جمهوری اسلامی و استراتژی ناامنسازی فزاینده اسرائیل
رأی دهید
گروه افراطی حماس که مورد حمایت جمهوری اسلامی است و آمریکا و اتحادیه اروپا آن را یک سازمان تروریستی میدانند، از ۱۵ مهر به اسرائیل حمله کرد و از آن زمان جنگی در غزه جریان دارد که پیشبینی روند و آینده آن موضوع تحلیلهای گوناگون است.
جنگ غزه وارد ششمین هفته شده و هنوز آینده این جنگ نامعلوم است. تلاش کشورهای اسلامی و حماس و دولت خودگردان فلسطینی بر توقف جنگ استوار است.
هیچیک از کشورهای اسلامی جز محکومیت کلامی و اقدامات دیپلماتیک برای رساندن کمکهای بشردوستانه به نوار غزه و فشار برای آتشبس دائم انجام ندادهاند و بعید است که به سمت تحریم اقتصادی اسرائیل و استفاده از اهرمهای فشار حرکت کنند.
حتی کشورهای امارات و بحرین نیز روابط سیاسی با اسرائیل را به هم نزدهاند، فقط ترکیه و اردن فعلاً سطح روابط را کاهش دادهاند. در این میان تنها جمهوری اسلامی نیروهای اقماری خود را برای فشار به اسرائیل فعال کرده که فعلاً تأثیر لازم را نداشته است.
با تشدید کشورهای غربی نیز بهدنبال تسهیل انتقال کمکهای دارویی و غذایی و تبادل زندانی در چارچوب آتشبسهای تاکتیکی هستند.
جمهوری اسلامی با تشدید جنگ نیابتی و افزایش کنترلشده حملات حزبالله لبنان، شبهنظامیان شیعه عراقی و نظامیان وابسته به حوثیهای یمن در تلاش برای افزایش فشار به اسرائیل جهت توقف عملیات «شمشیرهای آهنین» اسرائیل و نجات حماس هستند.
کشورهای غربی نیز بهدنبال تسهیل انتقال کمکهای دارویی و غذایی و تبادل زندانی در چارچوب آتشبسهای تاکتیکی هستند و برنامه اسرائیل با حمایت آمریکا و اتحادیه اروپا بر نابودی حماس و آزادی همه گروگانها استوار شده است.
جمهوری اسلامی از ابتدا مستقل از سطح مشارکت در عملیات «طوفان الاقصی» کوشید تا جنگ غزه متوقف و تبادل زندانی در چارچوب خواستههای حماس برقرار شود.
به نظر میرسد مقامات تهران از نتایج عملیات «طوفان الاقصی» در این مرحله راضی هستند که بهزعم آنها موازنه قوا و معادلات قدرت در خاورمیانه و بهطور مشخص منازعه اسرائیل – فلسطین را بهنفع «جبهه مقاومت» تغییر داده است.
«جبهه مقاومت» عنوانی است که برای گروههای شبهنظامی مورد حمایت جمهوری اسلامی نظیر گروه افراطی حماس، جهاد اسلامی، حزبالله لبنان، گروههای شیعه عراقی و پیکارجویان شیعه مستقر در سوریه به کار برده میشود.
کلیات رویکرد جمهوری اسلامی بعد از شروع جنگ غزه را میتوان در محورهای زیر دستهبندی کرد:
حفظ حاکمیت حماس در غزه
راهاندازی پروپاگاندا و تبلیغات و جنگ روانی علیه اسرائیل
گسترش نفوذ در افکار عمومی جهان اسلام
تضعیف هژمونی غرب در منطقه و جهان اسلام از طریق جنگ رسانهای، سایبری و اطلاعاتی
تقویت سیاست نابودی اسرائیل و طرح یکدولتی در قالب برگزاری همهپرسی با حضور همه فلسطینیها و فلسطینیتبارها در دنیا
ایجاد اخلال در عادیسازی روابط اسرائیل و اعراب
تقویت «جبهه مقاومت»
همه اینها در چارچوب طرح درازمدت ناامنسازی اسرائیل در درون و مرزها با رویکرد غیرتعجیلی انجام میشود. در واقع برنامه جمهوری اسلامی و نیروهای اقماریاش فرسایشی کردن جنگ غزه با کاهش فشار بر حماس از طریق ایجاد جبهههای درگیری محدود در شمال اسرائیل و حملات موشکی به شهرهای مرکزی و بندری آن است.
سخنان ابراهیم رئیسی در اجلاس کشورهای اسلامی در این خصوص روشنگر است. او طرح پیشنهادی جمهوری اسلامی در کوتاهمدت و درازمدت را تبیین کرد به این قرار که ابتدا جنگ متوقف شود و سپس به «جنایتهای اسرائیل» در دادگاه جهانی رسیدگی شود و در نهایت، ضمن مخالفت با تحقق طرح تشکیل دو دولت، یک همهپرسی با حضور ساکنان اسرائیل، کرانه باختری، باریکه غزه و فلسطینیهای سراسر دنیا برگزار شود.
جمهوری اسلامی تلاشش را به حفظ حماس از نابودی معطوف کرده، اما در ممانعت از گسترش درگیری به جنگی تمامعیار با اسرائیل با محدودیت مواجه است. در حال حاضر تحرکات ایذائی نیروهای اقماری جمهوری اسلامی نتیجه موردنظر را در ایجاد بازدارندگی در برابر حملات تهاجمی اسرائیل به بار نیاورده است.
افزایش حضور نظامی آمریکا و بریتانیا در خلیج فارس و شرق دریای مدیترانه و مانورهای نظامی و دیپلماتیک بهمنظور تهدید نیز کار حکومت ایران برای اقدامات تهاجمی را سخت کرده است. افزایش درگیری حزبالله لبنان و شبهنظامیان عراقی ریسک برخورد گسترده با اسرائیل و آمریکا را در بر دارد.
همچنین فضای سیاسی و اجتماعی لبنان نیز پذیرای پرداخت هزینه و تخریب زیرساختها و اماکن مسکونی نیست. حتی حزبالله لبنان از ناحیه پایگاه اجتماعی خود نیز در مورد تلفات انسانی زیر فشار است.
حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان، در هر دو سخنرانیاش به تمجید از شهادت و فضیلت آن پرداخت. مخاطب سخنان او خانوادههای کشتهشدگان و نیروهای شیعه لبنان بودند. پیام حرفهای نصرالله بیشتر فشار سیاسی به آمریکا برای متوقف کردن جنگ غزه بود.
ناتوانی حملات ایذائی در تخریب و کشتار اثرگذار در اسرائیل نیز دیگر تنگنای جمهوری اسلامی برای نجات حماس از حلقه محاصره سنگین اسرائیل است. در این فضا، ناامن کردن شهرهای اسرائیل بهخصوص اذهان شهروندان این کشور نقطه امید جمهوری اسلامی است.
توماس فریدمن، روزنامهنگار سرشناس آمریکایی، در سفر خود به اسرائیل بعد از عملیات طوفان الاقصی گفت که «اسرائیل دیگر مثل قبل نخواهد شد». برخی گزارشهای میدانی در رسانههایی چون نیویورکتایمز، رویترز و تایمز اسرائیل حاکی است که بخشی از شهروندان اسرائیلی بهخصوص ساکنان شهرهای مرزی با نگرانی به آینده خود فکر میکنند.
در حال حاضر تصور بازدارندگی و برقراری امنیت پایدار توسط ارتش اسرائیل فرو پاشیده و ترمیم شدن کامل آن نیز محل تردید است. اکنون شماری از مردم اسرائیل هر روز نگران جان و یا تخریب اموال و منازلشان هستند. اقتصاد اسرائیل بهخصوص در شهرهای نزدیک لبنان و نوار غزه نیز تحت تأثیر جنگ قرار گرفته است.
تداوم و ماندگاری این وضعیت هدف جمهوری اسلامی است که در طی دهههای گذشته تلاش کرده ساختارها و امکاناتی فزاینده برای آن ایجاد کند، از حضور سازمانیافته و برخوردار از تجهیزات نظامی و اطلاعاتی اسلامگرایان جهادی در نزدیکی اسرائیل تا شکلگیری حملات انتحاری و مرگبار در کرانه باختری.
از این زاویه، مقامات جمهوری اسلامی از وضعیت پیشآمده خشنودند و آن را نقطهعطفی در ایجاد تشویش و ناامنی ذهنی در شهروندان اسرائیلی بعد از سال ۱۹۷۳ میدانند. طرح مورد انتظار جمهوری اسلامی تثبیت این وضعیت در مقطع کنونی با حفظ حاکمیت حماس در نوار غزه و گسترش مرحله به مرحله تهدیدات امنیتی و حملات تخریبی در آینده است.
بهعبارت دقیقتر، هدف آنها ترمیمناپذیری ضربه امنیتی واردشده به اسرائیل است. در این مسیر، نجات حماس اگرچه برای حکومت اهمیت دارد و برای آن میکوشد اما در عین حال جمهوری اسلامی سرنوشت خود را به حماس گره نمیزند.
اگر در منازعه کنونی، جمهوری اسلامی و اقمارش به اهداف مورد نظر نرسند و در دوراهی حفظ حماس و جنگ تمامعیار با اسرائیل و آمریکا گرفتار شوند، ابایی از قربانی کردن حماس ندارند. جمهوری اسلامی یکی از بیاصولترین نظامهای سیاسی دنیا است که هر عمل خارج از انتظار را در چارچوب «مصلحت» توجیه میکند.
بنابراین اگرچه جمهوری اسلامی فعلاً در حفظ حماس خواهد کوشید، اما اگر در تنگنای گریزناپذیر قرار بگیرد، نابودی ساختارهای سیاسی و اداری حماس را بهعنوان یک شر اجتنابناپذیر میپذیرد و در عوض مقابله فرسایشگر و درازمدت با اسرائیل را از طریق گروههای نیابتی در آینده ادامه میدهد.
جنگ غزه وارد ششمین هفته شده و هنوز آینده این جنگ نامعلوم است. تلاش کشورهای اسلامی و حماس و دولت خودگردان فلسطینی بر توقف جنگ استوار است.
هیچیک از کشورهای اسلامی جز محکومیت کلامی و اقدامات دیپلماتیک برای رساندن کمکهای بشردوستانه به نوار غزه و فشار برای آتشبس دائم انجام ندادهاند و بعید است که به سمت تحریم اقتصادی اسرائیل و استفاده از اهرمهای فشار حرکت کنند.
حتی کشورهای امارات و بحرین نیز روابط سیاسی با اسرائیل را به هم نزدهاند، فقط ترکیه و اردن فعلاً سطح روابط را کاهش دادهاند. در این میان تنها جمهوری اسلامی نیروهای اقماری خود را برای فشار به اسرائیل فعال کرده که فعلاً تأثیر لازم را نداشته است.
با تشدید کشورهای غربی نیز بهدنبال تسهیل انتقال کمکهای دارویی و غذایی و تبادل زندانی در چارچوب آتشبسهای تاکتیکی هستند.
جمهوری اسلامی با تشدید جنگ نیابتی و افزایش کنترلشده حملات حزبالله لبنان، شبهنظامیان شیعه عراقی و نظامیان وابسته به حوثیهای یمن در تلاش برای افزایش فشار به اسرائیل جهت توقف عملیات «شمشیرهای آهنین» اسرائیل و نجات حماس هستند.
کشورهای غربی نیز بهدنبال تسهیل انتقال کمکهای دارویی و غذایی و تبادل زندانی در چارچوب آتشبسهای تاکتیکی هستند و برنامه اسرائیل با حمایت آمریکا و اتحادیه اروپا بر نابودی حماس و آزادی همه گروگانها استوار شده است.
جمهوری اسلامی از ابتدا مستقل از سطح مشارکت در عملیات «طوفان الاقصی» کوشید تا جنگ غزه متوقف و تبادل زندانی در چارچوب خواستههای حماس برقرار شود.
به نظر میرسد مقامات تهران از نتایج عملیات «طوفان الاقصی» در این مرحله راضی هستند که بهزعم آنها موازنه قوا و معادلات قدرت در خاورمیانه و بهطور مشخص منازعه اسرائیل – فلسطین را بهنفع «جبهه مقاومت» تغییر داده است.
«جبهه مقاومت» عنوانی است که برای گروههای شبهنظامی مورد حمایت جمهوری اسلامی نظیر گروه افراطی حماس، جهاد اسلامی، حزبالله لبنان، گروههای شیعه عراقی و پیکارجویان شیعه مستقر در سوریه به کار برده میشود.
کلیات رویکرد جمهوری اسلامی بعد از شروع جنگ غزه را میتوان در محورهای زیر دستهبندی کرد:
حفظ حاکمیت حماس در غزه
راهاندازی پروپاگاندا و تبلیغات و جنگ روانی علیه اسرائیل
گسترش نفوذ در افکار عمومی جهان اسلام
تضعیف هژمونی غرب در منطقه و جهان اسلام از طریق جنگ رسانهای، سایبری و اطلاعاتی
تقویت سیاست نابودی اسرائیل و طرح یکدولتی در قالب برگزاری همهپرسی با حضور همه فلسطینیها و فلسطینیتبارها در دنیا
ایجاد اخلال در عادیسازی روابط اسرائیل و اعراب
تقویت «جبهه مقاومت»
همه اینها در چارچوب طرح درازمدت ناامنسازی اسرائیل در درون و مرزها با رویکرد غیرتعجیلی انجام میشود. در واقع برنامه جمهوری اسلامی و نیروهای اقماریاش فرسایشی کردن جنگ غزه با کاهش فشار بر حماس از طریق ایجاد جبهههای درگیری محدود در شمال اسرائیل و حملات موشکی به شهرهای مرکزی و بندری آن است.
سخنان ابراهیم رئیسی در اجلاس کشورهای اسلامی در این خصوص روشنگر است. او طرح پیشنهادی جمهوری اسلامی در کوتاهمدت و درازمدت را تبیین کرد به این قرار که ابتدا جنگ متوقف شود و سپس به «جنایتهای اسرائیل» در دادگاه جهانی رسیدگی شود و در نهایت، ضمن مخالفت با تحقق طرح تشکیل دو دولت، یک همهپرسی با حضور ساکنان اسرائیل، کرانه باختری، باریکه غزه و فلسطینیهای سراسر دنیا برگزار شود.
جمهوری اسلامی تلاشش را به حفظ حماس از نابودی معطوف کرده، اما در ممانعت از گسترش درگیری به جنگی تمامعیار با اسرائیل با محدودیت مواجه است. در حال حاضر تحرکات ایذائی نیروهای اقماری جمهوری اسلامی نتیجه موردنظر را در ایجاد بازدارندگی در برابر حملات تهاجمی اسرائیل به بار نیاورده است.
افزایش حضور نظامی آمریکا و بریتانیا در خلیج فارس و شرق دریای مدیترانه و مانورهای نظامی و دیپلماتیک بهمنظور تهدید نیز کار حکومت ایران برای اقدامات تهاجمی را سخت کرده است. افزایش درگیری حزبالله لبنان و شبهنظامیان عراقی ریسک برخورد گسترده با اسرائیل و آمریکا را در بر دارد.
همچنین فضای سیاسی و اجتماعی لبنان نیز پذیرای پرداخت هزینه و تخریب زیرساختها و اماکن مسکونی نیست. حتی حزبالله لبنان از ناحیه پایگاه اجتماعی خود نیز در مورد تلفات انسانی زیر فشار است.
حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان، در هر دو سخنرانیاش به تمجید از شهادت و فضیلت آن پرداخت. مخاطب سخنان او خانوادههای کشتهشدگان و نیروهای شیعه لبنان بودند. پیام حرفهای نصرالله بیشتر فشار سیاسی به آمریکا برای متوقف کردن جنگ غزه بود.
ناتوانی حملات ایذائی در تخریب و کشتار اثرگذار در اسرائیل نیز دیگر تنگنای جمهوری اسلامی برای نجات حماس از حلقه محاصره سنگین اسرائیل است. در این فضا، ناامن کردن شهرهای اسرائیل بهخصوص اذهان شهروندان این کشور نقطه امید جمهوری اسلامی است.
توماس فریدمن، روزنامهنگار سرشناس آمریکایی، در سفر خود به اسرائیل بعد از عملیات طوفان الاقصی گفت که «اسرائیل دیگر مثل قبل نخواهد شد». برخی گزارشهای میدانی در رسانههایی چون نیویورکتایمز، رویترز و تایمز اسرائیل حاکی است که بخشی از شهروندان اسرائیلی بهخصوص ساکنان شهرهای مرزی با نگرانی به آینده خود فکر میکنند.
در حال حاضر تصور بازدارندگی و برقراری امنیت پایدار توسط ارتش اسرائیل فرو پاشیده و ترمیم شدن کامل آن نیز محل تردید است. اکنون شماری از مردم اسرائیل هر روز نگران جان و یا تخریب اموال و منازلشان هستند. اقتصاد اسرائیل بهخصوص در شهرهای نزدیک لبنان و نوار غزه نیز تحت تأثیر جنگ قرار گرفته است.
تداوم و ماندگاری این وضعیت هدف جمهوری اسلامی است که در طی دهههای گذشته تلاش کرده ساختارها و امکاناتی فزاینده برای آن ایجاد کند، از حضور سازمانیافته و برخوردار از تجهیزات نظامی و اطلاعاتی اسلامگرایان جهادی در نزدیکی اسرائیل تا شکلگیری حملات انتحاری و مرگبار در کرانه باختری.
از این زاویه، مقامات جمهوری اسلامی از وضعیت پیشآمده خشنودند و آن را نقطهعطفی در ایجاد تشویش و ناامنی ذهنی در شهروندان اسرائیلی بعد از سال ۱۹۷۳ میدانند. طرح مورد انتظار جمهوری اسلامی تثبیت این وضعیت در مقطع کنونی با حفظ حاکمیت حماس در نوار غزه و گسترش مرحله به مرحله تهدیدات امنیتی و حملات تخریبی در آینده است.
بهعبارت دقیقتر، هدف آنها ترمیمناپذیری ضربه امنیتی واردشده به اسرائیل است. در این مسیر، نجات حماس اگرچه برای حکومت اهمیت دارد و برای آن میکوشد اما در عین حال جمهوری اسلامی سرنوشت خود را به حماس گره نمیزند.
اگر در منازعه کنونی، جمهوری اسلامی و اقمارش به اهداف مورد نظر نرسند و در دوراهی حفظ حماس و جنگ تمامعیار با اسرائیل و آمریکا گرفتار شوند، ابایی از قربانی کردن حماس ندارند. جمهوری اسلامی یکی از بیاصولترین نظامهای سیاسی دنیا است که هر عمل خارج از انتظار را در چارچوب «مصلحت» توجیه میکند.
بنابراین اگرچه جمهوری اسلامی فعلاً در حفظ حماس خواهد کوشید، اما اگر در تنگنای گریزناپذیر قرار بگیرد، نابودی ساختارهای سیاسی و اداری حماس را بهعنوان یک شر اجتنابناپذیر میپذیرد و در عوض مقابله فرسایشگر و درازمدت با اسرائیل را از طریق گروههای نیابتی در آینده ادامه میدهد.