درگیری بر سر یک دختر ۱۶ ساله یک کشته و یک زخمی به جا گذاشت
رأی دهید
این نزاع مرگبار نیمه شب سیزدهم خرداد در پارک مروارید مشهد هنگامی رخ داد که دو نوجوان با دختر ۱۶ سالهای مشغول گفتگو بودند. آنها که از مدتی قبل و در پی یک آشنایی خیابانی، دورهمیهای خود را با پارک نشینی شبانه میگذراندند، ناگهان متوجه تماسهای تلفنی متعددی روی گوشی «پارمیدا» شدند.
این درحالی بود که دختر نوجوان مدام تماسهای طرف مقابلش را بی پاسخ میگذاشت. دو نوجوان پارک نشین که از این ماجرا به شدت برافروخته بودند و خشم و عصبانیت وجودشان را فرا گرفته بود، در یک لحظه گوشی «پارمیدا» را گرفتند و به جوانی که در آن سوی خط بود به شدت تاختند.
بحث و جدل به فحاشی و کلمات توهین آمیز کشید تا جایی که کری خوانیها ریشه دواند و این شاخ و شانه کشیدنها به قرار خیابانی برای نزاع انجامید.
در حالی که بعد از این کل کلهای تلفنی، دختر ۱۶ ساله پارک مروارید را ترک کرده بود ناگهان سرنشینان یک دستگاه سمند به خیابان فرهنگ ۲۱ آمدند و با رفتارهایی «مست گونه» فحاشی را آغاز کردند. «رامین» یکی از دو جوان مذکور به سمت آنها رفت، ولی هدف ضربه چاقو قرار گرفت و دست چپش به شدت زخمی شد.
در همین حال عرفان نوجوان دیگر هم به یاری دوستش رفت و با جوانان غریبه درگیر شد که او نیز هدف ضربات چاقو قرار گرفت و خون آلود بر زمین افتاد؛ بنابراین گزارش، دقایقی بعد دو مجروح این حادثه به بیمارستان فارابی مشهد انتقال یافتند، اما «عرفان» نوجوان ۱۷ ساله بر اثر ضربات مهلک چاقو جان خود را از دست داد و دست «رامین» نیز مورد مداوا قرار گرفت.
با گزارش این ماجرای تکان دهنده به قاضی ویژه قتل عمد، طولی نکشید که قاضی دکتر صادق صفری شبانه عازم بیمارستان شد و بدین ترتیب تحقیقات قضایی برای شناسایی عامل یا عاملان این نزاع مرگبار ادامه یافت.
دقایقی بعد نیروهای انتظامی دختر ۱۶ ساله را به کلانتری فراخواندند. او با بیان این که هنگام درگیری در محل حضور نداشته است، به قاضی شعبه ۲۰۸ ویژه جنایی مشهد گفت: من در پارک مروارید در کنار دو تن از دوستانم بودم که «آرمین»، دوست دیگرم مدام زنگ میزد.
آنها از تماسهای «آرمین» ناراحت شدند و گوشی مرا گرفتند که کارشان به درگیری کشید و قرار دعوا گذاشتند!
در پی اظهارات این دختر نوجوان، دستور بازداشت «آرمین» و همدست او در حالی از سوی قاضی صفری صادر شد که سه جوان پارک نشین دیگر نیز به ماجرای دوئل عشقی اشاره کردند و مشخص شد که فردی معروف به «جراح» در این درگیری نقش مهمی داشته است.
هنوز تلاشهای کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی برای دستگیری عوامل مرتبط با این پرونده جنایی ادامه داشت که «محمد – الف» معروف به «جراح» خود را به کلانتری شهید هاشمی نژاد مشهد معرفی کرد و در حالی که باز هم سعی داشت با رفتارهایش خود را «مست» نشان دهد به وارد آوردن ضربات چاقو به نوجوانی در پارک مروارید اعتراف کرد.
این جوان ۲۷ ساله نیز بلافاصله به مقر انتظامی انتقال یافت و در حضور مقام قضایی جزئیات این چاقوکشی مرگبار را در حالی شرح داد که آثار خودزنی عمیق و خالکوبیهای زیادی بر اندامش نمایان بود. بررسیهای بیشتر درباره این جنایت وحشتناک که به خاطر دوئل عشقی در پی دوستیهای خیابانی رخ داد، همچنان ادامه دارد.
دیدگاه خوانندگان
۴۲
من آمده ام - کیش، ایران
مردم به زندون رفتن برا یه لقمه مجانی روآوردن....این یعنی آخر نآمنی..طرف میگه جنایت و دزدی میکنم ۵۰ ۵۰ بردم ک بردم،گرفتنمم تو زندون لآقل دارم بخورم زنده بمونم!!!
سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۵:۴۲
۴۹
kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد
وقتی که یک گچکار فرمانده میشه ، یک بشکه سردار میشه ، یک قصاب زندان رییس جمهور میشه ، خب یک لات چاقوکش هم جراح میشه
سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۸
۴۹
kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد
وقتی که یک گچکار فرمانده میشه ، یک بشکه سردار میشه ، یک قصاب زندان رییس جمهور میشه ، خب یک لات چاقوکش هم جراح میشه
سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۸
۴۲
من آمده ام - کیش، ایران
مردم به زندون رفتن برا یه لقمه مجانی روآوردن....این یعنی آخر نآمنی..طرف میگه جنایت و دزدی میکنم ۵۰ ۵۰ بردم ک بردم،گرفتنمم تو زندون لآقل دارم بخورم زنده بمونم!!!
سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۵:۴۲
۴۲
من آمده ام - کیش، ایران
مردم به زندون رفتن برا یه لقمه مجانی روآوردن....این یعنی آخر نآمنی..طرف میگه جنایت و دزدی میکنم ۵۰ ۵۰ بردم ک بردم،گرفتنمم تو زندون لآقل دارم بخورم زنده بمونم!!!
سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۵:۴۲
۴۹
kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد
وقتی که یک گچکار فرمانده میشه ، یک بشکه سردار میشه ، یک قصاب زندان رییس جمهور میشه ، خب یک لات چاقوکش هم جراح میشه
سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۸
۴۹
kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد
وقتی که یک گچکار فرمانده میشه ، یک بشکه سردار میشه ، یک قصاب زندان رییس جمهور میشه ، خب یک لات چاقوکش هم جراح میشه
سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۸
۴۲
من آمده ام - کیش، ایران
مردم به زندون رفتن برا یه لقمه مجانی روآوردن....این یعنی آخر نآمنی..طرف میگه جنایت و دزدی میکنم ۵۰ ۵۰ بردم ک بردم،گرفتنمم تو زندون لآقل دارم بخورم زنده بمونم!!!
سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۵:۴۲
۴۲
من آمده ام - کیش، ایران
مردم به زندون رفتن برا یه لقمه مجانی روآوردن....این یعنی آخر نآمنی..طرف میگه جنایت و دزدی میکنم ۵۰ ۵۰ بردم ک بردم،گرفتنمم تو زندون لآقل دارم بخورم زنده بمونم!!!
سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۵:۴۲
۴۹
kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد
وقتی که یک گچکار فرمانده میشه ، یک بشکه سردار میشه ، یک قصاب زندان رییس جمهور میشه ، خب یک لات چاقوکش هم جراح میشه
سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۸