عرض کنم رساله امام به مثابه کنترل راه دور تلویزیونی بود که در اختیار ملت گذاشته بودند٫ نه برای اگاهی .بلکه برای مبارزه با کمونیست و هر چه میخواندند به کاربرد ان پی نمیبردند ! چون تلویزیونی در کار نبود که انچه را که در تعوری خوانده بودند در عمل هم پیاده کنند و به درستی و نادرستی ان پی ببرند(حتما خواهی گفت شاشیدن روی پای چپ و راست که ..منظور احکام دین .از جمله قصاص و حق زنان و . ) این شد که عکس امام را در ماه دیدند .منظور از تلویزیون مورد نظر همان احزابی هستند که از دل خواست ملت در امده باشند و نه از دل دربار که هر روز مراسم ختنه سوران فرهاد را در مساجد و تلویزیون٫در اعیاد مختلف مذهبی جشن میگرفتند. جالب ه نه ؟
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۷
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
علاج تمام ان ۲۰۰ نمونه سردرد٫ خواندن درست تاریخ است .نه ان تاریخی که صرفا بدلیل اشتباهات و جنایات یک رژیم را ابلهان به حساب خوب بودن سیستم قبلی از تلویزیون من و تو نشان میدهند.ان چریک ساکن پاریس هم چه گفت و چه کرد را نمیدانم .اما در ارتباط با"... خردن"در همان تاریخ مد نظر بنده نمونه هایش موجود است. نطق تاریخی صدای انقلاب شما را شنیدم . و هم انتخاب یک مصدقی دو اتشه در عرصه سیاست به نخست وزیری
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۰
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
علاج تمام ان ۲۰۰ نمونه سردرد٫ خواندن درست تاریخ است .نه ان تاریخی که صرفا بدلیل اشتباهات و جنایات یک رژیم را ابلهان به حساب خوب بودن سیستم قبلی از تلویزیون من و تو نشان میدهند.ان چریک ساکن پاریس هم چه گفت و چه کرد را نمیدانم .اما در ارتباط با"... خردن"در همان تاریخ مد نظر بنده نمونه هایش موجود است. نطق تاریخی صدای انقلاب شما را شنیدم . و هم انتخاب یک مصدقی دو اتشه در عرصه سیاست به نخست وزیری
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۰
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
تازه بعد از فهم و درک لُپ کلام که بنده در رد فرضیه و مطلب شما نوشتم میریم سراغ خواندن رساله امام و همه ان استدلال هایی که از طرف سلطنت طلبان برای پنهان کردن فیل در حصار دُمَش استفاده میشود ٫ تا دلایل تمام این بدبختی ها را به گردن قشر روشن فکر بیندازند .با این محتوا که رساله امام حی و حاضر در اختیار انها بود و بقیه داستان.باید خدمتت عرض کنم رساله امام به مثابه کنترل راه دور تلویزیونی بود که در اختیار ملت گذاشته بودند٫ نه برای اگاهی .بلکه برای مبارزه با کمونیست و هر چه میخواندند به کاربرد ان پی نمیبردند ! چون تلویزیونی در کار نبود که انچه را که در تعوری خوانده بودند در عمل هم پیاده کنند و به درستی و نادرستی ان پی ببرند(حتما خواهی گفت شاشیدن روی پای چپ و راست که ..منظور احکام دین .از جمله قصاص و حق زنان و . ) این شد که عکس امام را در ماه دیدند .منظور از تلویزیون مورد نظر همان احزابی هستند که از دل خواست ملت در امده باشند و نه از دل دربار که هر روز مراسم ختنه سوران فرهاد را در مساجد و تلویزیون٫در اعیاد مختلف مذهبی جشن میگرفتند. جالب ه نه ؟
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۷
۶۴
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
از تو گنده تر اینجا زیاد داشتیم البته اسم خود را را زن زندگی آزادی نگذاشته بودند. دری وری ولی همان کلاه قدیمی است با رنگ تازه. اول برو فرق اسلام و اسلام سیاسی را یاد بگیر شاید قابل بدانم جواب بدهم. گرچه هرگز عادت پاسخ مستقیم را ندارم. به هیچ کسی اینجا نمیشود اعتماد کرد. دیروز هم گفتم. این سایت مملو از ابله نیست .ولی چنان دقیق جا گرفته که فکر میکنم یک لشگر عظیم هستند. ما بیش از ۲۰۰ نمونه سردرد داریم. عامل ۹۵ درصد آن کسانی مثل شما هستند. اگر قرار است یکی یکی جواب داد. روزی نیست که ۲۴ ساعته سردرد نداشته باشیم.ضمنا میدانی که شاعر انقلابی شما گفت پشیمانم. نه به شیوه چیریک ساکن پاریس "گو. خردم" ولی کم و بیش شباهت داشت. راستی چرا اینقدر تعارفی ؟
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۲
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
خیلی بامزه است نه ؟ همه میگن ما نبودیم .مملکت و قدرت و صلاح و ثروت در دستانشان بود و چمدان ها را با پول دزدی بستند و در رفتند تازه میگوییم ما نبودیم و کجایی پدر ...پدری که وقتی دو تا سرباز هندی دست بند به دستان پدرش زدند و با تی پا به جزیره ادم خواران پرتاب شد ٫ جرات نکرد به بدرغه پدرش ان کبیر شپش کش برود .یا ان پدری که با یک پِخ خمینی چمدان بست و ۳۵ ملیون فرزندانش را با فرهاد امام تنها گذاشت و به مرخصی رفت
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۵
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
و همان فیل که به این امام پاسپورت دیپلمات ها را داد و مصونیت قضایی و سیاسی .و البته هزینه ایاب ذهاب .وقتی که تنبانش را بقول تو .. و گفت حالا چه کسی فرهاد است .زنش را به حجله یک امام دیگر در نجف فرستاد تا شاید از خشتک ان پیرمرد مرتجع . فرهادی در بیاورد که توان رام کردن این فرهاد را داشته باشد .
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۷
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
دم فیل را دیدی که یک شاعر ازادیخواه از عقیده و طرز فکرش در باره امام ٫ بر امده از خرافات شیعه بیان کرده .اما خود فیل را که اتفاقا شاه مملکت بود و صاحب قدرت و از اسب افتاد و دست نداشته حضرت عباس وسط زمین و زمان بدادش رسید را ندیدی؟
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۸
۶۴
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
2:بامزه تر از همه سخن این آقا شاعر سیاوش کسرایی در میان دانشجوها تهران. ترسی از امام نداشته باشید،من رساله او را خوانده.پر از تزها ضد امپریالیستی میباشد. آن زمان همه هاج و واج کجا رساله امام را خوانده. تا گزارش سیاوش کسرایی را در روزنامه جمعه به سردبیری شاملو خواندیم. "من به دیدار امام رفتم. چه چشمها با نفوذ و پر قدرت. اصلا قادر نبودم در چشمانش نگاه کنم. " دوزاری ما افتاد. کتاب چشمانش عصر بزرگ علوی را زیاد خوانده بود. البته در رمان قصه یک چپی ساکن پاریس است که عاشق چشمان یک زیبارو روسی شده بود.تا باباش به پاریس آمد و این زن روسی را از دست پسر بیرون آورد.ولی چشم امام و آقای سیاوش کسرایی ؟ چه چیزها امروز درک میکنیم. البته منصف هم باید بود.مجاهدین خلیی زودتر طلاق گرفتند. اگر امام اینقدر تنگ نظر نبود این ها را در قدرت شرکت میداد. امروز ما سپاه پاسداران نداشتیم. سپاه چیریک مجاهد داشتیم. مسعود رجوی رهیس سپاه. مریم سخنگو. یک شغلی هم به فرخ. تا سرش بی کلاه نماند. و امروز میگفتیم. آقازاده . مسعود .و فرخ. محل سکونت هم که اینوری چه انوری وسط امپریالیست
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۲
۶۴
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
1:این چیزها را میبینند ولی هنوز هم نه شیخ نه شاه میگویند. نه شیخ اینها ولی از زمانی شروع شد. که امام نکبت از دم همه را سه طلاقه کرد.همه خود را در نقش فرهاد میدیدند و امام را شیرین. تا امام این شیرین ریش دار شرت را پاهین کشید و گفت .حالا چه کسی فرهاد است ؟ شاید بد نباشد چند عدد از قبیله pirzan e irani را هم نقل قول کنیم. همه هم امروز میگوید ما نبودیم. جلال ال احمد " اگر کسی دنیا را نجات دهد این سید است". احسان طبری محقق و نویسنده و تاریخ دان چپ ما ."سده ۱۵ هجری آغاز اسلام انقلابی و قیام مستضعفان بر ضد استثمار به رهبری امام خمینی میباشد" . حتما میباید اسم نکبت امام را هم میآورد". فرخ مولا نگردار خودمان " حضرت آقا خلخالی تا میتوانید از این حشرهها امپریالیست اعدام کنید." با حشره امپریالیست منظور افسران نیرو هواهی بود - توده و چیریک. سال ۶۱ " حضرت آقا خلخالی کاندید ما برای ریاست جمهوری است.به خاطر سوابق درخشان ضد امپریالیستی ". بیانه مشترک حزب توده و چیریکها فداهی خلق.
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۹
۶۴
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
1:این چیزها را میبینند ولی هنوز هم نه شیخ نه شاه میگویند. نه شیخ اینها ولی از زمانی شروع شد. که امام نکبت از دم همه را سه طلاقه کرد.همه خود را در نقش فرهاد میدیدند و امام را شیرین. تا امام این شیرین ریش دار شرت را پاهین کشید و گفت .حالا چه کسی فرهاد است ؟ شاید بد نباشد چند عدد از قبیله pirzan e irani را هم نقل قول کنیم. همه هم امروز میگوید ما نبودیم. جلال ال احمد " اگر کسی دنیا را نجات دهد این سید است". احسان طبری محقق و نویسنده و تاریخ دان چپ ما ."سده ۱۵ هجری آغاز اسلام انقلابی و قیام مستضعفان بر ضد استثمار به رهبری امام خمینی میباشد" . حتما میباید اسم نکبت امام را هم میآورد". فرخ مولا نگردار خودمان " حضرت آقا خلخالی تا میتوانید از این حشرهها امپریالیست اعدام کنید." با حشره امپریالیست منظور افسران نیرو هواهی بود - توده و چیریک. سال ۶۱ " حضرت آقا خلخالی کاندید ما برای ریاست جمهوری است.به خاطر سوابق درخشان ضد امپریالیستی ". بیانه مشترک حزب توده و چیریکها فداهی خلق.
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۹
۶۴
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
2:بامزه تر از همه سخن این آقا شاعر سیاوش کسرایی در میان دانشجوها تهران. ترسی از امام نداشته باشید،من رساله او را خوانده.پر از تزها ضد امپریالیستی میباشد. آن زمان همه هاج و واج کجا رساله امام را خوانده. تا گزارش سیاوش کسرایی را در روزنامه جمعه به سردبیری شاملو خواندیم. "من به دیدار امام رفتم. چه چشمها با نفوذ و پر قدرت. اصلا قادر نبودم در چشمانش نگاه کنم. " دوزاری ما افتاد. کتاب چشمانش عصر بزرگ علوی را زیاد خوانده بود. البته در رمان قصه یک چپی ساکن پاریس است که عاشق چشمان یک زیبارو روسی شده بود.تا باباش به پاریس آمد و این زن روسی را از دست پسر بیرون آورد.ولی چشم امام و آقای سیاوش کسرایی ؟ چه چیزها امروز درک میکنیم. البته منصف هم باید بود.مجاهدین خلیی زودتر طلاق گرفتند. اگر امام اینقدر تنگ نظر نبود این ها را در قدرت شرکت میداد. امروز ما سپاه پاسداران نداشتیم. سپاه چیریک مجاهد داشتیم. مسعود رجوی رهیس سپاه. مریم سخنگو. یک شغلی هم به فرخ. تا سرش بی کلاه نماند. و امروز میگفتیم. آقازاده . مسعود .و فرخ. محل سکونت هم که اینوری چه انوری وسط امپریالیست
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۲
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
دم فیل را دیدی که یک شاعر ازادیخواه از عقیده و طرز فکرش در باره امام ٫ بر امده از خرافات شیعه بیان کرده .اما خود فیل را که اتفاقا شاه مملکت بود و صاحب قدرت و از اسب افتاد و دست نداشته حضرت عباس وسط زمین و زمان بدادش رسید را ندیدی؟
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۸
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
و همان فیل که به این امام پاسپورت دیپلمات ها را داد و مصونیت قضایی و سیاسی .و البته هزینه ایاب ذهاب .وقتی که تنبانش را بقول تو .. و گفت حالا چه کسی فرهاد است .زنش را به حجله یک امام دیگر در نجف فرستاد تا شاید از خشتک ان پیرمرد مرتجع . فرهادی در بیاورد که توان رام کردن این فرهاد را داشته باشد .
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۷
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
خیلی بامزه است نه ؟ همه میگن ما نبودیم .مملکت و قدرت و صلاح و ثروت در دستانشان بود و چمدان ها را با پول دزدی بستند و در رفتند تازه میگوییم ما نبودیم و کجایی پدر ...پدری که وقتی دو تا سرباز هندی دست بند به دستان پدرش زدند و با تی پا به جزیره ادم خواران پرتاب شد ٫ جرات نکرد به بدرغه پدرش ان کبیر شپش کش برود .یا ان پدری که با یک پِخ خمینی چمدان بست و ۳۵ ملیون فرزندانش را با فرهاد امام تنها گذاشت و به مرخصی رفت
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۵
۶۴
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
از تو گنده تر اینجا زیاد داشتیم البته اسم خود را را زن زندگی آزادی نگذاشته بودند. دری وری ولی همان کلاه قدیمی است با رنگ تازه. اول برو فرق اسلام و اسلام سیاسی را یاد بگیر شاید قابل بدانم جواب بدهم. گرچه هرگز عادت پاسخ مستقیم را ندارم. به هیچ کسی اینجا نمیشود اعتماد کرد. دیروز هم گفتم. این سایت مملو از ابله نیست .ولی چنان دقیق جا گرفته که فکر میکنم یک لشگر عظیم هستند. ما بیش از ۲۰۰ نمونه سردرد داریم. عامل ۹۵ درصد آن کسانی مثل شما هستند. اگر قرار است یکی یکی جواب داد. روزی نیست که ۲۴ ساعته سردرد نداشته باشیم.ضمنا میدانی که شاعر انقلابی شما گفت پشیمانم. نه به شیوه چیریک ساکن پاریس "گو. خردم" ولی کم و بیش شباهت داشت. راستی چرا اینقدر تعارفی ؟
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۲
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
تازه بعد از فهم و درک لُپ کلام که بنده در رد فرضیه و مطلب شما نوشتم میریم سراغ خواندن رساله امام و همه ان استدلال هایی که از طرف سلطنت طلبان برای پنهان کردن فیل در حصار دُمَش استفاده میشود ٫ تا دلایل تمام این بدبختی ها را به گردن قشر روشن فکر بیندازند .با این محتوا که رساله امام حی و حاضر در اختیار انها بود و بقیه داستان.باید خدمتت عرض کنم رساله امام به مثابه کنترل راه دور تلویزیونی بود که در اختیار ملت گذاشته بودند٫ نه برای اگاهی .بلکه برای مبارزه با کمونیست و هر چه میخواندند به کاربرد ان پی نمیبردند ! چون تلویزیونی در کار نبود که انچه را که در تعوری خوانده بودند در عمل هم پیاده کنند و به درستی و نادرستی ان پی ببرند(حتما خواهی گفت شاشیدن روی پای چپ و راست که ..منظور احکام دین .از جمله قصاص و حق زنان و . ) این شد که عکس امام را در ماه دیدند .منظور از تلویزیون مورد نظر همان احزابی هستند که از دل خواست ملت در امده باشند و نه از دل دربار که هر روز مراسم ختنه سوران فرهاد را در مساجد و تلویزیون٫در اعیاد مختلف مذهبی جشن میگرفتند. جالب ه نه ؟
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۷
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
علاج تمام ان ۲۰۰ نمونه سردرد٫ خواندن درست تاریخ است .نه ان تاریخی که صرفا بدلیل اشتباهات و جنایات یک رژیم را ابلهان به حساب خوب بودن سیستم قبلی از تلویزیون من و تو نشان میدهند.ان چریک ساکن پاریس هم چه گفت و چه کرد را نمیدانم .اما در ارتباط با"... خردن"در همان تاریخ مد نظر بنده نمونه هایش موجود است. نطق تاریخی صدای انقلاب شما را شنیدم . و هم انتخاب یک مصدقی دو اتشه در عرصه سیاست به نخست وزیری
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۰
۶۴
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
1:این چیزها را میبینند ولی هنوز هم نه شیخ نه شاه میگویند. نه شیخ اینها ولی از زمانی شروع شد. که امام نکبت از دم همه را سه طلاقه کرد.همه خود را در نقش فرهاد میدیدند و امام را شیرین. تا امام این شیرین ریش دار شرت را پاهین کشید و گفت .حالا چه کسی فرهاد است ؟ شاید بد نباشد چند عدد از قبیله pirzan e irani را هم نقل قول کنیم. همه هم امروز میگوید ما نبودیم. جلال ال احمد " اگر کسی دنیا را نجات دهد این سید است". احسان طبری محقق و نویسنده و تاریخ دان چپ ما ."سده ۱۵ هجری آغاز اسلام انقلابی و قیام مستضعفان بر ضد استثمار به رهبری امام خمینی میباشد" . حتما میباید اسم نکبت امام را هم میآورد". فرخ مولا نگردار خودمان " حضرت آقا خلخالی تا میتوانید از این حشرهها امپریالیست اعدام کنید." با حشره امپریالیست منظور افسران نیرو هواهی بود - توده و چیریک. سال ۶۱ " حضرت آقا خلخالی کاندید ما برای ریاست جمهوری است.به خاطر سوابق درخشان ضد امپریالیستی ". بیانه مشترک حزب توده و چیریکها فداهی خلق.
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۹
۶۴
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
2:بامزه تر از همه سخن این آقا شاعر سیاوش کسرایی در میان دانشجوها تهران. ترسی از امام نداشته باشید،من رساله او را خوانده.پر از تزها ضد امپریالیستی میباشد. آن زمان همه هاج و واج کجا رساله امام را خوانده. تا گزارش سیاوش کسرایی را در روزنامه جمعه به سردبیری شاملو خواندیم. "من به دیدار امام رفتم. چه چشمها با نفوذ و پر قدرت. اصلا قادر نبودم در چشمانش نگاه کنم. " دوزاری ما افتاد. کتاب چشمانش عصر بزرگ علوی را زیاد خوانده بود. البته در رمان قصه یک چپی ساکن پاریس است که عاشق چشمان یک زیبارو روسی شده بود.تا باباش به پاریس آمد و این زن روسی را از دست پسر بیرون آورد.ولی چشم امام و آقای سیاوش کسرایی ؟ چه چیزها امروز درک میکنیم. البته منصف هم باید بود.مجاهدین خلیی زودتر طلاق گرفتند. اگر امام اینقدر تنگ نظر نبود این ها را در قدرت شرکت میداد. امروز ما سپاه پاسداران نداشتیم. سپاه چیریک مجاهد داشتیم. مسعود رجوی رهیس سپاه. مریم سخنگو. یک شغلی هم به فرخ. تا سرش بی کلاه نماند. و امروز میگفتیم. آقازاده . مسعود .و فرخ. محل سکونت هم که اینوری چه انوری وسط امپریالیست
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۲
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
خیلی بامزه است نه ؟ همه میگن ما نبودیم .مملکت و قدرت و صلاح و ثروت در دستانشان بود و چمدان ها را با پول دزدی بستند و در رفتند تازه میگوییم ما نبودیم و کجایی پدر ...پدری که وقتی دو تا سرباز هندی دست بند به دستان پدرش زدند و با تی پا به جزیره ادم خواران پرتاب شد ٫ جرات نکرد به بدرغه پدرش ان کبیر شپش کش برود .یا ان پدری که با یک پِخ خمینی چمدان بست و ۳۵ ملیون فرزندانش را با فرهاد امام تنها گذاشت و به مرخصی رفت
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۵
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
و همان فیل که به این امام پاسپورت دیپلمات ها را داد و مصونیت قضایی و سیاسی .و البته هزینه ایاب ذهاب .وقتی که تنبانش را بقول تو .. و گفت حالا چه کسی فرهاد است .زنش را به حجله یک امام دیگر در نجف فرستاد تا شاید از خشتک ان پیرمرد مرتجع . فرهادی در بیاورد که توان رام کردن این فرهاد را داشته باشد .
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۷
۶۴
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
از تو گنده تر اینجا زیاد داشتیم البته اسم خود را را زن زندگی آزادی نگذاشته بودند. دری وری ولی همان کلاه قدیمی است با رنگ تازه. اول برو فرق اسلام و اسلام سیاسی را یاد بگیر شاید قابل بدانم جواب بدهم. گرچه هرگز عادت پاسخ مستقیم را ندارم. به هیچ کسی اینجا نمیشود اعتماد کرد. دیروز هم گفتم. این سایت مملو از ابله نیست .ولی چنان دقیق جا گرفته که فکر میکنم یک لشگر عظیم هستند. ما بیش از ۲۰۰ نمونه سردرد داریم. عامل ۹۵ درصد آن کسانی مثل شما هستند. اگر قرار است یکی یکی جواب داد. روزی نیست که ۲۴ ساعته سردرد نداشته باشیم.ضمنا میدانی که شاعر انقلابی شما گفت پشیمانم. نه به شیوه چیریک ساکن پاریس "گو. خردم" ولی کم و بیش شباهت داشت. راستی چرا اینقدر تعارفی ؟
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۲
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
دم فیل را دیدی که یک شاعر ازادیخواه از عقیده و طرز فکرش در باره امام ٫ بر امده از خرافات شیعه بیان کرده .اما خود فیل را که اتفاقا شاه مملکت بود و صاحب قدرت و از اسب افتاد و دست نداشته حضرت عباس وسط زمین و زمان بدادش رسید را ندیدی؟
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۸
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
تازه بعد از فهم و درک لُپ کلام که بنده در رد فرضیه و مطلب شما نوشتم میریم سراغ خواندن رساله امام و همه ان استدلال هایی که از طرف سلطنت طلبان برای پنهان کردن فیل در حصار دُمَش استفاده میشود ٫ تا دلایل تمام این بدبختی ها را به گردن قشر روشن فکر بیندازند .با این محتوا که رساله امام حی و حاضر در اختیار انها بود و بقیه داستان.باید خدمتت عرض کنم رساله امام به مثابه کنترل راه دور تلویزیونی بود که در اختیار ملت گذاشته بودند٫ نه برای اگاهی .بلکه برای مبارزه با کمونیست و هر چه میخواندند به کاربرد ان پی نمیبردند ! چون تلویزیونی در کار نبود که انچه را که در تعوری خوانده بودند در عمل هم پیاده کنند و به درستی و نادرستی ان پی ببرند(حتما خواهی گفت شاشیدن روی پای چپ و راست که ..منظور احکام دین .از جمله قصاص و حق زنان و . ) این شد که عکس امام را در ماه دیدند .منظور از تلویزیون مورد نظر همان احزابی هستند که از دل خواست ملت در امده باشند و نه از دل دربار که هر روز مراسم ختنه سوران فرهاد را در مساجد و تلویزیون٫در اعیاد مختلف مذهبی جشن میگرفتند. جالب ه نه ؟
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۷
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
علاج تمام ان ۲۰۰ نمونه سردرد٫ خواندن درست تاریخ است .نه ان تاریخی که صرفا بدلیل اشتباهات و جنایات یک رژیم را ابلهان به حساب خوب بودن سیستم قبلی از تلویزیون من و تو نشان میدهند.ان چریک ساکن پاریس هم چه گفت و چه کرد را نمیدانم .اما در ارتباط با"... خردن"در همان تاریخ مد نظر بنده نمونه هایش موجود است. نطق تاریخی صدای انقلاب شما را شنیدم . و هم انتخاب یک مصدقی دو اتشه در عرصه سیاست به نخست وزیری
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۰
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
تازه بعد از فهم و درک لُپ کلام که بنده در رد فرضیه و مطلب شما نوشتم میریم سراغ خواندن رساله امام و همه ان استدلال هایی که از طرف سلطنت طلبان برای پنهان کردن فیل در حصار دُمَش استفاده میشود ٫ تا دلایل تمام این بدبختی ها را به گردن قشر روشن فکر بیندازند .با این محتوا که رساله امام حی و حاضر در اختیار انها بود و بقیه داستان.باید خدمتت عرض کنم رساله امام به مثابه کنترل راه دور تلویزیونی بود که در اختیار ملت گذاشته بودند٫ نه برای اگاهی .بلکه برای مبارزه با کمونیست و هر چه میخواندند به کاربرد ان پی نمیبردند ! چون تلویزیونی در کار نبود که انچه را که در تعوری خوانده بودند در عمل هم پیاده کنند و به درستی و نادرستی ان پی ببرند(حتما خواهی گفت شاشیدن روی پای چپ و راست که ..منظور احکام دین .از جمله قصاص و حق زنان و . ) این شد که عکس امام را در ماه دیدند .منظور از تلویزیون مورد نظر همان احزابی هستند که از دل خواست ملت در امده باشند و نه از دل دربار که هر روز مراسم ختنه سوران فرهاد را در مساجد و تلویزیون٫در اعیاد مختلف مذهبی جشن میگرفتند. جالب ه نه ؟
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۷
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
دم فیل را دیدی که یک شاعر ازادیخواه از عقیده و طرز فکرش در باره امام ٫ بر امده از خرافات شیعه بیان کرده .اما خود فیل را که اتفاقا شاه مملکت بود و صاحب قدرت و از اسب افتاد و دست نداشته حضرت عباس وسط زمین و زمان بدادش رسید را ندیدی؟
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۸
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
علاج تمام ان ۲۰۰ نمونه سردرد٫ خواندن درست تاریخ است .نه ان تاریخی که صرفا بدلیل اشتباهات و جنایات یک رژیم را ابلهان به حساب خوب بودن سیستم قبلی از تلویزیون من و تو نشان میدهند.ان چریک ساکن پاریس هم چه گفت و چه کرد را نمیدانم .اما در ارتباط با"... خردن"در همان تاریخ مد نظر بنده نمونه هایش موجود است. نطق تاریخی صدای انقلاب شما را شنیدم . و هم انتخاب یک مصدقی دو اتشه در عرصه سیاست به نخست وزیری
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۰
۶۴
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
از تو گنده تر اینجا زیاد داشتیم البته اسم خود را را زن زندگی آزادی نگذاشته بودند. دری وری ولی همان کلاه قدیمی است با رنگ تازه. اول برو فرق اسلام و اسلام سیاسی را یاد بگیر شاید قابل بدانم جواب بدهم. گرچه هرگز عادت پاسخ مستقیم را ندارم. به هیچ کسی اینجا نمیشود اعتماد کرد. دیروز هم گفتم. این سایت مملو از ابله نیست .ولی چنان دقیق جا گرفته که فکر میکنم یک لشگر عظیم هستند. ما بیش از ۲۰۰ نمونه سردرد داریم. عامل ۹۵ درصد آن کسانی مثل شما هستند. اگر قرار است یکی یکی جواب داد. روزی نیست که ۲۴ ساعته سردرد نداشته باشیم.ضمنا میدانی که شاعر انقلابی شما گفت پشیمانم. نه به شیوه چیریک ساکن پاریس "گو. خردم" ولی کم و بیش شباهت داشت. راستی چرا اینقدر تعارفی ؟
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۲
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
و همان فیل که به این امام پاسپورت دیپلمات ها را داد و مصونیت قضایی و سیاسی .و البته هزینه ایاب ذهاب .وقتی که تنبانش را بقول تو .. و گفت حالا چه کسی فرهاد است .زنش را به حجله یک امام دیگر در نجف فرستاد تا شاید از خشتک ان پیرمرد مرتجع . فرهادی در بیاورد که توان رام کردن این فرهاد را داشته باشد .
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۷
۲۴
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
خیلی بامزه است نه ؟ همه میگن ما نبودیم .مملکت و قدرت و صلاح و ثروت در دستانشان بود و چمدان ها را با پول دزدی بستند و در رفتند تازه میگوییم ما نبودیم و کجایی پدر ...پدری که وقتی دو تا سرباز هندی دست بند به دستان پدرش زدند و با تی پا به جزیره ادم خواران پرتاب شد ٫ جرات نکرد به بدرغه پدرش ان کبیر شپش کش برود .یا ان پدری که با یک پِخ خمینی چمدان بست و ۳۵ ملیون فرزندانش را با فرهاد امام تنها گذاشت و به مرخصی رفت
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۵
۶۴
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
2:بامزه تر از همه سخن این آقا شاعر سیاوش کسرایی در میان دانشجوها تهران. ترسی از امام نداشته باشید،من رساله او را خوانده.پر از تزها ضد امپریالیستی میباشد. آن زمان همه هاج و واج کجا رساله امام را خوانده. تا گزارش سیاوش کسرایی را در روزنامه جمعه به سردبیری شاملو خواندیم. "من به دیدار امام رفتم. چه چشمها با نفوذ و پر قدرت. اصلا قادر نبودم در چشمانش نگاه کنم. " دوزاری ما افتاد. کتاب چشمانش عصر بزرگ علوی را زیاد خوانده بود. البته در رمان قصه یک چپی ساکن پاریس است که عاشق چشمان یک زیبارو روسی شده بود.تا باباش به پاریس آمد و این زن روسی را از دست پسر بیرون آورد.ولی چشم امام و آقای سیاوش کسرایی ؟ چه چیزها امروز درک میکنیم. البته منصف هم باید بود.مجاهدین خلیی زودتر طلاق گرفتند. اگر امام اینقدر تنگ نظر نبود این ها را در قدرت شرکت میداد. امروز ما سپاه پاسداران نداشتیم. سپاه چیریک مجاهد داشتیم. مسعود رجوی رهیس سپاه. مریم سخنگو. یک شغلی هم به فرخ. تا سرش بی کلاه نماند. و امروز میگفتیم. آقازاده . مسعود .و فرخ. محل سکونت هم که اینوری چه انوری وسط امپریالیست
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۲
۶۴
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
1:این چیزها را میبینند ولی هنوز هم نه شیخ نه شاه میگویند. نه شیخ اینها ولی از زمانی شروع شد. که امام نکبت از دم همه را سه طلاقه کرد.همه خود را در نقش فرهاد میدیدند و امام را شیرین. تا امام این شیرین ریش دار شرت را پاهین کشید و گفت .حالا چه کسی فرهاد است ؟ شاید بد نباشد چند عدد از قبیله pirzan e irani را هم نقل قول کنیم. همه هم امروز میگوید ما نبودیم. جلال ال احمد " اگر کسی دنیا را نجات دهد این سید است". احسان طبری محقق و نویسنده و تاریخ دان چپ ما ."سده ۱۵ هجری آغاز اسلام انقلابی و قیام مستضعفان بر ضد استثمار به رهبری امام خمینی میباشد" . حتما میباید اسم نکبت امام را هم میآورد". فرخ مولا نگردار خودمان " حضرت آقا خلخالی تا میتوانید از این حشرهها امپریالیست اعدام کنید." با حشره امپریالیست منظور افسران نیرو هواهی بود - توده و چیریک. سال ۶۱ " حضرت آقا خلخالی کاندید ما برای ریاست جمهوری است.به خاطر سوابق درخشان ضد امپریالیستی ". بیانه مشترک حزب توده و چیریکها فداهی خلق.
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۹