چطور یک بیضه بند مردانه به سینهبندی برای ورزش زنان تبدیل شد
رأی دهید
در تابستان ۱۹۷۷، لیزا لیندال، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه ورمونت بود. اوعادت داشت هر هفته پنجاه کیلومتر بدود. هر اندازه که دویدن برایش ساده بود، به دلیل تعرق زیاد در هنگام دویدن، سینهبندی که استفاده میکرد، نامناسب بود. او میگوید: «سینهبندم، پستانهایم را به خوبی نگه نمیداشت و در هنگام دویدن اذیت میشدم.»
لیندال که در آن زمان ۲۸ سال داشت، روشهای گوناگون از جمله استفاده از یک سینهبند کوچکتر را امتحان کرده بود. او حتی سعی کرد سینههای خود را با باند کشی ببندد و از سینهبند استفاده نکند.
خواهرش که شاهد مشکل او در استفاده از سینهبند مناسب برای دویدن بود، روزی به شوخی گفت: «چرا چیزی شبیه بیضهبند برای زنان وجود ندارد؟» اما این شوخی به مرور زمان جدی شد.
حضور لیندال و شرکایش در تالار مشاهیر مخترعان ملی آمریکا نشان داد سینهبند ورزشی آنها، یک نوآوری برجسته بود و انقلابی در ورزش زنان ایجاد کرد.
آنها در اتاق نشیمن خانه لیندال کارگاه خود را راه انداختند و پارچهها و لباسهای گوناگون را امتحان کردند. میلر نمونههای اولیه را میساخت و لیندال کیفیت و تناسب آنها را برای دویدن امتحان میکرد تا ببیند تا چه اندازه پستانهایش را هنگام دویدن ثابت نگه میدارد.
او میگوید: «در ابتدا هیچ کدام از نمونهها به درد نمیخورد.»
روزی شوهر لیندال برای شوخی بیضهبندی به دور سینهاش بست و از پلهها پایین آمد.
به گفته اسمیت: «با این شوخی جرقهای در ذهنمان زده شد. دو بند را ضربدری روی هم انداختیم و به این ترتیب اولین نمونه سینهبند ورزشی ساخته شد.»
آنها طراحی کارآمد خود را به عنوان اختراع ثبت کردند و شرکت «جاگبرا» (Jogbra) را تأسیس کردند.
line
پنج سال قبل از عرضه اولین نسخه جاگبرا، کنگره آمریکا قانونی را تصویب کرد که طیق آن تبعیض جنسیتی در آموزش و یا هر برنامه دیگری که بودجه فدرال دریافت میکرد ممنوع شد.
به گفته بنیاد ورزش زنان، امروزه از هر پنج دختر، دو نفر ورزش میکنند، در حالی که در سال ۱۹۷۰ تنها یکی از هر ۲۷ دختر ورزش میکرد.
همانطور که این قانون موجب ورود بیشتر زنان به ورزش شد، سینهبند ورزشی جدید نیز ورزش را برای آنها آسان کرد.
لیندال میگوید: «با این قانون، پول بیشتری وارد ورزش زنان شد، زیرساختهای بیشتری به وجود آمد و انتظارات هم طبیعتاً بالا رفت. اما زنان همچنان فاقد اعتماد به نفس و راحتی لازم برای ورزش بودند.»
تولید این محصول، اکنون تبدیل به صنعتی ۹ میلیارد دلاری شده است، رقمی که انتظار میرود تا سال ۲۰۲۶ چهار برابر شود. اما در سال ۱۹۷۷ و زمانی که جاگبرا تازه شکل گرفته بود، داستان متفاوت بود.
پنج سال بود که ممنوعیت شرکت زنان در مسابقات دو جادهای از سوی اتحادیه دوومیدانی آماتور آمریکا لغو شده بود. البته مجوز دویدن بیش از ۳۰۰۰ متر در المپیک، هفت سال بعد به زنان داده شد. زیرا در آن دوره، برخی از کارشناسان ادعا میکردند دویدن طولانیمدت برای سلامتی و زنانگی آنها مضر است.
مدت کوتاهی پس از تأسیس شرکت، اسمیت به نیویورک رفت تا بهعنوان طراح لباس به شرکت جیم هنسون بپیوندد و کنترل شرکت جاگبرا را به لیندال و میلر واگذار کرد.
آنها با استفاده از وام پنج هزار دلاری پدر میلر، اولین سری از محصولات خود را تولید و شروع به بازاریابی در فروشگاههای ورزشی کردند. به گفته میلر: «محصول ما بیشتر یک وسیله ورزشی بود تا اینکه لباس زیر باشد.»
لیندال میگوید: «وقتی با صاحبان و مدیران فروشگاهها، که بیشتر مرد بودند، صحبت میکردیم، آنها به ما میخندیدند و تقریباً همه آنها میگفتند که ما در فروشگاهمان سینهبند نمیفروشیم».
آنها راه دیگری را امتحان کردند و به فروشندگان زن نمونهای رایگان از جاگبرا هدیه دادند تا آن را امتحان کنند.
جاگبرا را در سایزهای گوناگون و در یک جعبه سیاه و ظریف بستهبندی کردند. روشی که جواب داد و اولین جاگبرا در سال ۱۹۷۸ با قیمت ۱۶ دلار به بازار عرضه شد.
آنها سپس تبلیغ در مجلات را شروع کردند. اما به دلیل نبود بودجه کافی، لیندال و میلر خود به عنوان مدل محصولاتشان را میپوشیدند.
میلر میگوید: «در تبلیغات نوشتیم که به سئوالات فروشندگان پاسخ میدهیم. انتظارش را نداشتیم، اما تماسها شروع شد.»
به سرعت اولین سری از سینهبندها را فروختند. لیندال و میلر در پایان اولین سال کسب و کار خود، حدود پانصد هزار دلار فروش داشتند و به یک شرکت سودآور بدل شدند.
شرکت با حدود ۲۵ درصد سود سالیانه برای یک دهه، رشد بسیار سریعی داشت، اما آنها هنوز باید نکات زیادی یاد میگرفتند.
لیندال مسئول فروش و بازاریابی بود و میلر مسئول تولید و کنترل موجودی. آنها تقریباً دویست کارمند را استخدام کردند، کمی بعد کارخانه خود را به پورتوریکو منتقل کردند و خط تولید جاگبرا را گسترش دادند تا شامل سینهبندهای ورزشی برای زنان با پستانهای بزرگ و یا سینهبندهایی برای پوشاندن شکم زنان شود.
به گفته لیندال: «شرکت را در تمام مدت با جیغ و داد و فریاد مدیریت میکردیم.»
در اواخر دهه ۱۹۸۰، موفقیت شرکت جاگبرا افول کرد. حضور رقبای قدرتمندی مانند نایکی و ریباک به این معنی بود که برای ادامه رقابت، باید زیر بار وامهای قابل توجهی میرفتند.
در سال ۱۹۹۰، آنها جاگبرا را به مبلغ نامشخصی به پلیتکس فروختند.
میلر میگوید: «ما زمانی شرکت را فروختیم که احساس کردیم فرسایش و درگیریهای زیادی در تیم رهبری داریم.»
البته امروز دیگر کدورتهای قدیمی از بین رفته و محو شدهاند.
به گفته میلر: «هر دو ما در دهه هفتاد زندگی خود هستیم و میتوانیم فقط به گذشته نگاه کنیم و لبخند بزنیم. میخواستیم جاگبرا تا آنجا که ممکن است، توسط افراد بیشتری استفاده شود. این کار را کردیم و به هدف خود رسیدیم.»
آنها مدتی قبل، در تالار مشاهیر و مخترعان ملی در واشنگتن دیسی، در کنار سایر مخترعان، مانند خالقان درماتولوژی (لیزر پوست)، ایبوپروفن و یا انتقال صوت در اینترنت قرار گرفتند؛ موقعیتی که به سختی میتوانستند باور کنند.
هر سه بنیانگذار میگویند که با دیدن زنان در سینهبندهای ورزشی خود بسیار هیجان زده میشوند و اکثر آنها هنوز هم شباهت زیادی به نسخه اولیه دارند. به گفته اسمیت: "وقتی آنها را میبینم، افتخار میکنم و میگویم، هی، من آن را درست کردهام".
دیدگاه خوانندگان
۲۹
Esperanto - لندن، انگلستان
پشت هر سینه بند موفق یک بیضه بند موفق قرار دارد. 😂
جمعه ۱۳ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۴
۲۹
Esperanto - لندن، انگلستان
پشت هر سینه بند موفق یک بیضه بند موفق قرار دارد. 😂
جمعه ۱۳ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۴
۲۹
Esperanto - لندن، انگلستان
پشت هر سینه بند موفق یک بیضه بند موفق قرار دارد. 😂
جمعه ۱۳ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۴
۲۹
Esperanto - لندن، انگلستان
پشت هر سینه بند موفق یک بیضه بند موفق قرار دارد. 😂
جمعه ۱۳ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۴
۲۹
Esperanto - لندن، انگلستان
پشت هر سینه بند موفق یک بیضه بند موفق قرار دارد. 😂
جمعه ۱۳ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۴