عکس بدون پوشش دو تبهکار برای شناسایی
رأی دهید
یکی از دختران دمبخت سوءاستفاده کرد، آنها را مسموم کرد و دست به تعرض و سرقت زد. یکی دیگر رانندگان کامیون و خودروهای سواری را هدف نقشه ترسناک خود قرار داد. چند روز تمام آنها را بیهوش نگه داشت تا بتواند از خانوادههایشان اخاذی کند.
دست این دو تبهکار، اما رو شد. بعد از دستگیریشان شاکیها یکبهیک به پلیس مراجعه و روایتهای هولناک خود را مطرح کردند. حالا پلیس دستور انتشار بدون پوشش تصاویر این متهمان را صادر کرده تا شاکیان دیگر این دو تبهکار شکایت خود را مطرح کنند.
ماجرای نخستین پرونده مربوط به سارق رانندگان کامیون و خودروهای سواری است. مجرم سابقهدار پس از بیهوشکردن یک راننده کامیون سه روز تمام او را همراه خود به اینطرف و آنطرف کشاند. این در حالی بود که مشخص شد او یک راننده دیگر را نیز بیهوش کرده و در ساختمانی متروکه چهار روز تمام او را بدون آب و غذا رها کرده بود. نخستین شاکی همسر یک راننده کامیون بود که به پلیس مراجعه کرد.
او از ربوده شدن شوهرش خبر داد و گفت: «شوهرم راننده کامیون است. سه روز پیش یک محموله باری را به یکی از شهرهای شمالی کشور برد، اما دیگر خبری از او نشد. به تماسهایم هم پاسخی نمیداد. نگرانش شدم تا اینکه مرد ناشناسی با من تماس گرفت و گفت که شوهرم در قائمشهر تصادف کرده و در بیمارستان است.
او درخواست پول کرد. من هم یکی از آشناهایم را به آنجا فرستادم، ولی شوهرم آنجا نبود. برای همین فهمیدم که ماجرا مشکوک است. وقتی دوباره تماس گرفت و فهمید که ماجرا را متوجه شدهام، گفت که شوهرم پیش او گروگان است و باید پول بدهم تا او را آزاد کنم. من هم تصمیم گرفتم پلیس را در جریان قرار دهم.»
اقرار به جرم
با اعلام این شکایت، ماموران پلیس به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی وارد عمل شدند. درنهایت این مجرم با یک قرار صوری با همسر راننده کامیون دستگیر شد و ماموران راننده کامیون را بیهوش در داخل اتاقک ماشین پیدا کردند. این راننده با تلاش پزشکان به طرز معجزهآسایی زنده ماند.
متهم سابقهدار نیز در بازجوییها به ربودن راننده کامیون و اخاذی از خانوادهاش اعتراف کرد. او درباره جزئیات این ماجرا گفت: «مدتی قبل از زندان آزاد شدم و برای تامین هزینههای زندگیام تصمیم گرفتم به بهانه حمل بار، رانندههای کامیون را بیهوش و اموالشان را سرقت کنم.
وقتی با راننده کامیون به بهانه حمل بار همراه شدم، در راه یک آبمیوه مسموم به او خوراندم و بیهوش شد. من او را به قسمت اتاقک کامیون انتقال دادم. پس از آنکه اموالش را سرقت و حسابش را خالی کردم، وسوسه اخاذی از خانوادهاش به جانم افتاد. در آن سه روز هم داخل کامیون میخوابیدم و استرس این را داشتم که او به هوش بیاید.»
چهار روز بیهوشی در خانه متروکه
متهم پس از اعتراف به جرم خود روانه زندان شد. این در حالی بود که کارآگاهان پلیس یک کارت شناسایی متعلق به مرد جوانی را در میان وسایل متهم پیدا کردند. ماموران تحقیقات خود را در این زمینه بیشتر کرده و درنهایت صاحب کارت شناسایی را پیدا کردند.
او راز یک آدمربایی هولناک دیگر را نیز فاش کرد و در این رابطه گفت: «من راننده خودروی اینترنتی هستم. متهم را بهعنوان مسافر سوار خودروی خود کردم. در راه او آب طالبی خرید و به من تعارف کرد. بعد از آن بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم دیدم که در یک خانه متروکه هستم.
چهار روز آنجا بودم و حالوروز خوبی نداشتم، چون داروی بیهوشی بسیار قوی بود. فقط میتوانستم از شیر آبی که داخل حیاط بود، آب بخورم. تا اینکه بعد از چهار روز حالم کمی بهتر شد و از آن خانه فرار کردم.»
با این اظهارات متهم در بازجوییها به این آدمربایی نیز اعتراف کرد. درنهایت تحقیقات در اینخصوص ادامه یافت و قاضی با دستور انتشار تصویر متهم از شاکیان خواست که او را شناسایی کنند.
شکایت از مدیر اخراجی
دومین پرونده نیز به دو ماه پیش برمیگردد. مدیر اخراجی یکی از ادارات دولتی تصمیم گرفت از دختران سوءاستفاده و آنها را سرکیسه کند. این پرونده با شکایت نخستین شاکی پیشروی بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی پایتخت قرار گرفت. شاکی درباره جزئیات این ماجرای هولناک به قاضی دادسرا گفت:
«چند وقت قبل بهعنوان مسافر سوار یک خودرو شدم. در بین راه راننده سر صحبت را باز کرد و گفت مهندس و برجساز است. او شماره تماسم را گرفت و بعد از چندین بار صحبتکردن گفت که به من علاقهمند شده و از من خواستگاری کرد.
او گفت ۱۰ سال قبل از همسرش جدا شده و حالا میخواهد با من زندگی تازهای را شروع کند. من هم حرفهایش را باور کردم و به خواستگاریاش جواب مثبت دادم. قرار شد بهزودی عقد کنیم. او یک خانه اجاره کرد. من هم فرش و تلویزیون خودم را به آنجا بردم. میخواستیم بهزودی زندگی مشترکمان را آغاز کنیم.
تا اینکه یک روز وقتی دو نفری آبمیوه خوردیم، من بیهوش شدم و دیگر متوجه هیچچیز نشدم. وقتی به هوش آمدم صاحبخانه را بالای سرم دیدم. خبری از نامزدم نبود. تازه فهمیدم آن مرد خانه را بهطور روزانه و مبله اجاره کرده بود. او فرش و تلویزیونم را همراه با کارت عابربانکم سرقت کرد. هرچه با او تماس گرفتم جوابم را نداد.»
دومین شاکی
با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفت و وقتی تجسسها در این رابطه ادامه داشت، چند شکایت دیگر نیز مطرح شد. اینبار ماموران دریافتند که متهم علاوه بر سرقت، دست به آزار و اذیت شاکیان نیز زده است.
یکی دیگر از شاکیان، زن جوانی بود که بهعنوان راننده تاکسی اینترنتی در یکی از سامانههای هوشمند کار میکرد. او در شکایتش گفت: «مدتی قبل متهم بهعنوان مسافر سوار خودرویم شد و خواست او را به دماوند ببرم. من هم این کار را انجام دادم، اما در انتهای مسیر او به من آبمیوه تعارف کرد.
وقتی آن را خوردم بیهوش شدم. بعد از به هوش آمدنم فهمیدم که راننده از من فیلم سیاه تهیه کرده است. او با نشاندادن فیلمها تهدیدم کرد که اگر سراغ پلیس بروم، فیلم سیاه را منتشر کرده و آبرویم را میبرد. او پس از سرقت اموالم فراری شد.»
اعترافات هولناک
بعد از آن شاکیان دیگری نیز به پلیس مراجعه کردند و مشخص شد که متهم با کشاندن آنها به محیطهای خلوت و خوراندن آبمیوه مسموم، دست به تعرض و سرقت از آنان زده و متواری شده است. تحقیقات بهصورت گسترده در اینخصوص ادامه یافت تا اینکه درنهایت مجرم از سوی ماموران شناسایی و دستگیر شد. او حتی هنگام دستگیری، مامور نیروی انتظامی را زیر گرفت که این مامور نیز زخمی شد.
متهم بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفت و با اعتراف به جرم خود به پلیس گفت: «هفت سال مدیر یک اداره دولتی بودم. همسر اول و دومم از من جدا شدند. از طرفی پولم را خوردند و ورشکست شدم. به کلی آدم بدهکار بودم. به خاطر مشکلات مالی چند سال به زندان رفتم.
همین مسأله باعث شد که از کارم اخراج شوم. وقتی آزاد شدم، نه کاری داشتم و نه پولی، برای همین تصمیم گرفتم دست به کلاهبرداری بزنم تا بتوانم پول خوبی به جیب بزنم. این نقشه را کشیدم و سر راه زنان قرار گرفتم و از آنها کلاهبرداری کردم. تا اینکه شناسایی و دستگیر شدم.»
با این اعترافات تحقیقات در اینخصوص ادامه یافت و درنهایت قاضی پرونده دستور انتشار تصویر متهم را صادر کرد تا شاکیان احتمالی دیگر او نیز به دادسرا بروند و شکایت خود را مطرح کنند.