گئورگی گولسیانی: عاشق مردم ایران هستم، علاوه بر مردم کشورم مقابل آنها هم مسئولم
رأی دهید
میگوید هیچ چیز در فوتبال قابل پیشبینی نیست اما هشت سال پیش که به پیشنهاد امیر قلعهنویی جواب مثبت داد و راهی ایران شد، احتمالا در دورترین رویاهایش هم نمیدید که این کشور این قدر برایش «آمد داشته باشد.»
گئورگی گولسیانی حالا بهترین گلزن خارجی پرسپولیس است. دو بار پیاپی با این تیم قهرمان لیگ شده و گل قهرمانی فصل گذشته قرمزها را هم خودش زد. ده سال بازی در دینامو تفلیس، بهترین باشگاه گرجستان، برایش بازی ملی به همراه نداشت، اما از پرسپولیس به تیم ملی کشورش رسید.
او در ۳۳ سالگی اولین بازی ملیاش را انجام داد و حالا تنها بازیکن تاریخ لیگ فوتبال ایران است که تجربه بازی جام ملتهای اروپا را دارد. مدافع باهوش و خوش قامت پرسپولیس در کمپ تمرینی تیم ملی گرجستان در جنوب شهر اسن آلمان در مصاحبهای اختصاصی به سئوالات بیبیسی فارسی پاسخ داد.
ده سال در دینامو تفلیس، بهترین باشگاه گرجستان، بازی میکردی، اما نتوانستی برای تیم ملی بازی کنی. قبلا شده بود که به تیم ملی گرجستان نزدیک بشوی؟
وقتی در بهترین باشگاه گرجستان بازی میکنید و کاپیتانش میشوید، بلندپروازی بعدییتان بازی در تیم ملی است، اما متاسفانه به دلایلی، مثلا شاید برای این که امکان بازی نبود، من را دعوت نکردند. هرگز برای بازی در تیمهای زیر ۱۷ سال، زیر ۱۹ سال و زیر ۲۱ سال هم دعوت نشدم.
فقط یک بار وقتی ۲۵ ساله بودم دعوت شدم، اما بازی نکردم. اما شانس من در ۳۲ سالگی از راه رسید. به خاطر عملکرد خوبم در ایران و در پرسپولیس. برای همین از این باشگاه و تمام مربیانی که داشتم ممنوم که به من برای بهتر شدن کیفیت و شخصیتم کمک کردند.
چطوری سر و کارت به ایران افتاد؟
در فوتبال نمیتوان چیزی را پیشبینی کرد. چیز زیادی در مورد ایران نمیدانستم و مشغول بازی در تیم خودم بودم. یک روز به من گفته شد که یک مربی معروف برای دیدن بازی من آمده است که امیر قلعهنویی بود و میخواست من را به ذوب آهن بیاورد. آن پیشنهاد در آن زمان برایم جالب بود. به اصفهان پرواز کردم و کیفیت همه چیز را چک کردم. متوجه شدم که او یک مربی جدی است با برنامهای جدی. مسیر من در ایران این گونه آغاز شد؛ هفت سال پیش در ذوبآهن.
فصل گذشته قهرمان ایران شدی، گل قهرمانی پرسپولیس را زدی و برای اولین بار به تیم ملی گرجستان دعوت شدی و حالا هم در یورو ۲۰۲۴ هستی، خودت توقع چنین دستاوردی را داشتی؟
نه، من واقعگرا هستم، هر چند که عاشق کار کردن هم هستم. میخواهم پیشرفت کنم و بهترین عملکرد را داشته باشم. تمام افرادی که مرا از نزدیک میشناسند، این را قبول دارند. امیدوار بودم که در تیم ملی بازی کنم و هر کاری برای این کار انجام دهم . شما میدانید که بازیکنان زیادی در پست من هستند که بعضی از آنها در سریآ ایتالیا و در تیمهای مختلف اروپایی بازی میکنند.
اما دعوت شدم به دلیل این که عملکرد من در پرسپولیس خوب بود. من دو بار قهرمان لیگ شدم، قهرمان جام حذفی شدم و گلهای زیادی زدم. البته این موفقیت تیمی است نه فقط من. شاید شما ندانید اما ما در پرسپولیس فضای فوقالعادهای داریم، تیم خیلی خوبی داریم. اشتیاق تیم فوقالعاده است و من هرگز چنین فضایی را در زندگی تجربه نکرده بودم. عاشق این فضا و این تیم هستم.
گل آخری که زدی و باعث قهرمانی پرسپولیس شد، جنجالی شد. به نظر خودت آفساید بود؟
قبل از این که خیلی شفاف به شما بگویم آفساید بود یا نه، باید بگویم که این کار بازبینی ویدئویی است. از نظر من آن گل آفساید بود، ولی این برای نتیجهگیری صد در صدی کافی نیست. مشکل نبودن کمک داور ویدئویی باید هرچه زودتر حل شود. اما باید چیزی را بگویم که واقعا به آن معتقدم، ما بهترین تیم ایران بودیم. یکی میگوید آفساید بود، یکی دیگر نه. اما ما سزاوار قهرمانی بودیم... داورها هم انسان هستند و اشتباه میکنند و این بخشی از فوتبال است.
هفت سال در بالاترین سطح فوتبال ایران بازی کردی و مقابل خیلی از بازیکنان به زمین رفتهای. به نظرت کدام یک از این بازیکنان چه کسانی که کنارشان بازی کردهای و چه کسانی که مقابلشان بودهای، توانایی بازی در مسابقات یورو را دارند؟
تمام همتیمیهای من میتوانند در یورو بازی کنند، چون بازیکنان خیلی خوبی هستند. برای مثال علیرضا بیرانوند، بهترین دروازهبانی است که من در زندگیام دیدهام. بازیکنان زیادی هستند اما نمیخواهم از آنها نام ببرم.
خطرناکترین مهاجمی که جلویش بازی کردی و بیشتر از همه اذیتت کرد، چه کسی بود؟
من خیلی برای یک بازیکن که او هم خارجی است، احترام قائلم. شاید بیشتر از ده سال جلوی من بازی کرده است. نام او شیمبا و برزیلی است. بازیکنی حرفهای و فوقالعاده. ما مهاجمان ایرانی خوبی هم داریم، مثل شهریار مغانلو و عیسی آلکثیر.
زندگی در ایران برایت چگونه بود؟ چه چیزهایی مشابه گرجستان بود و چه چیزهایی فرق میکرد؟
هفت سال زندگی به عنوان گرجستانی در ایران برایم سفری بزرگ بود. این سفر پر از داستانهای زیبا و همین طور سخت بود. راستش را بخواهید آسان نبود. این دو فرهنگ کاملا متفاوت است... اول از همه ندانستن زبان است. شما در تاکسی مینشینید و به شما میگویند «خوبی؟ خسته نباشی! قربون شما. قابل نداره.» من معنی قابل نداره را پرسیدم و به من گفتند یعنی مهمان من باش. این یعنی بروم بیرون و نیازی نیست پول بدهم و بگویم مرسی آقا.
اما بعدش میگفتند، صبر کن! کجا میری؟. این چیزها خیلی بامزه است. من عاشق مردم هستم. آنها با من هستند. به من پیغامهای گرمی میدهند. الان من در یورو هستم و احساس میکنم خیلی از آنها حامی من هستند. حالا دیگر نه تنها مقابل کشورم که مقابل آنها هم مسئول هستم. واقعا به من اعتقاد دارند و میگویند: «گئورگی لطفا گل بزن. موفق باشی.»
اگر بخواهی خودت را با مدافعان حاضر در یورو ۲۰۲۴ مقایسه کنی، کدامشان را از نظر شیوه بازی به خودت نزدیکتر میدانی؟
نمیدانم، من شیوه خودم را دارم. مزایا و معایب خودم را. میتوانم بگویم که الان بازیکن باتجربهای هستم و اگر شانسی داشته باشم از آن استفاده میکنم. روی کرنرها یا ضربات آزاد. در بازی قبلی (گرجستان مقابل ترکیه) احساس میکردم که اگر در زمین بودم، میتوانستم کاری برای تیمم انجام دهم، مثل کاری که برای پرسپولیس کردم.
این اولین تورنمنت مهم (یورو و جام جهانی) برای تو و مردم گرجستان است. از این تجربه بگو؟
قابل توضیح نیست. این لحظهای فوقالعاده برای تاریخ ماست. راهیابی به یورو برای ما خیلی سخت بود. لیگ ملتهای اروپا برای ما شانسی برای انتخاب شدن بود. چون قبلا ما با آلمان، اسپانیا یا اسکاتلند و خیلی تیمهای قوی دیگر بازی نکرده بودیم و شکست دادن آنها برایمان سخت بود. حالا ما در بازی اول با ترکیه بازی کردیم. همه دنیا مسابقه را دیدند و گرچه باختیم، اما میتوانستیم آن تیم را ببریم. ما یک تیم جوان و خیلی با استعداد داریم. به نظر من آینده خوبی پیش روی نسل ماست.
و قدم بعدی؟
نمیدانم. نمیتوان سئوالهایی این گونه را از فوتبالیستها پرسید. چون هرگز نمیدانی که در آینده چه اتفاقی میافتد. وقتی ۲۵ سالم بود، اصلا فکر نمیکردم که هفت سال بروم ایران و آنجا دو بار پیاپی قهرمان بشوم. نمیدانم، شاید قرارداد را تمدید کنم؛ شاید به تیم یا کشور دیگری بروم و شاید هم فوتبال را کنار بگذارم.
معتقدی که آینده قابل پیشبینی نیست، آرزوی بعدیات چیست و خودت را دوست داری کجا ببینی؟
در سن من سخت است که مثلا رویای بازی در رئال مادرید را داشته باشی. باید واقعبین بود و رویای من فقط این است که یک قدم از نظر سطحی و کیفی بالاتر بروم. نمیدانم، اگر تا آخر حرفهام هم در پرسپولیس بمانم، خیلی خوشحال خواهم شد. میخواهم خودم را بالاتر بکشم.
گئورگی، هفت سال در ایران زندگی کردهای، میخواهم تجربه این سالها را در چند جمله به فارسی به من بگویی.
فارسی زبان خیلی قشنگی است. من ایران را خیلی دوست دارم. غذای ایرانی را خیلی دوست دارم، مخصوصا قرمهسبزی را. کلا ایران فوتبال را دوست دارد. من خیلی ایرانیها را دیدهام، مثلا پرتغال بودم، آنجا (یک) ایرانی آمد و گفت: «چه خبر؟ خوبی؟ قربان شما. پرسپولیس را دوست داریم.»
ببخشید که من فارسی خیلی خوب صحبت نمیکنم، اما میخواهم یاد بگیرم. اگر من خوب یاد بگیرم، یک سال دیگر که شما اینجا بیایید و با من مصاحبه کنید، قول میدهم که بعد از یک سال با شما فارسی صحبت کنم.