بریده از همه‌جا؛ مستقیم از ده به بریتانیا؛ زنگ خطری درباره اوضاع وخیم ایران

ایران وایر - رقیه رضایی: آمار بالای مهاجرت افراد تحصیل‌کرده و نیروهای ماهر کار ماه‌ها است نگرانی‌ها را نسبت به تخلیه ایران از نیروی متخصص افزایش داده است. اما حالا خبرهایی از مهاجرت دسته‌جمعی روستاییان، کسانی‌ که تا پیش از این گمان می‌رفت ماندگارترین قشر در ایران باشند، زنگ خطر جدیدی را به‌ صدا در آورده است؛ تخلیه گروهی روستاها.

پدیده مهاجرت مستقیم از روستا به غرب نشانه چیست؟ «ایران‌وایر» برای پاسخ به این سوال، با «مهرداد درویش‌پور»، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در سوئد و نیز با یک جوان کُرد که به‌ تازگی موفق شده به بریتانیا پناهنده شود، گفت‌وگو کرده است.


***

وب‌سایت «تجارت نیوز» به‌تازگی در مصاحبه با یک استاد جمعیت‌شناس در ایران از مهاجرت دسته‌جمعی ۱۱۵ نفر از اهالی یک روستا در «دره شهر» ایلام خبر داد. «رسول صادقی» با تاکید بر این‌ که ایران بالاترین نرخ هدر رفتن سرمایه انسانی را در جهان دارد، در مثالی دیگر، به روستایی در سردشت استان آذربایجان غربی اشاره کرد و گفت: «در شهرستان سردشت هم روستایی داریم که بسیاری از آن‌ها به انگلیس مهاجرت کرده‌اند. این نشان می‌دهد که جریان مهاجرتی به مناطق روستایی کشور هم ورود و نفوذ کرده است.»

مهاجرت شهروندان از روستایی در ایلام که صادقی به آن اشاره کرده و گفته که با این مهاجرت مردان جوان، ترکیب جمعیتی این روستا زنانه شده است، مربوط به امروز و دیروز نیست.

وب‌سایت «کُردپرس» که اخبار نقض حقوق بشر در کردستان را منتشر می‌کند، بعد از این اظهارنظر، با استناد به مقاله‌ای از یک فارغ‌التحصیل دانشکده علوم اجتماعی «دانشگاه تهران» عنوان کرده که این آمار مربوط به سال ۱۳۸۷ است و نام این روستا، «آبهر»، از توابع شهرستان «بدره» است، نه آن‌گونه که صادقی گفته، دره‌شهر.

بنا بر گزارش کُردپرس، موج مهاجرت بیش از ۱۰۰ نفری از بدره به استرالیا در طول پنج سال رخ داده و بعد از آن هم مقصد آن‌ها به آلمان تغییر یافته و روستا را با مشکل جدی نبود نیروی کار جوان روبه‌رو کرده است.

با این‌حال، بسیاری می گویند حتی اگر اطلاعاتی که رسول صادقی، استاد دانشگاه تهران ارایه کرده است هم غلط باشد، میزان مهاجرت روستاییان در ایران و پل زدن آن‌ها از روستا به کشورهای غربی، به جای مهاجرت از روستا به شهر و سپس از شهر به روستا، امری نگران‌کننده است.

بریده از همه‌جا؛ مستقیم از ده به بریتانیا
«اول رفتم تهران، یک وانت کهنه خریدم و بار جابه‌جا می‌کردم. کنارش همه کار دیگر هم می‌کردم. چند سال ماندم اما نمی‌شد. پولی برای خودم نمی‌ماند و نمی‌توانستم برای خانواده‌ام هم پول بفرستم. به حد یک اتاق در قلعه حسن‌خان هم پول نمی‌ماند، برای همین هر چه دار و ندار خودم و خانواده‌ام بود را فروختم و دادم که از مرز ردم کنند.»

این بخشی از گفته‌های یک مرد جوان کُرد اهل یکی از روستاهای استان آذربایجان غربی است. او کمتر از یک سال پیش توانست به سلامتی از کانال «مانش» عبور کند و اکنون ساکن «یورک‌شایر شرقی» است. خودش می‌گوید خوش‌بختانه مشمول قانون جدید بریتانیا که مهاجران را به رواندا می‌فرستد، نشده است و به قدری با کار بدون مجوز پول در می‌آورد که می‌تواند زندگی خانواده‌اش را هم در ایران تامین کند.

از زندگی در بریتانیا راضی است. دولت او را مدتی در یک هتل اسکان داده و بعد از آن با چند نفر دیگر در یک خانه ویلایی اسکان داده شده که مبله است و هزینه‌های پایه زندگی هم به او داده می‌شود.

با این‌ که اجازه کار ندارد ولی پیش چند نفر کُرد عراقی که یک رستوران و بیرون‌بر دارند، کار می‌کند.

می‌گوید در ایران پدرش چند قطعه زمین داشته است که در آن کشاورزی می‌کردند. خودش می‌گوید وضع‌شان بد نبوده ولی با وجود لیسانس حسابداری، نمی‌توانسته است در روستا بماند و مثل پدر و مادرش زندگی کند. برای همین راهی تهران، در واقع قلعه‌ حسن‌خان، یکی از مناطق حاشیه‌ای تهران شده بود تا کار کند و وضع را تغییر دهد. اما هرچه دویده، فایده‌ای نداشته است. برای همین وقتی یکی از هم روستایی‌هایش که موفق به مهاجرت به بریتانیا شده بود، راه و چاه را نشانش می‌دهد، او هم راهی می‌شود.

وقتی از این جوان درباره شرایط ایران می‌پرسم، می‌گوید امیدی نداشته است: «هر چه بیشتر کار می‌کردم و بیشتر پول در می‌آوردم، بیشتر در قرض فرو می‌رفتم، چون همه‌چیز چند برابر پولی که من در می‌آوردم، گران می‌شد.»

او که آن‌قدر خوش‌شانس بوده که سالم به بریتانیا برسد، به روستای‌شان می‌رود و بعد از فروش طلاهای مادرش و قرض گرفتن از فامیل، راهی سفری می‌شود که خود نمی‌دانسته است چه در پیش دارد. حالا به گفته خودش، طلاهای مادرش را پس داده و قرضش به شوهر خواهر و پسرعمویش را هم صاف کرده است و ماهیانه مبلغی هم برای خانواده‌اش می‌فرستد تا کمک‌خرج‌شان باشد.

خطر زیاد است اما به ریسک موفق شدن می‌ارزد
برای آن‌ها که از شرایط داخل ایران دیگر ذله شده‌اند، یک تصویر واقعی همیشه مقابل چشم است؛ تصویر خانواده‌ پنج نفره «ایران‌نژاد» که آبان ۱۳۹۹ از کانال مانش در فرانسه راهی بریتانیا شده بودند اما امواج بلند دریا قایق‌شان را واژگون کرد و جان هر پنج نفر، از جمله «آنیتا» ۹ ساله، «آرمین» شش ساله و «آرتین»، طفل ۱۵ ماهه ایران‌نژادها را گرفت.

جوانی که حالا به ساحل امن بریتانیا رسیده است و ترجیح می‌دهد نام او ذکر نشود، به «ایران‌وایر» می‌گوید قبل از حرکت به سمت این کشور و گذر از کانال مانش با قایق، تصویر اجساد کنار هم چیده شده این خانواده اهل سردشت مقابل چشمانش بوده است: «با خودم فکر می‌کردم که شاید من هم مثل آن‌ها هیچ وقت به مقصد نرسم. فکر می‌کردم ممکن است بمیرم و دیگر مادرم را نبینم. اما اوضاعم در ایران که یادم می‌‌آمد، به خودم می‌گفتم نترس، به ریسک آن می‌ارزد.»

البته به گفته خود این جوان، ترس از قاچاق‌چی که قرار بوده او را به بریتانیا برساند هم در این مصمم ماندن بی‌تاثیر نبوده است.

زنگ خطری درباره اوضاع وخیم ایران
 «مهرداد درویش‌پور»، استاد «دانشگاه مالاردالن» سوئد و جامعه‌شناس به «ایران‌وایر» می‌گوید مهاجرت روستاییان از روستا به کشورهای غربی با وجود بعد طبقاتی پدیده مهاجرت در جهان، زنگ خطری جدی است.

او درباره روند کلی و همیشگی مهاجرت که بیشتر از مناطق پیرامونی به مرکز و از کشورهای فقیر یا کمتر ثروتمند به کشورهای ثروتمندتر و در جست‌وجوی یک زندگی بهتر رخ می‌دهد، می‌گوید: «گذشته از مهاجرت‌های اجباری -ناشی از دلایل سیاسی و عقیدتی و فرار از جنگ و... که بیشتر گریزی ناگزیرند- مهاجرت‌های اختیاری به انگیزه بهبود موقعیت فرد رخ می‌دهند. از این رو کمتر کسی  از شهر به روستا یا از غرب به کشورهای موسوم به جهان سوم مهاجرت می‌کند.»

این جامعه‌شناس ایرانی سوئدی با تاکید بر جنبه طبقاتی مهاجرت‌های اختیاری می‌گوید: «مهاجرت اختیاری از بسیاری از کشورهای پیرامونی، نظیر ایران به کشورهای پیشرفته، همگانی نیست و بیشتر افراد دارای موقعیت‌های اقتصادی مناسب می‌توانند مهاجرت کنند و در این معنا، این گونه مهاجرت‌ها از بعد طبقاتی هم برخوردارند.»

درویش‌پور می‌گوید: «پس از جنگ جهانی دوم و به‌ویژه در دهه‌ ۷۰ میلادی، به دلیل کمبود نیروی کار شاهد مهاجرت نیروی کار ارزان از کشورهایی هم‌چون ترکیه به آلمان و سوئد بودیم که بیشتر کارگر میهمان تلقی می‌شدند. بسیاری از  این افراد نه به قصد ماندن بلکه به قصد جمع کردن سرمایه برای کار به اروپا می‌رفتند و چه بسا پس از مدتی به کشور خود باز می‌گشتند؛ هرچند که بسیاری از آن‌ها نیز ماندگار شدند.»

این جامعه‌شناس که مهاجرت یکی از حوزه‌های اصلی پژوهش‌های آکادمیک او است، می‌گوید: «پیش‌تر مهاجرت‌ها از ایران به غرب، چه اجباری و چه اختیاری، بیشتر از سوی گروه‌های تحصیل‌ کرده و افرادی انجام می‌شدند که از موقعیت اقتصادی بهتری برخوردار بودند. اما در کنار آن، شاهد مهاجرت‌های توده‌ای گسترده اختیاری به کشورهای پیرامونی همسایه نیز نظیر مهاجرت ایرانی‌ها به ترکیه بوده‌ایم.»

او تاکید می‌کند: «بنابراین، با توجه به ترکیب طبقاتی متفاوت مهاجرهای گوناگون و دشوارتر شدن شرایط مهاجرت اختیاری به غرب به دلیل سیاست‌های سخت‌گیرانه‌تر آن‌ها در مهاجرپذیری، نیاز فرد مهاجر اختیاری به برخورداری از پول کافی برای سفر یا تامین مخارج اولیه حداقل‌های زندگی در جوامع غربی، مهاجرت‌ از روستاهای ایران به کشورهایی نظیر استرالیا یا کشورهای اروپا قابل مکث است. این نشان می‌دهد که شرایط اقتصادی چنان وخیم شده که برای روستاییان که مهاجرت از روستا به شهر برای آن‌ها هم ساده‌تر و هم کم‌هزینه‌تر است، دیگر نه از چشم‌انداز امیدوارکننده و نه از جذابیت کافی برخورد است.»

دکتر درویش‌پور به مهاجرت گسترده روستاییان از روستا به شهر در زمان شاه نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: «در دوران پهلوی شاهد مهاجرت میلیونی روستاییان به شهرها بودیم، حال آن که تنها بخش کوچکی از خانواده‌های مرفه و متوسط شهری از توان آن برخوردار بودند که فرزندان خود را برای تحصیل به غرب بفرستند. گرچه بسیاری از مهاجرانی که از روستاها به شهرها می‌آمدند، جذب شهرها نمی‌شدند و با پدیده حاشیه‌نشیان شهری و عدم جذب آن‌ها در بازار کار روبه‌رو بودیم اما به هر حال خوش‌بینی، امید و چشم‌انداز امکانات بیشتر در شهرها باعث می‌شدند بسیاری از روستاییان دل به دریا زده و حتی پیش از یافتن شغلی، به شهرها بیایند و کمتر کسی از روستاییان به فکر مهاجرت به خارج از کشور بود.»

او می‌گوید: «این جهش که به جای مهاجرت از روستا به شهر و حتی گریز به کشور همسایه، این گروه مستقیم به مهاجرت به غرب می‌اندیشد، از یک سو نشان‌ دهنده افزایش سطح توقع و امکاناتی است که فرایند جهانی شدن و آشنایی با غرب توسط انقلاب دیجیتالی برای روستاییان ایجاد کرده و از سوی دیگر، حاکی از آن است که بی‌افقی و دل‌نگرانی از آینده‌ای به شدت ناروشن و تیره و تار -حتی در شهرهای بزرگ کشور- آن‌قدر گسترده است که به مساله ذهنی حتی کم‌سوادترین و گروه‌های محروم روستایی نیز تبدیل شده است.»

درویش‌پور در ادامه به افزایش ترکیب طبقاتی گروه‌های فقیر در پدیده مهاجرت اختیاری اشاره می‌کند و می‌گوید: «این نوع مهاجرت در عین اختیاری بودن، گریزی است از شرایط اقتصادی و اجتماعی دشواری که از سطح توقع بسیاری از روستاییان پایین‌تر است؛ امری که شدت وخامت اوضاع را نشان می‌دهد و این‌ که چه‌گونه سقف یک زندگی تحمل‌پذیر پایین آمده است که حتی روستاییان که کم‌توقع تعبیر می‌شوند هم آن شرایط را مناسب نمی‌بینند و به این نوع مهاجرت‌های پرهزینه و دوردست، دست می‌زنند.»

مهرداد درویش‌پور در ادامه تاکید می‌کند: «این نشان‌گر آن است که حکومت قادر نیست ابتدایی‌ترین شرایط اقتصادی و اجتماعی مناسب را برای شهروندان روستایی‌تبارش تامین کند که آن‌ها را به مهاجرت‌های دوردست وا می‌دارد. این زنگ خطری است که نشان می‌دهد ما به دلیل افزایش نارضایتی‌ها، هم شاهد فمینیزه‌تر شدن  (زنانه‌تر شدن) مهاجرت از ایران هستیم و هم ترکیب طبقاتی مهاجرت‌ها از گروه‌های شهری و تحصیل‌ کرده، به گروه‌های تهیدستی گسترش یافته است که به آب و آتش می‌زنند تا هر چیزی را در اختیار دارند، بفروشند و هزینه گریز از آن مملکت را داشته باشند.»

این استاد دانشگاه در پایان نیز با تاکید بر این‌ که رفتار حکومت ایران با مردم مانند «اشغال‌گران» است، می‌گوید: «امروز مهاجرت از ایران حتی اگر به قصد پناهندگی نباشد، بیش از این‌ که امری اختیاری و به قصد بهبود شرایط باشد، گریزی است از سرزمین مادری برای جلوگیری از بدتر شدن اوضاع به دلیل وخامت روزافزون شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور.»
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۵
Azadi@Iran - برمینگام ، انگلستان

با پیام اصلی مقاله موافقم ولی لطفا، حتی غیر مستقیم، کسی را تشویق به مهاجرت غیر قانونی به بریتانیا یا استرالیا نکنید، در این کشورها (و بسیاری کشورهای دیگر) دیگر پذیرشی برای پناهندگان اقتصادی وجود نخواهد داشت و این افراد در معرض آسیب های مالی و از دست دادن سلامت بدن و روان خواهند بود.
جمعه ۰۱ دی ۱۴۰۲ - ۰۸:۱۹
۵۴
زنده باد رضاشاه دوم‌ پهلوی - پاریس، فرانسه

مرگ‌ بر اسلام که برای ما ایرانی ها مرگ آورد و برای اعراب ثروت و شهرت و مقام و رفاه. مرگ بر اسلام که کشور ما را اشغال کرد!
جمعه ۰۱ دی ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۹
۴۵
sahandogli - لندن، انگلستان
چی شد قرار بود با اسلام و انقلاب مردم و کشور را به رفاه و توسعه و کمال برسانند؟ و مردم هم به آنها باور کردندو امروز در تاریخ این سرزمین بدترین و بدبخت ترین دوران را می گذرانیم. اگر در ایران عربها حاکم بودند می شدیم امارات و یا عربستان اگر ترکها حاکم می شدند می شدیم آذربایجان و یا ترکیه اما با کمال تاسف فارسها حاکم هستند و کشور را مثل افغانستان و تاجیکستان کرده اند
جمعه ۰۱ دی ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۵
۴۴
Mamad_Zendoni - لندن، انگلستان

همچین میگه همه روستاها و افراد ماهر همه خیال میکنن کل ایران داره مهاجرت، 90 درصد اینهایی که شما میگید از روستاها مهاجرت کردن همه کورد هستن، تنها کوردهای ایران نیستن کوردهای عراق ترکیه سوریه اینها هم هستن. والا الان روستایی ها از شهری ها مایه دار تر هستن برو روستا تو ایران ببین چه حالی میکنن، یه محصول میفروشن چند میلیارد گیرشون میاد شما دلتون به حال خودتون بسوزه که تو یه 40 متری صدقه سر دولت اینجا بهتون دادن و زندگی سگی میکنید و کاسه گدایی تون رو همه جا با خودتون می‌برید
جمعه ۰۱ دی ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۰
۵۴
Qasim.Rimbaud - پاریس، فرانسه
« گرچه بسیاری از مهاجرانی که. .،اما به هر حال. امکانات بیشتر در شهرها باعث می‌شدند بسیاری از روستاییان دل به دریا زده و حتی پیش از یافتن شغلی، به شهرها بیایند و کمتر کسی از روستاییان به فکر مهاجرت به خارج از کشور بود.»!!!کاملا غلط.بچه دلیل؟
جمعه ۰۱ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۲
۵۴
Qasim.Rimbaud - پاریس، فرانسه
1-روستانشینان دوونیم برابر شهرنشینان بودندواگر کسی از اقوامشان درشهری بودحداکثر بآنجانقل مکان میکردند2-اغلب شهرنشینان هم پاسپورت نداشتندوقبل ازانهاهم کسی از نزدیکانشان بخارج نقل مکان نکرده بود3-مهاجرت با پول نسبت مستقیمی دارد.آنزمان ولی پولی در دست وبال اغلب شهرنشینان هم نبودچه برسد روستاییان.
جمعه ۰۱ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۴
۵۴
Qasim.Rimbaud - پاریس، فرانسه
شاید طرفداران شاه سابق بگویند این بخاطر قدرت پول ملی بود.ولی این مغلطه است.یعنی چرخ اقتصادفقط روی فروش نفت وگازبود و واردات تمام مواد ازخارج.یعنی نفت میداد وباقی هرچه بود میخرید.یعنی سیستم دوسر بازنده.حتی باوجودتولید قندوشکردرداخل اگر یادتان باشد در کشور قندبلژیکی (با بسته آبی رنگ)هم وارد می شد.من از دوران بچگی قند بلژیکی را بخوبی بیاد دارم.پس خانم رقیه رضایی لطفا دروغ ننویسید.اگر منظور اینست که کسی بخارج پناهنده نمی شدچون مردم وابسته به نزدیکانشان بودندکه انها هم خارج نبودندوتازه شرایطش(مثل داشتن پول وپاسپورت)راهم نداشتند.
جمعه ۰۱ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۵
۴۷
سرزمین اریا - کویت ، کویت

کشورهای اروپایی خودشون زیر بار جنگ اوکراین زاییدن و اوضاع اقتصادی خرابی دارن .حالا بیای برای مهاجرت بری اروپا
جمعه ۰۱ دی ۱۴۰۲ - ۱۳:۲۶
۳۰
GORG AMERICAN - واشنگتن دی سی، ایالات متحده امریکا
خود بریتانیا مگه بیشتر از یه روستاس؟؟ وقتی ۵بار با انگشتات صفحه موبایلت رو بزرگ‌کنی تو مپ یه جزیره بند انگشتی ورشکسته رو تو غرب اروپا میبینی که اون تازه خودش ۴ کشوره.دزدای دریایی
جمعه ۰۱ دی ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۵
۶۳
vg2000 - اسلو، نروژ
آدم می‌مونه چی جواب شما رو بده خیلی بی‌سوادی
شنبه ۰۲ دی ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۳
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.