رؤیای محو آثار جنایت در «دستور تعطیلی» زندان گوهردشت
رأی دهید
"دستور تعطیلی" زندان گوهردشت صادر شده است. ایرج مصداقی، فعال حقوق بشر که ده سال از عمرش را در زندانهای جمهوری اسلامی از جمله گوهردشت گذرانده، این اقدام را متأثر از دادگاه حمید نوری و تلاشی برای محو آثار جنایت میداند.
در خبرها آمده است که غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی، در نشست شورای عالی قوه قضائیه گفته است که «زندان رجاییشهر [گوهردشت] که در داخل شهر کرج است باید هر چه زودتر به خارج شهر منتقل شود و محل فعلی آن از وضعیت زندان بودن خارج شود.»
این خبر محاکمه حمید نوری را به ذهن میآورد؛ محاکمهای که پرونده کشتار ۶۷ را در برابر چشم جهانیان باز گشود و نام زندان گوهردشت را بر سر زبانها انداخت. یادآور میشوم که بر پایه تقاضای استیناف نوری، دستگاه قضائی سوئد درهای این دادگاه را برای بررسی پرونده باز گشود و نتیجه نهایی در پائیز آینده اعلام خواهد شد. پس طبیعی است از خود بپرسیم آیا تصمیم قوه قضائیه برای پایان دادن به موجودیت زندان گوهردشت از نتایج این محاکمه نیست؟
بیشک چنین است و باید افزود «کاین هنوز از نتایج سحر است» و میبایست در انتظار دیگر پسلرزههای این دادگاه تاریخی در سطح ملی و بینالمللی باشیم. با این یادآوری، برای درک چرایی تصمیم قوه قضائیه و اهداف آن، به زندان گوهردشت میپردازم که جانیان حاکم بر ایران قصد امحای آن را دارند.
محو رد پای جنایت از حافظه جمعی
به یاد داریم که نازیها پیش از سقوط ناسیونال سوسیالیسم آثار بسیاری از اردوگاههای مرگ را از بین بردند، به این امید که راز جنایاتشان مکتوم بماند و این بار مقامات اسلامی پای در همان راه گذاشتهاند. نام گوهردشت همچون آشویتس و ماوتهاوزن و داخائو و... در تاریخ ثبت شده است و حاکمان بر این گمانند که با حذف این مکان رفتهرفته بر جنایاتشان گرد فراموشی میپاشند.
نظام اسلامی به بهانه این که زندان گوهردشت وسط شهر قرار گرفته، قصد تخریب آن را دارد؛ حال آنکه زندان اوین، با وسعتی بسیار بزرگتر از گوهردشت، در بهترین و گرانترین منطقه تهران قرار دارد.
ورودی زندان گوهردشتاگر بپرسیم چرا حاکمان چنین طرحی را برای زندان اوین نریختهاند و اولویت را به گوهردشت دادهاند، پاسخ روشن است: پای اوین هنوز به یک دادگاه بینالمللی باز نشده، در حالی که گوهردشت در مجامع حقوقی دنیا شناسنامهدار شده است. و در این رویداد نام بالاترین مقامات قضایی و امنیتی نظام اسلامی در میان است.
اگر برخی از مخالفان جمهوری اسلامی و بعضی رسانهها هنوز به اهمیت تاریخی و سیاسی محاکمه حمید نوری پینبردهاند، نظام اسلامی به این حقیقت وقوف کامل دارد و به همین دلیل چنین نقشهای برای زندان گوهردشت کشیدهاند. جالب است اشاره کنم که در محاکمه نوری زندان گوهردشت از موضوعات مورد مناقشه بود.
"گوهردشت" در دادگاه حمید نوری
یکی از مناقشات در دادگاه حمید نوری پیرامون ساختمان زندان گوهردشت و مکانهای درون آن بود، چرا که تشریح بنای زندان برای در دست داشتن تصویر دقیقی از تعداد زندانیان و محل نگهداری آنها و راستیآزمایی روایتهای آنها اهمیت داشت.
دادگاه بدوی استکهلم حمید نوری متهم به مشارکت در قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ را به حبس ابد محکوم کردهنگامی که خاطرات حبس دهسالهام در زندان جمهوری اسلامی را مینوشتم، در تصورم نمیگنجید که روزی این نوشتهها و به ویژه نقشههای دقیق زندان گوهردشت جزو مستندات محاکمه حمید نوری قرار گیرد و در سرنوشت این زندان تأثیرگذار باشد.
دادستان نقشههایی را که از زندان گوهردشت تهیه کرده بودم مورد استناد قرار داد و کیفرخواست نیز بر پایه همین نقشهها تنظیم شده بود. همچنین در حکم نهایی دادگاه، قضات به نقشههای من استناد کردند و دادگاه تجدیدنظر استکهلم نیز دیگر ادعاها را فاقد ارزش دانست.
دیگر مناقشه بر سر زندان گوهردشت این بود که نوری در دفاعیاتش در دادگاه استکهلم به اصرار از نام "رجاییشهر" برای معرفی زندان "گوهردشت"استفاده میکرد. او تا آنجا پیش رفت که مدعی شد گوهردشت نامی جعلی است و موجب بیاعتباری کیفرخواست میشود، چرا که زندانی با چنین عنوانی در ایران وجود ندارد.
حمید نوری تأکید داشت در صورت استفاده از این نام در دادگاه، هنگام بازگشت به ایران بهعنوان "جاعل و استفادهکننده از سند مجعول" محاکمه و مجازات خواهد شد. اما فارغ از ادعای مضحک نوری که کسی آن را جدی نگرفت، ریشهاین مناقشه به دوران مسئولیت نوری در زندان گوهردشت برمیگشت که موجب جدال بین زندانبانان و زندانیان بوده و این جدال را به صحن دادگاه استکهلم نیز کشاند.
برای فهم این نکته باید به تاریخچه گوهردشت بازگردیم. نام این زندان به مکان جغرافیایی آن باز میگردد که در شهرک گوهردشت در شمال کرج واقع شده است. نظام اسلامی در سال ۶۱ برای تجلیل از رئیس جمهور مکتبی خود، رجایی، بر این شهرک نام "رجاییشهر" گذاشت. اما حتی امروز هم، پس از گذشت چهار دهه و تبدیل گوهردشت به شهر، نه تنها از سوی مردم، بلکه در اسناد دولتی و در رسانههای داخلی نیز "گوهردشت" نامیده میشود.
در دهه شصت این نامگذاریها نیز موضوع مبارزه زندانیان سیاسی بود، چرا که زندانبانان، با تأکید بر نام "رجایی"، میخواستند زندانیان نام او را بر زبان بیاورند و از آنجمله در ذکر آدرسزندان برای نامهنویسی به خانوادههایشان، به جای نام "گوهردشت" از "رجاییشهر" اسم ببرند. و در تقابل با این سیاست، زندانیان سیاسی به عمد از "زندان گوهردشت" نام می بردند.
عاقبت مقاومت زندانیان، مقامات امنیتی و قضایی را ناگزیر به عقبنشینی کرد. در نامههای بهجامانده از زندانیان اعدامشده هم که از سوی خانوادهها در اختیار دادگاه قرار داده شده، نام زندان "گوهردشت" قید شده است.
زندان گوهردشت: نقشه، ساختمان
این زندان از بالا به شکل چند حرف H که کنار هم قرار گرفته باشند دیده میشود. این زندان در نظام پهلوی احداث شد و پس از انقلاب تنها تغییرات کوچکی توسط لاجوردی در آن داده شد و مورد بهرهبرداری قرار گرفت. یک راهروی بزرگ در وسط و دو طرف آن ساختمان بندها قرار دارند. زندان گوهردشت از هشت ساختمان یا بلوک سهطبقه تشکیل شدهاست که هر طبقه به عنوان یک بند محسوب شده و کل زندان شامل ۲۴ بند میشود.
از مجموع ۲۴ بند گوهردشت، ۲۱ بند آن را سلولهای انفرادی تشکیل میدهند. هر بند دارای ۴۰ سلول است. دو سلول در انتهای هر سالن به حمام اختصاص یافته است و هر حمام دارای ۳ کابین کوچک بدون در است. یعنی هر بند دارای ۳۸ سلول برای استقرار زندانی است که با این حساب تعداد سلولهای زندان گوهردشت مجموعاً ۷۹۸ سلول میشود.
این زندان در تاریخ ۲۴ مهر ۱۳۶۱ افتتاح شد و من جزو اولین دسته زندانیانی بودم که از اوین به آنجا منتقل شدند. از زمان راهاندازی زندان تا بهمن ۶۷ که من آنجا بودم، هیچگونه تغییری در آن انجام نگرفت و تنها سلولهای انفرادی، غالباً عمومی شدند. همهبندها از نظر نمای بیرونی شبیه بههم بودند. اما از نظر ساختمان درونی، سه بند که در طبقههای سوم قرار گرفتهبودند، از بقیهی بندها متفاوت بودند.
تفاوت ساختمان درونی این سه بند با بقیه بندها از این قرار است که به جای ۶ سلول اول بند، یعنی سه سلول از هر طرف، دستشویی، توالت و حمام ساختهاند. ۲۸ سلول را که در بندهای دیگر به شکل انفرادی هستند، به ۱۴ اتاق تبدیل کردهاند. ۶ سلول ته بند را نیز به دو اتاق که نسبت به اتاقهای دیگر بند بزرگتر هستند، تبدیل کردهاند. در واقع مساحت بندهای عمومی با مساحت طبقههای پایین یکی هستند، با این تفاوت که به جای ۳۸ سلول و دو حمام، هر یک از آنها به ۱۴ اتاق کوچک، ۲ اتاق بزرگ و دو واحد دستشویی و توالت تقسیم شده است.
کنار در ورودی هر بند قسمتی است به نام "فرعی" که شامل دو اتاق و انباری و حمام و توالت است و در ته بندها یک سالن بزرگ غذاخوری قرار دارد. البته دو بلوک انتهایی زندان فاقد این سالن بزرگ هستند. این سالنها در زمان جمهوری اسلامی "حسینیه" هر بند نام گرفتند. و در سالهای ابتدایی راهاندازی گوهردشت درِ این سالنرا هنگام سینهزنی و یا پخش نوارهای سخنرانی و کلاسهای آموزشی باز میکردند و باقی وقتها بسته بود.
قسمتهای "فرعی" برای محل زندگی و استراحت نگهبانان بند ساخته شده بود، اما از آنها نیز به عنوان محل نگهداری زندانیان استفاده میشد.
دیگر بناهای موجود از این قرار بودند: ساختمان دو طبقه بهداری؛ ساختمان دو طبقه آشپزخانه و انبار؛ ساختمان دو طبقه بخش اداری؛ ساختمان سه طبقه سالنهای ملاقات و قسمت استراق سمع گفتوگوهای زندانیان و خانوادههایشان در هنگام ملاقات؛ و کتابخانهی زندان. کارگاه و جهاد زندان در خارج از محوطهفوق قرار داشت.
اسناد محاکمه حمید نوری تصویر دقیق زندان گوهردشت را برای ثبت در تاریخ فراهم کرده است و تلاش حاکمان برای محو این مکان به هدف اصلی آن که پاشیدن گرد فراموشی بر جنایاتشان است، دست نخواهند یافت.
امید که آیندگان در این محل موزهای بنا کنند و اسناد دادگاه نوری در اختیار ایرانیان قرار گیرد. پیش از آن اما اهمیت مبرم دارد که روشنگری درباره این تصمیم قوه قضائیه فرصتی دیگر برای آگاهگری درباره کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ فراهم آورد و از ورای آن جنایات سیاسی جمهوری اسلامی در دهه شصت که پایههای نظام سرکوب را مستحکم ساخت، موضوع نظر قرار گیرد.
در خبرها آمده است که غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی، در نشست شورای عالی قوه قضائیه گفته است که «زندان رجاییشهر [گوهردشت] که در داخل شهر کرج است باید هر چه زودتر به خارج شهر منتقل شود و محل فعلی آن از وضعیت زندان بودن خارج شود.»
این خبر محاکمه حمید نوری را به ذهن میآورد؛ محاکمهای که پرونده کشتار ۶۷ را در برابر چشم جهانیان باز گشود و نام زندان گوهردشت را بر سر زبانها انداخت. یادآور میشوم که بر پایه تقاضای استیناف نوری، دستگاه قضائی سوئد درهای این دادگاه را برای بررسی پرونده باز گشود و نتیجه نهایی در پائیز آینده اعلام خواهد شد. پس طبیعی است از خود بپرسیم آیا تصمیم قوه قضائیه برای پایان دادن به موجودیت زندان گوهردشت از نتایج این محاکمه نیست؟
بیشک چنین است و باید افزود «کاین هنوز از نتایج سحر است» و میبایست در انتظار دیگر پسلرزههای این دادگاه تاریخی در سطح ملی و بینالمللی باشیم. با این یادآوری، برای درک چرایی تصمیم قوه قضائیه و اهداف آن، به زندان گوهردشت میپردازم که جانیان حاکم بر ایران قصد امحای آن را دارند.
محو رد پای جنایت از حافظه جمعی
به یاد داریم که نازیها پیش از سقوط ناسیونال سوسیالیسم آثار بسیاری از اردوگاههای مرگ را از بین بردند، به این امید که راز جنایاتشان مکتوم بماند و این بار مقامات اسلامی پای در همان راه گذاشتهاند. نام گوهردشت همچون آشویتس و ماوتهاوزن و داخائو و... در تاریخ ثبت شده است و حاکمان بر این گمانند که با حذف این مکان رفتهرفته بر جنایاتشان گرد فراموشی میپاشند.
نظام اسلامی به بهانه این که زندان گوهردشت وسط شهر قرار گرفته، قصد تخریب آن را دارد؛ حال آنکه زندان اوین، با وسعتی بسیار بزرگتر از گوهردشت، در بهترین و گرانترین منطقه تهران قرار دارد.
اگر برخی از مخالفان جمهوری اسلامی و بعضی رسانهها هنوز به اهمیت تاریخی و سیاسی محاکمه حمید نوری پینبردهاند، نظام اسلامی به این حقیقت وقوف کامل دارد و به همین دلیل چنین نقشهای برای زندان گوهردشت کشیدهاند. جالب است اشاره کنم که در محاکمه نوری زندان گوهردشت از موضوعات مورد مناقشه بود.
"گوهردشت" در دادگاه حمید نوری
یکی از مناقشات در دادگاه حمید نوری پیرامون ساختمان زندان گوهردشت و مکانهای درون آن بود، چرا که تشریح بنای زندان برای در دست داشتن تصویر دقیقی از تعداد زندانیان و محل نگهداری آنها و راستیآزمایی روایتهای آنها اهمیت داشت.
دادستان نقشههایی را که از زندان گوهردشت تهیه کرده بودم مورد استناد قرار داد و کیفرخواست نیز بر پایه همین نقشهها تنظیم شده بود. همچنین در حکم نهایی دادگاه، قضات به نقشههای من استناد کردند و دادگاه تجدیدنظر استکهلم نیز دیگر ادعاها را فاقد ارزش دانست.
دیگر مناقشه بر سر زندان گوهردشت این بود که نوری در دفاعیاتش در دادگاه استکهلم به اصرار از نام "رجاییشهر" برای معرفی زندان "گوهردشت"استفاده میکرد. او تا آنجا پیش رفت که مدعی شد گوهردشت نامی جعلی است و موجب بیاعتباری کیفرخواست میشود، چرا که زندانی با چنین عنوانی در ایران وجود ندارد.
حمید نوری تأکید داشت در صورت استفاده از این نام در دادگاه، هنگام بازگشت به ایران بهعنوان "جاعل و استفادهکننده از سند مجعول" محاکمه و مجازات خواهد شد. اما فارغ از ادعای مضحک نوری که کسی آن را جدی نگرفت، ریشهاین مناقشه به دوران مسئولیت نوری در زندان گوهردشت برمیگشت که موجب جدال بین زندانبانان و زندانیان بوده و این جدال را به صحن دادگاه استکهلم نیز کشاند.
برای فهم این نکته باید به تاریخچه گوهردشت بازگردیم. نام این زندان به مکان جغرافیایی آن باز میگردد که در شهرک گوهردشت در شمال کرج واقع شده است. نظام اسلامی در سال ۶۱ برای تجلیل از رئیس جمهور مکتبی خود، رجایی، بر این شهرک نام "رجاییشهر" گذاشت. اما حتی امروز هم، پس از گذشت چهار دهه و تبدیل گوهردشت به شهر، نه تنها از سوی مردم، بلکه در اسناد دولتی و در رسانههای داخلی نیز "گوهردشت" نامیده میشود.
در دهه شصت این نامگذاریها نیز موضوع مبارزه زندانیان سیاسی بود، چرا که زندانبانان، با تأکید بر نام "رجایی"، میخواستند زندانیان نام او را بر زبان بیاورند و از آنجمله در ذکر آدرسزندان برای نامهنویسی به خانوادههایشان، به جای نام "گوهردشت" از "رجاییشهر" اسم ببرند. و در تقابل با این سیاست، زندانیان سیاسی به عمد از "زندان گوهردشت" نام می بردند.
عاقبت مقاومت زندانیان، مقامات امنیتی و قضایی را ناگزیر به عقبنشینی کرد. در نامههای بهجامانده از زندانیان اعدامشده هم که از سوی خانوادهها در اختیار دادگاه قرار داده شده، نام زندان "گوهردشت" قید شده است.
زندان گوهردشت: نقشه، ساختمان
این زندان از بالا به شکل چند حرف H که کنار هم قرار گرفته باشند دیده میشود. این زندان در نظام پهلوی احداث شد و پس از انقلاب تنها تغییرات کوچکی توسط لاجوردی در آن داده شد و مورد بهرهبرداری قرار گرفت. یک راهروی بزرگ در وسط و دو طرف آن ساختمان بندها قرار دارند. زندان گوهردشت از هشت ساختمان یا بلوک سهطبقه تشکیل شدهاست که هر طبقه به عنوان یک بند محسوب شده و کل زندان شامل ۲۴ بند میشود.
از مجموع ۲۴ بند گوهردشت، ۲۱ بند آن را سلولهای انفرادی تشکیل میدهند. هر بند دارای ۴۰ سلول است. دو سلول در انتهای هر سالن به حمام اختصاص یافته است و هر حمام دارای ۳ کابین کوچک بدون در است. یعنی هر بند دارای ۳۸ سلول برای استقرار زندانی است که با این حساب تعداد سلولهای زندان گوهردشت مجموعاً ۷۹۸ سلول میشود.
تفاوت ساختمان درونی این سه بند با بقیه بندها از این قرار است که به جای ۶ سلول اول بند، یعنی سه سلول از هر طرف، دستشویی، توالت و حمام ساختهاند. ۲۸ سلول را که در بندهای دیگر به شکل انفرادی هستند، به ۱۴ اتاق تبدیل کردهاند. ۶ سلول ته بند را نیز به دو اتاق که نسبت به اتاقهای دیگر بند بزرگتر هستند، تبدیل کردهاند. در واقع مساحت بندهای عمومی با مساحت طبقههای پایین یکی هستند، با این تفاوت که به جای ۳۸ سلول و دو حمام، هر یک از آنها به ۱۴ اتاق کوچک، ۲ اتاق بزرگ و دو واحد دستشویی و توالت تقسیم شده است.
کنار در ورودی هر بند قسمتی است به نام "فرعی" که شامل دو اتاق و انباری و حمام و توالت است و در ته بندها یک سالن بزرگ غذاخوری قرار دارد. البته دو بلوک انتهایی زندان فاقد این سالن بزرگ هستند. این سالنها در زمان جمهوری اسلامی "حسینیه" هر بند نام گرفتند. و در سالهای ابتدایی راهاندازی گوهردشت درِ این سالنرا هنگام سینهزنی و یا پخش نوارهای سخنرانی و کلاسهای آموزشی باز میکردند و باقی وقتها بسته بود.
قسمتهای "فرعی" برای محل زندگی و استراحت نگهبانان بند ساخته شده بود، اما از آنها نیز به عنوان محل نگهداری زندانیان استفاده میشد.
دیگر بناهای موجود از این قرار بودند: ساختمان دو طبقه بهداری؛ ساختمان دو طبقه آشپزخانه و انبار؛ ساختمان دو طبقه بخش اداری؛ ساختمان سه طبقه سالنهای ملاقات و قسمت استراق سمع گفتوگوهای زندانیان و خانوادههایشان در هنگام ملاقات؛ و کتابخانهی زندان. کارگاه و جهاد زندان در خارج از محوطهفوق قرار داشت.
اسناد محاکمه حمید نوری تصویر دقیق زندان گوهردشت را برای ثبت در تاریخ فراهم کرده است و تلاش حاکمان برای محو این مکان به هدف اصلی آن که پاشیدن گرد فراموشی بر جنایاتشان است، دست نخواهند یافت.
امید که آیندگان در این محل موزهای بنا کنند و اسناد دادگاه نوری در اختیار ایرانیان قرار گیرد. پیش از آن اما اهمیت مبرم دارد که روشنگری درباره این تصمیم قوه قضائیه فرصتی دیگر برای آگاهگری درباره کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ فراهم آورد و از ورای آن جنایات سیاسی جمهوری اسلامی در دهه شصت که پایههای نظام سرکوب را مستحکم ساخت، موضوع نظر قرار گیرد.