هوشنگ ابتهاج، سایه شعر ایران درگذشت
رأی دهید
بی بی سی: هوشنگ ابتهاج شاعر برجسته ایرانی که با تخلص «سایه» قلم میزد در سن ۹۴ سالگی درگذشته است. یلدا ابتهاج در پستی در اینستاگرام با اعلام خبر درگذشت پدرش نوشت: «سایه ما با هفت هزار سالگان سر به سر شد.»
پیوند تنگاتنگ شعر و موسیقی، هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) را از موسیقی به شعر رسانید. قهوهخانه کوچک شهر رشت در کوچه پس کوچههای نزدیک خانه پدری هر روز سایه نوجوان را که هنوز سبلیش استالینی نشده بود و ریشهایش دو شاخه، برای شنیدن صدای قمر و ادیب و قوامی و ... به پای رادیوی قهوه خانه میکشانید.
سایه برای رسیدن از موسیقی به شعر همه دیگر استعدادهای خود را در بوته آزمایش گذاشت. چندان قراری نداشت و از بیقراریهایش نه تنها پدر و مادر در عذاب بودند که خود نیز نمیدانست چه میخواهد. جز درس و مشق به هر کار دیگری تن میداد. پدر و مادر نیز به هر ساز این پسر دردانه تخس خانواده تن در میدادند تا شاید آرامشی در این بیقراریها هویدا شود. نقاشی، آشپزی، خیاطی و مجسمهسازی را تجربه و همه را نیمهکاره رها کرده بود. نواختن ویولن نیز سرنوشتی بهتر از دیگر هنرها نداشت. موسیقی و رادیو اما همیشه در متن همه این تجربیات بود.
سرانجام در نوزده سالگی نخستین دفتر شعرش «نخستین نغمهها» را منتشر کرد. خودش که از نغمهها راضی نبود هیچ، شهرتی هم برایش نیاورد. به "سراب" روی آورد تا در ظاهر دلفریب آن حقیقتی را دریابد. پس از آن "شبگیر" و سیاه مشقهای یک و دو سه را عرضه کرد. حالا دیگر در پشت نام سایه، سایهای از اشتهار نیز دیده میشد.
کم حرفی و ظاهر کمی عبوساش او را همچنان در سایه کنجکاویها نگاه داشته بود. هر چه کمتر سخن میگفت اشتیاقها برای شناختن نظریاتش بیشتر میشد.
«آینه در آینه» و «حافظ به سعی سایه» حالا دیگر از شاعری صحبت میکرد که تاریخ ادبیات ایران باید او را خیلی جدی میگرفت. شاعری که دوران شعارش به سر رسیده بود و از "جلاد ننگت باد" به شعرهائی دست یافته بود که حالا دیگر از شعوری برخوردار بود که به زمزمههائی همگانی بدل شده بود.
ای عشق همه بهانه از تست/ من خامشم این ترانه از تست/
آن بانگ بلند صبحگاهی/ وین زمزمه شبانه از تست/
کشوری مستقل میان یوش و تبریز
غزلسرائی بود که از عهده شعر نیمائی به خوبی بر میآمد. در محضر شهریار شاعر شعرهائی سروده بود که شهریار میگفت سایه تمام غزل پس از من است و سیمین بهبهانی نزدیک شدن زبان شعر سایه را به حافظ تنها در توان او میدانست که با حفظ خصوصیات شعر گذشتگان رویدادهای زمانه را در شعرش بازتاب میدهد.
سایه اما از رودخانه شعر نیما آنچنان برداشت کرده بود که نادر نادرپور نوآوری و مهارت او را در کارهای نیمائیاش میدید و نه غزلهایش که به زعم او چیزی نوتر از پژمان بختیاری نداشت.
مهدی اخوان ثالث اما معتقد بود که او بین یوش و تبریز میخواهد کشورکی مستقل بنا کند. بسیاری اما بر این اعتقاد بودند که او سالهای درازیست که کشوری بزرگ و مستقل بر پا ساخته است.
سایه اما پس از بیقراریهای دوران جوانی و نوجوانی در اغلب موارد ثابت قدم بود و بر حرفهایش پای میفشرد. جزب توده و آرمانهای حزبی نخستین پیوند مستحکم او در زندگیاش بود. بسیاری شعرهایش را به دلیل همین وابستگی رد میکردند. او اما آرمانش آزادی انسان بود:
آه هنگامی که یک انسان/ می کشد انسان دیگر را/
میکشد در خویشتن/ انسان بودن را/
در سالهای دهه چهل به کانون نویسندگان ایران پیوست و یک سالی پیش از انقلاب، کانون رای به اخراج او و چند تن از یارانش دادند.
هوشنگ ابتهاجسایه و گلها
عشق به شعر و موسیقی این بار پای او را به رادیو باز کرد و از سال ۱۳۵۰ شش سالی سرپرستی برنامه گلها بر عهدهاش گذاشته شد. گلهای تازه و گلچین هفته از دست آوردهای همان دوران است. در همان زمان خیلیها به حالت قهر از کار در رادیو امتناع کردند و حاضر به همکاری با او نشدند. او اما مصمم بود. شجریان و مشکاتیان و لطفی و علیزاده را در راس برنامه گلها قرار داد و به جای صداها و نوازندگان قدیمی از جوانترها بهره جست.
پیش از انقلاب به دنبال ماجرای ۱۷ شهریور خیابان ژاله با برخی از همکارانش دست از کار کشید اما همچنان به همکاری خود با دوستانش ادامه داد. در همان آغاز انقلاب ترانهای سرود که با شگفتی میپرسید آزادی آیا این بار با زنجیر میآئی؟ ترانهای که محمد رضا شجریان سالها بعد با عنوان شادی آزادی آن را خواند و گوش به گوش رسید تا امروز که بر زبان اغلب مردم جاری است.
چند سال پیش سایه در پی یک گفتوگوی مفصل با میلاد عظیمی و همسرش کتاب پیر پرنیان اندیش را منتشر کرد.
در این کتاب دیگر صحبت از شعرهای سایه نبود. نگاه بر شعر و موسیقی دیگران بود. برای نخستین بار سایه آن چه را سالها در دل نگاه داشته بود بر زبان آورد. سخن از هر کس که به میان آمده است به گفته مصاحبه کننده سایه با چشمان نمناک و بغضی که به گریه بدل شده حرفهایش را زده است. اشکهائی که تنها در محفل دوستان نزدیک غالبا در دو مورد ویژه از چشمانش جاری میشد. مورد اول مرتضی کیوان یار و همدم تودهایاش بود که بیش از پنجاه سال از اعدامش میگذرد. کیوان را اما نه سایه به فراموشی سپرده بود و نه دیگر یارانش. از شاهرخ مسکوب گسسته از حزب توده گرفته تا انسانهائی که فقط هواخواه حزب بودند و نه فعال و عضو.
«ما عشق و وفا را زتو آموخته ایم/ ای زندگی و مرگ تو آموختنی/
مورد دوم اما زمان خواندن شعر ارغوان بود. شعری که سایه برای درخت ارغوان خانهاش و در ایام محبس سروده بود:
«آن چه می بینم دیوار است/ آه، این سخت سیاه/ آن چنان نزدیک است/ که چو بر میکشم از سینه نفس/ نفسم را برمیگرداند/ ره چنان بسته که پرواز نگه/ در همین یک قدمی میماند/ نفسم میگیرد/ که هوا هم این جا زندانی است»
در همان زندان اما باز هم عشق به موسیقی او را رها نمیکند. در آن سکوت مرگبار که نفسها هم در سینه حبس میشد او به دنبال وسیلهای بود که حداقل نُتی را به گوش او برساند. به یاد قوطی خالی کبریت و کش جورابش میافتد. کش را بر قوطی خالی میکشد تا آن صدای نحیف دلنگ را بشنود. خودش میگفت نمیدانید که شنیدن این نت در آن زمان چه لذتی داشت!
آن گونه که سایه خود میگفت سرانجام پس از یک سال زندان با پا در میانی شهریار و به فرمان آقای خامنهای از زندان آزاد میشود.
گاه اما آرزو میکرد که به جای سایه دیوار باشد:
«سایهام دیوار بودم کاشکی/ تکیه گاه یار بودم کاشکی/»
سایه آخرین قله از چند قله شاعران معاصر ایران بود. شاعری که گرچه همچنان از وفاداران به حزب توده باقی مانده بود، آرمان واقعیاش اما آزادی انسان بود.
«هر کجا مشتی گره شد مشت من/ زخمی هر تازیانه، پشت من/
هر کجا فریاد آزادی منم/ من در این فریادها دم میزنم/
سایه اما از رودخانه شعر نیما آنچنان برداشت کرده بود که نادر نادرپور نوآوری و مهارت او را در کارهای نیمائیاش میدید و نه غزلهایش که به زعم او چیزی نوتر از پژمان بختیاری نداشت.
مهدی اخوان ثالث اما معتقد بود که او بین یوش و تبریز میخواهد کشورکی مستقل بنا کند. بسیاری اما بر این اعتقاد بودند که او سالهای درازیست که کشوری بزرگ و مستقل بر پا ساخته است.
سایه اما پس از بیقراریهای دوران جوانی و نوجوانی در اغلب موارد ثابت قدم بود و بر حرفهایش پای میفشرد. جزب توده و آرمانهای حزبی نخستین پیوند مستحکم او در زندگیاش بود. بسیاری شعرهایش را به دلیل همین وابستگی رد میکردند. او اما آرمانش آزادی انسان بود:
آه هنگامی که یک انسان/ می کشد انسان دیگر را/
میکشد در خویشتن/ انسان بودن را/
در سالهای دهه چهل به کانون نویسندگان ایران پیوست و یک سالی پیش از انقلاب، کانون رای به اخراج او و چند تن از یارانش دادند.
عشق به شعر و موسیقی این بار پای او را به رادیو باز کرد و از سال ۱۳۵۰ شش سالی سرپرستی برنامه گلها بر عهدهاش گذاشته شد. گلهای تازه و گلچین هفته از دست آوردهای همان دوران است. در همان زمان خیلیها به حالت قهر از کار در رادیو امتناع کردند و حاضر به همکاری با او نشدند. او اما مصمم بود. شجریان و مشکاتیان و لطفی و علیزاده را در راس برنامه گلها قرار داد و به جای صداها و نوازندگان قدیمی از جوانترها بهره جست.
پیش از انقلاب به دنبال ماجرای ۱۷ شهریور خیابان ژاله با برخی از همکارانش دست از کار کشید اما همچنان به همکاری خود با دوستانش ادامه داد. در همان آغاز انقلاب ترانهای سرود که با شگفتی میپرسید آزادی آیا این بار با زنجیر میآئی؟ ترانهای که محمد رضا شجریان سالها بعد با عنوان شادی آزادی آن را خواند و گوش به گوش رسید تا امروز که بر زبان اغلب مردم جاری است.
چند سال پیش سایه در پی یک گفتوگوی مفصل با میلاد عظیمی و همسرش کتاب پیر پرنیان اندیش را منتشر کرد.
در این کتاب دیگر صحبت از شعرهای سایه نبود. نگاه بر شعر و موسیقی دیگران بود. برای نخستین بار سایه آن چه را سالها در دل نگاه داشته بود بر زبان آورد. سخن از هر کس که به میان آمده است به گفته مصاحبه کننده سایه با چشمان نمناک و بغضی که به گریه بدل شده حرفهایش را زده است. اشکهائی که تنها در محفل دوستان نزدیک غالبا در دو مورد ویژه از چشمانش جاری میشد. مورد اول مرتضی کیوان یار و همدم تودهایاش بود که بیش از پنجاه سال از اعدامش میگذرد. کیوان را اما نه سایه به فراموشی سپرده بود و نه دیگر یارانش. از شاهرخ مسکوب گسسته از حزب توده گرفته تا انسانهائی که فقط هواخواه حزب بودند و نه فعال و عضو.
«ما عشق و وفا را زتو آموخته ایم/ ای زندگی و مرگ تو آموختنی/
مورد دوم اما زمان خواندن شعر ارغوان بود. شعری که سایه برای درخت ارغوان خانهاش و در ایام محبس سروده بود:
«آن چه می بینم دیوار است/ آه، این سخت سیاه/ آن چنان نزدیک است/ که چو بر میکشم از سینه نفس/ نفسم را برمیگرداند/ ره چنان بسته که پرواز نگه/ در همین یک قدمی میماند/ نفسم میگیرد/ که هوا هم این جا زندانی است»
در همان زندان اما باز هم عشق به موسیقی او را رها نمیکند. در آن سکوت مرگبار که نفسها هم در سینه حبس میشد او به دنبال وسیلهای بود که حداقل نُتی را به گوش او برساند. به یاد قوطی خالی کبریت و کش جورابش میافتد. کش را بر قوطی خالی میکشد تا آن صدای نحیف دلنگ را بشنود. خودش میگفت نمیدانید که شنیدن این نت در آن زمان چه لذتی داشت!
آن گونه که سایه خود میگفت سرانجام پس از یک سال زندان با پا در میانی شهریار و به فرمان آقای خامنهای از زندان آزاد میشود.
گاه اما آرزو میکرد که به جای سایه دیوار باشد:
«سایهام دیوار بودم کاشکی/ تکیه گاه یار بودم کاشکی/»
سایه آخرین قله از چند قله شاعران معاصر ایران بود. شاعری که گرچه همچنان از وفاداران به حزب توده باقی مانده بود، آرمان واقعیاش اما آزادی انسان بود.
«هر کجا مشتی گره شد مشت من/ زخمی هر تازیانه، پشت من/
هر کجا فریاد آزادی منم/ من در این فریادها دم میزنم/
دیدگاه خوانندگان
۲۶
elnazpishu - لندن، انگلستان
شما که واسه خبر به این مهمی ژورنالیست ندارین که بنویسه لاقل از عصر ایران مطلب میزدید. بی بی سی اخه؟
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۱
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
ایران ای سرای امید بر بامت سپیده دمید. بنگر کزین ره پر خون خورشیدی خجسته رسید. . اگر چه دلها پر خون است شکوه شادی افزون است. سپیده ما گلگون است که دست دشمن در خون است. . ای ایران! غمت مرساد. جاویدان شکوه تو باد. . راه ما، راه حق، راه بهروزیست. اتحاد اتحاد رمز پیروزیست. . صلح و آزادی جاودانه در همه جهان، خوش باش. یادگار خون عاشقان! ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باش. یادش گرامی راهش پایدار.
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۳
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
مزدور جمهوری اسلامی به درک واصل شد
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۱
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
[::آزاذه - تهران، ایران::]. آزاده خانم واقعا شما مطمئنید ؟ یعنی ایشونم بله ؟
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۷
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
سایه شعر ایران نه. سایه خونین خمینی و مداح نعلین های سرخ
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۰
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
[::تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک::]. مطمئن باش هر کس در این جمهوری کثیف اسلامی اجازه فعالیت داشته مزدور خودشان است وگرنه خیلی وقت بود که سرش بالای دار بود. لعنت به این مزدوران که از خود ملایان بدترند .
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۵
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
به فرمان آقای خامنه ای از زندان آزاد میشود؟؟؟ پیروان دین فریب و دروغ ننگ بر شما
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۵
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
PATRIOTS PARTY-میهن پرستان شمرونی, [Aug 10, 2022 این تودهای بیوطن هرگز در طول حیات ننگینش حاضر به معذرتخواهی از ملت ایران بابت دشمنی و مبارزه علیه شاهنشاه آریامهر بزرگ و نظام شاهنشاهی نشدند و جزء اولین کسانی بودند که برای خمینی ملعون دم تکان دادند. ابتهاج و لطفی و شجریان با نفوذ در رادیو تلویزیون و ایجاد مافیا، بسیاری از هنرمندان میهنپرست همچون اکبر گلپایگانی را با برچسب مطرب بودن از صحنه حذف کردند و دست در دست آخوندها در افسرده کردن ملت ایران نقش مهمی ایفا کردند. این سه کلهپوک هم مانند سایر تودهایهای بیوطن بعد از آنکه فهمیدند خمینی خونخوار چه کلاهی به سرشان گذاشته تا آخر عمرشان به چسناله کردن و غر زدن ادامه دادند ولی هرگز اعتراف نکردند که مخالفتشان با شاه اشتباه بوده است. ابتهاج تا دم مرگ در انتخابات جمهوری اسلامی شرکت کرد و با بسیاری از آخوندها از جمله ابطحی رفاقت داشت. امید است گورتان را به زودی تبدیل به توالت عمومی کنیم همانطور که گور شاملو و براهنی و شریعتی و آلاحمد و سایر اراذل و اوباش را به توالت عمومی تبدیل خواهیم کرد. لعنت به روح تان
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۹
۶۱
رها از جهل - اوین، ایران
[::آزاذه - تهران، ایران::]. مزدور ساواکی شاهی که سازمانت با اربابت ایران را به خاک سیاه نشاندین و فتین سایه اگر مزدور حکومت بود چرا به زندان این حکومت افتاد و جرا از سال 60 جلای وطن کرد؟؟ او آنچنان جایگاهی برای خود ساخت که امثال شما باید تا آخر عمر ننگینتان بشینین توی لگن یخ!! واب بخ هم ار تفکرات پوسیده شما ذوب میشه!!!
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۴۰
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
[::رها از جهل - اوین، ایران::]. ساواک همین اشغالها را انداخته بود زندان که مردم در امنیت باشند الان که چهل و سه ساله نه ساواکی هست نه شاهنشاهی که تقصیراتون را گردنشان بیندازید رفیق دوست هم زندان افتاد هاها این حکومت پر از دروغ و فریب است این هم همدست ملاها بوده و باید در دادگاه محاکمه بشود و معلوم بشود آیا کسی را کشته است یا با کسی در قتل مردم همکاری کرده؟ اول انقلاب چقدر جوانهای مردم را کشتند؟ مگر میشود نخست وزیر ملا ها باشی و قاتل و جانی و متجاوز نباشی؟؟
پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۲:۰۸
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
این شاعر درختی بود که هیچ سایه ای برای مردم نداشت. سایه رفت بی آن که سایه ای باشد. امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) شاعر و پژوهشگر ادبیات معاصر ایران، زندگی را وداع گفت. او رفت. بی آن که حضورش سایه ای بر سر ایران و ایرانی باشد. نمی توان نگفت که سایه یکی از شعرا و به ویژه غزلسراهای های خوب معاصر بود. اما این را هم نمی توان نگفت که سایه یک شاعر سرشناس بود که 43 سال جان کندن میلیون ها انسان سرزمین اش را دید و هیچ نگفت. شاعر و نویسنده خوب بودن و بسیار خوب بودن حتی، هنرمند و آوازخوان درخشان بودن اگر رو در روی بیداد و بیدادگران نایستد یا حداقل انکارشان نکند اثرش چون آبی ست در حوضچه ای کوچک ، که هر چقدر هم زلال باشد به مرور می خشکد. نمی شود نگفت که این شاعر خوش سخن چرا این همه زشتی و بیداد را دید و هیچ نگفت، حتی وقتی که سال ها در بیرون از ایران در امن و امان زندگی می کرد،هیچ نگفت.
پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۶:۳۱
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
سوسیالیست بودنش، اعتقادش بود و به ما ربط نداشت اما تا آخر عمر ستایش حزب توده را کردن، و تا آخر عمر چشم بر جنایت های حکومت اسلامی بستن و گاه با شعرهایش همراه آن ها شدن، بی آن که کمترین خطری متوجه او باشد، به تک تک ما ربط دارد. کسی که شهرت دارد با یک فرد عادی که گفتن و نگفتن اش اثر زیادی در جامعه ندارد، تفاوت زیادی دارد. شاعر و نویسنده و هنرمند زمانه ی والایی حقوق بشر مسئول است که از دردها و رنج های بشری سخن بگوید، دوران سعدی و حافظ دیگر نیست (اگر چه آن ها در حد توان آنروزگارشان به مراتب بیش از بسیاری از بزرگان امروز ما از رنج ها و دردها سخن گفتند و هر کجا که توانستند راهشان را از بیدادگران جدا کردند). درگذشت این شاعر خوب را به خانواده و دوستانش تسلیت می گویم و متاسفم که این شاعر خوب درختی بود که هیچ سایه ای برای مردم نداشت. به قول خودش:. آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت. درِِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت. شکوه میرزادگی. دهم آگوست 2022.
پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۶:۳۲
۶۵
samak - پاریس، فرانسه
[::آزاذه - تهران، ایران::]. چرا داری خودتو جر میدی، مثلا تو میهن پرستی؟ گوشت کوب!
یکشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۱
۶۵
samak - پاریس، فرانسه
[::آزاذه - تهران، ایران::]. چرا داری خودتو جر میدی، مثلا تو میهن پرستی؟ گوشت کوب!
یکشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۱
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
سوسیالیست بودنش، اعتقادش بود و به ما ربط نداشت اما تا آخر عمر ستایش حزب توده را کردن، و تا آخر عمر چشم بر جنایت های حکومت اسلامی بستن و گاه با شعرهایش همراه آن ها شدن، بی آن که کمترین خطری متوجه او باشد، به تک تک ما ربط دارد. کسی که شهرت دارد با یک فرد عادی که گفتن و نگفتن اش اثر زیادی در جامعه ندارد، تفاوت زیادی دارد. شاعر و نویسنده و هنرمند زمانه ی والایی حقوق بشر مسئول است که از دردها و رنج های بشری سخن بگوید، دوران سعدی و حافظ دیگر نیست (اگر چه آن ها در حد توان آنروزگارشان به مراتب بیش از بسیاری از بزرگان امروز ما از رنج ها و دردها سخن گفتند و هر کجا که توانستند راهشان را از بیدادگران جدا کردند). درگذشت این شاعر خوب را به خانواده و دوستانش تسلیت می گویم و متاسفم که این شاعر خوب درختی بود که هیچ سایه ای برای مردم نداشت. به قول خودش:. آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت. درِِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت. شکوه میرزادگی. دهم آگوست 2022.
پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۶:۳۲
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
این شاعر درختی بود که هیچ سایه ای برای مردم نداشت. سایه رفت بی آن که سایه ای باشد. امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) شاعر و پژوهشگر ادبیات معاصر ایران، زندگی را وداع گفت. او رفت. بی آن که حضورش سایه ای بر سر ایران و ایرانی باشد. نمی توان نگفت که سایه یکی از شعرا و به ویژه غزلسراهای های خوب معاصر بود. اما این را هم نمی توان نگفت که سایه یک شاعر سرشناس بود که 43 سال جان کندن میلیون ها انسان سرزمین اش را دید و هیچ نگفت. شاعر و نویسنده خوب بودن و بسیار خوب بودن حتی، هنرمند و آوازخوان درخشان بودن اگر رو در روی بیداد و بیدادگران نایستد یا حداقل انکارشان نکند اثرش چون آبی ست در حوضچه ای کوچک ، که هر چقدر هم زلال باشد به مرور می خشکد. نمی شود نگفت که این شاعر خوش سخن چرا این همه زشتی و بیداد را دید و هیچ نگفت، حتی وقتی که سال ها در بیرون از ایران در امن و امان زندگی می کرد،هیچ نگفت.
پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۶:۳۱
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
[::رها از جهل - اوین، ایران::]. ساواک همین اشغالها را انداخته بود زندان که مردم در امنیت باشند الان که چهل و سه ساله نه ساواکی هست نه شاهنشاهی که تقصیراتون را گردنشان بیندازید رفیق دوست هم زندان افتاد هاها این حکومت پر از دروغ و فریب است این هم همدست ملاها بوده و باید در دادگاه محاکمه بشود و معلوم بشود آیا کسی را کشته است یا با کسی در قتل مردم همکاری کرده؟ اول انقلاب چقدر جوانهای مردم را کشتند؟ مگر میشود نخست وزیر ملا ها باشی و قاتل و جانی و متجاوز نباشی؟؟
پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۲:۰۸
۶۱
رها از جهل - اوین، ایران
[::آزاذه - تهران، ایران::]. مزدور ساواکی شاهی که سازمانت با اربابت ایران را به خاک سیاه نشاندین و فتین سایه اگر مزدور حکومت بود چرا به زندان این حکومت افتاد و جرا از سال 60 جلای وطن کرد؟؟ او آنچنان جایگاهی برای خود ساخت که امثال شما باید تا آخر عمر ننگینتان بشینین توی لگن یخ!! واب بخ هم ار تفکرات پوسیده شما ذوب میشه!!!
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۴۰
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
PATRIOTS PARTY-میهن پرستان شمرونی, [Aug 10, 2022 این تودهای بیوطن هرگز در طول حیات ننگینش حاضر به معذرتخواهی از ملت ایران بابت دشمنی و مبارزه علیه شاهنشاه آریامهر بزرگ و نظام شاهنشاهی نشدند و جزء اولین کسانی بودند که برای خمینی ملعون دم تکان دادند. ابتهاج و لطفی و شجریان با نفوذ در رادیو تلویزیون و ایجاد مافیا، بسیاری از هنرمندان میهنپرست همچون اکبر گلپایگانی را با برچسب مطرب بودن از صحنه حذف کردند و دست در دست آخوندها در افسرده کردن ملت ایران نقش مهمی ایفا کردند. این سه کلهپوک هم مانند سایر تودهایهای بیوطن بعد از آنکه فهمیدند خمینی خونخوار چه کلاهی به سرشان گذاشته تا آخر عمرشان به چسناله کردن و غر زدن ادامه دادند ولی هرگز اعتراف نکردند که مخالفتشان با شاه اشتباه بوده است. ابتهاج تا دم مرگ در انتخابات جمهوری اسلامی شرکت کرد و با بسیاری از آخوندها از جمله ابطحی رفاقت داشت. امید است گورتان را به زودی تبدیل به توالت عمومی کنیم همانطور که گور شاملو و براهنی و شریعتی و آلاحمد و سایر اراذل و اوباش را به توالت عمومی تبدیل خواهیم کرد. لعنت به روح تان
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۹
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
به فرمان آقای خامنه ای از زندان آزاد میشود؟؟؟ پیروان دین فریب و دروغ ننگ بر شما
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۵
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
[::تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک::]. مطمئن باش هر کس در این جمهوری کثیف اسلامی اجازه فعالیت داشته مزدور خودشان است وگرنه خیلی وقت بود که سرش بالای دار بود. لعنت به این مزدوران که از خود ملایان بدترند .
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۵
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
سایه شعر ایران نه. سایه خونین خمینی و مداح نعلین های سرخ
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۰
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
[::آزاذه - تهران، ایران::]. آزاده خانم واقعا شما مطمئنید ؟ یعنی ایشونم بله ؟
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۷
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
مزدور جمهوری اسلامی به درک واصل شد
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۱
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
ایران ای سرای امید بر بامت سپیده دمید. بنگر کزین ره پر خون خورشیدی خجسته رسید. . اگر چه دلها پر خون است شکوه شادی افزون است. سپیده ما گلگون است که دست دشمن در خون است. . ای ایران! غمت مرساد. جاویدان شکوه تو باد. . راه ما، راه حق، راه بهروزیست. اتحاد اتحاد رمز پیروزیست. . صلح و آزادی جاودانه در همه جهان، خوش باش. یادگار خون عاشقان! ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باش. یادش گرامی راهش پایدار.
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۳
۲۶
elnazpishu - لندن، انگلستان
شما که واسه خبر به این مهمی ژورنالیست ندارین که بنویسه لاقل از عصر ایران مطلب میزدید. بی بی سی اخه؟
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۱
۲۶
elnazpishu - لندن، انگلستان
شما که واسه خبر به این مهمی ژورنالیست ندارین که بنویسه لاقل از عصر ایران مطلب میزدید. بی بی سی اخه؟
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۱
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
ایران ای سرای امید بر بامت سپیده دمید. بنگر کزین ره پر خون خورشیدی خجسته رسید. . اگر چه دلها پر خون است شکوه شادی افزون است. سپیده ما گلگون است که دست دشمن در خون است. . ای ایران! غمت مرساد. جاویدان شکوه تو باد. . راه ما، راه حق، راه بهروزیست. اتحاد اتحاد رمز پیروزیست. . صلح و آزادی جاودانه در همه جهان، خوش باش. یادگار خون عاشقان! ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باش. یادش گرامی راهش پایدار.
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۳
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
مزدور جمهوری اسلامی به درک واصل شد
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۱
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
[::آزاذه - تهران، ایران::]. آزاده خانم واقعا شما مطمئنید ؟ یعنی ایشونم بله ؟
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۷
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
سایه شعر ایران نه. سایه خونین خمینی و مداح نعلین های سرخ
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۰
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
[::تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک::]. مطمئن باش هر کس در این جمهوری کثیف اسلامی اجازه فعالیت داشته مزدور خودشان است وگرنه خیلی وقت بود که سرش بالای دار بود. لعنت به این مزدوران که از خود ملایان بدترند .
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۵
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
به فرمان آقای خامنه ای از زندان آزاد میشود؟؟؟ پیروان دین فریب و دروغ ننگ بر شما
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۵
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
PATRIOTS PARTY-میهن پرستان شمرونی, [Aug 10, 2022 این تودهای بیوطن هرگز در طول حیات ننگینش حاضر به معذرتخواهی از ملت ایران بابت دشمنی و مبارزه علیه شاهنشاه آریامهر بزرگ و نظام شاهنشاهی نشدند و جزء اولین کسانی بودند که برای خمینی ملعون دم تکان دادند. ابتهاج و لطفی و شجریان با نفوذ در رادیو تلویزیون و ایجاد مافیا، بسیاری از هنرمندان میهنپرست همچون اکبر گلپایگانی را با برچسب مطرب بودن از صحنه حذف کردند و دست در دست آخوندها در افسرده کردن ملت ایران نقش مهمی ایفا کردند. این سه کلهپوک هم مانند سایر تودهایهای بیوطن بعد از آنکه فهمیدند خمینی خونخوار چه کلاهی به سرشان گذاشته تا آخر عمرشان به چسناله کردن و غر زدن ادامه دادند ولی هرگز اعتراف نکردند که مخالفتشان با شاه اشتباه بوده است. ابتهاج تا دم مرگ در انتخابات جمهوری اسلامی شرکت کرد و با بسیاری از آخوندها از جمله ابطحی رفاقت داشت. امید است گورتان را به زودی تبدیل به توالت عمومی کنیم همانطور که گور شاملو و براهنی و شریعتی و آلاحمد و سایر اراذل و اوباش را به توالت عمومی تبدیل خواهیم کرد. لعنت به روح تان
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۹
۶۱
رها از جهل - اوین، ایران
[::آزاذه - تهران، ایران::]. مزدور ساواکی شاهی که سازمانت با اربابت ایران را به خاک سیاه نشاندین و فتین سایه اگر مزدور حکومت بود چرا به زندان این حکومت افتاد و جرا از سال 60 جلای وطن کرد؟؟ او آنچنان جایگاهی برای خود ساخت که امثال شما باید تا آخر عمر ننگینتان بشینین توی لگن یخ!! واب بخ هم ار تفکرات پوسیده شما ذوب میشه!!!
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۴۰
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
[::رها از جهل - اوین، ایران::]. ساواک همین اشغالها را انداخته بود زندان که مردم در امنیت باشند الان که چهل و سه ساله نه ساواکی هست نه شاهنشاهی که تقصیراتون را گردنشان بیندازید رفیق دوست هم زندان افتاد هاها این حکومت پر از دروغ و فریب است این هم همدست ملاها بوده و باید در دادگاه محاکمه بشود و معلوم بشود آیا کسی را کشته است یا با کسی در قتل مردم همکاری کرده؟ اول انقلاب چقدر جوانهای مردم را کشتند؟ مگر میشود نخست وزیر ملا ها باشی و قاتل و جانی و متجاوز نباشی؟؟
پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۲:۰۸
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
این شاعر درختی بود که هیچ سایه ای برای مردم نداشت. سایه رفت بی آن که سایه ای باشد. امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) شاعر و پژوهشگر ادبیات معاصر ایران، زندگی را وداع گفت. او رفت. بی آن که حضورش سایه ای بر سر ایران و ایرانی باشد. نمی توان نگفت که سایه یکی از شعرا و به ویژه غزلسراهای های خوب معاصر بود. اما این را هم نمی توان نگفت که سایه یک شاعر سرشناس بود که 43 سال جان کندن میلیون ها انسان سرزمین اش را دید و هیچ نگفت. شاعر و نویسنده خوب بودن و بسیار خوب بودن حتی، هنرمند و آوازخوان درخشان بودن اگر رو در روی بیداد و بیدادگران نایستد یا حداقل انکارشان نکند اثرش چون آبی ست در حوضچه ای کوچک ، که هر چقدر هم زلال باشد به مرور می خشکد. نمی شود نگفت که این شاعر خوش سخن چرا این همه زشتی و بیداد را دید و هیچ نگفت، حتی وقتی که سال ها در بیرون از ایران در امن و امان زندگی می کرد،هیچ نگفت.
پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۶:۳۱
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
سوسیالیست بودنش، اعتقادش بود و به ما ربط نداشت اما تا آخر عمر ستایش حزب توده را کردن، و تا آخر عمر چشم بر جنایت های حکومت اسلامی بستن و گاه با شعرهایش همراه آن ها شدن، بی آن که کمترین خطری متوجه او باشد، به تک تک ما ربط دارد. کسی که شهرت دارد با یک فرد عادی که گفتن و نگفتن اش اثر زیادی در جامعه ندارد، تفاوت زیادی دارد. شاعر و نویسنده و هنرمند زمانه ی والایی حقوق بشر مسئول است که از دردها و رنج های بشری سخن بگوید، دوران سعدی و حافظ دیگر نیست (اگر چه آن ها در حد توان آنروزگارشان به مراتب بیش از بسیاری از بزرگان امروز ما از رنج ها و دردها سخن گفتند و هر کجا که توانستند راهشان را از بیدادگران جدا کردند). درگذشت این شاعر خوب را به خانواده و دوستانش تسلیت می گویم و متاسفم که این شاعر خوب درختی بود که هیچ سایه ای برای مردم نداشت. به قول خودش:. آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت. درِِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت. شکوه میرزادگی. دهم آگوست 2022.
پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۶:۳۲
۶۵
samak - پاریس، فرانسه
[::آزاذه - تهران، ایران::]. چرا داری خودتو جر میدی، مثلا تو میهن پرستی؟ گوشت کوب!
یکشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۱
۲۶
elnazpishu - لندن، انگلستان
شما که واسه خبر به این مهمی ژورنالیست ندارین که بنویسه لاقل از عصر ایران مطلب میزدید. بی بی سی اخه؟
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۱
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
سایه شعر ایران نه. سایه خونین خمینی و مداح نعلین های سرخ
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۰
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
[::رها از جهل - اوین، ایران::]. ساواک همین اشغالها را انداخته بود زندان که مردم در امنیت باشند الان که چهل و سه ساله نه ساواکی هست نه شاهنشاهی که تقصیراتون را گردنشان بیندازید رفیق دوست هم زندان افتاد هاها این حکومت پر از دروغ و فریب است این هم همدست ملاها بوده و باید در دادگاه محاکمه بشود و معلوم بشود آیا کسی را کشته است یا با کسی در قتل مردم همکاری کرده؟ اول انقلاب چقدر جوانهای مردم را کشتند؟ مگر میشود نخست وزیر ملا ها باشی و قاتل و جانی و متجاوز نباشی؟؟
پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۲:۰۸
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
ایران ای سرای امید بر بامت سپیده دمید. بنگر کزین ره پر خون خورشیدی خجسته رسید. . اگر چه دلها پر خون است شکوه شادی افزون است. سپیده ما گلگون است که دست دشمن در خون است. . ای ایران! غمت مرساد. جاویدان شکوه تو باد. . راه ما، راه حق، راه بهروزیست. اتحاد اتحاد رمز پیروزیست. . صلح و آزادی جاودانه در همه جهان، خوش باش. یادگار خون عاشقان! ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باش. یادش گرامی راهش پایدار.
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۳
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
سوسیالیست بودنش، اعتقادش بود و به ما ربط نداشت اما تا آخر عمر ستایش حزب توده را کردن، و تا آخر عمر چشم بر جنایت های حکومت اسلامی بستن و گاه با شعرهایش همراه آن ها شدن، بی آن که کمترین خطری متوجه او باشد، به تک تک ما ربط دارد. کسی که شهرت دارد با یک فرد عادی که گفتن و نگفتن اش اثر زیادی در جامعه ندارد، تفاوت زیادی دارد. شاعر و نویسنده و هنرمند زمانه ی والایی حقوق بشر مسئول است که از دردها و رنج های بشری سخن بگوید، دوران سعدی و حافظ دیگر نیست (اگر چه آن ها در حد توان آنروزگارشان به مراتب بیش از بسیاری از بزرگان امروز ما از رنج ها و دردها سخن گفتند و هر کجا که توانستند راهشان را از بیدادگران جدا کردند). درگذشت این شاعر خوب را به خانواده و دوستانش تسلیت می گویم و متاسفم که این شاعر خوب درختی بود که هیچ سایه ای برای مردم نداشت. به قول خودش:. آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت. درِِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت. شکوه میرزادگی. دهم آگوست 2022.
پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۶:۳۲
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
به فرمان آقای خامنه ای از زندان آزاد میشود؟؟؟ پیروان دین فریب و دروغ ننگ بر شما
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۵
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
PATRIOTS PARTY-میهن پرستان شمرونی, [Aug 10, 2022 این تودهای بیوطن هرگز در طول حیات ننگینش حاضر به معذرتخواهی از ملت ایران بابت دشمنی و مبارزه علیه شاهنشاه آریامهر بزرگ و نظام شاهنشاهی نشدند و جزء اولین کسانی بودند که برای خمینی ملعون دم تکان دادند. ابتهاج و لطفی و شجریان با نفوذ در رادیو تلویزیون و ایجاد مافیا، بسیاری از هنرمندان میهنپرست همچون اکبر گلپایگانی را با برچسب مطرب بودن از صحنه حذف کردند و دست در دست آخوندها در افسرده کردن ملت ایران نقش مهمی ایفا کردند. این سه کلهپوک هم مانند سایر تودهایهای بیوطن بعد از آنکه فهمیدند خمینی خونخوار چه کلاهی به سرشان گذاشته تا آخر عمرشان به چسناله کردن و غر زدن ادامه دادند ولی هرگز اعتراف نکردند که مخالفتشان با شاه اشتباه بوده است. ابتهاج تا دم مرگ در انتخابات جمهوری اسلامی شرکت کرد و با بسیاری از آخوندها از جمله ابطحی رفاقت داشت. امید است گورتان را به زودی تبدیل به توالت عمومی کنیم همانطور که گور شاملو و براهنی و شریعتی و آلاحمد و سایر اراذل و اوباش را به توالت عمومی تبدیل خواهیم کرد. لعنت به روح تان
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۹
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
این شاعر درختی بود که هیچ سایه ای برای مردم نداشت. سایه رفت بی آن که سایه ای باشد. امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) شاعر و پژوهشگر ادبیات معاصر ایران، زندگی را وداع گفت. او رفت. بی آن که حضورش سایه ای بر سر ایران و ایرانی باشد. نمی توان نگفت که سایه یکی از شعرا و به ویژه غزلسراهای های خوب معاصر بود. اما این را هم نمی توان نگفت که سایه یک شاعر سرشناس بود که 43 سال جان کندن میلیون ها انسان سرزمین اش را دید و هیچ نگفت. شاعر و نویسنده خوب بودن و بسیار خوب بودن حتی، هنرمند و آوازخوان درخشان بودن اگر رو در روی بیداد و بیدادگران نایستد یا حداقل انکارشان نکند اثرش چون آبی ست در حوضچه ای کوچک ، که هر چقدر هم زلال باشد به مرور می خشکد. نمی شود نگفت که این شاعر خوش سخن چرا این همه زشتی و بیداد را دید و هیچ نگفت، حتی وقتی که سال ها در بیرون از ایران در امن و امان زندگی می کرد،هیچ نگفت.
پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۶:۳۱
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
[::تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک::]. مطمئن باش هر کس در این جمهوری کثیف اسلامی اجازه فعالیت داشته مزدور خودشان است وگرنه خیلی وقت بود که سرش بالای دار بود. لعنت به این مزدوران که از خود ملایان بدترند .
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۵
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
[::آزاذه - تهران، ایران::]. آزاده خانم واقعا شما مطمئنید ؟ یعنی ایشونم بله ؟
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۷
۶۵
samak - پاریس، فرانسه
[::آزاذه - تهران، ایران::]. چرا داری خودتو جر میدی، مثلا تو میهن پرستی؟ گوشت کوب!
یکشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۱
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
مزدور جمهوری اسلامی به درک واصل شد
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۱
۶۱
رها از جهل - اوین، ایران
[::آزاذه - تهران، ایران::]. مزدور ساواکی شاهی که سازمانت با اربابت ایران را به خاک سیاه نشاندین و فتین سایه اگر مزدور حکومت بود چرا به زندان این حکومت افتاد و جرا از سال 60 جلای وطن کرد؟؟ او آنچنان جایگاهی برای خود ساخت که امثال شما باید تا آخر عمر ننگینتان بشینین توی لگن یخ!! واب بخ هم ار تفکرات پوسیده شما ذوب میشه!!!
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۴۰
۶۱
رها از جهل - اوین، ایران
[::آزاذه - تهران، ایران::]. مزدور ساواکی شاهی که سازمانت با اربابت ایران را به خاک سیاه نشاندین و فتین سایه اگر مزدور حکومت بود چرا به زندان این حکومت افتاد و جرا از سال 60 جلای وطن کرد؟؟ او آنچنان جایگاهی برای خود ساخت که امثال شما باید تا آخر عمر ننگینتان بشینین توی لگن یخ!! واب بخ هم ار تفکرات پوسیده شما ذوب میشه!!!
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۴۰
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
مزدور جمهوری اسلامی به درک واصل شد
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۱
۶۵
samak - پاریس، فرانسه
[::آزاذه - تهران، ایران::]. چرا داری خودتو جر میدی، مثلا تو میهن پرستی؟ گوشت کوب!
یکشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۱
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
[::آزاذه - تهران، ایران::]. آزاده خانم واقعا شما مطمئنید ؟ یعنی ایشونم بله ؟
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۷
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
[::تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک::]. مطمئن باش هر کس در این جمهوری کثیف اسلامی اجازه فعالیت داشته مزدور خودشان است وگرنه خیلی وقت بود که سرش بالای دار بود. لعنت به این مزدوران که از خود ملایان بدترند .
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۵
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
PATRIOTS PARTY-میهن پرستان شمرونی, [Aug 10, 2022 این تودهای بیوطن هرگز در طول حیات ننگینش حاضر به معذرتخواهی از ملت ایران بابت دشمنی و مبارزه علیه شاهنشاه آریامهر بزرگ و نظام شاهنشاهی نشدند و جزء اولین کسانی بودند که برای خمینی ملعون دم تکان دادند. ابتهاج و لطفی و شجریان با نفوذ در رادیو تلویزیون و ایجاد مافیا، بسیاری از هنرمندان میهنپرست همچون اکبر گلپایگانی را با برچسب مطرب بودن از صحنه حذف کردند و دست در دست آخوندها در افسرده کردن ملت ایران نقش مهمی ایفا کردند. این سه کلهپوک هم مانند سایر تودهایهای بیوطن بعد از آنکه فهمیدند خمینی خونخوار چه کلاهی به سرشان گذاشته تا آخر عمرشان به چسناله کردن و غر زدن ادامه دادند ولی هرگز اعتراف نکردند که مخالفتشان با شاه اشتباه بوده است. ابتهاج تا دم مرگ در انتخابات جمهوری اسلامی شرکت کرد و با بسیاری از آخوندها از جمله ابطحی رفاقت داشت. امید است گورتان را به زودی تبدیل به توالت عمومی کنیم همانطور که گور شاملو و براهنی و شریعتی و آلاحمد و سایر اراذل و اوباش را به توالت عمومی تبدیل خواهیم کرد. لعنت به روح تان
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۹
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
به فرمان آقای خامنه ای از زندان آزاد میشود؟؟؟ پیروان دین فریب و دروغ ننگ بر شما
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۵
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
این شاعر درختی بود که هیچ سایه ای برای مردم نداشت. سایه رفت بی آن که سایه ای باشد. امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) شاعر و پژوهشگر ادبیات معاصر ایران، زندگی را وداع گفت. او رفت. بی آن که حضورش سایه ای بر سر ایران و ایرانی باشد. نمی توان نگفت که سایه یکی از شعرا و به ویژه غزلسراهای های خوب معاصر بود. اما این را هم نمی توان نگفت که سایه یک شاعر سرشناس بود که 43 سال جان کندن میلیون ها انسان سرزمین اش را دید و هیچ نگفت. شاعر و نویسنده خوب بودن و بسیار خوب بودن حتی، هنرمند و آوازخوان درخشان بودن اگر رو در روی بیداد و بیدادگران نایستد یا حداقل انکارشان نکند اثرش چون آبی ست در حوضچه ای کوچک ، که هر چقدر هم زلال باشد به مرور می خشکد. نمی شود نگفت که این شاعر خوش سخن چرا این همه زشتی و بیداد را دید و هیچ نگفت، حتی وقتی که سال ها در بیرون از ایران در امن و امان زندگی می کرد،هیچ نگفت.
پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۶:۳۱
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
ایران ای سرای امید بر بامت سپیده دمید. بنگر کزین ره پر خون خورشیدی خجسته رسید. . اگر چه دلها پر خون است شکوه شادی افزون است. سپیده ما گلگون است که دست دشمن در خون است. . ای ایران! غمت مرساد. جاویدان شکوه تو باد. . راه ما، راه حق، راه بهروزیست. اتحاد اتحاد رمز پیروزیست. . صلح و آزادی جاودانه در همه جهان، خوش باش. یادگار خون عاشقان! ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باش. یادش گرامی راهش پایدار.
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۳
۱۰۲
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
سوسیالیست بودنش، اعتقادش بود و به ما ربط نداشت اما تا آخر عمر ستایش حزب توده را کردن، و تا آخر عمر چشم بر جنایت های حکومت اسلامی بستن و گاه با شعرهایش همراه آن ها شدن، بی آن که کمترین خطری متوجه او باشد، به تک تک ما ربط دارد. کسی که شهرت دارد با یک فرد عادی که گفتن و نگفتن اش اثر زیادی در جامعه ندارد، تفاوت زیادی دارد. شاعر و نویسنده و هنرمند زمانه ی والایی حقوق بشر مسئول است که از دردها و رنج های بشری سخن بگوید، دوران سعدی و حافظ دیگر نیست (اگر چه آن ها در حد توان آنروزگارشان به مراتب بیش از بسیاری از بزرگان امروز ما از رنج ها و دردها سخن گفتند و هر کجا که توانستند راهشان را از بیدادگران جدا کردند). درگذشت این شاعر خوب را به خانواده و دوستانش تسلیت می گویم و متاسفم که این شاعر خوب درختی بود که هیچ سایه ای برای مردم نداشت. به قول خودش:. آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت. درِِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت. شکوه میرزادگی. دهم آگوست 2022.
پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۶:۳۲
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
سایه شعر ایران نه. سایه خونین خمینی و مداح نعلین های سرخ
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۰
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
[::رها از جهل - اوین، ایران::]. ساواک همین اشغالها را انداخته بود زندان که مردم در امنیت باشند الان که چهل و سه ساله نه ساواکی هست نه شاهنشاهی که تقصیراتون را گردنشان بیندازید رفیق دوست هم زندان افتاد هاها این حکومت پر از دروغ و فریب است این هم همدست ملاها بوده و باید در دادگاه محاکمه بشود و معلوم بشود آیا کسی را کشته است یا با کسی در قتل مردم همکاری کرده؟ اول انقلاب چقدر جوانهای مردم را کشتند؟ مگر میشود نخست وزیر ملا ها باشی و قاتل و جانی و متجاوز نباشی؟؟
پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۲:۰۸
۲۶
elnazpishu - لندن، انگلستان
شما که واسه خبر به این مهمی ژورنالیست ندارین که بنویسه لاقل از عصر ایران مطلب میزدید. بی بی سی اخه؟
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۱