شاهزادههای نارنجی؛ از تولد نوه زاکانی در سوئیس تا اقامت فرزندان خزعلی و زاهدیوفا در غرب!
رأی دهید
به گزارش آفتابنیوز؛ مرتضی سقائیاننژاد، شهردار قم و از چهرههای اصولگرا نیز در واکنش به خبر مهاجرت همه فرزندانش به خارج از کشور گفت که هدف این سفر «تحصیل علم و دانش بوده» و فرزندانش «سفیران گویا برای نظام» هستند. بعدها یکی از فرزندانش این گفته پدر را تکذیب کرد.
هرچند به گفته رسانههای طرفدار دولت: رئیسجمهور دستور داد تا اگر «پدر رفت، پسر هم برود»، اما وی تا کنون در مورد خروج فرزند معاون خود از کشور و مهاجرت به کانادا سکوت کرده است.
فرزند خانم خزعلی در کانادا در شرکت یکی از متهمان پروندههای موسوم به ارزش افزوده شاغل است، حجم این پرونده بر چند هزار میلیارد تومان بالغ میشود. شرکت مادر و سرمایهگذار وی در کانادا ۷gate نام دارد که مالک آن پروندهای ۸ هزار میلیارد تومانی دارد. آذری جهرمی وزیر سابق ارتباطات گفته بود: «این شرکتها با پشتیبانی که داشتند، جیب مردم را زدند.» معاون رئیس جمهور به این اتهام مطروحه که فرزند او نیز در پروندههای ارزش افزوده دست داشته یا خیر، پاسخی نداده است.
سه برادر زن وزیر جهاد کشاورزی نیز از جمله به عنوان رئیس حراست، وزارت جهاد کشاورزی منصوب شدند. یکی از مسئولین روابط عمومی این نهاد، در تکذیبیهای گنگ، انتصاب همزمان ۳ برادر زن را نفی نکرد، اما انتصاب یکی از برادر خانمهای وزیر به عنوان رئیس حراست وزارت جهاد کشاورزی را تایید کرد. با این همه فعالان این حوزه از اشتغال دیگر منسوبین ساداتینژاد در این وزارتخانه پرحاشیه خبر دادند. خبر بازداشت، بردار خانم کوچکتر وزیر نیز به تازگی، تکذیب شد.
وزیر مسکن و شهرسازی نیز خبر دستگیری مشاور خود و یکی از منصوبین برادر آیتالله مکارم را تکذیب کرد، اما در مورد ادعای یکی از نمایندگان مجلس در مورد درگیر شدن پسر همسر دوم و دیگر فرزندش در این پرونده، پاسخ روشنی ارائه نکرده است.
محمد هادیزاهدی وفا، سرپرست وزارت رفاه نیز که از سوی رئیسجمهور، به عنوان جانشین حجتالله عبدلملکی در نظر گرفته شده است، بنا به ادعای یکی از چهرههای سیاسی کشور، در فاصله سالهای ۷۱ تا ۷۳ و ۸۰ تا ۸۲ در کانادا زندگی کرده است و دو دخترش دارای تابعیت کانادایی هستند. کوچکینژاد نماینده مجلس این مسئله را مهم ارزیابی کرد و گفت که قطعاً بر روی تایید صلاحیت زاهدیوفا در مجلس برای احراز پست وزارت تاثیر خواهد گذاشت.
دفتر محسن خجستهمهر رئیس شرکت ملی نفت و معاون وزیر نفت نیز، حاضر به پاسخگویی به سوال آفتابنیوز در مورد مهاجرت فرزند وی به کانادا نشد.
مرتضی میریان رئیس اداره عملیات زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خرداد امسال در یک برنامه تلویزیونی از زندگی «چهار هزار» نفر از فرزندان مقامات جمهوری اسلامی در خارج از کشور خبر داد و گفت: «امروز نزدیک ۴ هزار فرزند برخی از مسئولان در آمریکا، اروپا و کانادا زندگی میکنند. این افراد باید «رصد» شوند تا در آینده، هیچ پست مدیریتی در جمهوری اسلامی به آنها داده نشود.»یکی دیگر از مسئولین این تعداد را «۵ هزار» نفر برآورد کرد. همه آقازادههای دولت سیزدهم البته ساکن خارج از کشور نیستند.
سید صادق پژمان، مدیر بنیاد ملی بازیهای رایانهای و فرزند سید محمد پژمان شهردار سابق مشهد، عضو ستاد انتخاباتی و از نزدیکان سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور است.ا و پس از روی کار آمدن دولت در نهایت تعجب، از مدیریت شرکت بهرهبردار پیست اسکی، به مدیریت بنیاد ملی بازیهای رایانهای منصوب شد.
مدیرعامل یک شرکت دانشبنیان فعال در حوزه بازیهای رایانه ای، در اینباره به خبرنگار آفتابنیوز گفت: در برخی جلسات باید سادهترین مسائل مرتبط با این حوزه را نیز به ایشان توضیح دهیم، این بزرگوار همچنین مانند یک بلاگر اینستاگرامی تمایل غیرقابل مقاومتی به صحبت در مورد سفرهای خارجی و زندگی لاکچری خود دارد.
روابط عمومی بنیاد ملی بازیهای رایانهای در تماس خبرنگار آفتابنیوز، حاضر به تکذیب، تایید یا ارائه توضیحاتی در اینباره نشد.
سید محمد رحیم مرتضوی فرزند سید صولت مرتضوی معاون اجرایی رئیسجمهور هم توسط شهردار تهران به عنوان شهردار منطقه ۹ منصوب شد. اعتراضات برخی ساکنان این محل نسبت به مدیریت این آقازاده، چندی پیش خبرساز شد. برادر دیگر این آقازاده نیز از جمله مدیران ستاد مبارزه با مواد مخدر بود که به یک پست مدیریتی کاملاً غیرمرتبط، یعنی مدیریت اموال و املاک بنیاد مستضعفان منتقل شد.
برخی فعالان سیاسی با الگوبرداری از عنوان فرزندان اعضای حزب کمونیست چین که شاهزادههای سرخ خوانده میشوند، آقازادههای دولت رئیسی را شاهزادههای نارنجی خطاب میکنند.
تحلیلگران میگویند دلیل نرمش غرب در مقابل اقامت آقازادههای ایرانی، (بر عکس سختگیریها مرسوم غرب در برخورد با آقازادههای روسی) به دلیل ظرفیتهای اطلاعاتی و امنیتی این افراد است که امکان جذب آنها را به عنوان طعمه در خارج از کشور فراهم میسازد.
دیدگاه خوانندگان
۵۵
hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
شاهزاده های نارنجی!؟؟؟ انگلهای قهوه ای بهتر نیست؟
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۲:۰۰
۳۲
حاج سید آقا - بلخ، افغانستان
از کی تا بحال تلاش انسان برای رسیدن به مقام و خدمت به دیگران بوده است؟
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۵:۱۰
۶۸
خوش باور - تهران، ایران
از فاضلاب تولیدی جز فاضلاب بوجود نمی آید، خوب آنرا رنک کردند، منتها از قهوه ای به نارنجی ارتقاع یافته، اما اکر تکانی بخورد دوباره بو و کثافت آن بیرون میاید .
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۶:۰۳
۷۸
hassan1326 - تهران، ایران
تمام مسیولان نظام نکبت اسلامی خلافکارند ، اگر در داخل نظام همدیگر را لو میدهند بخاطر منافع ملت نیست ، بلکه با همدیگر بر سر چاپیدن بیت المال اختلاف منافع دارند .اگر کسی بتواند در داخل نظام یک نفر آدم صالح پیدا کند شق القمر کرده است و مطمعنا غیر ممکن است .
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۰
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
1: اسم شاهزاده سرخ هم بد نیست. حالا نق نزنید.این دوباره آمد گیر داد به کمونیست ها. برا ساختن آینده باید گذشته را هم شناخت .اندر حکایات شهزادگان سرخ دوران خوش استبداد و غاصب دوم در چند پرده. فقیر فقرا مثل ما که با با تودهی استاد دانشگاه نداشتند. نشان مشخص این استادان عزیز روزنامه نگین و فردوسی بود. در زیر بغل .یک پیپ هم داشتند و لباس اتو نشده. ادا خلق و مستضعف را در میآوردند. یعنی ما فقیر هستیم.کسانی مثل ما میرفتند بعد از سربازی دو سال کار میکردند. چیزی نزدیک ۲۰ هزار تومان پس انداز میشد و کافی بود برا شروع تحصیل در امریکا یا اروپا.شهزادگان سرخ محتاج این چیزها نبودند. با با یا مهندس بود مامان دکتر بود. در آن زمان در برلین دو تا دانشگاه بود. دانشگاه آزاد نه مثل آزاد ما. یکی از مهتبرترین بود. برا علوم سیاسی.فلسفه .تاریخ شرق شناسی و روانشناسی بود. بعد دانشگاه فنی.که دکتر مهندس این چیزها بیرون میداد. این شهزادگان سرخ یکی حاضر نبود علوم سیاسی بخواند همه یا مهندس یا دکتر.عجیب تر این بود که این دو دانشگاه فقط ۶ ایستگاه مترو با دانشگاه برلین شرقی کمونیست فاصله داشتند.
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۱
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
اندر حکایت شاهزاده سرخ پرده ۲ : عجیب تر این بود که این دو دانشگاه فقط ۶ ایستگاه مترو با دانشگاه برلین شرقی کمونیست فاصله داشتند. ولی حاضر نبودند آنجا روند. نمیگفتند کیفیت خوب نیست. میگفتند ما میخواهیم ایده کمونیست را در آلمان غربی هم رواج دهیم. عزیزان به سبک نقالان سخن ما فقیر فقرا ترم که تمام میشد. میدویدیم دنبال کار اغلب در شکلات سازی ها. کار استخوان شکن. بغل باند مثل فیلم چارلی چاپلین در عصر جدید. این دانشگاه همبلد آلمان شرقی برا چپی ها holiday میداد. ۳۵۰۰ مارک آن زمان آلمان میدادی. ۴ هفته میبردند کوبا.برا دیدن معجزه سوسیالیسم. ما با ۳۵۰۰ مارک دو سال زندگی درویشی داشتیم. ولی برا این شهزادگان سرخ ۳۵۰۰ مارک زمان شاه که چیزی نبود. اخر مارک ۳۰۰ ریال هم پول است؟یک ماه اضافه کاری بابا در دانشگاه تهران یا شب شعر کسراهی. یک زنگی میزدند به بابا یا ما ما .ترم تمام شد. پول میخواهیم بروی کوبا .معجزه سوسیالیست ببینیم. اونها میرفتند ۴ هفته کوبا. ما ۴ هفته جان میکندیم. می بردند مزارع نیشکر. نیم روز کار .البته چه کاری. سوسول بازی. چپ ایرانی که قادر به کار نیست.
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۷
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
اندر حکایت شاهزاده سرخ پرده ۳ :چپ ایرانی که قادر به کار نیست. نیم روز بحث که چگونه کمونیست را در دنیا رواج داد. بقیه آن هم آموزش رقص سالسا. تانگو سیگار برگ رم و شراب کوباهی. عجیب این بودکه فقط رفقا مرد میرفتند. رفیق زن نمیرفت. شاید هم میرفت نمیدانم.ولی دلیل داشت. کارگران این مزارع نیشکر اغلب زیبا رویان دو رگه کوباهی بودند. مزارع خاص.فقط برا توریست ها. کلام کوتاه .رفقا بعد از ۴ هفته بر میگشتند .اون زمان که موبأیل نبود. شب عکس میگذاشتند میگفتند شب دیا عکس. ۵۰۰ تا عکس میگذاشتند توی یک دستگاه و روی یک ملافه سفید نشان میدادند. مثل سینما. که همه ببیندند. در سالن خانهها دانشگاه.امثال ما هم به خاطر شام و آبجو مجانی مهمان همیشگی بودند. ولی اول یک ساعت باید عکس تماشا میکردیم.رفقا در کنار زیبا رویان کوباهی هنگام کار در مزرعه نیشکر. بعد بحث میبود در باره معجزه سوسیالیست. بعد شام مجانی.
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۹
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
اندر حکایت شاهزاده سرخ پرده ۴ :بعد شام مجانی.البته من پهلوی چی از خریت یک بار چیزی پرسیدم .دیگر اجازه شرکت ندادند. پرسیدم این چه جوری است؟ این کارگران مزارع نیشکر را انگار همه از سالن زیباهی بیرون کشیده. تازه در کوبا کارگر مرد نیست؟ همه زن هستند؟ صاحبخانه هم نامردی نکرد با دمپاهی بر سر کوفت. شما جاسوسان آمریکا "آن زمان نمیگفتند پهلوی چی". خر و بی سواد هستید. این نشان آزادی و برابری زن در سوسیالیست است. شکم گرسنه بر گشتیم خانه. چون خر بودیم
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۱
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
اندر حکایت شاهزاده سرخ پرده ۴ :بعد شام مجانی.البته من پهلوی چی از خریت یک بار چیزی پرسیدم .دیگر اجازه شرکت ندادند. پرسیدم این چه جوری است؟ این کارگران مزارع نیشکر را انگار همه از سالن زیباهی بیرون کشیده. تازه در کوبا کارگر مرد نیست؟ همه زن هستند؟ صاحبخانه هم نامردی نکرد با دمپاهی بر سر کوفت. شما جاسوسان آمریکا "آن زمان نمیگفتند پهلوی چی". خر و بی سواد هستید. این نشان آزادی و برابری زن در سوسیالیست است. شکم گرسنه بر گشتیم خانه. چون خر بودیم
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۱
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
اندر حکایت شاهزاده سرخ پرده ۳ :چپ ایرانی که قادر به کار نیست. نیم روز بحث که چگونه کمونیست را در دنیا رواج داد. بقیه آن هم آموزش رقص سالسا. تانگو سیگار برگ رم و شراب کوباهی. عجیب این بودکه فقط رفقا مرد میرفتند. رفیق زن نمیرفت. شاید هم میرفت نمیدانم.ولی دلیل داشت. کارگران این مزارع نیشکر اغلب زیبا رویان دو رگه کوباهی بودند. مزارع خاص.فقط برا توریست ها. کلام کوتاه .رفقا بعد از ۴ هفته بر میگشتند .اون زمان که موبأیل نبود. شب عکس میگذاشتند میگفتند شب دیا عکس. ۵۰۰ تا عکس میگذاشتند توی یک دستگاه و روی یک ملافه سفید نشان میدادند. مثل سینما. که همه ببیندند. در سالن خانهها دانشگاه.امثال ما هم به خاطر شام و آبجو مجانی مهمان همیشگی بودند. ولی اول یک ساعت باید عکس تماشا میکردیم.رفقا در کنار زیبا رویان کوباهی هنگام کار در مزرعه نیشکر. بعد بحث میبود در باره معجزه سوسیالیست. بعد شام مجانی.
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۹
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
اندر حکایت شاهزاده سرخ پرده ۲ : عجیب تر این بود که این دو دانشگاه فقط ۶ ایستگاه مترو با دانشگاه برلین شرقی کمونیست فاصله داشتند. ولی حاضر نبودند آنجا روند. نمیگفتند کیفیت خوب نیست. میگفتند ما میخواهیم ایده کمونیست را در آلمان غربی هم رواج دهیم. عزیزان به سبک نقالان سخن ما فقیر فقرا ترم که تمام میشد. میدویدیم دنبال کار اغلب در شکلات سازی ها. کار استخوان شکن. بغل باند مثل فیلم چارلی چاپلین در عصر جدید. این دانشگاه همبلد آلمان شرقی برا چپی ها holiday میداد. ۳۵۰۰ مارک آن زمان آلمان میدادی. ۴ هفته میبردند کوبا.برا دیدن معجزه سوسیالیسم. ما با ۳۵۰۰ مارک دو سال زندگی درویشی داشتیم. ولی برا این شهزادگان سرخ ۳۵۰۰ مارک زمان شاه که چیزی نبود. اخر مارک ۳۰۰ ریال هم پول است؟یک ماه اضافه کاری بابا در دانشگاه تهران یا شب شعر کسراهی. یک زنگی میزدند به بابا یا ما ما .ترم تمام شد. پول میخواهیم بروی کوبا .معجزه سوسیالیست ببینیم. اونها میرفتند ۴ هفته کوبا. ما ۴ هفته جان میکندیم. می بردند مزارع نیشکر. نیم روز کار .البته چه کاری. سوسول بازی. چپ ایرانی که قادر به کار نیست.
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۷
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
1: اسم شاهزاده سرخ هم بد نیست. حالا نق نزنید.این دوباره آمد گیر داد به کمونیست ها. برا ساختن آینده باید گذشته را هم شناخت .اندر حکایات شهزادگان سرخ دوران خوش استبداد و غاصب دوم در چند پرده. فقیر فقرا مثل ما که با با تودهی استاد دانشگاه نداشتند. نشان مشخص این استادان عزیز روزنامه نگین و فردوسی بود. در زیر بغل .یک پیپ هم داشتند و لباس اتو نشده. ادا خلق و مستضعف را در میآوردند. یعنی ما فقیر هستیم.کسانی مثل ما میرفتند بعد از سربازی دو سال کار میکردند. چیزی نزدیک ۲۰ هزار تومان پس انداز میشد و کافی بود برا شروع تحصیل در امریکا یا اروپا.شهزادگان سرخ محتاج این چیزها نبودند. با با یا مهندس بود مامان دکتر بود. در آن زمان در برلین دو تا دانشگاه بود. دانشگاه آزاد نه مثل آزاد ما. یکی از مهتبرترین بود. برا علوم سیاسی.فلسفه .تاریخ شرق شناسی و روانشناسی بود. بعد دانشگاه فنی.که دکتر مهندس این چیزها بیرون میداد. این شهزادگان سرخ یکی حاضر نبود علوم سیاسی بخواند همه یا مهندس یا دکتر.عجیب تر این بود که این دو دانشگاه فقط ۶ ایستگاه مترو با دانشگاه برلین شرقی کمونیست فاصله داشتند.
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۱
۷۸
hassan1326 - تهران، ایران
تمام مسیولان نظام نکبت اسلامی خلافکارند ، اگر در داخل نظام همدیگر را لو میدهند بخاطر منافع ملت نیست ، بلکه با همدیگر بر سر چاپیدن بیت المال اختلاف منافع دارند .اگر کسی بتواند در داخل نظام یک نفر آدم صالح پیدا کند شق القمر کرده است و مطمعنا غیر ممکن است .
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۰
۶۸
خوش باور - تهران، ایران
از فاضلاب تولیدی جز فاضلاب بوجود نمی آید، خوب آنرا رنک کردند، منتها از قهوه ای به نارنجی ارتقاع یافته، اما اکر تکانی بخورد دوباره بو و کثافت آن بیرون میاید .
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۶:۰۳
۳۲
حاج سید آقا - بلخ، افغانستان
از کی تا بحال تلاش انسان برای رسیدن به مقام و خدمت به دیگران بوده است؟
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۵:۱۰
۵۵
hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
شاهزاده های نارنجی!؟؟؟ انگلهای قهوه ای بهتر نیست؟
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۲:۰۰
۵۵
hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
شاهزاده های نارنجی!؟؟؟ انگلهای قهوه ای بهتر نیست؟
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۲:۰۰
۳۲
حاج سید آقا - بلخ، افغانستان
از کی تا بحال تلاش انسان برای رسیدن به مقام و خدمت به دیگران بوده است؟
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۵:۱۰
۶۸
خوش باور - تهران، ایران
از فاضلاب تولیدی جز فاضلاب بوجود نمی آید، خوب آنرا رنک کردند، منتها از قهوه ای به نارنجی ارتقاع یافته، اما اکر تکانی بخورد دوباره بو و کثافت آن بیرون میاید .
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۶:۰۳
۷۸
hassan1326 - تهران، ایران
تمام مسیولان نظام نکبت اسلامی خلافکارند ، اگر در داخل نظام همدیگر را لو میدهند بخاطر منافع ملت نیست ، بلکه با همدیگر بر سر چاپیدن بیت المال اختلاف منافع دارند .اگر کسی بتواند در داخل نظام یک نفر آدم صالح پیدا کند شق القمر کرده است و مطمعنا غیر ممکن است .
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۰
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
1: اسم شاهزاده سرخ هم بد نیست. حالا نق نزنید.این دوباره آمد گیر داد به کمونیست ها. برا ساختن آینده باید گذشته را هم شناخت .اندر حکایات شهزادگان سرخ دوران خوش استبداد و غاصب دوم در چند پرده. فقیر فقرا مثل ما که با با تودهی استاد دانشگاه نداشتند. نشان مشخص این استادان عزیز روزنامه نگین و فردوسی بود. در زیر بغل .یک پیپ هم داشتند و لباس اتو نشده. ادا خلق و مستضعف را در میآوردند. یعنی ما فقیر هستیم.کسانی مثل ما میرفتند بعد از سربازی دو سال کار میکردند. چیزی نزدیک ۲۰ هزار تومان پس انداز میشد و کافی بود برا شروع تحصیل در امریکا یا اروپا.شهزادگان سرخ محتاج این چیزها نبودند. با با یا مهندس بود مامان دکتر بود. در آن زمان در برلین دو تا دانشگاه بود. دانشگاه آزاد نه مثل آزاد ما. یکی از مهتبرترین بود. برا علوم سیاسی.فلسفه .تاریخ شرق شناسی و روانشناسی بود. بعد دانشگاه فنی.که دکتر مهندس این چیزها بیرون میداد. این شهزادگان سرخ یکی حاضر نبود علوم سیاسی بخواند همه یا مهندس یا دکتر.عجیب تر این بود که این دو دانشگاه فقط ۶ ایستگاه مترو با دانشگاه برلین شرقی کمونیست فاصله داشتند.
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۱
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
اندر حکایت شاهزاده سرخ پرده ۲ : عجیب تر این بود که این دو دانشگاه فقط ۶ ایستگاه مترو با دانشگاه برلین شرقی کمونیست فاصله داشتند. ولی حاضر نبودند آنجا روند. نمیگفتند کیفیت خوب نیست. میگفتند ما میخواهیم ایده کمونیست را در آلمان غربی هم رواج دهیم. عزیزان به سبک نقالان سخن ما فقیر فقرا ترم که تمام میشد. میدویدیم دنبال کار اغلب در شکلات سازی ها. کار استخوان شکن. بغل باند مثل فیلم چارلی چاپلین در عصر جدید. این دانشگاه همبلد آلمان شرقی برا چپی ها holiday میداد. ۳۵۰۰ مارک آن زمان آلمان میدادی. ۴ هفته میبردند کوبا.برا دیدن معجزه سوسیالیسم. ما با ۳۵۰۰ مارک دو سال زندگی درویشی داشتیم. ولی برا این شهزادگان سرخ ۳۵۰۰ مارک زمان شاه که چیزی نبود. اخر مارک ۳۰۰ ریال هم پول است؟یک ماه اضافه کاری بابا در دانشگاه تهران یا شب شعر کسراهی. یک زنگی میزدند به بابا یا ما ما .ترم تمام شد. پول میخواهیم بروی کوبا .معجزه سوسیالیست ببینیم. اونها میرفتند ۴ هفته کوبا. ما ۴ هفته جان میکندیم. می بردند مزارع نیشکر. نیم روز کار .البته چه کاری. سوسول بازی. چپ ایرانی که قادر به کار نیست.
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۷
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
اندر حکایت شاهزاده سرخ پرده ۳ :چپ ایرانی که قادر به کار نیست. نیم روز بحث که چگونه کمونیست را در دنیا رواج داد. بقیه آن هم آموزش رقص سالسا. تانگو سیگار برگ رم و شراب کوباهی. عجیب این بودکه فقط رفقا مرد میرفتند. رفیق زن نمیرفت. شاید هم میرفت نمیدانم.ولی دلیل داشت. کارگران این مزارع نیشکر اغلب زیبا رویان دو رگه کوباهی بودند. مزارع خاص.فقط برا توریست ها. کلام کوتاه .رفقا بعد از ۴ هفته بر میگشتند .اون زمان که موبأیل نبود. شب عکس میگذاشتند میگفتند شب دیا عکس. ۵۰۰ تا عکس میگذاشتند توی یک دستگاه و روی یک ملافه سفید نشان میدادند. مثل سینما. که همه ببیندند. در سالن خانهها دانشگاه.امثال ما هم به خاطر شام و آبجو مجانی مهمان همیشگی بودند. ولی اول یک ساعت باید عکس تماشا میکردیم.رفقا در کنار زیبا رویان کوباهی هنگام کار در مزرعه نیشکر. بعد بحث میبود در باره معجزه سوسیالیست. بعد شام مجانی.
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۹
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
اندر حکایت شاهزاده سرخ پرده ۴ :بعد شام مجانی.البته من پهلوی چی از خریت یک بار چیزی پرسیدم .دیگر اجازه شرکت ندادند. پرسیدم این چه جوری است؟ این کارگران مزارع نیشکر را انگار همه از سالن زیباهی بیرون کشیده. تازه در کوبا کارگر مرد نیست؟ همه زن هستند؟ صاحبخانه هم نامردی نکرد با دمپاهی بر سر کوفت. شما جاسوسان آمریکا "آن زمان نمیگفتند پهلوی چی". خر و بی سواد هستید. این نشان آزادی و برابری زن در سوسیالیست است. شکم گرسنه بر گشتیم خانه. چون خر بودیم
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۱
۵۵
hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
شاهزاده های نارنجی!؟؟؟ انگلهای قهوه ای بهتر نیست؟
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۲:۰۰
۶۸
خوش باور - تهران، ایران
از فاضلاب تولیدی جز فاضلاب بوجود نمی آید، خوب آنرا رنک کردند، منتها از قهوه ای به نارنجی ارتقاع یافته، اما اکر تکانی بخورد دوباره بو و کثافت آن بیرون میاید .
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۶:۰۳
۷۸
hassan1326 - تهران، ایران
تمام مسیولان نظام نکبت اسلامی خلافکارند ، اگر در داخل نظام همدیگر را لو میدهند بخاطر منافع ملت نیست ، بلکه با همدیگر بر سر چاپیدن بیت المال اختلاف منافع دارند .اگر کسی بتواند در داخل نظام یک نفر آدم صالح پیدا کند شق القمر کرده است و مطمعنا غیر ممکن است .
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۰
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
1: اسم شاهزاده سرخ هم بد نیست. حالا نق نزنید.این دوباره آمد گیر داد به کمونیست ها. برا ساختن آینده باید گذشته را هم شناخت .اندر حکایات شهزادگان سرخ دوران خوش استبداد و غاصب دوم در چند پرده. فقیر فقرا مثل ما که با با تودهی استاد دانشگاه نداشتند. نشان مشخص این استادان عزیز روزنامه نگین و فردوسی بود. در زیر بغل .یک پیپ هم داشتند و لباس اتو نشده. ادا خلق و مستضعف را در میآوردند. یعنی ما فقیر هستیم.کسانی مثل ما میرفتند بعد از سربازی دو سال کار میکردند. چیزی نزدیک ۲۰ هزار تومان پس انداز میشد و کافی بود برا شروع تحصیل در امریکا یا اروپا.شهزادگان سرخ محتاج این چیزها نبودند. با با یا مهندس بود مامان دکتر بود. در آن زمان در برلین دو تا دانشگاه بود. دانشگاه آزاد نه مثل آزاد ما. یکی از مهتبرترین بود. برا علوم سیاسی.فلسفه .تاریخ شرق شناسی و روانشناسی بود. بعد دانشگاه فنی.که دکتر مهندس این چیزها بیرون میداد. این شهزادگان سرخ یکی حاضر نبود علوم سیاسی بخواند همه یا مهندس یا دکتر.عجیب تر این بود که این دو دانشگاه فقط ۶ ایستگاه مترو با دانشگاه برلین شرقی کمونیست فاصله داشتند.
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۱
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
اندر حکایت شاهزاده سرخ پرده ۲ : عجیب تر این بود که این دو دانشگاه فقط ۶ ایستگاه مترو با دانشگاه برلین شرقی کمونیست فاصله داشتند. ولی حاضر نبودند آنجا روند. نمیگفتند کیفیت خوب نیست. میگفتند ما میخواهیم ایده کمونیست را در آلمان غربی هم رواج دهیم. عزیزان به سبک نقالان سخن ما فقیر فقرا ترم که تمام میشد. میدویدیم دنبال کار اغلب در شکلات سازی ها. کار استخوان شکن. بغل باند مثل فیلم چارلی چاپلین در عصر جدید. این دانشگاه همبلد آلمان شرقی برا چپی ها holiday میداد. ۳۵۰۰ مارک آن زمان آلمان میدادی. ۴ هفته میبردند کوبا.برا دیدن معجزه سوسیالیسم. ما با ۳۵۰۰ مارک دو سال زندگی درویشی داشتیم. ولی برا این شهزادگان سرخ ۳۵۰۰ مارک زمان شاه که چیزی نبود. اخر مارک ۳۰۰ ریال هم پول است؟یک ماه اضافه کاری بابا در دانشگاه تهران یا شب شعر کسراهی. یک زنگی میزدند به بابا یا ما ما .ترم تمام شد. پول میخواهیم بروی کوبا .معجزه سوسیالیست ببینیم. اونها میرفتند ۴ هفته کوبا. ما ۴ هفته جان میکندیم. می بردند مزارع نیشکر. نیم روز کار .البته چه کاری. سوسول بازی. چپ ایرانی که قادر به کار نیست.
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۷
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
اندر حکایت شاهزاده سرخ پرده ۳ :چپ ایرانی که قادر به کار نیست. نیم روز بحث که چگونه کمونیست را در دنیا رواج داد. بقیه آن هم آموزش رقص سالسا. تانگو سیگار برگ رم و شراب کوباهی. عجیب این بودکه فقط رفقا مرد میرفتند. رفیق زن نمیرفت. شاید هم میرفت نمیدانم.ولی دلیل داشت. کارگران این مزارع نیشکر اغلب زیبا رویان دو رگه کوباهی بودند. مزارع خاص.فقط برا توریست ها. کلام کوتاه .رفقا بعد از ۴ هفته بر میگشتند .اون زمان که موبأیل نبود. شب عکس میگذاشتند میگفتند شب دیا عکس. ۵۰۰ تا عکس میگذاشتند توی یک دستگاه و روی یک ملافه سفید نشان میدادند. مثل سینما. که همه ببیندند. در سالن خانهها دانشگاه.امثال ما هم به خاطر شام و آبجو مجانی مهمان همیشگی بودند. ولی اول یک ساعت باید عکس تماشا میکردیم.رفقا در کنار زیبا رویان کوباهی هنگام کار در مزرعه نیشکر. بعد بحث میبود در باره معجزه سوسیالیست. بعد شام مجانی.
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۹
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
اندر حکایت شاهزاده سرخ پرده ۴ :بعد شام مجانی.البته من پهلوی چی از خریت یک بار چیزی پرسیدم .دیگر اجازه شرکت ندادند. پرسیدم این چه جوری است؟ این کارگران مزارع نیشکر را انگار همه از سالن زیباهی بیرون کشیده. تازه در کوبا کارگر مرد نیست؟ همه زن هستند؟ صاحبخانه هم نامردی نکرد با دمپاهی بر سر کوفت. شما جاسوسان آمریکا "آن زمان نمیگفتند پهلوی چی". خر و بی سواد هستید. این نشان آزادی و برابری زن در سوسیالیست است. شکم گرسنه بر گشتیم خانه. چون خر بودیم
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۱
۳۲
حاج سید آقا - بلخ، افغانستان
از کی تا بحال تلاش انسان برای رسیدن به مقام و خدمت به دیگران بوده است؟
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۵:۱۰
۳۲
حاج سید آقا - بلخ، افغانستان
از کی تا بحال تلاش انسان برای رسیدن به مقام و خدمت به دیگران بوده است؟
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۵:۱۰
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
اندر حکایت شاهزاده سرخ پرده ۴ :بعد شام مجانی.البته من پهلوی چی از خریت یک بار چیزی پرسیدم .دیگر اجازه شرکت ندادند. پرسیدم این چه جوری است؟ این کارگران مزارع نیشکر را انگار همه از سالن زیباهی بیرون کشیده. تازه در کوبا کارگر مرد نیست؟ همه زن هستند؟ صاحبخانه هم نامردی نکرد با دمپاهی بر سر کوفت. شما جاسوسان آمریکا "آن زمان نمیگفتند پهلوی چی". خر و بی سواد هستید. این نشان آزادی و برابری زن در سوسیالیست است. شکم گرسنه بر گشتیم خانه. چون خر بودیم
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۱
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
1: اسم شاهزاده سرخ هم بد نیست. حالا نق نزنید.این دوباره آمد گیر داد به کمونیست ها. برا ساختن آینده باید گذشته را هم شناخت .اندر حکایات شهزادگان سرخ دوران خوش استبداد و غاصب دوم در چند پرده. فقیر فقرا مثل ما که با با تودهی استاد دانشگاه نداشتند. نشان مشخص این استادان عزیز روزنامه نگین و فردوسی بود. در زیر بغل .یک پیپ هم داشتند و لباس اتو نشده. ادا خلق و مستضعف را در میآوردند. یعنی ما فقیر هستیم.کسانی مثل ما میرفتند بعد از سربازی دو سال کار میکردند. چیزی نزدیک ۲۰ هزار تومان پس انداز میشد و کافی بود برا شروع تحصیل در امریکا یا اروپا.شهزادگان سرخ محتاج این چیزها نبودند. با با یا مهندس بود مامان دکتر بود. در آن زمان در برلین دو تا دانشگاه بود. دانشگاه آزاد نه مثل آزاد ما. یکی از مهتبرترین بود. برا علوم سیاسی.فلسفه .تاریخ شرق شناسی و روانشناسی بود. بعد دانشگاه فنی.که دکتر مهندس این چیزها بیرون میداد. این شهزادگان سرخ یکی حاضر نبود علوم سیاسی بخواند همه یا مهندس یا دکتر.عجیب تر این بود که این دو دانشگاه فقط ۶ ایستگاه مترو با دانشگاه برلین شرقی کمونیست فاصله داشتند.
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۱
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
اندر حکایت شاهزاده سرخ پرده ۲ : عجیب تر این بود که این دو دانشگاه فقط ۶ ایستگاه مترو با دانشگاه برلین شرقی کمونیست فاصله داشتند. ولی حاضر نبودند آنجا روند. نمیگفتند کیفیت خوب نیست. میگفتند ما میخواهیم ایده کمونیست را در آلمان غربی هم رواج دهیم. عزیزان به سبک نقالان سخن ما فقیر فقرا ترم که تمام میشد. میدویدیم دنبال کار اغلب در شکلات سازی ها. کار استخوان شکن. بغل باند مثل فیلم چارلی چاپلین در عصر جدید. این دانشگاه همبلد آلمان شرقی برا چپی ها holiday میداد. ۳۵۰۰ مارک آن زمان آلمان میدادی. ۴ هفته میبردند کوبا.برا دیدن معجزه سوسیالیسم. ما با ۳۵۰۰ مارک دو سال زندگی درویشی داشتیم. ولی برا این شهزادگان سرخ ۳۵۰۰ مارک زمان شاه که چیزی نبود. اخر مارک ۳۰۰ ریال هم پول است؟یک ماه اضافه کاری بابا در دانشگاه تهران یا شب شعر کسراهی. یک زنگی میزدند به بابا یا ما ما .ترم تمام شد. پول میخواهیم بروی کوبا .معجزه سوسیالیست ببینیم. اونها میرفتند ۴ هفته کوبا. ما ۴ هفته جان میکندیم. می بردند مزارع نیشکر. نیم روز کار .البته چه کاری. سوسول بازی. چپ ایرانی که قادر به کار نیست.
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۷
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
اندر حکایت شاهزاده سرخ پرده ۳ :چپ ایرانی که قادر به کار نیست. نیم روز بحث که چگونه کمونیست را در دنیا رواج داد. بقیه آن هم آموزش رقص سالسا. تانگو سیگار برگ رم و شراب کوباهی. عجیب این بودکه فقط رفقا مرد میرفتند. رفیق زن نمیرفت. شاید هم میرفت نمیدانم.ولی دلیل داشت. کارگران این مزارع نیشکر اغلب زیبا رویان دو رگه کوباهی بودند. مزارع خاص.فقط برا توریست ها. کلام کوتاه .رفقا بعد از ۴ هفته بر میگشتند .اون زمان که موبأیل نبود. شب عکس میگذاشتند میگفتند شب دیا عکس. ۵۰۰ تا عکس میگذاشتند توی یک دستگاه و روی یک ملافه سفید نشان میدادند. مثل سینما. که همه ببیندند. در سالن خانهها دانشگاه.امثال ما هم به خاطر شام و آبجو مجانی مهمان همیشگی بودند. ولی اول یک ساعت باید عکس تماشا میکردیم.رفقا در کنار زیبا رویان کوباهی هنگام کار در مزرعه نیشکر. بعد بحث میبود در باره معجزه سوسیالیست. بعد شام مجانی.
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۹
۷۸
hassan1326 - تهران، ایران
تمام مسیولان نظام نکبت اسلامی خلافکارند ، اگر در داخل نظام همدیگر را لو میدهند بخاطر منافع ملت نیست ، بلکه با همدیگر بر سر چاپیدن بیت المال اختلاف منافع دارند .اگر کسی بتواند در داخل نظام یک نفر آدم صالح پیدا کند شق القمر کرده است و مطمعنا غیر ممکن است .
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۰
۶۸
خوش باور - تهران، ایران
از فاضلاب تولیدی جز فاضلاب بوجود نمی آید، خوب آنرا رنک کردند، منتها از قهوه ای به نارنجی ارتقاع یافته، اما اکر تکانی بخورد دوباره بو و کثافت آن بیرون میاید .
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۶:۰۳
۵۵
hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
شاهزاده های نارنجی!؟؟؟ انگلهای قهوه ای بهتر نیست؟
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۲:۰۰