اعمال رعب و وحشت و خشونت هنگام بازداشت در ایران؛ مامور امنیتی: «خانه شما محل کار ماست»

سمت راست: در شکسته منزل عالیه مطلب‌زاده، سمت چپ: در شکسته منزل سابق سپیده رشنوبی بی سی:فرزاد صیفی‌کاران،روزنامه‌نگار
 «تنها در خانه خوابیده بود، صدای مهیبی از پشت در می‌آمد. ضربات متعدد پشت سر هم به در کوبیده می‌شد. بیدار شدم، دیدم در ورودی خانه شکسته و وسط اتاق افتاده است. چند مرد با چهره‌های برافروخته و دوربین به دست وارد خانه شدند و همه چیز را بهم ریختند. هنوز صدای ضرباتی که به در می‌کوبیدند در سرم است و حالم را بد می‌کند.»


این لحظه ورود نیروهای امنیتی به منزل عالیه مطلب‌زاده، عکاس، فعال حقوق زنان و نائب رئیس کانون دفاع از آزادی مطبوعات است که او در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی فارسی آن را بازگو کرده است.

تا کنون گزارش‌های متعددی از بازداشت مخالفان سیاسی حکومت ایران منتشر شده که روند و روش انجام آن نقض حقوق متهم و حتی خود قوانین آیین دادرسی جمهوری اسلامی به شمار می‌آید و ظاهرا به هنگام اعمال آن ایجاد رعب و وحشت هنگام بازداشت به رعایت آداب قانونی آن ارجحیت دارد.

بازداشت‌های خشونت‌آمیز صرفا به شکستن مثلا در منزل خلاصه نمی‌شود، بهم ریختن و تخریب وسایل خانه، تفتیش منزل، هتک حرمت و غیره نیز از مواردی است که بسیار گزارش شده است.

بازداشت محمد صادقی، بازیگر، در حالی که مشغول پخش زنده در صفحه اینستاگرامش بود، وجه‌ واقعی‌تری به این اقدام خشونت‌آمیز داد که تا قبل شاید بیشتر فقط در عکس درها و پنجره‌های شکسته دیده می‌شد.

سپیده رشنو، محمد صادقی، ملا محمد خضرنژاد، مونا بختیاری و هیراد پیربداقی تنها بخشی از ده‌ها فعال مدنی و سیاسی یا حتی شهروندان عادی هستند که با چنین خشونتی از سوی نیروهای امنیتی به هنگام بازداتشتشان در منزل مواجه شده‌‌اند.

سپیده رشنو، نویسنده و ویراستاری که در هفته پایانی تیرماه ۱۴۰۱، به دلیل اعتراض به رایحه ربیعی، زن محجبه‌ای که در اتوبوس به او تذکر حجاب داده بود، بازداشت و به احکام زندان محکوم شد، بعد از گذشت یک سال، در سالگرد بازداشتش روایتی از چگونگی شکستن در خانه‌اش و هجوم نیروهای امنیتی نوشت.

او نوشت: «همه چیز خاکستریِ محوی بود که فقط صدای لگد و مشت کوبیدن به در از آن می‌آمد ... زنی داشت توی سر و صورتم می‌زد و چند مرد لگد می‌زدند...»

عالیه مطلب‌زاده نیز پس از دیدن فیلم شکستن در خانه محمد صادقی و ورود نیروهای امنیتی به آن (۲۵ تیر‌۱۶ ژوئیه)، و زنده شدن این تجربه برای او در اینستاگرامش نوشت: «اتفاقی که دقیقا برای من هم افتاد. صدای این ضربات همچنان برایم آزاردهنده است… تنها بودم و اتفاقی که در حال رخ دادن بود را باور نمی‌کردم.»

عالبه مطلب‌زاده به بی‌بی‌سی فارسی می‌گوید بعد از دیدن فیلم شکستن در خانه محمد صادقی و صدای ضرباتی که به در می‌کوبیدند، حال او را بد کرده است.
روایت عالیه مطلب‌زاده؛ مامور گفت: خانه تو محل کار ماست، برو چیزی سرت کن
چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ماه سال جاری بود نیروهای امنیتی با شکستن در ورودی وارد منزل عالیه مطلب‌زاده شدند.

خانم مطلب‌زاده که آن روز تنها درخانه خوابیده بود که زنگ در اصلی آپارتمان را زدند. از آنجایی که او در وضعیتی نبود که بتواند در را باز کند، با خودش گفت هر کسی باشد دوباره باز خواهد گشت.

او می‌گوید: «حدود ۱۰-۱۱ بار زنگ در را زدند. من حدس زدم که مامور هستند، در را ساختمان را از پشت قفل کردم و موبایل را قایم کردم. بعد از مدتی این بار شروع کردند زنگ در واحد (داخل ساختمان) را زدند، بالا آمده بودند و فریاد می‌زدند. من در کشاکش این بودم در را باز کنم یا نه، گفتم بهتر است فکر کنند خانه نیستم و رفتم دوباره سر جایم خوابیدم. کمی که گذشت دیدم صدای کوبیدن در می‌آید و وقتی پا شدم دیدم در وسط اتاق افتاد و چند نفر دوربین به دست وارد خانه من شدند. من عصبانی شدم، گفتم شما کی هستد و به چه حقی وارد خانه من شدید؟ یکی گفت برو لباس بپوش، این چه وضعی است؟ گفتم اینجا خانه من است، به شما چه ربطی دارد؟ ولی گفت خانه تو محل کار ماست، برو چیزی سرت کن. ولی من قبول نکردم.»

عالیه مطلب‌زاده تعریف می‌کند نیروهای امنیتی بسیار مصر بودند که حتما تلفن همراه او را پیدا کنند و تهدید کردند اگر خودش تلفن همراه را به آنها ندهد، تمام خانه را به هم خواهند ریخت تا آن را پیدا کنند.

به گفته خانم مطلب‌زاده، دو مامور زن هم همراه نیروهای امنیتی بودند.

از آنجا که تفتیش منزل او چند ساعت طول کشید، زمانی که او قصد داشت به توالت برود، یکی از مامورهای زن‌ نیز او را همراهی کرد: «گفتم خانم برو بیرون، گفت نمی‌شود، من باید باشم. بعد در را نیمه باز گذاشت و سه نفر از آقایان هم کنار در ایستاده بودند. گفتم یعنی من باید در این شرایط به دستشویی بروم؟ گفت همین است. من در را محکم کوبیدم و با آن خانم درگیر شدیم.»

درهمین حین یکی از مامورهای مرد خواسته بود تا خانم مطلب‌زاده بازرسی بدنی شود. خانم مطلب‌زاده می‌گوید: «گفتم خجالت بکشید من در خانه خودم خواب بودم، بازرسی چرا؟ بعد گفت خُب بشین و پاشو برو، گفتم چرا مگر دنبال چی هستید؟ این درخواست را دو بار تکرار کردند و من به حدی عصبانی شدم گفتم تو من دنبال چی می‌گردی؟ به چه حقی به خود اجازه می‌دهی که این درخواست را بکنی؟»

عالیه مطلب‌زاده می‌گوید ماموران اطلاعاتی قصد داشتند به هر قیمتی تلفن همراه او را پیدا کنند و مدام به او می‌گفتند «مگر در گوشی‌ات چی داری؟»

او گفته در تلفن همراه چیزی ندارد: «گفتم گوشی را نمی‌دهم چون آن را پس نمی‌دهید و با این هزینه‌ها تهیه یک تلفن همراه دیگر دشوار است، ولی یکی از آنها گفت قول شرف می‌دهم که گوشی را پس می‌دهیم.»

به گفته عالیه مطلب‌زاده نیروهای امنیتی نهایتا کل خانه را تفتیش کردند و تلفن همراه، کامپیوتر، فلش‌ها و غیره را با خود بردند.

عالیه مطلب‌زاده می‌گوید نیروهای امنیتی سعی کردند در خانه را تعمیر کنند و متنی مبنی بر اینکه بر اساس نیاز در را شکسته و آن را تعمیر کردند نوشتند و از او خواستند آن تایید کند.

خانم مطلب‌زاده می‌گوید «من گفتم حق نداشتید در را بشکنید، این تعمیر نشده... آنها گفتند ما کار قانونی کردیم، من هم گفتم اگر کار غیرقانونی نکردید امضای من را چرا می‌خواهید؟ من امضا نمی‌کنم. حتی کپی صورت‌جلسه وسیله‌هایی را که بردند به من ندادند.»

او تاکید می‌کند که نیروهای امنیتی حتی حکم ورود به خانه و تفتیش نداشتند، تنها حکم احضار با خود به همراه داشتند و به او گفتند پنج روز بعد باید به بازپرسی دادسرای امنیت مراجعه کند.

این زندانی سیاسی سابق روایت می‌کند که نیروهای امنیتی تمام مدت از همه چیز فیلم می‌گرفتند و مدام با آنها تنش و دیگری داشته است: « یکی از مامورها می‌گفت ناراحتی؟ می‌سوزی از اینکه ما از عهده‌اش بر می‌آییم؟ من پیدا می‌کنم هر چیزی که مخفی کرده باشی!»
قانون چه می‌گوید؟
عالیه مطلب‌زاده به بی‌بی‌سی فارسی می‌گوید وقتی به بازپرسی مراجعه کرد، قبل از اینکه بازپرس او را تفهیم اتهام کند عکس در شکسته منزل‌اش را به او نشان داده است.

او گفتگویش را با بازپرس اینگونه توصیف می‌کند: «فرد، ابتدا متهم است، مامورهای شما این شکلی به خانه من ورود کردند پرسیدم چه لزومی داشت؟ گفت تو چرا در را باز نکردی؟ گفتم پای این بگذار که حالم مساعد نبوده و نمی‌خواستم با کسی روبه‌رو شوم، این حق را از نظر شهروندی و انسانی دارم که نخواهم در را برای کسی باز کنم یا نه؟ گفتم مگر قبلا خود شما من را احضار نکردید و آمدم؟ چرا باید یک سری آدم وحشی را به خانه من بفرستید که این رفتار را بکنند؟ گفت شکایت کن. گفتم به چه کسی شکایت کنم؟ خود شما مسئول هستید.»

طناز کلاهچیان، وکیل پایه یک دادگستری و وکیل عالیه مطلب‌زاده، در پاسخ به این پرسش بی‌بی‌سی فارسی که آیا ورود به خانه افراد با شکستن در منزل و همراه با خشونت تا چه میزان با قانون هم‌خوانی دارد، می‌گوید قانون آیین دادرسی کیفری شرایط و مقررات مربوط به ورود ضابطین قضایی به منزل افراد را مشخص کرده است و «به هیچ عنوان در قانون چنین اقدامی در نظر گرفته نشده» است.

به گفته خانم کلاهچیان ابتدا باید مقام قضایی دستور بازداشت یا تفتیش را صادر کند، در برگه‌ دستور باید اسم مقام و نهاد بازداشت‌کننده درج شود و در پایین هم باید امضا و مهر داشته باشد، در غیر این‌صورت سندیت ندارد.

به گفته این وکیل دادگستری، ضابط باید از فرد تقاضا کند تا در را باز کند، اما باید مسائل را تفکیک کرد، یک آیا متهم را بر اساس جرمی که به او منتسب شده در حال فرار است که حین خروج او را بازداشت می‌کنند و دو اینکه از باز کردن در امتناع می‌کند.

خانم کلاهچیان توضیح می‌دهد در حالت دوم که فرد در منزل خودش است و از باز کردن در امتناع می‌کند، در قانون آیین دادرسی کیفری و قانون مجازات اسلامی به هیچ عنوان به ضابط اجازه داده نشده است که در را بشکند و این اقدام به گفته او جرم «تخریب» بر اساس ماده ۶۷۷ قانون مجازات اسلامی به شمار می‌رود.

ازآنجایی که طناز کلاهچیان وکیل عالیه مطلب‌زاده است، در روزی که او به شعبه دو بازرسی دادسرای امنیت مراجعه کرده بود، همراش بود.

او می‌گوید به بازپرس اطلاع داده است که هنگام ورود نیروهای ضابط قضایی به منزل موکلش در منزل شکسته شده است و بازپرس از آنها خواسته است به مقام بازداشت‌کننده «من باب تخریب در» شکایت کنند.

خانم کلاهچیان با اشاره به اینکه حتی مقام‌های قضایی نیز در چنین شرایطی چون می‌دانند «فعل غیرقانونی» اتفاق افتاده است، افراد را به سمت شکایت راهنمایی می‌کنند.

اما این وکیل دادگستری به مشکل دیگری اشاره می‌کند که شکایت در چنین شرایطی اقدام را عملا بی‌اثر می‌کند: «زمانی که شما می‌خواهید علیه فردی شکایت کنید، باید نام و سمت او را بدانید. اکثر نیروهای امنیتی و ضابطین قضایی از نام‌های مشابه، مستعار یا عام استفاده می‌کنند و حتی برخی وقت‌ها ما اصلا نمی‌دانیم با چه نهادی طرف هستیم، زیرا نامه‌ای که به ما نشان می‌دهند به قدری کوتاه و سریع است که حتی نمی‌دانیم نهادی که مراجعه کرده کیست و اجازه نمی‌دهند فرد آن را بخواند.»

طناز کلاهچیان اشاره می‌کند بر اساس قانون در هنگام بازداشت حتی اجازه هتک حرمت هم وجود ندارد که در اغلب موارد، همانند اتفاقی که برای عالیه مطلب‌زاده افتاد، این اتفاق رخ خواهد داد.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۵۴
hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
قسمت پذیرایی مامان شما هم اتوبان ماست
‌سه شنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۲ - ۱۷:۰۳
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.