چهره زلنسکی هنگام شنیدن گاف بایدن از اینکه او را پوتین نامید

۱) امروز صبح، سایت‌های خبری اینترنتی خارکف (که همچنان روس‌زبان هستند)، این مساله رو با این دو تیتر به‌روسی نوشته بودن؛ "بایدن اشتباهی، رشته‌ی کلام را به پوتین سپرد!" - "بایدن به‌طور تصادفی‌، زلنسکی را رییس‌جمهور روسیه معرفی‌ کرد!". / - صحبت بنده؛ حالا این بحث به‌کنار، اما مسله‌ی اصلی‌، چهره و صدای پودر‌کشیده‌ی معتاد این شخص هست، که کاملا هم پیداست که با سمت چپ بینی‌ش، پودر استنشاق می‌کنه، و کاملا تکیده شده، و اصلا معلوم نیست که با این اوضاع اعتیادش، بتونه ۲ سال دیگه هم زنده بمونه ؟!. - وای به‌حال کشوری که پرزیدنیت‌ش معتاد هست، و ده‌ها میلیون شهروندش هم دو سال و نیم هست که مفت‌خور و سربار کشورهای جهان اول هستند. - من دل‌م برای تمام سال‌های جوانیم، که این‌جا با جون و دل، در زمینه‌های تحصیلی‌، دانش‌گاهی‌، کاری، زندگی‌ متاهلی و امثل آن داشتم می‌سوزه (و براش ارزش قایلم)، که اگر دل‌م نمی‌سوخت، من هم مثل خیلی‌های دیگه، این‌جا رو ترک می‌کردم. (ادامه. ~

۲) چند روز پیش، با یکی‌ از همسایه‌های سابق‌ام -(که در طی‌ سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹)، چهاردیواری‌هامون در یک خانه‌ی پنلی‌بتونی‌ ۹طبقه بود-، تلفنی صحبت می‌کردم. - ایشان گفت که فلان زوج که بازاری و پول‌دار بودن و در همین طبقه‌ی پنجم ما، آپارتمان سه‌اتاقه داشتن رو یادته؟، گفتم بله، - گفت آقاهه چند سال پیش فوت شد، اموال‌ش رسید با خانم‌ش (که خود این خانم هم پول‌دار هست، و مغازه‌ی فروش پالتوهای پوست زنانه در بازار داشت)، - بعد دو سال و نیم پیش، خانمه از اینجا -مثل یک جنگ‌زده- رفت سوییس!!!، - حالا در وایبر که باهم صحبت می‌کنیم، از کیفیت زندگی‌ و مواد‌غذایی سوییس، مات‌ش برده!، می‌گه با اینکه در خارکف، همیشه مواد‌ خوراکی گرون می‌خریده، اما در سوییس، کیفیت بقدری بالاست، که در عمر‌ش به این خوشمزگی چیزی نخورده بوده!. - من (نگارنده) در جواب گفتم؛ نوش جون‌ش، فقط امیدوارم که پس از چند ماه دیگه، نندازن‌ش بیرون که دوباره برگرده اینجا! به این دیوانه‌خانه!.

۲) چند روز پیش، با یکی‌ از همسایه‌های سابق‌ام -(که در طی‌ سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹)، چهاردیواری‌هامون در یک خانه‌ی پنلی‌بتونی‌ ۹طبقه بود-، تلفنی صحبت می‌کردم. - ایشان گفت که فلان زوج که بازاری و پول‌دار بودن و در همین طبقه‌ی پنجم ما، آپارتمان سه‌اتاقه داشتن رو یادته؟، گفتم بله، - گفت آقاهه چند سال پیش فوت شد، اموال‌ش رسید با خانم‌ش (که خود این خانم هم پول‌دار هست، و مغازه‌ی فروش پالتوهای پوست زنانه در بازار داشت)، - بعد دو سال و نیم پیش، خانمه از اینجا -مثل یک جنگ‌زده- رفت سوییس!!!، - حالا در وایبر که باهم صحبت می‌کنیم، از کیفیت زندگی‌ و مواد‌غذایی سوییس، مات‌ش برده!، می‌گه با اینکه در خارکف، همیشه مواد‌ خوراکی گرون می‌خریده، اما در سوییس، کیفیت بقدری بالاست، که در عمر‌ش به این خوشمزگی چیزی نخورده بوده!. - من (نگارنده) در جواب گفتم؛ نوش جون‌ش، فقط امیدوارم که پس از چند ماه دیگه، نندازن‌ش بیرون که دوباره برگرده اینجا! به این دیوانه‌خانه!.

۱) امروز صبح، سایت‌های خبری اینترنتی خارکف (که همچنان روس‌زبان هستند)، این مساله رو با این دو تیتر به‌روسی نوشته بودن؛ "بایدن اشتباهی، رشته‌ی کلام را به پوتین سپرد!" - "بایدن به‌طور تصادفی‌، زلنسکی را رییس‌جمهور روسیه معرفی‌ کرد!". / - صحبت بنده؛ حالا این بحث به‌کنار، اما مسله‌ی اصلی‌، چهره و صدای پودر‌کشیده‌ی معتاد این شخص هست، که کاملا هم پیداست که با سمت چپ بینی‌ش، پودر استنشاق می‌کنه، و کاملا تکیده شده، و اصلا معلوم نیست که با این اوضاع اعتیادش، بتونه ۲ سال دیگه هم زنده بمونه ؟!. - وای به‌حال کشوری که پرزیدنیت‌ش معتاد هست، و ده‌ها میلیون شهروندش هم دو سال و نیم هست که مفت‌خور و سربار کشورهای جهان اول هستند. - من دل‌م برای تمام سال‌های جوانیم، که این‌جا با جون و دل، در زمینه‌های تحصیلی‌، دانش‌گاهی‌، کاری، زندگی‌ متاهلی و امثل آن داشتم می‌سوزه (و براش ارزش قایلم)، که اگر دل‌م نمی‌سوخت، من هم مثل خیلی‌های دیگه، این‌جا رو ترک می‌کردم. (ادامه. ~

۱) امروز صبح، سایت‌های خبری اینترنتی خارکف (که همچنان روس‌زبان هستند)، این مساله رو با این دو تیتر به‌روسی نوشته بودن؛ "بایدن اشتباهی، رشته‌ی کلام را به پوتین سپرد!" - "بایدن به‌طور تصادفی‌، زلنسکی را رییس‌جمهور روسیه معرفی‌ کرد!". / - صحبت بنده؛ حالا این بحث به‌کنار، اما مسله‌ی اصلی‌، چهره و صدای پودر‌کشیده‌ی معتاد این شخص هست، که کاملا هم پیداست که با سمت چپ بینی‌ش، پودر استنشاق می‌کنه، و کاملا تکیده شده، و اصلا معلوم نیست که با این اوضاع اعتیادش، بتونه ۲ سال دیگه هم زنده بمونه ؟!. - وای به‌حال کشوری که پرزیدنیت‌ش معتاد هست، و ده‌ها میلیون شهروندش هم دو سال و نیم هست که مفت‌خور و سربار کشورهای جهان اول هستند. - من دل‌م برای تمام سال‌های جوانیم، که این‌جا با جون و دل، در زمینه‌های تحصیلی‌، دانش‌گاهی‌، کاری، زندگی‌ متاهلی و امثل آن داشتم می‌سوزه (و براش ارزش قایلم)، که اگر دل‌م نمی‌سوخت، من هم مثل خیلی‌های دیگه، این‌جا رو ترک می‌کردم. (ادامه. ~

۲) چند روز پیش، با یکی‌ از همسایه‌های سابق‌ام -(که در طی‌ سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹)، چهاردیواری‌هامون در یک خانه‌ی پنلی‌بتونی‌ ۹طبقه بود-، تلفنی صحبت می‌کردم. - ایشان گفت که فلان زوج که بازاری و پول‌دار بودن و در همین طبقه‌ی پنجم ما، آپارتمان سه‌اتاقه داشتن رو یادته؟، گفتم بله، - گفت آقاهه چند سال پیش فوت شد، اموال‌ش رسید با خانم‌ش (که خود این خانم هم پول‌دار هست، و مغازه‌ی فروش پالتوهای پوست زنانه در بازار داشت)، - بعد دو سال و نیم پیش، خانمه از اینجا -مثل یک جنگ‌زده- رفت سوییس!!!، - حالا در وایبر که باهم صحبت می‌کنیم، از کیفیت زندگی‌ و مواد‌غذایی سوییس، مات‌ش برده!، می‌گه با اینکه در خارکف، همیشه مواد‌ خوراکی گرون می‌خریده، اما در سوییس، کیفیت بقدری بالاست، که در عمر‌ش به این خوشمزگی چیزی نخورده بوده!. - من (نگارنده) در جواب گفتم؛ نوش جون‌ش، فقط امیدوارم که پس از چند ماه دیگه، نندازن‌ش بیرون که دوباره برگرده اینجا! به این دیوانه‌خانه!.

۱) امروز صبح، سایت‌های خبری اینترنتی خارکف (که همچنان روس‌زبان هستند)، این مساله رو با این دو تیتر به‌روسی نوشته بودن؛ "بایدن اشتباهی، رشته‌ی کلام را به پوتین سپرد!" - "بایدن به‌طور تصادفی‌، زلنسکی را رییس‌جمهور روسیه معرفی‌ کرد!". / - صحبت بنده؛ حالا این بحث به‌کنار، اما مسله‌ی اصلی‌، چهره و صدای پودر‌کشیده‌ی معتاد این شخص هست، که کاملا هم پیداست که با سمت چپ بینی‌ش، پودر استنشاق می‌کنه، و کاملا تکیده شده، و اصلا معلوم نیست که با این اوضاع اعتیادش، بتونه ۲ سال دیگه هم زنده بمونه ؟!. - وای به‌حال کشوری که پرزیدنیت‌ش معتاد هست، و ده‌ها میلیون شهروندش هم دو سال و نیم هست که مفت‌خور و سربار کشورهای جهان اول هستند. - من دل‌م برای تمام سال‌های جوانیم، که این‌جا با جون و دل، در زمینه‌های تحصیلی‌، دانش‌گاهی‌، کاری، زندگی‌ متاهلی و امثل آن داشتم می‌سوزه (و براش ارزش قایلم)، که اگر دل‌م نمی‌سوخت، من هم مثل خیلی‌های دیگه، این‌جا رو ترک می‌کردم. (ادامه. ~

۲) چند روز پیش، با یکی‌ از همسایه‌های سابق‌ام -(که در طی‌ سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹)، چهاردیواری‌هامون در یک خانه‌ی پنلی‌بتونی‌ ۹طبقه بود-، تلفنی صحبت می‌کردم. - ایشان گفت که فلان زوج که بازاری و پول‌دار بودن و در همین طبقه‌ی پنجم ما، آپارتمان سه‌اتاقه داشتن رو یادته؟، گفتم بله، - گفت آقاهه چند سال پیش فوت شد، اموال‌ش رسید با خانم‌ش (که خود این خانم هم پول‌دار هست، و مغازه‌ی فروش پالتوهای پوست زنانه در بازار داشت)، - بعد دو سال و نیم پیش، خانمه از اینجا -مثل یک جنگ‌زده- رفت سوییس!!!، - حالا در وایبر که باهم صحبت می‌کنیم، از کیفیت زندگی‌ و مواد‌غذایی سوییس، مات‌ش برده!، می‌گه با اینکه در خارکف، همیشه مواد‌ خوراکی گرون می‌خریده، اما در سوییس، کیفیت بقدری بالاست، که در عمر‌ش به این خوشمزگی چیزی نخورده بوده!. - من (نگارنده) در جواب گفتم؛ نوش جون‌ش، فقط امیدوارم که پس از چند ماه دیگه، نندازن‌ش بیرون که دوباره برگرده اینجا! به این دیوانه‌خانه!.

۱) امروز صبح، سایت‌های خبری اینترنتی خارکف (که همچنان روس‌زبان هستند)، این مساله رو با این دو تیتر به‌روسی نوشته بودن؛ "بایدن اشتباهی، رشته‌ی کلام را به پوتین سپرد!" - "بایدن به‌طور تصادفی‌، زلنسکی را رییس‌جمهور روسیه معرفی‌ کرد!". / - صحبت بنده؛ حالا این بحث به‌کنار، اما مسله‌ی اصلی‌، چهره و صدای پودر‌کشیده‌ی معتاد این شخص هست، که کاملا هم پیداست که با سمت چپ بینی‌ش، پودر استنشاق می‌کنه، و کاملا تکیده شده، و اصلا معلوم نیست که با این اوضاع اعتیادش، بتونه ۲ سال دیگه هم زنده بمونه ؟!. - وای به‌حال کشوری که پرزیدنیت‌ش معتاد هست، و ده‌ها میلیون شهروندش هم دو سال و نیم هست که مفت‌خور و سربار کشورهای جهان اول هستند. - من دل‌م برای تمام سال‌های جوانیم، که این‌جا با جون و دل، در زمینه‌های تحصیلی‌، دانش‌گاهی‌، کاری، زندگی‌ متاهلی و امثل آن داشتم می‌سوزه (و براش ارزش قایلم)، که اگر دل‌م نمی‌سوخت، من هم مثل خیلی‌های دیگه، این‌جا رو ترک می‌کردم. (ادامه. ~

۲) چند روز پیش، با یکی‌ از همسایه‌های سابق‌ام -(که در طی‌ سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹)، چهاردیواری‌هامون در یک خانه‌ی پنلی‌بتونی‌ ۹طبقه بود-، تلفنی صحبت می‌کردم. - ایشان گفت که فلان زوج که بازاری و پول‌دار بودن و در همین طبقه‌ی پنجم ما، آپارتمان سه‌اتاقه داشتن رو یادته؟، گفتم بله، - گفت آقاهه چند سال پیش فوت شد، اموال‌ش رسید با خانم‌ش (که خود این خانم هم پول‌دار هست، و مغازه‌ی فروش پالتوهای پوست زنانه در بازار داشت)، - بعد دو سال و نیم پیش، خانمه از اینجا -مثل یک جنگ‌زده- رفت سوییس!!!، - حالا در وایبر که باهم صحبت می‌کنیم، از کیفیت زندگی‌ و مواد‌غذایی سوییس، مات‌ش برده!، می‌گه با اینکه در خارکف، همیشه مواد‌ خوراکی گرون می‌خریده، اما در سوییس، کیفیت بقدری بالاست، که در عمر‌ش به این خوشمزگی چیزی نخورده بوده!. - من (نگارنده) در جواب گفتم؛ نوش جون‌ش، فقط امیدوارم که پس از چند ماه دیگه، نندازن‌ش بیرون که دوباره برگرده اینجا! به این دیوانه‌خانه!.