روایت خبرگزاری تسنیم از دیدار جلال آل احمد با «هنری کیسینجر»
رأی دهید
هنری کیسینجر از مهمترین و جنجالیترین دیپلماتهای آمریکا در قرن بیستم در سن ۱۰۰ سالگی درگذشت؛ وی در دوران ریاستجمهوری ریچارد نیکسون و جرالد فورد به عنوان وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی آمریکا فعالیت کرد و بعد از خروج از دولت آمریکا در سال ۱۹۷۷ همچنان نظراتش در عرصه سیاست خارجی آمریکا مهم تلقی میشد.
به گزارش تسنیم، کیسینجر را معمار سیاست خارجه آمریکا در قرن گذشته و از بنیانگذاران اصلی ماشین جنگی آمریکا قلمداد میکنند؛ وی به نقشآفرینی در بمباران کامبوج در دوران جنگ ویتنام، حمایت از نسلکشی پاکستان در بنگلادش و چراغ سبز نشان دادن به دیکتاتوری آرژانتین در «جنگ کثیف» علیه مخالفان رژیم وقت و حمایت از کودتای ۱۹۷۳ علیه رئیس جمهوری منتخب شیلی سالوادور آلنده مشهور است.
جلال آلاحمد نویسنده معروف ایرانی و خالق آثاری همچون «غرب زدگی»، «خسی در میقات»، «مدیر مدرسه»، «از رنجی که میبریم» و کتابهای مختلف داستان، ترجمه و سفرنامه است. آل احمد در سال ۱۹۵۶ میلادی مصادف با ۱۳۴۴ شمسی، سفری دوماهه به دانشگاه هاروارد برای شرکت در سمیناری بینالمللی داشت.
به روایت جلال آل احمد، دانشگاه هاروارد، از سال ۱۹۵۱ هر تابستان، سمیناری بینالمللی برگزار میکرده و نویسندگان و متفکران را از نژادها و فرهنگها و ملیتهای مختلف برای چند هفته به این دانشگاه دعوت میکرده است و به قول جلال: «به این نیت که آشنا کند روشنفکران عالم را با روش زندگی و اندیشه آمریکایی. عین همه بورسهای دیگر که در این سالهای پس از جنگ دوم{جنگ جهانی دوم} مد شده است. نمکگیر کردن و ایجاد تعهد و از این قبیل. تحبیب قلوب و دیگر قضایا.»
آل احمد در سال ۱۳۴۴ به این سمینار دعوت شده بود و کتاب سفر آمریکا خاطرات وی از بازدید ایالات متحده است که حاوی نکات جالبی درباره فضای امریکا در دهه ۶۰ میلادی و همچنین وضعیت سیاهپوستان در این کشور است؛ هنری کیسینجر بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۷۱ در دانشگاه هاروارد مدیر سمینارهای بینالمللی بود و جلال درکتاب سفر آمریکا اشارات مختلفی درباره برخورد با شخصیتی دارد که چند سال بعد مشاور امنیت ملی و پس از آن وزیر خارجه امریکا شده است.
در یکی از قسمتهای این کتاب که مطالعه آن را به خوانندگان توصیه میکنیم، در بخشی از این کتاب بعد از گوش دادن به سخنان برخی شخصیتهای آمریکایی چنین میگوید: «امروز برای من مسلم شد که این نوع سخنرانها و سخنرانیها بیشتر برای این است که زهر روشنفکر عالم را در این هاروارد نسبت به آمریکا بگیرند؛ حالا دیگر مثل روز روشن میبینم تاسیسات و تشکیلات کمپانیها کار خودشان را میکنند منتها برای خواباندن صداها و به عنوان همان سوراخ اطمینان معهود پولی هم به آدم دغلی مثل کیسینجر میدهند. شان ایرلندی (یکی از مدعوین این سمینار) نقل میکرد که kuafmann که راهاندازنده برنامه teach-in بود، از کسینیجر خواسته بود در آن مجلس، نورمن میلر حرف بزند؛ کیسینجر پرسیده بود: «موافق یا مخالف؟» که اراذل روشنفکران عالم را اینجا جمع کند و نشانشان بدهد که بله ما آزادیخواهی هم میکنیم و ضد جنگ هم حرف میزنیم، ولی غافل از اینکه دارند جنگ را غسل تعمید میدهند.»
نورمن میلر نویسنده مشهور و صاحب سبک آمریکایی و برنده جایزه ادبی «پولیتزر» که در فضای سیاسی از هنرمندان ضدجنگ بهشمار میرفت.
یکی از آثار معروف آل احمد کتاب غربزدگی است و در نقد تمایل به به فرهنگ غربی نوشته بود و همین مسئله را در این سمینار با برخی مهمانان مطرح کرده بود و به قول خودش "این غربزدگی سخت کارش را کرده"! سخنان آل احمد علیه غرب به مذاق کیسینجر خودش نیامده بود و مینویسد: «دیروز کیسینجر در بحث سمینار سیاست و اقتصاد، قضیه غربزدگی را مطرح کرده و اسم مرا و مرد سیلانی (سیل واگانام از مهمانان سمینار) را که از من سخت پشتیبانی کرده، برده و امروز هم قرار است دنبال کند همان مطلب را. فان دیک هلندی به من گفت بد نیست بروم به مجلس امروزشان و اول تصمیم داشتم بروم، بعد دیدم که خوب نیست. رفتن من به آن مجلس یعنی که اهمیت دادن به کیسینجر و دفاعش از غربزدگی (مدرن شدن) و به ناچار باید جوابی داد....»
در انتهای کتاب در فصل «کارنامه دوماهه هاروارد» آل احمد درباره مدیریت جلسات از سوی کیسینجر چنین مینویسد: «یک کار دیگر سمینار، مجالس سخنرانی آزادی بود که سهشنبه شبها در تالار سخنرانی موزه آلستونبور، وابسته به هاروارد دایر میشد به اسم بحث آزاد و ورودش برای همه آزاد بود. هر هفته موضوعی انتخاب میشد و سه چهارنفر حرف میزدند و بعد بحث در میگرفت... سخنرانان مجلس از گروه سیاست بودند، اما رییس مجلس که خود هنری کیسینجر بود، به مناسبت موقع و محل و مقامش جلسه را طوری گرداند که هیچ حملهای به سیاست آمریکا در آن جا صورت نگیرد.»
دیدگاه خوانندگان
۵۶
سهراب هیچستانی - لاهه، هلند
با همین دیدگاه بود که جلال آل احمد زمانی که از اعضای ارشد حزب توده و مارکسیست بود از شیخ فضل الله نوری یعنی دشمن مادرزاد آزادی و مشروطه دفاع کرد و دست خمینی را بوسید. آنجا که در کتاب خدمت و خیانت روشنفکران مینویسد: «من نعش آن بزرگوار یعنی شیخ فضل الله نوری را بر سر دار همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از 200 سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد».
جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۵
۴۳
paksan - ایران، ایران
تسنیم بی آبروتر از این حرفاست که اصلا بشه به مطلب تکه پاره ای که جمع کرده اعتماد کرد ولی ذهن خشک یعنی همین که شماها هیچ کنگره و سمیناری در این سطح برای هیچ ذهن مخالفی قائل نیستید بعد میرید اونجا میگید سمینار جعلی بود. خوب اگر جعلی بود نمی رفتی تو که میگی میدانستی پس رفتن شماها به آمریکا چیست و اصلا چرا برای رفتن سرو دست میشکنید؟ تمام انتقادات اصلی و منشا تمام اعتراضات به سیاستهای آمریکا از خود آمریکاست و رسانه ها و کنفرانسهای فراوان کارشون اصلا همینه که انتقاد کنند ولی انتقاد و داد و بیداد و حکم صادر کردن فرق داره باید دید افرادی مثل جلال آل احمد که امروز در ایران در قدرت هستند خودشون چطور عمل میکنند؟ آیا خودشون قائل به آزادی اندیشه های مخالف خودشون هستند؟ اینا عموما تا کنار گود هستند به همه فحش میدند و اتهام های مختلف میزنند ولی وقتی حاکم و کاره ای میشوند از همه بدتر هستند و کمترین حقوق رو برای دیگران قائل نیستند. نمونه اش مقامات حکومت فعلی هستند رئیسی دو سال پیش از چیزهایی انتقاد میکرد که الان خودش بدترش رو داره انجام میده!شهردار تهران فسادهایی کرده که قبلیهاش اصلا نداشتند!
جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۶
۶۱
جناب - استکهلم، سوئد
۱) سال ۱۹۵۶ میلادی با ۱۳۴۴ مطابقت ندارد. ۲﴾ آقای جلال آل احمد سفری هم به اسرائیل داشتند، که ماحصل تجارب خود را در جزوه گزارش سفر خود انتشار داده بودند. ۳) ایشان دین بزرگی در برآمد جنبش اسلامی در ایران داشتند، و از اینرو علی خامنه ای هنوز هم بنوعی تحت تأثیر بینش سیاسی ایشان قرار دارد. ۴) ایشان توانائی عجیبی در درک و موقعیت شناسی از روند جریانات سیاسی در دوره شاه داشتند، که متاسفانه در پیوند زدن جریانات مختلف اسلامی در ایران (باندهای نواب صفوی، آخوندهای افراطی، علی شریعتی، اطرافیان مهدی بازرگان، مجاهدین خلق و سایرین) با بازماندگان حزب توده و جریانات سیاسی مخالف شاه، نقش ویژه ای ایفا کردند. ایشان با توجه به شناخت خود، از فقدان انسجام لازم در سیستم حکومت پادشاهی در ایران که توسط دسته بندیهای بسیار متناقض و رقیب با هم اداره میگشت، و با توجه به آسیب پذیری شدید دستگاه حکومتی که منحصرا تحت فرمان شخص پادشاه که سعی در ایجاد نوعی بالانس قدرت در درون این سیستم را بعهده داشت، تمام توجه خود را صرفا به نفی شاه اختصاص داده، و با هیچ توجهی بفردای بعد از شاه، از لحاظ تاریخی ره به ناکجاآباد بردند.
جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۹
۶۱
جناب - استکهلم، سوئد
۱) سال ۱۹۵۶ میلادی با ۱۳۴۴ مطابقت ندارد. ۲﴾ آقای جلال آل احمد سفری هم به اسرائیل داشتند، که ماحصل تجارب خود را در جزوه گزارش سفر خود انتشار داده بودند. ۳) ایشان دین بزرگی در برآمد جنبش اسلامی در ایران داشتند، و از اینرو علی خامنه ای هنوز هم بنوعی تحت تأثیر بینش سیاسی ایشان قرار دارد. ۴) ایشان توانائی عجیبی در درک و موقعیت شناسی از روند جریانات سیاسی در دوره شاه داشتند، که متاسفانه در پیوند زدن جریانات مختلف اسلامی در ایران (باندهای نواب صفوی، آخوندهای افراطی، علی شریعتی، اطرافیان مهدی بازرگان، مجاهدین خلق و سایرین) با بازماندگان حزب توده و جریانات سیاسی مخالف شاه، نقش ویژه ای ایفا کردند. ایشان با توجه به شناخت خود، از فقدان انسجام لازم در سیستم حکومت پادشاهی در ایران که توسط دسته بندیهای بسیار متناقض و رقیب با هم اداره میگشت، و با توجه به آسیب پذیری شدید دستگاه حکومتی که منحصرا تحت فرمان شخص پادشاه که سعی در ایجاد نوعی بالانس قدرت در درون این سیستم را بعهده داشت، تمام توجه خود را صرفا به نفی شاه اختصاص داده، و با هیچ توجهی بفردای بعد از شاه، از لحاظ تاریخی ره به ناکجاآباد بردند.
جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۹
۴۳
paksan - ایران، ایران
تسنیم بی آبروتر از این حرفاست که اصلا بشه به مطلب تکه پاره ای که جمع کرده اعتماد کرد ولی ذهن خشک یعنی همین که شماها هیچ کنگره و سمیناری در این سطح برای هیچ ذهن مخالفی قائل نیستید بعد میرید اونجا میگید سمینار جعلی بود. خوب اگر جعلی بود نمی رفتی تو که میگی میدانستی پس رفتن شماها به آمریکا چیست و اصلا چرا برای رفتن سرو دست میشکنید؟ تمام انتقادات اصلی و منشا تمام اعتراضات به سیاستهای آمریکا از خود آمریکاست و رسانه ها و کنفرانسهای فراوان کارشون اصلا همینه که انتقاد کنند ولی انتقاد و داد و بیداد و حکم صادر کردن فرق داره باید دید افرادی مثل جلال آل احمد که امروز در ایران در قدرت هستند خودشون چطور عمل میکنند؟ آیا خودشون قائل به آزادی اندیشه های مخالف خودشون هستند؟ اینا عموما تا کنار گود هستند به همه فحش میدند و اتهام های مختلف میزنند ولی وقتی حاکم و کاره ای میشوند از همه بدتر هستند و کمترین حقوق رو برای دیگران قائل نیستند. نمونه اش مقامات حکومت فعلی هستند رئیسی دو سال پیش از چیزهایی انتقاد میکرد که الان خودش بدترش رو داره انجام میده!شهردار تهران فسادهایی کرده که قبلیهاش اصلا نداشتند!
جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۶
۵۶
سهراب هیچستانی - لاهه، هلند
با همین دیدگاه بود که جلال آل احمد زمانی که از اعضای ارشد حزب توده و مارکسیست بود از شیخ فضل الله نوری یعنی دشمن مادرزاد آزادی و مشروطه دفاع کرد و دست خمینی را بوسید. آنجا که در کتاب خدمت و خیانت روشنفکران مینویسد: «من نعش آن بزرگوار یعنی شیخ فضل الله نوری را بر سر دار همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از 200 سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد».
جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۵
۵۶
سهراب هیچستانی - لاهه، هلند
با همین دیدگاه بود که جلال آل احمد زمانی که از اعضای ارشد حزب توده و مارکسیست بود از شیخ فضل الله نوری یعنی دشمن مادرزاد آزادی و مشروطه دفاع کرد و دست خمینی را بوسید. آنجا که در کتاب خدمت و خیانت روشنفکران مینویسد: «من نعش آن بزرگوار یعنی شیخ فضل الله نوری را بر سر دار همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از 200 سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد».
جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۵
۴۳
paksan - ایران، ایران
تسنیم بی آبروتر از این حرفاست که اصلا بشه به مطلب تکه پاره ای که جمع کرده اعتماد کرد ولی ذهن خشک یعنی همین که شماها هیچ کنگره و سمیناری در این سطح برای هیچ ذهن مخالفی قائل نیستید بعد میرید اونجا میگید سمینار جعلی بود. خوب اگر جعلی بود نمی رفتی تو که میگی میدانستی پس رفتن شماها به آمریکا چیست و اصلا چرا برای رفتن سرو دست میشکنید؟ تمام انتقادات اصلی و منشا تمام اعتراضات به سیاستهای آمریکا از خود آمریکاست و رسانه ها و کنفرانسهای فراوان کارشون اصلا همینه که انتقاد کنند ولی انتقاد و داد و بیداد و حکم صادر کردن فرق داره باید دید افرادی مثل جلال آل احمد که امروز در ایران در قدرت هستند خودشون چطور عمل میکنند؟ آیا خودشون قائل به آزادی اندیشه های مخالف خودشون هستند؟ اینا عموما تا کنار گود هستند به همه فحش میدند و اتهام های مختلف میزنند ولی وقتی حاکم و کاره ای میشوند از همه بدتر هستند و کمترین حقوق رو برای دیگران قائل نیستند. نمونه اش مقامات حکومت فعلی هستند رئیسی دو سال پیش از چیزهایی انتقاد میکرد که الان خودش بدترش رو داره انجام میده!شهردار تهران فسادهایی کرده که قبلیهاش اصلا نداشتند!
جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۶
۶۱
جناب - استکهلم، سوئد
۱) سال ۱۹۵۶ میلادی با ۱۳۴۴ مطابقت ندارد. ۲﴾ آقای جلال آل احمد سفری هم به اسرائیل داشتند، که ماحصل تجارب خود را در جزوه گزارش سفر خود انتشار داده بودند. ۳) ایشان دین بزرگی در برآمد جنبش اسلامی در ایران داشتند، و از اینرو علی خامنه ای هنوز هم بنوعی تحت تأثیر بینش سیاسی ایشان قرار دارد. ۴) ایشان توانائی عجیبی در درک و موقعیت شناسی از روند جریانات سیاسی در دوره شاه داشتند، که متاسفانه در پیوند زدن جریانات مختلف اسلامی در ایران (باندهای نواب صفوی، آخوندهای افراطی، علی شریعتی، اطرافیان مهدی بازرگان، مجاهدین خلق و سایرین) با بازماندگان حزب توده و جریانات سیاسی مخالف شاه، نقش ویژه ای ایفا کردند. ایشان با توجه به شناخت خود، از فقدان انسجام لازم در سیستم حکومت پادشاهی در ایران که توسط دسته بندیهای بسیار متناقض و رقیب با هم اداره میگشت، و با توجه به آسیب پذیری شدید دستگاه حکومتی که منحصرا تحت فرمان شخص پادشاه که سعی در ایجاد نوعی بالانس قدرت در درون این سیستم را بعهده داشت، تمام توجه خود را صرفا به نفی شاه اختصاص داده، و با هیچ توجهی بفردای بعد از شاه، از لحاظ تاریخی ره به ناکجاآباد بردند.
جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۹
۵۶
سهراب هیچستانی - لاهه، هلند
با همین دیدگاه بود که جلال آل احمد زمانی که از اعضای ارشد حزب توده و مارکسیست بود از شیخ فضل الله نوری یعنی دشمن مادرزاد آزادی و مشروطه دفاع کرد و دست خمینی را بوسید. آنجا که در کتاب خدمت و خیانت روشنفکران مینویسد: «من نعش آن بزرگوار یعنی شیخ فضل الله نوری را بر سر دار همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از 200 سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد».
جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۵
۴۳
paksan - ایران، ایران
تسنیم بی آبروتر از این حرفاست که اصلا بشه به مطلب تکه پاره ای که جمع کرده اعتماد کرد ولی ذهن خشک یعنی همین که شماها هیچ کنگره و سمیناری در این سطح برای هیچ ذهن مخالفی قائل نیستید بعد میرید اونجا میگید سمینار جعلی بود. خوب اگر جعلی بود نمی رفتی تو که میگی میدانستی پس رفتن شماها به آمریکا چیست و اصلا چرا برای رفتن سرو دست میشکنید؟ تمام انتقادات اصلی و منشا تمام اعتراضات به سیاستهای آمریکا از خود آمریکاست و رسانه ها و کنفرانسهای فراوان کارشون اصلا همینه که انتقاد کنند ولی انتقاد و داد و بیداد و حکم صادر کردن فرق داره باید دید افرادی مثل جلال آل احمد که امروز در ایران در قدرت هستند خودشون چطور عمل میکنند؟ آیا خودشون قائل به آزادی اندیشه های مخالف خودشون هستند؟ اینا عموما تا کنار گود هستند به همه فحش میدند و اتهام های مختلف میزنند ولی وقتی حاکم و کاره ای میشوند از همه بدتر هستند و کمترین حقوق رو برای دیگران قائل نیستند. نمونه اش مقامات حکومت فعلی هستند رئیسی دو سال پیش از چیزهایی انتقاد میکرد که الان خودش بدترش رو داره انجام میده!شهردار تهران فسادهایی کرده که قبلیهاش اصلا نداشتند!
جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۶
۶۱
جناب - استکهلم، سوئد
۱) سال ۱۹۵۶ میلادی با ۱۳۴۴ مطابقت ندارد. ۲﴾ آقای جلال آل احمد سفری هم به اسرائیل داشتند، که ماحصل تجارب خود را در جزوه گزارش سفر خود انتشار داده بودند. ۳) ایشان دین بزرگی در برآمد جنبش اسلامی در ایران داشتند، و از اینرو علی خامنه ای هنوز هم بنوعی تحت تأثیر بینش سیاسی ایشان قرار دارد. ۴) ایشان توانائی عجیبی در درک و موقعیت شناسی از روند جریانات سیاسی در دوره شاه داشتند، که متاسفانه در پیوند زدن جریانات مختلف اسلامی در ایران (باندهای نواب صفوی، آخوندهای افراطی، علی شریعتی، اطرافیان مهدی بازرگان، مجاهدین خلق و سایرین) با بازماندگان حزب توده و جریانات سیاسی مخالف شاه، نقش ویژه ای ایفا کردند. ایشان با توجه به شناخت خود، از فقدان انسجام لازم در سیستم حکومت پادشاهی در ایران که توسط دسته بندیهای بسیار متناقض و رقیب با هم اداره میگشت، و با توجه به آسیب پذیری شدید دستگاه حکومتی که منحصرا تحت فرمان شخص پادشاه که سعی در ایجاد نوعی بالانس قدرت در درون این سیستم را بعهده داشت، تمام توجه خود را صرفا به نفی شاه اختصاص داده، و با هیچ توجهی بفردای بعد از شاه، از لحاظ تاریخی ره به ناکجاآباد بردند.
جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۹
۶۱
جناب - استکهلم، سوئد
۱) سال ۱۹۵۶ میلادی با ۱۳۴۴ مطابقت ندارد. ۲﴾ آقای جلال آل احمد سفری هم به اسرائیل داشتند، که ماحصل تجارب خود را در جزوه گزارش سفر خود انتشار داده بودند. ۳) ایشان دین بزرگی در برآمد جنبش اسلامی در ایران داشتند، و از اینرو علی خامنه ای هنوز هم بنوعی تحت تأثیر بینش سیاسی ایشان قرار دارد. ۴) ایشان توانائی عجیبی در درک و موقعیت شناسی از روند جریانات سیاسی در دوره شاه داشتند، که متاسفانه در پیوند زدن جریانات مختلف اسلامی در ایران (باندهای نواب صفوی، آخوندهای افراطی، علی شریعتی، اطرافیان مهدی بازرگان، مجاهدین خلق و سایرین) با بازماندگان حزب توده و جریانات سیاسی مخالف شاه، نقش ویژه ای ایفا کردند. ایشان با توجه به شناخت خود، از فقدان انسجام لازم در سیستم حکومت پادشاهی در ایران که توسط دسته بندیهای بسیار متناقض و رقیب با هم اداره میگشت، و با توجه به آسیب پذیری شدید دستگاه حکومتی که منحصرا تحت فرمان شخص پادشاه که سعی در ایجاد نوعی بالانس قدرت در درون این سیستم را بعهده داشت، تمام توجه خود را صرفا به نفی شاه اختصاص داده، و با هیچ توجهی بفردای بعد از شاه، از لحاظ تاریخی ره به ناکجاآباد بردند.
جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۹
۴۳
paksan - ایران، ایران
تسنیم بی آبروتر از این حرفاست که اصلا بشه به مطلب تکه پاره ای که جمع کرده اعتماد کرد ولی ذهن خشک یعنی همین که شماها هیچ کنگره و سمیناری در این سطح برای هیچ ذهن مخالفی قائل نیستید بعد میرید اونجا میگید سمینار جعلی بود. خوب اگر جعلی بود نمی رفتی تو که میگی میدانستی پس رفتن شماها به آمریکا چیست و اصلا چرا برای رفتن سرو دست میشکنید؟ تمام انتقادات اصلی و منشا تمام اعتراضات به سیاستهای آمریکا از خود آمریکاست و رسانه ها و کنفرانسهای فراوان کارشون اصلا همینه که انتقاد کنند ولی انتقاد و داد و بیداد و حکم صادر کردن فرق داره باید دید افرادی مثل جلال آل احمد که امروز در ایران در قدرت هستند خودشون چطور عمل میکنند؟ آیا خودشون قائل به آزادی اندیشه های مخالف خودشون هستند؟ اینا عموما تا کنار گود هستند به همه فحش میدند و اتهام های مختلف میزنند ولی وقتی حاکم و کاره ای میشوند از همه بدتر هستند و کمترین حقوق رو برای دیگران قائل نیستند. نمونه اش مقامات حکومت فعلی هستند رئیسی دو سال پیش از چیزهایی انتقاد میکرد که الان خودش بدترش رو داره انجام میده!شهردار تهران فسادهایی کرده که قبلیهاش اصلا نداشتند!
جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۶
۵۶
سهراب هیچستانی - لاهه، هلند
با همین دیدگاه بود که جلال آل احمد زمانی که از اعضای ارشد حزب توده و مارکسیست بود از شیخ فضل الله نوری یعنی دشمن مادرزاد آزادی و مشروطه دفاع کرد و دست خمینی را بوسید. آنجا که در کتاب خدمت و خیانت روشنفکران مینویسد: «من نعش آن بزرگوار یعنی شیخ فضل الله نوری را بر سر دار همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از 200 سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد».
جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۵