آیا مقتدی صدر میخواهد «خمینی» باشد و در عراق «جمهوری اسلامی» تشکیل بدهد؟
رأی دهید
هواى این روزهاى بغداد پایتخت عراق داغ داغ است و آسمانش بیشتر اوقات غبار آلود. هنوز ساعت ده صبح نشده دماسنج چیزى حدود ۴۴-۴۵ درجه سانتیگراد را نشان مىدهد. ظهر که مىشود خیلى وقتها حرارت مىرسد به ۵۰ درجه در سایه!
این اما شاید در برابر دماى صحنه سیاسى کشور که از زمان برگزارى انتخابات در پاییز گذشته همینطور بالا مىرود چیزى نباشد؛ دمایى که در روزهاى پایانى ماه قبل میلادى، یعنى تقریبا سه هفته پیش، باهجوم طرفداران مقتدى صدر روحانی با نفوذ شیعه به پارلمان و اشغال آن رسما به نقطه جوش نزدیک شد.
اما مقتدى صدر دنبال چیست و چه مى خواهد؟ طرفدارانش چه فکر مى کنند و چه انتظارى دارند؟ آیا راهى براى خروج از این اوضاع وجود دارد؟ چقدر ممکن است این وضعیت عراق را به سمت جنگ «شیعه با شیعه» ببرد؟
من در روزهاى اخیر این سوالها را با خیلیها مطرح کردم. از شهروندان معمولى گرفته تا مقامات و سیاستمداران عراقى. اما حقیقت این است که جواب صاف و پوستکندهای برای این سئوالها وجود ندارد.
خیلیها به طعنه مىگویند دیگر تنها خدا سر از این اوضاع در میاورد و یا اینکه براى پیش بینى آینده عراق در این شرایط فقط باید پیشگوى ماهرى بود. با اینحال شاید مرور اتفاقاتى که کار را به اینجا رسانده و نگاه به جو کوچه و خیابان به درک وضعیت فعلى کمک کند.
روزنگار انتخاباتى که به «انقلاب» رسید
هنوز دو سه روز از اعلام نتایج نگذشته بود که جناح شیعه رقیب آقاى صدر با تشکیل ائتلافى با عنوان «چارچوب هماهنگى» شروع به سازماندهى تظاهرات و تحصن در اطراف منطقه سبز بغداد کرد؛ محل بسیاری از ساختمانهاى دولتى و سفارتخانهها. اعتراضشان به نتیجه انتخاباتى بود که مى گفتند در آن تقلب شده است.
من همان موقع هم براى پوشش تحولات به بغداد سفر کرده بودم. همه چیز نشان از آن داشت که عراق در آستانه ورود به یکى از مبهمترین دوران خود پس از سقوط صدام قرار گرفته است. تنش را مى شد به آسانى درمحلى که هواداران «چارچوب هماهنگى» چادر زده و اطراق کرده بودند، حس کرد. بیشتر تظاهرکنندگان ازاعضاى گروههاى مسلح شیعه و عضو حشد شعبى بودند که در دو شیف روز و شب به قولى سنگر«تظاهرات» را حفظ مى کردند.
خواسته اصلی این گروه لغو نتایج انتخابات و برگزارى مجدد آن بود. و اینکه مصطفى کاظمى نخست وزیر کنونى در مسندش نماند، چرا که از نظر بعضى گروههاى مسلح شیعه، او درعملیات ترور قاسم سلیمانى فرمانده سابق نیروى قدس سپاه و ابو مهدى مهندس فرمانده ارشد حشدشعبى با آمریکایییها همکارى کرده بود.
از فضاى میدان آنطور بر مى آمد که خود را آماده همه چیز کردهاند. همه حاضران در محل تظاهرات در ظاهر غیر مسلح بودند، اما همان زمان گفته میشد که زیر چادرها پر از سلاح است؛ چادرهایى که به شدت مراقب بودند مبادا رسانه ها از داخلشان عکس یا فیلم بگیرند.
همان زمان وراى دوربین یکى از فرماندهان ارشد حشد شعبى که شاخه سیاسى گروهش زیر چتر «چارچوب هماهنگى» است، حاضر شد به بعضى سوالهایم پاسخ بدهد. وقتى از او درباره روند تشکیل دولت پرسیدم، با صراحت گفت: «ما داریم مىشویم مثل لبنان که سالهاست دولت درست و درمانى نداشته. در عراق هم دولتى در کار نخواهد بود و اگر هم دولتى توسط آقاى صدر و همپیمانانش شکل بگیرد، به یک سال نرسیده سقوط خواهد کرد یا شاید هم چیزهاى بدترى اتفاق بیافتد.»
جوابش خیلى رکتر از آنى بود که من و همکار عراقىام انتظار داشتیم، چرا که این فقط یک تحلیل و پیشبینى ساده نبود، دقیقا شرایطى بود که طرف مقابل آقاى صدر خود را براى آن آماده مىکردند یا شاید هم به نوعى در تدارکش بودند.
نگاهى به چهره متعجب همکارم کردم و از مصاحبه شونده مان پرسیدم که چرااینطور فکر مىکند. لبخندى زد و گفت: «خب خودت به مرور خواهى دید چرا.»
همزمان با همه اینها اما مقتدى صدر در حال رایزنى با دو برنده دیگر انتخابات براى تشکیل دولتى بود که او «حکومت اغلبیت وطنى» مى خواند و مشخص کرده بود که حاضر نیست به «بازندگان» انتخابات، یعنى جناح مقابل شیعه سهمى در این دولت بدهد.
همه چیز به نظر بر وفق مراد آقاى صدر و هم پیمانانش پیش مىرفت. دیدارهاى فشرده در حنانه نجف محل زندگى مقتدى صدر و همچنین در بغداد و اربیل درجریان بود تا «برندگان» انتخابات نامزدهاى ریاست جمهورى و نخست وزیرى را انتخاب کنند.
جلسه اول پارلمان که نماینده هاى صدرى کفن پوش در آن شرکت کردند به صحنهاى براى خودنمایى و ضرب شصت نشان دادن صدریها تبدیل شد و به رغم وقفهاى چند ساعته بهخاطر «بد شدن حال رییس سنى مجلس»، به نوعى با موفقیت پیش رفت.
با اینکه نماینده هاى «چارچوب هماهنگى» در اولین جلسه راى گیرى به طور کامل شرکت نکردند، تعداد حاضران براى انتخاب رییس پارلمان کفایت مىکرد. بدین ترتیب محمد حلبوسى متحد آقاى صدر در سمتش ابقا شد. اما از آن به بعد هیچ چیز در روند تشکیل دولت پیش نرفت.
اول از همه انتخاب رییس جمهورى بود که به در بسته خورد. حزب دموکرات کردستان، هوشیار زیبارى، از اعضاى ارشد این حزب و وزیر خارجه سابق عراق را به عنوان نامزد این پست معرفى کرد. اما حزب اتحادیه میهنى که به نوعى متحد «چارچوب هماهنگى» بود با این انتخاب مخالفت کرد و دست آخر هم دادگاه عالى عراق به یکباره حکم داد که پرونده «فساد» آقاى زیبارى که مربوط به دوران حضور او در دولت است، همچنان مطرح است و او صلاحیت لازم براى ریاست جمهورى را ندارد.
بسیارى معتقدند که این راى با فشار گروههاى شیعه رقیب آقاى صدر صادر شد. تعیین رییس جمهورى اولین گام در مسیر تشکیل دولت عراق است و گره خوردنش عملا به مفهوم به بن بست رسیدن این روند.
ماهها پس از انتخابات و با آن که معترضان «چارچوب هماهنگى» چادرهایشان را از اطراف منطقه سبز برچیده و به خانه رفته بودند، رهبران این گروه همچنان ادعایشان را درباره عدم سلامت انتخابات تکرار مىکردند، اما همزمان در حال رایزنى با آقاى صدر و متحدان او براى سهم داشتن در دولت بودند.
دراین میان تهران هم سعى مى کرد تا با پادرمیانى و حتى اعمال نفوذ، دو جناح رقیب شیعه و متحدانشان را متقاعد کند تا به توافق برسند.
با همه اینها هیچ کدام از این مذاکرات به جایى نرسید و هربار مقتدى صدر شعار خودش را توییت کرد: «نه غربى، نه شرقى، حکومت اغلبیت وطنى»
اما همانطور که رایزنیها راه به جایى نبرد، روند تشکیل دولت هم با بن بست کامل مواجه شد و همه چیزوقتى بدتر گره خورد که آقاى صدر اواسط ماه ژوئن به یکباره از ۷۳ نمایندهاش خواست تا ازپارلمان استعفا کنند.
تصمیم آنقدر ناگهانى بود که حتى متحدان او را بهت زده کرد. یک مقام ارشد کردستان عراق که نخواست نامش ذکر شود به من گفت که هر دو متحد کرد و سنى آقاى صدر تنها حدود یک ساعت قبل از اعلام استعفاى نمایندگان صدرى از این تصمیم مطلع شدند.
در نهایت همینطور هم شد و اکثریت پارلمان این بار به دست گروههاى شیعه رقیب آقاى صدر افتاد. اما معلوم بود که این پایان ماجرا نیست و روحانى ٤٨ ساله ساکن حنانه به این راحتىها میدان را به رقبایش واگذر نخواهد کرد.
و دیرى نگذشت که بهانهها براى اقدامهاى بعدى او، یکى بعد از دیگرى مهیا شد.
اول یکسرى فایل صوتى منتسب به نورى مالکى نخست وزیر سابق و از رهبران اصلى «چارچوب هماهنگى» به رسانه ها درز کرد. در این فایلها ظاهرا آقاى مالکى به تندى و با لحنى توهین آمیز درباره مقتدى صدر حرف مى زد. هرچند نخست وزیر پیشین چنین صحبتهایى را تکذیب کرد و گفت که فایلها دستکاری شده، اما همین براى حملات آقاى صدر و طرفدارانش به جناح مقابل کفایت مىکرد.
رهبر صدریها اینبار از «چارچوب هماهنگى» مىخواست که نورى مالکى را رها و از راهى که میروند «توبه» کنند؛ درخواستى که احتمالا به خوبى مىدانست پذیرفته نخواهد شد.
در بحبوحه بحثها درباره این فایلها بود که رهبران «چارچوب هماهنگى» از جمله آقاى مالکى، پس از جلسهاى طولانى در بغداد اعلام کردند که بر سر نامزد نخست وزیرى به توافق رسیدهاند. آنها محمد شیاع سودانى، سیاستمدار ۵۲ ساله را برگزیده بودند. واکنش آقاى صدر به این انتخاب تند بود. بلافاصله بعد از اعلام نامزدى آقاى سودانى، عکسى در توییتر منسوب به مشاوران اصلى این روحانی شیعه منتشر شد که فردى را در حال دست دادن با سایه خودش نشان مى داد. این به این مفهوم تعبیر شد که از نظر آقاى صدر، نامزد نخست وزیرى «چارچوب هماهنگى» دست نشانده آقاى مالکى است.
هرچند آقاى سودانى در سالهاى اولیه فعالیتش، عضو حزب دعوه به رهبرى نورى مالکى بوده، اما سیاستمداران و روزنامه نگارانى که از نزدیک با او آشنایى دارند معتقدند که اتفاقا آقاى مالکى تمایلى به انتخاب اونداشته. فرهاد علاءالدین رییس شوراى مستشارى عراق که به دولت و دیپلماتها مشاوره مى دهد، به ایناشاره مىکند که آقاى مالکى از زمانى که آقاى سودانى به عنوان نامزد مستقل وارد گود شد، عملا با او دچار تنش شد و بارها تلاش کرد که راه پیشرفت او را سد کند.
این حرف را یک مقام ارشد هم که از نزدیک در جریان انتخاب محمد شیاع سودانى بوده تایید مىکند. او که به دلیل جایگاهش ترجیح داد بدون ذکر نام با من صحبت کند، از این گفت که بسیارى از رهبران «چارچوب هماهنگى» آقاى سودانى را به این دلیل انتخاب کردند که او به هیچ طرفى وابستگى ندارد و با توجه به کارنامه «عارى از فسادش» و اینکه سالها با آمریکاییها کار کرده، امیدوار بودند گزینهاى باشد که مثل حیدر عبادى نخست وزیر سابق، «نظرمثبت نسبى» ایران، آمریکا، مرجعیت دینى درنجف و بخش چشمگیرى از جامعه عراقى را جلب کند.
با همه اینها در نهایت با این تصمیم «چارچوب هماهنگى»، راه براى حرکت بعدى مقتدى صدر هموار شده بود.
و به این ترتیب، یک ماه و سیزده روز بعد از خروج دسته جمعى نمایندگان صدرى از مجلس، در روزچهارشنبه ٢٧ ژوئیه، با یک اشاره و فرمان «رهبر»، دهها هزار معترض خشمگین شبانه به پارلمان عراق حمله کردند.
ساعاتى پس از این حمله اما آقاى صدر در توییتى خطاب به تظاهرکنندگان هوادارش گفت گخ «پیامشان دریافت شده و چشم فاسدان ترسیده و گوششان پیچانده شده.» او از معترضان صدرى خواست که دو رکعت نماز بخوانند و به خانه برگردند.
برداشت بسیارى در عراق آن شب این بود که رهبر صدریها مىخواست از طرف مقابل زهره چشم بگیرد واحتمالا قائله به همین یک حمله ختم شود. اما اینطور نشد. سه روز بعد تظاهرکنندگان «مقتدى، مقتدى» گویان براى بار دوم در یک هفته وارد منطقه سبز و مجلس عراق شدند و اینبار براى تحصن و ماندن.
و توییتهای رهبرشان حاکى از این بود که این دیگر یک «انقلاب» است. او نوشت: «انقلاب مردمى مسالمت آمیز، منطقه سبز را آزاد کرد. این مرحله اول و فرصتى طلایى است براى همه کسانى که از ظلم و تروریسم و فساد واشغال و وابستگى زجر کشیده اند.»
«هرچه سید بخواهد»
کنار خیلى از خیمه ها گاو و گوسفندهایى به چشم مىخورند که قرار است شام و نهار «انقلابیون» شوند. بساط «مسگوف» (ماهى کبابى معروف عراقیها) و چاى داغ و شربت خنک هم بپاست.
ورود به محوطه اما آسان نیست. نیروهاى «سرایا سلام»، شبه نظامیان تحت فرمان مقتدى صدر درهر چند قدم مسیر میدان تحریر تا مجلس عراق، ایست بازرسى گذاشتهاند تا مبادا «غیرخودى و ضد انقلاب» به منطقه راه پیدا کند.
رفت و آمد رسانه ها هم به شدت کنترل مىشود. اعضای «سرایا سلام» که حالا مرکز رسانهاى هم راه انداخته اند، اسم تیمهاى خبرى را با فهرستى که دارند تطبیق میدهند تا مطمئن شوند شبکههاى وابسته به گروههاى شیعه رقیب که در لیست قرمزند، نتوانند وارد شوند.
در تقاطع دم پارلمان، صفحه تلویزیونى بزرگى سر برآورده که جلویش مثل سینماى تابستانی چندین ردیف صندلى چیدهاند.
بر روى این پرده دیجیتالى، مدام تصاویرى از مقتدى صدر و «جیش المهدى» در زمان جنگ با نیروهای آمریکایى و صحنههایى از روزهاى حضور تظاهرکنندگان در داخل پارلمان نمایش داده مىشود. از گوشه و کنار محل، هر چند دقیقه صداى شعارهاى مختلف که بیشترشان با محتواى اعلام بیعت با «سید مقتدى» یا در مدح او هستند به گوش مىرسد و گهگاهى هم سینه زنى براى «امام حسین» و وقایع کربلا.
موضوع داغ و اصلى اینجا اما «تغییر نظام» است. چیزى که مقتدى صدر در توییتها و سخنرانى اخیرش بارها بر آن تاکید کرده. با اینحال اگر از حاضران میدان بپرسید چه نظامى مى خواهند؟ بیشترین جوابی که مىگیرید در یک جمله کلى خلاصه مى شود: «هر نظامى که سید تشخیص بدهد.»
خیلیها مثل باسم، جوان بیست و پنج سالهاى که از شهرک صدر بغداد به اینجا آمده و روزهاست به خانه نرفته، به شدت باور دارند که کلید رهایى عراق از دست «فاسدان» در دست رهبرشان «سید مقتدى» است.
او میگوید: «ما رهبر داریم و رهبرمان بهتر از هر کسى مصلحت ما و کشور را مىداند. اگر او رییس عراق شود، مىتواند ما را از بیست سال فساد و ظلم نجات دهد.»
باسم از بى برقى و بى آبى و نبود خدمات معمولى شکایت مىکند، اما حاضر نیست بپذیرد که مثلا بیشتر وزراى برق عراق، وابسته به مقتدى صدر بودهاند و دستکم بخشى از مسئولیت این وضعیت دشواردر زندگى روزمره عراقیها بر عهده آنهاست. او میگوید: «سید مقتدى حواسش به همه چیز هست. او نمى گذارد فساد در صدریها رخنه کند. همه اینها تقصیر امثال مالکى و رهبران دیگر اطار تنسیقى (چارچوب هماهنگى) است.»
این نگاه که من در این چند روز از بسیارى از طرفداران آقاى صدر شنیدم، به نظر همان تفکرى است که او با تکیه بر آن فعلا در برابر رقبا و مخالفانش یکه تازى مىکند.
طرفداران مقتدى صدر همچون پدرش محمد صادق صدر که توسط صدام اعدام شد، به طور سنتى و از دیرباز از فقیرترین قشر جامعه یا به قولى «قشر مستضعف» هستند که غالبا فرصت تحصیل چندانى هم نداشتهاند. اگربه شهرک صدر بغداد بروید، فقر بیش از نمایههاى مذهبى و تصاویر «سید» و پدرش نظرتان را جلب میکند. با اینکه حجاب در عراق اجبارى نیست، تقریبا دیدن زن بىحجاب درمنطقه صدریها غیر ممکن است و معمولا حتى خیلى از محلیها به بازدیدکنندگان زن خارجى و خبرنگاران توصیه مىکنند حتما حجاب داشته باشند.
موسسه سلطنتى چتم هاوس به تازگى نظرسنجى نادرى را در این شهرک انجام داد که اطلاعات جالبی درباره نحوه نگرش آنها نشان مىدهد. حدود ۵۵ درصد از هزار نفرى که به سئوالات این نظرسنجى پاسخ دادهاند، اعتمادى به نظام پارلمانى ندارند. در عوض چیزى حدود ٧١ درصد گفتهاند که ترجیحشان نظامى است بر اساس قوانین شریعت و تقریبا همین میزان معتقدند که تنها رهبران مذهبی مىتوانند اصلاحات در عراق را به سرانجام برسانند. آنها همچنین به غایت ملىگرا هستند و هویت عربى عراق برایشان از اشتراکات دینى و مذهبى با همسایگان مهمتر است.
نگاهى به توییتهاى آقاى صدر نشان مىدهد که او چطور با علم به همین طرز تفکر، حامیانش را حفظ میکند و مىتواند سر موقع احساسات آنها را به غلیان درآورد. از توییتش درباره اینکه همجنسگراها باعث کرونا شدند گرفته تا مخالفت سرسختش با برگزارى فستیوال موسیقى و رقص در بغداد و واکنشهای تند به حضور ارتش ترکیه در شمال عراق و حملات موشکى ایران به اربیل.
هشتگها و امضاهایى که آقاى صدر در پاى توییتهایش مىنویسد هم جالب توجه است. مثل «خادم مستضعفان»، «مستضعف عراقى عربى»،«نواده امام حسین»، «شهروند عراقى»،«انقلابى حسینى» و امثال آن که متناسب با پیامى که مىخواهد منتقل کند از آنها استفاده مىکند.
خمینی عراق؟
حیدر راسم فعال مدنى که درشهرک صدر بزرگ شده و سالها از طرفداران و جوانان نزدیک به مقتدى صدر بوده، با اطمینان مى گوید این دقیقا چیزى است که رهبر صدریها به دنبالش است: «آقاى صدر با دقت تاریخ انقلاب ایران را مطالعه کرده وهمیشه در صحبتهایش در جمع جوانان طرفدار و حلقه نزدیکش، از این گفته که آقاى خمینى مى تواند بهترین الگو براى هدایت جنبش مردمى باشد.»
حیدر البته الان از صدریها جدا شده و به خاطر تهدیدهایى که به گفته او از جانب «سرایا سلام» متوجه او بوده، به آلمان پناه برده. این در حالی است که باقى خانواده او از جمله پدرش همچنان از هواداران سرسخت مقتدى صدرهستند.
من با حیدر پنج سال پیش آشنا شدم؛ وقتى که او گروهى از جوانان با دیدگاههاى مختلف را برای حمایت از حزب «سائرون» به رهبرى آقاى صدر در آستانه انتخابات ٢٠١٨ رهبرى مىکرد. یادم مىآید که دور یک میز با جوانهاى حزب کمونیست، خدا ناباورها، فعالان مدنى سکولار و سه چهار طرفدار دو آتشه مقتدى صدر نشسته بودیم و حیدر با حرارت از این مىگفت که چرا باید باور کنیم که همه دیدگاهها میتوانند زیر چتر «سید»، عراقى جدید بسازند.
او اما حالا مىگوید متوجه شده که همین هم از روشهاى آقای خمینى بوده: «وقتى بیشتر مطالعه کردم فهمیدم که رهبر انقلاب هم زمانى به چپها وعده داده بود، ایران را با هم بسازند. اما نتیجه غیر از این شد. همین مساله و خیلى دیگر از رفتارهاى مقتدى باعث شد من دیگر نخواهم از او حمایت کنم. اما هنوز دوستان و آشنایان بسیارى دارم که کاملا باور دارند که مقتدى، رهبر انقلاب و اصلاحات است و مخالفتى هم با یک جمهورى اسلامى (در عراق) ندارند.»
این تنها تصور حیدر نیست که میگوید مقتدى صدر، آقاى خمینى را الگو قرار داده. یک مقام ارشد عراقى که از نزدیک با رهبر صدریها آشنایى دارد معتقد است او در صدد بردن عراق به سوى نظامى شبیه جمهورى اسلامی ایران است.
او که به شرط فاش نشدن اسمش با بى بى سى فارسى حرف زد، مى گوید: «آقاى صدر میخواهد انقلاب مستضعفان راه بیاندازد و نظامى بر پا کند که بر اساس شریعت باشد. این را در جمعهای داخلىاش بارها مطرح کرده و واقعیت این است که طرفداران او هم چنین نظامى را مىخواهند. اما فعلا اوجمهورى عراقى عربى را در صحبتهایش پررنگتر مىکند تا بتواند دیگران را جذب کند.»
با این حال بعضى دیگر بر این باورند که مقتدى صدر تنها به دنبال قدرت است و به اسلامى بودن نظام، آن چندان اهمیت نمى دهد. رند منصور، محقق عراقى که سالها آقاى صدر را زیر ذره بین داشته مى گوید: «صدر فقط مىخواهد امور عراق را کاملا در دست خودش داشته باشد. این چیزى است که همیشه خواسته. از همان زمان سقوط صدام. او خود را تنها رهبر با صلاحیت براى کشور مىداند و واقعا این را باور دارد. براى رسیدن به این خواسته او قطعا از هر چیزى استفاده خواهد کرد.»
وقتى از رند و حیدر و مقام عراقى مىپرسم چقدر ممکن است مقتدى صدر به خواستهاش (چه فقط قدرت و چه «جمهورى اسلامى») برسد، همه مىگویند، دور از دسترس نیست، اما به احتمال قوى مستلزم خون و خونریزى است و جنگ تمام عیار «شیعه علیه شیعه».
«فقط طرفداران مقتدى شیعهاند»
به گفته یک فرمانده حشد شعبى، از زمان شروع تظاهرات صدریها، دیدارهاى مکررى میان بین فرماندهان «سرایا سلام» (شبه نظامیان مقتدى صدر) و عبدالعزیز محمداوى معروف به «ابوفدک»، فرمانده ارشد حشد شعبی صورت گرفته و ظاهرا ابوفدک به سرایا هشدار داده که اگر از همان محدودهاى که الان تظاهرات کنندگان صدرى در منطقه سبز تسخیر کردهاند، عبور کنند، قطعا کار به درگیرى مسلحانه خواهد رسید.
اما نگرانى فقط شبه نظامیان دو طرف نیستند. احساسات به جوش آمده هواداران جناحهاى رقیب شاید به مراتب خطرناکتر باشد. بخصوص از جانب صدریها که رهبرشان در آخرین توییتهایش رسما طرف دیگر را با یزید هم سطح کرده.
او در توییتش در روز عاشورا جمله اى منسوب به «امام حسین» را تکرار کرد که خطاب به یزید مى گوید: «قسم مىخورم که با فاسدان بیعت نکنم.»
در توییتى دیگر در روز جمعه، ۱۲ اوت، همزمان با برگزارى تظاهرات از سوى حامیان دو جناح در مناطق مختلف بغداد و شهرهاى جنوبی عراق، آقاى صدر طرفداران «چارچوب هماهنگى» را مخاطب قرار داد و نوشت: «آغوش ما به روى حامیان اطار و نه رهبرانشان باز است تا به شیوه امام حسین براى اصلاح فساد اقدام کنیم. اما اگرآنها نپذیرند، ما براى پیروى از خدا و عشق به سید اصلاحات، به راه خودمان براى اصلاحات ادامه میدهیم.»
تاثیر این حرفها بر کسانى که در اطراف پارلمان تحصن کردهاند، کاملا ملموس است. در این حدود یک هفتهاى که تقریبا هر روزش به محل تجمع صدریها رفتم، سعى کردم ببینم نگاهشان به احتمال جنگ «شیعه بر ضد شیعه» که بسیارى دربارهاش هشدار مىدهند چیست. پاسخ خیلیها شبیه به «ام جواد» است؛ زنی که از مقتدی صدر حمایت میکند و با قاطعیت میگوید، شیعه با شیعه نخواهد جنگید « چون آن طرف شیعه نیستند. آنها فاسدند.» به نظر «ام جواد» آنها که به «سیدشان» دست بیعت نمىدهند، یا «گمراه» شدهاند، یا «دشمن شیعه» هستند.
او که دشداشه سیاه رنگ به تن کرده و در یکى از خیمه هاى کنار پارلمان نشسته مىگوید: «نبین الان لباس معمولى به تن داریم. بیشتر ما اعضاى سرایا سلام هستیم و رهبرمان اشاره کند، با فاسدان و دشمنان حسین به جنگ خواهیم رفت و از شهادت ابایى نداریم.»
همین جو در شبکه هاى اجتماعى هم در جریان است. کُرکُرى خواندهاى حامیان دو طرف علیه هم و به خصوص صدریها علیه طرفداران «چارچوب هماهنگى» هر روز تندتر و تندتر مى شود. بعد از توییتهای مقتدى صدر، تصاویر زیادى در کانالهای تلگرامی منسوب به هواداران او منتشر شده که آقاى صدر را در قامت «امام حسین» و شمشیر به دست، در جنگ با رهبران «چارچوب هماهنگى» که انگار یزیدند، نشان میدهد. همراه با تمسخر و تهدیدهاى دیگران و ترسو و دشمن خواندن اطاریها.
با این حال فعلا گفتوگوهاى پشت پرده ادامه دارد و دستکم تا این لحظه که این متن را مى نویسم، شواهد نشان مىدهد رهبران دو طرف و به ویژه بعضى سران «چارچوب هماهنگى» تمایلى به بالاتر بردن تنشها ندارند. نمونهاش دو تظاهراتى است که هر دو گروه موافق و مخالف مقتدی صدر در یک روز برگزار کردند و به رغم همه نگرانیها، هر دو در کمال نظم و آرامش به پایان رسید.
اما هنوز هم تضمینى نیست که اوضاع اینطور بماند. فرهاد علاءالدین که سالها خود پیشمرگه بوده، به من یادآور مىشود که چطور جرقه جنگ داخلى میان دو حزب اتحادیه میهنى و دموکرات کردستان، با یک اتفاق عجیب و دور از انتظار آغاز شد: «جنگهاى داخلى لزوما نیاز به دستورمستقیم این فرمانده یا آن رهبر ندارند. در فضایى تنش آلود، هر رویدادى مىتواند جنگ را شروع کند. دردهه ۹۰ کشته شدن صاحب یک سوپر مارکت در شهر کوچک قلعه دیزه استان اربیل، آتش جنگ را بپا کرد. اینجا هم وقتى این همه جو هیجان زده است، هر چیزى مىتواند رخ دهد.»
با همه اینها، دست آقاى صدر براى پیش بردن اهدافش خیلى هم باز نیست؛ نکتهای که براى عراق در وضعیت فعلى هم مىتواند خوب محسوب شود و هم بد.
گرمایى که ممکن است «انقلاب» را ذوب کند
بغداد داغترین تابستان خود را تجربه مىکند. شاید یکى از واضحترین اثرات تغییرات اقلیمى. روز جمعه پنجم اوت که نماز جمعه گسترده صدریها در منطقه سبز (درست دم نماد شمشیرهاى معروف بجا مانده ازدوران صدام و جنگ ایران و عراق) برگزار شد، هوا چیزى نزدیک به ۵۳ درجه بود. خیلیها از نجف وکربلا و شهرهاى جنوبى عراق آمده بودند تا با رهبرشان «تجدید بیعت» کنند و تصور بسیاریشان ظاهرا این بود که بعد از نماز، در این گرماى سوزان مىتوانند وارد پارلمان شوند و در خنکاى کولرهاى قوی ساختمان، نفسى تازه کنند و از آب و غذاى مجانى بهره ببرند.
من و همکار عراقىام که از ساعت نه و نیم صبح براى رسیدن به محل برگزارى نماز راه افتاده بودیم و باید نیم ساعتى پیاده مىرفتیم تا برسیم، به دلیل ازدحام جمعیت تا ساعت یازده فقط توانستیم یک سوم از راه راه طى کنیم. در نتیجه تصمیم گرفتیم براى اینکه در آن گرما زیر دست و پا له نشویم، برویم به مجلس. جایى که طرفداران آقاى صدر آن را از هفته قبلش اشغال کرده بودند.
وقتی وارد محوطه شدیم دیدیم که نیروهاى سرایا سلام از همه جماعت انبوهى که روزها در پارلمان تحصن کرده بودند، درخواست کردند که براى برگزارى نماز به حیاط بیایند و همه را از ساختمان بیرون کردند. چند دقیقه بعد اما وقتى تحصن کنندهها به نماز ایستاده بودند، متوجه شدیم که درهای پارلمان بسته شدهاند. وقتی علت را پرسیدیم، گفتند امروز کسى اجازه رفتن به داخل ساختمان را ندارد. یکى از فرماندهان سرایا به ما هشدار داد که نباید این را فعلا توییت یا گزارش کنیم!
نماز که تمام شد ملت بى خبر از ماجرا، راه افتادند که بروند داخل. غافل از آن که درها بسته و پشتشان کلى میز و کمد و صندلى گذاشته شده است. همه بهت زده شده بودند. به چشم برهم زدنى جمعیت در مقابلشان نیروهاى سرایا سلام را دیدند که در چند ردیف بازوها را بهم حلقه کرده و دیوار دفاعى ساخته بودند. آنها با قدمهاى منظم و بى آنکه توضیحى بدهند، شروع کردند به به پیشروى به سمت جمعیت به طورى که تظاهرکنندگان راهى نداشتند جز پایین رفتن از پله هاى مقابل ساختمان و به نوعى پراکنده شدن.
بعضى داد زدند که وسایلشان هنوز در داخل ساختمان پارلمان مانده یا مىگفتند از راه دور آمدهاند و فکر مىکردند میتوانند شب را در پارلمان به صبح برسانند. خیلیها از بصره و شهرهاى جنوبى آمده بودند که روزها در اوج گرما، ساعتها برق نداشتند و احتمالا تصور کرده بودند مىتوانند لااقل چند روزى در مجلس بمانند.
گرچه اعتراضها با گوشزد کردن حضور رسانه هاى «بیگانه» از سوى یکى از مسئولان سرایا سلام آرام شد، یاس و استیصال و خشم را مىشد در آن لحظه در چهره بسیارى آنجا دید. پس از یکى دو ساعت انتظار به امید آن که درها باز شوند، خیلیها چارهاى ندیدند جز آن که متفرق شوند و به خانه هایشان برگردند.
از آن روز به بعد تعداد تظاهرکنندگان صدرى به طرز چشمیگرى در اطراف پارلمان کم شد. حتى همین چند روز پیش در شب عاشورا که از طریق صفحه «انقلاب عاشورا» از صدریها دعوت شد تا به خضرا (منطقه سبز) برگردند و «منتظر دستور رهبرشان» شوند، تعداد کسانى که آمدند، بسیار کمتر از چیزى بود که پیش از این از طرفداران آقاى صدر دیده شده بود.
حیدر که با تصمیمات ناگهانى مقتدى صدر به خوبى آشنایى دارد و به رغم جدا شدن از حلقه طرفداران او،همچنان با بسیارى از صدریها از جمله اعضاى خانواده خودش در تماس است، مىگوید: «درست است که خیلى از صدریها حاضرند در هر شرایطى از مقتدى حمایت کنند، اما هستند بسیارى که از این تصمیمهاى ناگهانی خسته شدهاند. آنها دلیلى ندارند در این روزها و شبهاى داغ بروند و در خیابان بمانند.»
او به طعنه ادامه مىدهد: «ذوب در رهبر از خصوصیات صدریهاست، اگر ذوب در آفتاب مانعش نشود.»
رهبر غیرقابل پیشبینی
اگر از کسانى که از نزدیک با مقتدى صدر مراوده داشتهاند از خصوصیات او بپرسید، اولین چیزى که میشنوید این است که کسى نمىتواند با قاطعیت پیش بینى کند که حرکت یا تصمیم یک لحظه بعد او چیست. یک مقام مطلع کرد که در مذاکرات تشکیل دولت پس از انتخابات اخیر حضور داشته مى گوید: «بعداز روزها و ساعتها مذاکره بر سر نامها براى پستهاى مختلف و مسایل دیگر و درست وقتى تصورمان این بود که با آقاى صدر به تفاهم رسیدهایم و همه چیز حل است، بارها به محض اینکه پایمان را از حنانه بیرون گذاشتیم، با توییت تازه از او غافلگیر شدیم.»
این مقام کرد به موضوع انتخاب هوشیار زیبارى اشاره مىکند که پس از هفتهها مذاکره، نامزدىاش براى مسند ریاست جمهورى اعلام شد؛ تصمیمی که مخالفت و فشارهاى سرسختانه جناح مقابل را به دنبال داشت که او را متهم به فساد مالى مىکردند. با این حال براى مدتى به نظر مىرسید که توافق انجام شده و او از حمایت مقتدى صدر برخوردار است.
آن زمان من با تعدادى از کسانى که از جانب کردها و سنىها در این مذاکرات شرکت داشتند صحبت کردم و همه بسیار مطمئن مىگفتند تصمیم مقتدى براى حمایت از آقاى زیبارى قطعى است و با این فشارها عقب نشینى نمىکند. اما دیرى نگذشت که آقاى صدر درتوییتى خطاب به نمایندگان صدرى نوشت که اگر از انتخابی اطمینان ندارید و آن را مصلحت نمى دانید، رهایش کنید! منظورش آقاى زیبارى بود.
اینها تنها نمونه هایی است از اینکه چطور رهبر صدریها میتواند هواداران و متحدانش را در میان آسمان و زمین رها کند؛ رفتارى که به گفته آقاى علاءالدین باعث شده دستکم بخشى از مشاوران نزدیکش، دست از کار بکشند و بى سر و صدا از «سید» دور شوند.
علاوه بر همه اینها با خروج نمایندگان صدرى از مجلس، او فرصت براى اعمال فشار از راههاى قانونى را از دست داده است. او مىتوانست طبق قانون اساسى عراق، پارلمان را از همان داخل به انحلال بکشاند. این امکان حالا دیگر برایش وجود ندارد.
درخواست از قوه قضاییه براى منحل کردن مجلس هم بعید است راه به جایى ببرد، چرا که بر اساس نص صریح قانون اساسى عراق، این کار تنها از دو راه ممکن است: یا به درخواست یک سوم نمایندگان پارلمان، وقتى دو سوم حداقل در جلسه حضورداشته باشند و دیگرى به درخواست نخست وزیر و با موافقت رئیس جمهور.
عبارت «انقلاب عاشورا» این روزها در میان طرفداران مقتدی صدر بسیار شنیده میشوداز طرفى در این مدت فشارهاى بینالمللى پشت و روى پرده هم بر صدریها بیشتر شده. جنین پلاسخارت، نماینده سازمان ملل در عراق روز جمعه پنجم اوت همزمان با برگزارى نماز جمعه در منطقه سبز، به حنانه رفت تا با مقتدى صدر دیدار کند؛ دیدارى که به گفته یک مقام ارشد عراقى و یک دیپلمات ارشد اروپایى، خوب پیش نرفته. در این دیدار ظاهرا خانم پلاسخارت از آقاى صدر خواسته به تحصن در داخل و اطراف پارلمان پایان دهد و از حمله به مجلس انتقاد کرده.
نماینده سازمان ملل پس از برگزارى انتخابات، از نحوه برگزارى و نتایج آن به شدت حمایت کرد. او روز انتخابات هم عکسى از خود منتشر کرد که حضورش را در شهرک صدر نشان مىداد. بعضى آن زمان او را به جانبدارى از جریان صدریها متهم کردند.
در سفرم به بغداد فرصتى پیش آمد که با دو دیپلمات ارشد غربى دیدار کنم. هر دوی آنها را پیش از انتخابات هم دیده بودم. به رغم آن که مقتدى صدر، صدها عملیات را ضد نیروهاى ائتلاف و سربازان کشورشان پس ازسقوط صدام رهبرى کرده بود، آن موقع او را گزینه بهترى مىدانستند، چرا که به گفته آنها آقاى صدر«تنها» کسى بود که مىتوانست «نفوذ ایران را کم کند».
این دو دیپلمات که به خاطر حساسیت موضوع نخواستند نامشان مطرح شود، این بار اما از اوضاع و روشى که آقاى صدر در پیش گرفته ابراز نگرانى مىکردند. یکى از آنها گفت: «به نظرم ما غربیها باید دقت کنیم که تنها به خاطر مشکل با نفوذ ایران، از جانبى که ممکن است عراق را به سمت آینده مبهمتری ببرد حمایت نکنیم. من هنوز نتوانستهام درک کنم هدف آقاى مقتدى از خروج ناگهانى از پارلمان چه بود.»
به گفته این دو دیپلمات ارشد، حالا تعداد بیشترى از دیپلماتهاى غربى درباره هدف مقتدى صدر تردید دارند و بعضى هم همان نگرانى درباره نیت احتمالى او را براى تشکیل «جمهورى اسلامى» و شاید به مراتب «رادیکالتر از حکومت ایران» مطرح مى کنند.
اما تاثیر همه اینها بر وضعیت و حرکت بعدى آقاى صدر چه مىتواند باشد؟ خیلیها اینجا در عراق معتقدند حالا این روحانى شیعه دو راه بیشتر ندارد: یا بالا بردن تنش و کشاندن کشور به جنگى مسلحانه، یا عقب نشینى کامل.
اما هیچ کدام از کسانى که براى این نوشته با آنها صحبت کردم نتوانستند با اطمینان بگویند کدام یک ممکن است رخ دهد. بعضى به خنده گفتند: «حتى خود او احتمالا نمىداند چه راهى را در پیش خواهد گرفت.» بعضى دیگر اما هشدار دادند که گزینه «بالا بردن تنش» شاید محتملتر باشد.
نبرد خیمهها و قیمهها هر دو گروه سعی میکنند با برپایی خیمه و پخش غذای رایگان از هوادارانشان حمایت کنندعراق حالا ماههاست که شاهد مچ اندازى و زورآزمایى دو جناح رقیب شیعه است. روز جمعه گذشته، سیزدهم اوت، براى بار دوم از زمان حمله صدریها به پارلمان، «چارچوب هماهنگى» از هوادارانش خواست تابراى «حفظ ارکان نظام» تظاهرات برپا کنند. راهپیمایى آنها در منطقه جادریه برگزار شد؛ منطقهاى که مقر اصلى بسیارى از گروههاى شبه نظامى مورد حمایت ایران در آن قرار دارد.
هزاران نفر از بغداد و شهرهای مختلف مانند کربلا و نجف و اماره آمده بودند. بخش بزرگى از شرکتکننده ها از اعضاى گروههاى مسلح شیعه همپیمان ایران و بخشى از حشد شعبى بودند. بسیارى از شرکتکنندگان عکسهاى قاسم سلیمانی و ابومهدى مهندس و پرچم عراق را حمل مىکردند و در حمایت از نورى مالکى و آیت الله سیستانى، مرجع شیعیان ساکن نجف، شعار مىدانند.
حضور نیروهاى امنیتى چشمگیر بود. خیلیها نگران بودند که اینبار این تظاهرات به درگیرى میان «اطاریها» و صدریها بکشد. بخصوص که در شبکههاى اجتماعى گفته مىشد که هواداران «چارچوب هماهنگى» ممکن است به سوى منطقه سبز بروند؛ جایى که طرفداران مقتدى صدر تظاهرات دیگرى راه انداخته بودند.
اما اینطور نشد و همه چیز به آرامى تمام شد. با این حال، «چارچوب هماهنگى» اعلام کرد که حامیان این جناح هم تصمیم گرفتهاند که در جادریه و نزدیک منطقه سبز براى مدت نامحدودى تحصن کنند. به سرعت خیمهها و موکبها در جادریه به پا شد و بوى قیمه عراقى و خوراک مجانى همه جا را گرفت.
بعضى کاربران در شبکه هاى اجتماعى نوشتند: «در روند تشکیل دولت، وارد مرحله جنگ خیمهها و قیمهها شدیم.»
بعد از تظاهرات، نورى مالکى در پیامى گفت که راهپیمایى روز جمعه مشخص کرد که «هیچ طرفى به تنهایى نمىتواند بر عراق سلطه پیدا کند».
برداشت بسیارى از این جمله آقاى مالکى این بود که دستکم یک طرف پذیرفته که این نبرد، برندهاى ندارد. یکى از کاربران عراقى در فیس بوک نوشته: «درست است. برندهاى در کار نیست و هر طرف ثابت کرد که مىتواند صدها تن از طرفدارانش را به خیابان بکشاند. اما بازنده اینجا مردم عادىاند. بازار راکد شده. دلار دارد بالا مى رود و باز شرکتهاى خارجى از نگرانى، فرار را بر قرار ترجیح دادهاند. بله بازنده ماییم. مردمى که هیچ طرفى نیستند.»
این مقام کرد به موضوع انتخاب هوشیار زیبارى اشاره مىکند که پس از هفتهها مذاکره، نامزدىاش براى مسند ریاست جمهورى اعلام شد؛ تصمیمی که مخالفت و فشارهاى سرسختانه جناح مقابل را به دنبال داشت که او را متهم به فساد مالى مىکردند. با این حال براى مدتى به نظر مىرسید که توافق انجام شده و او از حمایت مقتدى صدر برخوردار است.
آن زمان من با تعدادى از کسانى که از جانب کردها و سنىها در این مذاکرات شرکت داشتند صحبت کردم و همه بسیار مطمئن مىگفتند تصمیم مقتدى براى حمایت از آقاى زیبارى قطعى است و با این فشارها عقب نشینى نمىکند. اما دیرى نگذشت که آقاى صدر درتوییتى خطاب به نمایندگان صدرى نوشت که اگر از انتخابی اطمینان ندارید و آن را مصلحت نمى دانید، رهایش کنید! منظورش آقاى زیبارى بود.
اینها تنها نمونه هایی است از اینکه چطور رهبر صدریها میتواند هواداران و متحدانش را در میان آسمان و زمین رها کند؛ رفتارى که به گفته آقاى علاءالدین باعث شده دستکم بخشى از مشاوران نزدیکش، دست از کار بکشند و بى سر و صدا از «سید» دور شوند.
علاوه بر همه اینها با خروج نمایندگان صدرى از مجلس، او فرصت براى اعمال فشار از راههاى قانونى را از دست داده است. او مىتوانست طبق قانون اساسى عراق، پارلمان را از همان داخل به انحلال بکشاند. این امکان حالا دیگر برایش وجود ندارد.
درخواست از قوه قضاییه براى منحل کردن مجلس هم بعید است راه به جایى ببرد، چرا که بر اساس نص صریح قانون اساسى عراق، این کار تنها از دو راه ممکن است: یا به درخواست یک سوم نمایندگان پارلمان، وقتى دو سوم حداقل در جلسه حضورداشته باشند و دیگرى به درخواست نخست وزیر و با موافقت رئیس جمهور.
نماینده سازمان ملل پس از برگزارى انتخابات، از نحوه برگزارى و نتایج آن به شدت حمایت کرد. او روز انتخابات هم عکسى از خود منتشر کرد که حضورش را در شهرک صدر نشان مىداد. بعضى آن زمان او را به جانبدارى از جریان صدریها متهم کردند.
در سفرم به بغداد فرصتى پیش آمد که با دو دیپلمات ارشد غربى دیدار کنم. هر دوی آنها را پیش از انتخابات هم دیده بودم. به رغم آن که مقتدى صدر، صدها عملیات را ضد نیروهاى ائتلاف و سربازان کشورشان پس ازسقوط صدام رهبرى کرده بود، آن موقع او را گزینه بهترى مىدانستند، چرا که به گفته آنها آقاى صدر«تنها» کسى بود که مىتوانست «نفوذ ایران را کم کند».
این دو دیپلمات که به خاطر حساسیت موضوع نخواستند نامشان مطرح شود، این بار اما از اوضاع و روشى که آقاى صدر در پیش گرفته ابراز نگرانى مىکردند. یکى از آنها گفت: «به نظرم ما غربیها باید دقت کنیم که تنها به خاطر مشکل با نفوذ ایران، از جانبى که ممکن است عراق را به سمت آینده مبهمتری ببرد حمایت نکنیم. من هنوز نتوانستهام درک کنم هدف آقاى مقتدى از خروج ناگهانى از پارلمان چه بود.»
به گفته این دو دیپلمات ارشد، حالا تعداد بیشترى از دیپلماتهاى غربى درباره هدف مقتدى صدر تردید دارند و بعضى هم همان نگرانى درباره نیت احتمالى او را براى تشکیل «جمهورى اسلامى» و شاید به مراتب «رادیکالتر از حکومت ایران» مطرح مى کنند.
اما تاثیر همه اینها بر وضعیت و حرکت بعدى آقاى صدر چه مىتواند باشد؟ خیلیها اینجا در عراق معتقدند حالا این روحانى شیعه دو راه بیشتر ندارد: یا بالا بردن تنش و کشاندن کشور به جنگى مسلحانه، یا عقب نشینى کامل.
اما هیچ کدام از کسانى که براى این نوشته با آنها صحبت کردم نتوانستند با اطمینان بگویند کدام یک ممکن است رخ دهد. بعضى به خنده گفتند: «حتى خود او احتمالا نمىداند چه راهى را در پیش خواهد گرفت.» بعضى دیگر اما هشدار دادند که گزینه «بالا بردن تنش» شاید محتملتر باشد.
نبرد خیمهها و قیمهها
هزاران نفر از بغداد و شهرهای مختلف مانند کربلا و نجف و اماره آمده بودند. بخش بزرگى از شرکتکننده ها از اعضاى گروههاى مسلح شیعه همپیمان ایران و بخشى از حشد شعبى بودند. بسیارى از شرکتکنندگان عکسهاى قاسم سلیمانی و ابومهدى مهندس و پرچم عراق را حمل مىکردند و در حمایت از نورى مالکى و آیت الله سیستانى، مرجع شیعیان ساکن نجف، شعار مىدانند.
حضور نیروهاى امنیتى چشمگیر بود. خیلیها نگران بودند که اینبار این تظاهرات به درگیرى میان «اطاریها» و صدریها بکشد. بخصوص که در شبکههاى اجتماعى گفته مىشد که هواداران «چارچوب هماهنگى» ممکن است به سوى منطقه سبز بروند؛ جایى که طرفداران مقتدى صدر تظاهرات دیگرى راه انداخته بودند.
اما اینطور نشد و همه چیز به آرامى تمام شد. با این حال، «چارچوب هماهنگى» اعلام کرد که حامیان این جناح هم تصمیم گرفتهاند که در جادریه و نزدیک منطقه سبز براى مدت نامحدودى تحصن کنند. به سرعت خیمهها و موکبها در جادریه به پا شد و بوى قیمه عراقى و خوراک مجانى همه جا را گرفت.
بعضى کاربران در شبکه هاى اجتماعى نوشتند: «در روند تشکیل دولت، وارد مرحله جنگ خیمهها و قیمهها شدیم.»
بعد از تظاهرات، نورى مالکى در پیامى گفت که راهپیمایى روز جمعه مشخص کرد که «هیچ طرفى به تنهایى نمىتواند بر عراق سلطه پیدا کند».
برداشت بسیارى از این جمله آقاى مالکى این بود که دستکم یک طرف پذیرفته که این نبرد، برندهاى ندارد. یکى از کاربران عراقى در فیس بوک نوشته: «درست است. برندهاى در کار نیست و هر طرف ثابت کرد که مىتواند صدها تن از طرفدارانش را به خیابان بکشاند. اما بازنده اینجا مردم عادىاند. بازار راکد شده. دلار دارد بالا مى رود و باز شرکتهاى خارجى از نگرانى، فرار را بر قرار ترجیح دادهاند. بله بازنده ماییم. مردمى که هیچ طرفى نیستند.»