کارگردان متهم به تجاوز دوباره محاکمه میشود
رأی دهید
به گزارش اعتمادآنلاین، این کارگردان جوان با همکاری زنی که مربی بچهها بود، دختران نوجوان را به بهانه بازیگر شدن به خلوت خود میکشاند. دادگاه کیفری استان تهران اتهام این متهم مبنی بر تجاوز را محرز تشخیص داده و مرد کارگردان را به اعدام محکوم کرده بود، اما دیوان عالی کشور رأی صادره را نقض کرد و خواستار محاکمه مجدد متهم در شعبه همعرض شد.
این پرونده یک سال و نیم قبل با شکایت دختری نوجوان به جریان افتاد. این دختر 15 ساله در تشریح جزئیات ماجرا گفت: مربی جوان میگفت یک کارگردان سرشناس را میشناسد که مدعی است میتواند رذایل اخلاقی و شیاطین را از انسانها دور و روح را پاک کند. من که تحت تأثیر حرفهای خانم مربی قرار گرفته بودم خواستم با کارگردان سرشناس ملاقات کنم. برای ملاقات به خانه او در شمال تهران رفتم. در خانه مرد کارگردان که حدوداً 50 ساله بود، نشستیم. مربی گفت تو دختر جوانی هستی و روحت هنوز پاک است و میتواند شیطان را از تو دور کرد. بعد مربی از اتاق بیرون رفت و مرد کارگردان از من خواست لباسهایم را دربیاورم. او به من تعرض کرد و خواست در این باره با کسی صحبت نکنم. خیلی حالم بد بود. شب که مادرم به خانه آمد موضوع را برای او تعریف کردم.
پس از این شکایت بود که مأموران چند دختر نوجوان دیگر را هم شناسایی کردند که توسط مرد کارگردان مورد تعرض قرار گرفته بود. آنها گفتند خانم مربی قول بازیگر شدن داده و آنها را پیش مردی برده که مدعی است کارگردان و تهیهکننده است.
روایت تکاندهندهای که این دختران برای پلیس تعریف کردند نشان میداد مربی خانم با مرد کارگردان همدست است.
با شناسایی خانم مربی، او بازداشت شد و نشانی مرد کارگردان را هم به مأموران داد. بعد از بازداشت هر دو متهم، تحقیقات از آنها آغاز و پرونده برای رسیدگی به شعبه 6 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهمان اتهامات خود را انکار کردند، اما شکات ادعای خود را دوباره مطرح کردند.
در این جلسه یکی از دختران نوجوان گفت: وقتی برای اولین ملاقات به خانه کارگردان میانسال رفتم او حرفهای عجیبی زد. او میگفت برای اینکه شیاطین را از من دور کند لازم است لباسهایم را درآورم. من که از شنیدن این حرف تعجب کرده بودم از اتاق بیرون آمدم و به خانم مربی پناه بردم، اما خانم مربی گفت خودش هم برای اینکه از پلیدیها پاک شود چنین کاری را کرده و هیچ مشکلی وجود ندارد. من که فریب حرفهای خانم مربی را خورده بودم، تسلیم خواسته شوم مرد کارگردان شدم.
هرچند هر دو متهم مدعی بودند کاری نکردهاند اما دادگاه بر اساس مدارک موجود در پرونده رأی بر اعدام کارگردان اغفالگر داد و خانم مربی هم به زندان محکوم شد.
متهمان به رأی صادره اعتراض کردند و مدعی شدند نباید محکوم میشدند. دیوان عالی کشور بعد از بررسی دقیق پرونده رأی صادره را نقض کرد و پرونده را برای رسیدگی مجدد به شعبه همعرض ارسال کرد. به این ترتیب دو متهم بار دیگر پای میز محاکمه میروند.
دیدگاه خوانندگان
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۱) چرا اسم این مثلا کارگردان کثیف رو نمیگن؟ - ۲) این دخترها هم که قربانی این نا-انسان و آن مربی زن کثیف شدن، خودشان هم گاگول تشریف داشتن، که تا این حد، گول خوردن! (یارو گفته لخت شو تا شیطان رو از بدنت بیرون کنم!) - ۳) انتهای دههی هفتاد در ایران، که امور گرافیکی انجام میدادم، چند پوستر برای فیلمهای کوتاه انجمن سینمای جوان طراحی کردم، برای یک عکاس هم امور گرافیکیش رو انجام میدادم، از اینرو با بچههای سینما صحبت داشتم. - این مساله که یک زنی برای کارگردانی، دختر جور کنه، واقعا در سینمای ایران بوده و هست، یعنی آن زن، نقش رو ایفا میکنه. - در همهجای دنیا، وقتی صحبت از فیلم و سینما بهمیان مییاد، هستند بازیگران دختر و زنی، که به اصطلاح، از طریق رختخواب کارگردان یا تهیهکننده، به جایگاه بازیگری رسیدن، اما در ایران، این مسایل انحرافی خیلی غلیظ-تر و تابلوتر هست. - ۴) بهار و تابستان ۱۳۸۰ (یکسال قبل از مهاجرت به اینجا)، در یک دفتر سینمایی، میز اجاره میکردم و طراحی گرافیکی انجام میدادم --- ~ (ادامه....)
چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۱
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۲) از بین عوامل سینما، گاهی افرادی مشهور و همچنین عوامل پشت صحنهی سینما میآمدند آنجا ~ (یکی از بهترین خاطراتم، دیدار با جناب حمید خان جبلی بود، که چقدر این انسان بزرگ، روح هنرمند و پاکی دارد، هم در بازیگری، هم در نویسندگی، هم در عکاسی، و هم بهویژه، صدایی که برای کلاهقرمزی اختراع کرد، بهترین صداسازی در تاریخ هنرهای نمایشی ایران میباشد). --- و اما در بین این اهالی سینما، بودند افرادی که پاک نبودند. روزی یکی از فیلمبردارها (که حداقل پنجاه سال سن داشت) آمد به آن دفتر سینمایی. در اتاق دیگری از آن دفتر، آتلیهی ظهور عکس سیاه و سفید هم بود. یک خانمی که عکاس و فیلمبردار مطبوعاتی بود نیز، آنروز آمده بود به آن دفتر. - فیلمبردار، تا این خانم را دید (که روسریاش را نصفهنیمه در گرمای هوا بهسر دارد)، مثل آدمی که تا بهحال زن ندیده، افتاد دنبال اینکه چهجوری بتونه با این خانم رابطه برقرار کنه!، - بعد من گفتم که اینجا دفتر کار هست، این خانم هم حق دارد که بدون ایجاد مزاحمت برای ایشان به اینجا بیاید. فیلمبردار گفت، پسرجون، من همهجا دون رو میپاشم، تا بلاخره یکجا جواب بده!.
چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۴
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۲) از بین عوامل سینما، گاهی افرادی مشهور و همچنین عوامل پشت صحنهی سینما میآمدند آنجا ~ (یکی از بهترین خاطراتم، دیدار با جناب حمید خان جبلی بود، که چقدر این انسان بزرگ، روح هنرمند و پاکی دارد، هم در بازیگری، هم در نویسندگی، هم در عکاسی، و هم بهویژه، صدایی که برای کلاهقرمزی اختراع کرد، بهترین صداسازی در تاریخ هنرهای نمایشی ایران میباشد). --- و اما در بین این اهالی سینما، بودند افرادی که پاک نبودند. روزی یکی از فیلمبردارها (که حداقل پنجاه سال سن داشت) آمد به آن دفتر سینمایی. در اتاق دیگری از آن دفتر، آتلیهی ظهور عکس سیاه و سفید هم بود. یک خانمی که عکاس و فیلمبردار مطبوعاتی بود نیز، آنروز آمده بود به آن دفتر. - فیلمبردار، تا این خانم را دید (که روسریاش را نصفهنیمه در گرمای هوا بهسر دارد)، مثل آدمی که تا بهحال زن ندیده، افتاد دنبال اینکه چهجوری بتونه با این خانم رابطه برقرار کنه!، - بعد من گفتم که اینجا دفتر کار هست، این خانم هم حق دارد که بدون ایجاد مزاحمت برای ایشان به اینجا بیاید. فیلمبردار گفت، پسرجون، من همهجا دون رو میپاشم، تا بلاخره یکجا جواب بده!.
چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۴
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۱) چرا اسم این مثلا کارگردان کثیف رو نمیگن؟ - ۲) این دخترها هم که قربانی این نا-انسان و آن مربی زن کثیف شدن، خودشان هم گاگول تشریف داشتن، که تا این حد، گول خوردن! (یارو گفته لخت شو تا شیطان رو از بدنت بیرون کنم!) - ۳) انتهای دههی هفتاد در ایران، که امور گرافیکی انجام میدادم، چند پوستر برای فیلمهای کوتاه انجمن سینمای جوان طراحی کردم، برای یک عکاس هم امور گرافیکیش رو انجام میدادم، از اینرو با بچههای سینما صحبت داشتم. - این مساله که یک زنی برای کارگردانی، دختر جور کنه، واقعا در سینمای ایران بوده و هست، یعنی آن زن، نقش رو ایفا میکنه. - در همهجای دنیا، وقتی صحبت از فیلم و سینما بهمیان مییاد، هستند بازیگران دختر و زنی، که به اصطلاح، از طریق رختخواب کارگردان یا تهیهکننده، به جایگاه بازیگری رسیدن، اما در ایران، این مسایل انحرافی خیلی غلیظ-تر و تابلوتر هست. - ۴) بهار و تابستان ۱۳۸۰ (یکسال قبل از مهاجرت به اینجا)، در یک دفتر سینمایی، میز اجاره میکردم و طراحی گرافیکی انجام میدادم --- ~ (ادامه....)
چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۱
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۱) چرا اسم این مثلا کارگردان کثیف رو نمیگن؟ - ۲) این دخترها هم که قربانی این نا-انسان و آن مربی زن کثیف شدن، خودشان هم گاگول تشریف داشتن، که تا این حد، گول خوردن! (یارو گفته لخت شو تا شیطان رو از بدنت بیرون کنم!) - ۳) انتهای دههی هفتاد در ایران، که امور گرافیکی انجام میدادم، چند پوستر برای فیلمهای کوتاه انجمن سینمای جوان طراحی کردم، برای یک عکاس هم امور گرافیکیش رو انجام میدادم، از اینرو با بچههای سینما صحبت داشتم. - این مساله که یک زنی برای کارگردانی، دختر جور کنه، واقعا در سینمای ایران بوده و هست، یعنی آن زن، نقش رو ایفا میکنه. - در همهجای دنیا، وقتی صحبت از فیلم و سینما بهمیان مییاد، هستند بازیگران دختر و زنی، که به اصطلاح، از طریق رختخواب کارگردان یا تهیهکننده، به جایگاه بازیگری رسیدن، اما در ایران، این مسایل انحرافی خیلی غلیظ-تر و تابلوتر هست. - ۴) بهار و تابستان ۱۳۸۰ (یکسال قبل از مهاجرت به اینجا)، در یک دفتر سینمایی، میز اجاره میکردم و طراحی گرافیکی انجام میدادم --- ~ (ادامه....)
چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۱
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۲) از بین عوامل سینما، گاهی افرادی مشهور و همچنین عوامل پشت صحنهی سینما میآمدند آنجا ~ (یکی از بهترین خاطراتم، دیدار با جناب حمید خان جبلی بود، که چقدر این انسان بزرگ، روح هنرمند و پاکی دارد، هم در بازیگری، هم در نویسندگی، هم در عکاسی، و هم بهویژه، صدایی که برای کلاهقرمزی اختراع کرد، بهترین صداسازی در تاریخ هنرهای نمایشی ایران میباشد). --- و اما در بین این اهالی سینما، بودند افرادی که پاک نبودند. روزی یکی از فیلمبردارها (که حداقل پنجاه سال سن داشت) آمد به آن دفتر سینمایی. در اتاق دیگری از آن دفتر، آتلیهی ظهور عکس سیاه و سفید هم بود. یک خانمی که عکاس و فیلمبردار مطبوعاتی بود نیز، آنروز آمده بود به آن دفتر. - فیلمبردار، تا این خانم را دید (که روسریاش را نصفهنیمه در گرمای هوا بهسر دارد)، مثل آدمی که تا بهحال زن ندیده، افتاد دنبال اینکه چهجوری بتونه با این خانم رابطه برقرار کنه!، - بعد من گفتم که اینجا دفتر کار هست، این خانم هم حق دارد که بدون ایجاد مزاحمت برای ایشان به اینجا بیاید. فیلمبردار گفت، پسرجون، من همهجا دون رو میپاشم، تا بلاخره یکجا جواب بده!.
چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۴
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۲) از بین عوامل سینما، گاهی افرادی مشهور و همچنین عوامل پشت صحنهی سینما میآمدند آنجا ~ (یکی از بهترین خاطراتم، دیدار با جناب حمید خان جبلی بود، که چقدر این انسان بزرگ، روح هنرمند و پاکی دارد، هم در بازیگری، هم در نویسندگی، هم در عکاسی، و هم بهویژه، صدایی که برای کلاهقرمزی اختراع کرد، بهترین صداسازی در تاریخ هنرهای نمایشی ایران میباشد). --- و اما در بین این اهالی سینما، بودند افرادی که پاک نبودند. روزی یکی از فیلمبردارها (که حداقل پنجاه سال سن داشت) آمد به آن دفتر سینمایی. در اتاق دیگری از آن دفتر، آتلیهی ظهور عکس سیاه و سفید هم بود. یک خانمی که عکاس و فیلمبردار مطبوعاتی بود نیز، آنروز آمده بود به آن دفتر. - فیلمبردار، تا این خانم را دید (که روسریاش را نصفهنیمه در گرمای هوا بهسر دارد)، مثل آدمی که تا بهحال زن ندیده، افتاد دنبال اینکه چهجوری بتونه با این خانم رابطه برقرار کنه!، - بعد من گفتم که اینجا دفتر کار هست، این خانم هم حق دارد که بدون ایجاد مزاحمت برای ایشان به اینجا بیاید. فیلمبردار گفت، پسرجون، من همهجا دون رو میپاشم، تا بلاخره یکجا جواب بده!.
چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۴
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۱) چرا اسم این مثلا کارگردان کثیف رو نمیگن؟ - ۲) این دخترها هم که قربانی این نا-انسان و آن مربی زن کثیف شدن، خودشان هم گاگول تشریف داشتن، که تا این حد، گول خوردن! (یارو گفته لخت شو تا شیطان رو از بدنت بیرون کنم!) - ۳) انتهای دههی هفتاد در ایران، که امور گرافیکی انجام میدادم، چند پوستر برای فیلمهای کوتاه انجمن سینمای جوان طراحی کردم، برای یک عکاس هم امور گرافیکیش رو انجام میدادم، از اینرو با بچههای سینما صحبت داشتم. - این مساله که یک زنی برای کارگردانی، دختر جور کنه، واقعا در سینمای ایران بوده و هست، یعنی آن زن، نقش رو ایفا میکنه. - در همهجای دنیا، وقتی صحبت از فیلم و سینما بهمیان مییاد، هستند بازیگران دختر و زنی، که به اصطلاح، از طریق رختخواب کارگردان یا تهیهکننده، به جایگاه بازیگری رسیدن، اما در ایران، این مسایل انحرافی خیلی غلیظ-تر و تابلوتر هست. - ۴) بهار و تابستان ۱۳۸۰ (یکسال قبل از مهاجرت به اینجا)، در یک دفتر سینمایی، میز اجاره میکردم و طراحی گرافیکی انجام میدادم --- ~ (ادامه....)
چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۱
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۱) چرا اسم این مثلا کارگردان کثیف رو نمیگن؟ - ۲) این دخترها هم که قربانی این نا-انسان و آن مربی زن کثیف شدن، خودشان هم گاگول تشریف داشتن، که تا این حد، گول خوردن! (یارو گفته لخت شو تا شیطان رو از بدنت بیرون کنم!) - ۳) انتهای دههی هفتاد در ایران، که امور گرافیکی انجام میدادم، چند پوستر برای فیلمهای کوتاه انجمن سینمای جوان طراحی کردم، برای یک عکاس هم امور گرافیکیش رو انجام میدادم، از اینرو با بچههای سینما صحبت داشتم. - این مساله که یک زنی برای کارگردانی، دختر جور کنه، واقعا در سینمای ایران بوده و هست، یعنی آن زن، نقش رو ایفا میکنه. - در همهجای دنیا، وقتی صحبت از فیلم و سینما بهمیان مییاد، هستند بازیگران دختر و زنی، که به اصطلاح، از طریق رختخواب کارگردان یا تهیهکننده، به جایگاه بازیگری رسیدن، اما در ایران، این مسایل انحرافی خیلی غلیظ-تر و تابلوتر هست. - ۴) بهار و تابستان ۱۳۸۰ (یکسال قبل از مهاجرت به اینجا)، در یک دفتر سینمایی، میز اجاره میکردم و طراحی گرافیکی انجام میدادم --- ~ (ادامه....)
چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۱
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۲) از بین عوامل سینما، گاهی افرادی مشهور و همچنین عوامل پشت صحنهی سینما میآمدند آنجا ~ (یکی از بهترین خاطراتم، دیدار با جناب حمید خان جبلی بود، که چقدر این انسان بزرگ، روح هنرمند و پاکی دارد، هم در بازیگری، هم در نویسندگی، هم در عکاسی، و هم بهویژه، صدایی که برای کلاهقرمزی اختراع کرد، بهترین صداسازی در تاریخ هنرهای نمایشی ایران میباشد). --- و اما در بین این اهالی سینما، بودند افرادی که پاک نبودند. روزی یکی از فیلمبردارها (که حداقل پنجاه سال سن داشت) آمد به آن دفتر سینمایی. در اتاق دیگری از آن دفتر، آتلیهی ظهور عکس سیاه و سفید هم بود. یک خانمی که عکاس و فیلمبردار مطبوعاتی بود نیز، آنروز آمده بود به آن دفتر. - فیلمبردار، تا این خانم را دید (که روسریاش را نصفهنیمه در گرمای هوا بهسر دارد)، مثل آدمی که تا بهحال زن ندیده، افتاد دنبال اینکه چهجوری بتونه با این خانم رابطه برقرار کنه!، - بعد من گفتم که اینجا دفتر کار هست، این خانم هم حق دارد که بدون ایجاد مزاحمت برای ایشان به اینجا بیاید. فیلمبردار گفت، پسرجون، من همهجا دون رو میپاشم، تا بلاخره یکجا جواب بده!.
چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۴