چگونه انتظارات ما زندگی ما را دگرگون می‌کند

«وقتی بیمار می‌شویم و حال‌مان خوش نیست انتظارات منفی حال ما را بدتر و وخیم‌تر می‌کند»بی بی سی: کتاب دیوید رابسون به نام «اثر انتظارات» نگاهی علمی به تأثیر ذهنیت و نگرش‌های ما دارد، اینکه چگونه ذهن ما می‌تواند جهان بهتری برای ما بسازد. این محقق و نویسنده که چندین جایزه هم دریافت کرده است در این کتاب توضیح می‌دهد چگونه پیش‌فرض‌ها و انتظاراتی که در همه عرصه‌ها داریم، برای مثال آمادگی ابتلا به بیماری، خوردن غذا‌هایی که ما را چاق می‌کند یا تأثیر نداشتن خواب کافی شبانه که همه ممکن است درست هم باشند، در‌واقع بر سلامت ما اثر می‌گذارند.

او معتقد است دگرگونی این انتظارات و پیش‌فرض‌ها یا «ماشین پیش‌بینی ذهن» اثرات چشمگیری بر تندرستی و نیکبختی و بهره‌وری بیشتر ما خواهد داشت.   

چگونه باور‌های ما در غلبه بر بیماری‌ها به یاری ما می‌آیند
همه ما شاید درباره «اثر دارو‌نما یا پلاسیبو» شنیده باشیم. رابسون بر این باور است که درمان صوری و تلقینی «اگر بیمار به آن باور داشته باشد باعث بهبود و آسودگی بیمار می‌شود».

اما اثر برعکس آن یا نوسیبو چطور؟ نویسنده این کتاب می‌گوید این همان «نیروی انتظارات و پیش‌فرض‌های منفی است» و باعث تشدید نشانه‌ها و عوارض بیماری‌هایی مانند حساسیت، میگرن، کمر‌درد می‌شود.

«وقتی بیمار می‌شویم و حال‌مان خوش نیست اثر نوسیبو یا انتظارات منفی حال ما را بدتر و وخیم‌تر می‌کند».   
آیا هنگام درد یا بیماری احساس می‌کنید دنیا به‌آخر رسیده است؟رابسون می‌گوید: «انتظارات و پیش‌فرض‌های منفی باعث بروز عوارض جانبی آزارنده دارو‌هایی که قرار است ما را درمان کنند هم می‌شود. واکنش نوسیبو می‌تواند چنان قوی باشد که بر اثر احتمالی مثبت دارو‌ها غلبه کند و آنها را بی‌اثر کند».

در ادامه می‌گوید: «هر‌چند می‌توان این انتظارات منفی را خنثی کرد».

آیا شما هنگام درد و بیماری احساس می‌کنید دنیا به‌ آخر رسیده است؟ از خودتان این پرسش‌ها را بپرسید: «این فکر منفی و نگران‌کننده  یا مثبت و آرامش‌بخش یا خنثی و بی‌اثر است؟ شواهد و دلایل تائید و رد چنین احساسی چیست؟ آیا روش خوشایند‌تری برای فکر کردن به این موضوع وجود ندارد؟»

در نهایت او توصیه می‌کند از تکرار جمله‌های تأکیدی استفاده کنیم «درد زاده ذهن من است»، «این حس‌ها حقیقی است اما گذراست». می‌بینید که با تسکین نگرانی و تشویش‌ها و «رهایی از افکار بیهوده» احساس بهتری خواهید داشت.
چگونه می‌توانیم با تمرین درد را تاب آوریم؟
رابسون می‌گوید: «می‌توانید سال‌های سال هر روز تا پایان عمر ورزش و تمرین کنید اما در نهایت نگرش و ذهن شماست که توانایی‌های جسمی شما را تعیین می‌کند».

بر مبنای این نظریه ماهیچه‌ها وقتی انرژی کافی نداشته باشند خسته می‌شوند و برای بازیابی نیروی خود اسید‌لاکتیک می‌سازند.

پژوهشگران اکنون در زمینه انتظارات و پیش‌فرض‌ها در زمینه ورزش پژوهش می‌کنند.

چطور می‌شود اگر ماشین پیش‌بینی درونی ما تعیین کند که چقدر توانایی داریم و تا چه حد می‌توانیم پیش برویم و تصور کند به حد نهایی خود رسیده است و ترمز را بکشد و احساس ‌کنیم به آخر خط رسیده‌ایم و دیگر نمی‌توانیم ادامه دهیم؟

نویسنده کتاب می‌گوید این درک تازه تأثیر ذهن بر عضلات نشان می‌دهد که با ایجاد دید ذهنی صحیح حتی کم‌تحرک‌ترین کدو‌تنبل‌های دنیا می‌توانند در تمرین‌های ورزشی خود با کمترین تلاش به بهترین نتایج ممکن برسند.

رابسون می‌گوید بسیاری از ما فقط به دلیل انتظارات منفی می‌خواهیم اندام متناسبی داشته باشیم. برای مثال اگر تجربه ناخوشایند ورزش و تمرینات بدنی داشته باشید تمام عمر به خودتان تلقین می‌کنید که من اهل ورزش نیستم.

بنا بر دیدگاه تازه در مورد خستگی شدید سایکو‌بیولوژیکال یا روان‌تنی چنین احساسی بر میزان خستگی و عملکرد فرد اثر می‌گذارد.

رابسون می‌گوید: «با تغییر و تنظیم دیگرگونه ذهنی از توانایی‌هایی که داریم در‌خواهیم یافت که ورزش و تمرین‌های بدنی دیگر به دشواری قبل نخواهد بود».
نگرانی از کم‌خوابی بیمار‌کننده‌تر از کم‌خوابی است
رابسون می‌گوید: «یکی از استرس‌های مرسوم امروزی نگرانی از کم‌خوابی است. دلیل بی‌خوابی بیشتر اوقات نشخوار افکار فاجعه‌باری است که باعث تشدید نگرانی و اضطراب و کاهش آرامش و احساس نیکبختی می‌شود».

هرچه بیشتر نگران کم‌خوابی و بی‌خوابی باشید ذهن به سرعت بیشتری فعالیت می‌کند و سخت‌تر می‌توان آن را آرام کرد.   به گفته رابسون ما بیشتر اوقات برآورد نادرستی از میزان خواب خود داریم و انبوهی از باور‌های گوناگون که درباره کم‌خوابی در ذهن می‌پروریم منبع اصلی نگرانی می‌شود و چرخه باطل و ویرانگری ایجاد می‌کند.

ماشین پیش‌بینی در ذهن ما تعیین می‌کند که ما برای ادامه چالش‌های پیش روی روزانه به دلیل کم‌خوابی آمادگی نخواهیم داشت و در‌نتیجه استرس دامنگیر لحظه‌لحظه‌های روز می‌شود.

رابسون می‌گوید حدود ۱۰ ٪ افراد «خوش‌خواب‌های شاکی» هستند که تصور می‌کنند خواب کافی ندارند در‌حالی‌که زمان کافی در شبانه‌روز چشم‌های خود را بر‌هم‌می‌گذارند.

۱۶ ٪ «بد‌خواب‌های غیر‌شاکی» هستند، که ۷ ساعت در شب نمی‌خوابند اما در مورد آن هیچ نگرانی ندارند.
چگونه باور شما در مورد سن‌و‌سال باعث طول عمر بیشتر می‌شود
رابسون می‌گوید: «شما همانقدر جوان یا پیر هستید که حس می‌کنید».

باور‌های شما درباره جریان سالمندی به اندازه گذر عمر و سن واقعی بر میزان تندرستی طولانی‌مدت شما اثر‌گذار خواهد بود.

در پژوهشی  که به سرپرستی  بکا لوی در دانشکده بهداشت عمومی یال انجام گرفت دریافتند که به طور متوسط افراد با نگرش مثبت به سالمندی۲۲.۶ سال پس از شروع پژوهش عمر کردند اما افرادی که نگرش منفی درباره سالمندی داشتند فقط ۱۵ سال پس از پژوهش عمر کردند.

لوی می‌نویسد یکی از دلایل احتمالی «نگرش منفی و عدم تکریم اجتماعی سالمندی» است.

وقتی پای سالمندی به میان می‌آید ما انتظارات و پیش‌داوری‌های منفی داریم: حافظه خود را از دست می‌دهیم (به همین دلیل همه‌چیز را یادداشت می‌کنیم)، سلامت بدنی خود را از دست می‌دهیم (ورزش را ترک می‌کنیم و همه‌ کار‌ها را آهسته‌تر انجام می‌دهیم) و ضعیف‌تر می‌شویم (که باعث تشدید درد‌های جسمی می‌شود).

رابسون می‌گوید: «اگر فکر می‌کنید برای انجام فعالیت‌هایی خیلی پیر‌شده‌اید از خودتان بپرسید چرا چنین تصور و انتظاری در ذهن‌تان شکل گرفته است، آیا به‌راستی بر اثر ناتوانی جسمانی است؟ یا بر اثر پیام‌هایی است که از دیگران دریافت می‌کنید؟»

نویسنده کتاب می‌گوید: «اگر دریابیم که مهار سالمندی با تغییر نگرش ذهنی و دگرگونی روش زندگی ممکن است همچون جادویی در برابر همه کلیشه‌های و باور‌های منفی درباره سالمندی و پیری عمل می‌کند».

انتظارات و فرض‌ها و باور‌های خود را درباره جریان سالمندی دگرگون کنید تا چندین سال به عمر خود بیفزایید.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
این مطلب، مقاله‌ی بسیار خوب و حقیقت‌گونه‌ای بود. با سپاس از نویسنده‌ی کتاب روی سخن. / موردی از تجربه‌ی خودم بگم. پدربزرگ من، سال ۲۰۰۵ فوت شد. ایشان بر اساس شناسنامه، حداقل ۱۰۰ سال عمر کرد. تا سن ۹۵ سالگی، بدون عصا راه می‌رفت، بدون عینک کتاب می‌خواند. انسان بسیار مثبتی بود. اگر کسی‌ نزدش می‌بود و می‌گفت فلان نفر چنین حرفی‌ را پشت سر شما زده، ایشان سریع موضوع را تغییر می‌داد، و می‌گفت بیایین بجای غیبت از دیگران، فلان ترانه رو باهم بخونیم. ایشان به پیاده‌روی علاقه‌ی فراوانی‌ داشت، و حداقل روزی بین نیم ساعت تا یک ساعت پیاده راه می‌رفت. نه چربی‌ خون داشت، نه فشار خون بالا، و نه هیچ بیماری دیگری. غذا هم همه چیز می‌خورد اما کم‌چرب و کم‌نمک، همچنین از خوردن زیاد شیرینی‌جات هم خودداری می‌کرد. فقط زمانی‌ که ۹۵ سال داشت، استخوان لگن خاصره‌اش (بخاطر کهولت سن) شکست، و این سبب شد که ۵ سال آخر عمر را در بستر باشد. با اینحال، همان زمان هم، شور و حال داشت و بسیار انسان مثبت‌اندیشی‌ بود. / پاینده و جاودان باد سبک زندگی‌ مثبت‌گونه و آرامش‌بخش همه‌ی انسان‌های نیکو
دوشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۶
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.