شکست طرح منطقه‌ای حکومت ایران در چهار پایتخت عربی و در غزه

ایندیپندنت فارسی، بدیع یونس:
اگر واقع‌بینانه نگاه کنیم، می‌توانیم بگوییم که پروژه منطقه‌ای رژیم جمهوری اسلامی ایران در چهار پایتخت عربی (بغداد، دمشق، بیروت و صنعا) و حتی نوار غزه در حال فروپاشی و زوال است و تحولات اوضاع نشان می‌دهند که تهران در حال از دست دادن کلیه سرمایه‌گذاری‌هایش در منطقه است. تهران هدف از اعزام ناوهای هواپیمابر، زیردریایی‌های هسته‌ای و رزمناوهای واشینگتن به دریاهای اطراف مناطق تحت نفوذش را هم درک کرده است. بازگشت نظامی آمریکا به منطقه و تاکید بر اینکه ایالات متحده مانند چین و روسیه، خاورمیانه را همچنان در اولویت برنامه‌های راهبردی‌اش قرار می‌دهد، تحولی است که رژیم ایران عواقب جدی آن را به‌خوبی درک می‌کند.

تهران حضور گسترده و متنوع نظامی آمریکا در منطقه را مطالعه کرد و موازنه واقعی قدرت برایش روشن شد؛ به همین دلیل سعی کرد با عقب‌نشینی از مواضع تهدیدآمیزش، از قرار گرفتن قلمرو ایران در معرض هرگونه حمله‌ای مشابه حمله ریگان در سال ۱۹۸۷ جلوگیری کند.


رژیم جمهوری اسلامی ایران در عین حال، برای جبران ناتوانی‌اش در اعمال نفوذ مستقیم، با ارسال نامه‌ای به شورای امنیت سازمان ملل هرگونه مسئولیت در قبال آنچه را شبه‌نظامیان انجام می‌دهند، رد کرد. سپس، حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان، اعلام کرد که جناح‌های وابسته به «محور مقاومت» مستقل و آن‌گونه که خود مناسب می‌بینند، عمل می‌کنند. افزون بر آن، تهران مسئولیت داشتن در تهدیدهای شبه‌نظامیان عراقی از جمله هدف قرار دادن پایگاه نظامی موسوم به «برج۲۲» در اردن را که به کشته شدن سه نفر آمریکایی منجر شد، رد کرد.

رژیم جمهوری اسلامی ایران در تلاشی ناامیدانه برای اینکه واشینگتن را به تقسیم نفوذ در منطقه متقاعد کند، به گروه‌های نیابتی‌اش دستور می‌دهد تا آنچه را از نفوذ آن در منطقه باقی مانده است، حفظ کنند. با این حال، دستاوردهای رژیم جمهوری اسلامی ایران در لبنان و غزه به دلایل زیر با خطر جدی روبرو است:

    حزب‌الله شرایط تحمیل نامزدش برای سمت ریاست‌جمهوری در لبنان را از دست داد و نامزد مخالف در مجلس نمایندگان آرای بیشتری به دست آورد.

    حزب‌الله به‌رغم نفوذ بسیاری که در نهادهای مختلف سیاسی، نظامی و قضایی لبنان دارد، در رسیدگی به بحران‌های پولی، اقتصادی و اجتماعی این کشور با شکست مواجه شد.

     حزب‌الله در جنوب لبنان حمایت‌های مردمی از سیاست‌هایش را  از دست داد و جبهه‌ای را گشود که پای لبنان را به جنگی ویرانگر می‌کشاند.

    جنگ بی‌هدفی که حزب‌الله در جبهه جنوب به راه انداخت، افزون بر اینکه در کاهش میزان حمله اسرائیل به غزه تاثیری نداشت و برای فلسطین و لبنان سودی در پی ندارد، با مخالفت شدید مردم لبنان روبرو شد.

    سراسر نوار غزه ویران شده و ده‌ها هزار فلسطینی در حملات اسرائیل جانشان را از دست داده‌اند، حماس سلطه و قدرتش را از دست داده و کلیه نهادهای مربوط به دولت حماس در حال فروپاشی است.

    مقاومت فلسطین در غزه همه تجهیزات جنگی و دفاعی‌اش را از دست داده است، هرچند رهبران حماس و جهاد اسلامی همچنان به سر دادن شعارهای سیاسی ادامه می‌دهند.

    جنبش‌های حماس و جهاد اسلامی نتوانستند حمایت مردم فلسطین را جلب کنند. این دو سازمان نه فلسطین را به سمت صلح و آشتی سوق دادند و نه توانستند برای بیش از دو میلیون آواره فلسطینی غذا، دارو، سرپناه و چادر فراهم کنند.

    حماس و جهاد اسلامی که غزه و مردم آن را قربانی سیاست منطقه‌ای رژیم جمهوری اسلامی ایران کردند، نتوانستند فلسطینی‌ها را بر محور این سیاست گرد آورند. در نتیجه، تهران تمامی سرمایه‌گذاری‌اش در فلسطین را از دست داد.

از سوی دیگر، روسیه پس از وتو نکردن قطعنامه شماره ۲۷۲۲ شورای امنیت سازمان ملل در قبال حوثی‌ها، نیروهایش را در ۹ نقطه از بلندی‌های جولان مستقر کرد تا گروه‌های مسلح وابسته به رژیم ایران از این منطقه به مثابه سکویی برای حمله به اسرائیل استفاده نکنند. این امر باعث شد رژیم تهران [نفوذ و دسترسی‌اش را بر]  بلندی‌های جولان هم از دست بدهد.

حملات آمریکا به گروه‌های شبه‌نظامی وفادار به رژیم جمهوری اسلامی ایران در عراق، به‌ویژه حمله به مواضع کتائب حزب‌الله، حشدالشعبی و شبه‌نظامیان جنبش نجباء، به تضعیف گروه‌های نیابتی رژیم ایران در منطقه منجر می‌شود.

رژیم جمهوری اسلامی ایران با تحریک حوثی‌ها به حمله به خطوط کشتی‌رانی بین‌المللی در دریای سرخ و تنگه باب‌المندب، کوشید تنگه هرمز، آب‌های سرزمینی ایران و خلیج فارس را از تنش و ناآرامی دور نگه دارد. در مقابل، شورای امنیت سازمان ملل متحد برای جلوگیری از تهدید حوثی‌ها، قطعنامه ۲۷۲۲ را صادر کرد. این قطعنامه که با وتو روسیه و چین مواجه نشد، حوثی‌ها را عملا در معرض خطر قرار داد و ائتلاف دریای سرخ مواضع حوثی‌ها را در داخل خاک یمن هدف گرفت. در نتیجه، از یک سو تلاش رژیم جمهوری اسلامی ایران برای متوقف کردن کشتی‌رانی در دریای سرخ و باب‌المندب ناکام ماند و از سوی دیگر، نیروهای نیابتی ‌تهران در یمن در معرض خطر و حمله قرار گرفته‌اند.

رژیم جمهوری اسلامی ایران از میزان ضرر و زیانش آگاه است و می‌داند که جنگ را باخته است و نمی‌خواهد بیش از این از اندک کارت‌های فشاری که در دست دارد، استفاده کند، اما این رژیم از تلاش برای بی‌ثبات کردن منطقه دست نخواهد کشید. تردیدی نیست تا زمانی‌که رژیم جمهوری اسلامی ایران روی کار باشد، منطقه همچنان در معرض خطر و تهدید خواهد بود؛ به‌ویژه اینکه خطر همواره در اقدام‌های طرف بازنده نهفته است.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.