راه و رسم بزک؛ هفت قلم آرایش
رأی دهید
در دوران معاصر کمتر کسی با دیدن خال قجری بر گونه زنان در نقاشیهای قاجار به یاد آرایش معروف مدونا خواننده آمریکایی در دهه ۸۰ میلادی نمیافتد. خالی که پیش از آن محبوبیتش در قلمرو مرلین مونرو، بازیگر و نماد اغواگری و زیبایی، بود.
از کجا شروع شد؟
در هزارههای پیشین هم پیرایش و آرایش یکی از دغدغههای بشر بود. توجه خاص به چشم و مو که در صورتکهای کشفشده در هفتتپه خوزستان دیده میشود، گواه این است که زنان در دو هزار سال پیش از میلاد هم لبها و گونههای خود را قرمز میکردند و چشمانشان را با آرایش درشتتر جلوه میدادند. باستانشناسان لوازم آرایشگری شامل آینه، شانه، موچین، سرمهدان و عطردانها را در گوشهوکنار دنیا کشف کردهاند.
گر غالیه خوشبو شد، در گیسوی او پیچید/ ور وسمه کمانکش گشت، در ابروی او پیوست (حافظ)
رسوم و فن آرایش در دوران قدیم را میتوان در لابهلای اشعار و داستانهای قدیمی و فرهنگ عامه و نیز عدد ۷ که با فرهنگ باستانی ایرانی پیوندی جدانشدنی دارد، بیشتر شناخت. هفتسین سال نو، هفت شهر عشق در منطقالطیر عطار نیشابوری، هفت خان رستم و هفتقلم آرایش که این روزها جایش را به ریمل و سایه ابرو و مداد چشم و رژ گونه و رژ لب داده است. زیبایی همیشه در جریان بود و هست. اسمش عوض میشود، رسمش نه!
هفتقلم بزک و هفتقلم ابزار و فن: نقاشی بر بوم صورت و خوشخطوخالی برای دلبر!
هفتقلم آرایش شامل سرمه، سرخاب، سفیداب، نگار یا حنا، وسمه، خال و زرک بود که مبدا تاریخی مشخصی از آن موجود نیست اما احتمال میرود که این عبارت از دوران قاجار به ادبیات و رسوم ایرانی وارد شده باشد.
خال: نقطهای دلبرانه با تاریخی هزاران ساله
گذاشتن یک خال مصنوعی روی صورت در فرهنگعامه و زیباشناسی مردمان شرق و غرب حکایتی طولودراز دارد. در اروپای قرن هجدهم خال بر صورت اشکال مختلف داشت و هر خال بهمنظور رساندن پیامی بر چهره نقش میبست. خال بالای لب به معنی مجرد بودن و آمادگی برای ازدواج بود، خال گونه راست علامت متاهل بودن و خال گونه چپ نشان از بیوه بودن داشت.
در اروپای قرون وسطی، خال گوشتی را نمادی بصری از شیطان میدانستند. شاید به همین دلیل است که جادوگران و ساحران با خالهایی زشت و پرمو روی بینی و چانه درازشان به تصویر کشیده میشوند.
سرمه: چشم بد دور، زیبا و وحشی مثل آهوی ختن!
سرمه ساختهشده از ترکیب دوده و سایر موادی که به ثروت استفادهکنندهاش بستگی داشت، در گذشته به جای ریمل و خط چشم امروزی استفاده میشد. حدود سه هزار و ۵۰۰ سال پیش از میلاد، ملکههای مصری به چشم خود سرمه میکشیدند و سرمه را «نگهبان چشم علیه بیماریها» میدانستند. به باور آنها، سرمه خاصیت درمانی داشت و بسیار از آن استفاده میکردند. در گوشهوکنار دنیا این رسم سرمهکشی هنوز به قوت خود باقی مانده است.
سرخاب: خانوم پری، لپش گلی!
در دهه ۸۰ میلادی، سرخ و صورتی بودن لپ و گونه مد شد که بازگشتی وفادارانه به رسم کهن سرخاب شرقی بود! در دوران ملکه ویکتوریای اول که آرایش بسیار مشخص و پررنگ برای زنان مرسوم نبود، زنان با گاز گرفتن لب و سیلی زدن به صورت یا استفاده از چغندر، برای چند دقیقه قرمزی ملایمی را به صورت میدواندند. در متون تاریخی، به استفاده از ترکیبهای متعددی مانند چربی حیوانی، ریشه چغندر، گیاهان، سوسک و بادام برای رنگ بخشیدن به لب اشاره شده است.
سفیداب: لایهبردار پوست و کرم پودر طبیعی
سفیداب یک وسیله آرایشی و لایهبردار طبیعی بود که حتی امروزه هم در جرگه بهترین لایهبردارهای طبیعی پوست نقشآفرینی میکند. گفته میشود مواد اولیه سفیداب اصل از مغز استخوان حیوانات تهیه میشد اما به خاطر ترکیب آن با قلع و سرب، استفاده مداوم از آن خطرناک بود.
زرک
زرک به معنی گردی طلایی یا پولک است که برای زینت روی مو یا پیشانی استفاده میشد. در نقاشیها و مستندهای تصویری از دوره قاجار میتوان به اهمیت این زینت در پوشش و حجاب این دوره پی برد.
وسمه: ابروی پیوسته خورشیدخانم
شکسته گشت چو پشت هلال قامت من/ کمان ابروی یارم چو وسمه بازکشید (حافظ)
طرحهای قدیمی از «خورشید خانم» که در دوران قاجار دیده میشود، از زیبا دانستن ابروی پیوسته و پهن حکایت دارد که در عین حال که ساده و زیبا است، معصومیتی زنانه به چهره میدهد. رسم کهن وسمهکشی تا همین چند دهه پیش هم در دنیای مد طرفداران زیادی داشت اما بهمرور به فراموشی سپرده شد و حتی معیاری برای ناشیگری در آرایش قلمداد میشود. هرچند بسیاری عمدا ابروهای خود را با مداد آرایش به هم وصل میکنند تا حداقل در یک کارناوال یا نمایش خیابانی کمی شبیه فریدا کالو، نقاش مکزیکی، به نظر برسند.
حنا
رنگ کردن مو و قرمز کردن ناخن با حنا یکی دیگر از رسوم هفتگانه آرایش ایرانی بود که امروزه بیشتر در جنوب ایران و در میان اعراب زنده و مستمر است. در ادبیات ایران از حنا با عبارت نگار هم یاد میشود.
آرایش صورت و مو قدمتی هزاران ساله دارد؛ چه با هدف زیبایی و دلبری باشد چه بخشی از یک هویت جمعی برای یک مراسم کهن. انسان از ابتدای خلق تمدن و نگارش تاریخ همواره در پی آفرینش و ستایش زیبایی بوده است. در شرق و آرایش یک گیشا، در غرب و مدی که روزبهروز تغییر میکند، در صورت افسانهای کلئوپاترا و آرایش چشمهایش، در اندرونی شاهان قاجار ایرانی نه فقط زنان که حتی مردان نیز همواره یار غار این فن کهن بودهاند.