رضا ریاحی، انیماتور و از نامزدهای فهرست مقدماتی جایزه اسکار
رأی دهید
رضا ریاحی، هنرمند ایرانی فرانسوی، با انیمیشن «نوازنده» یکی از پانزده نفری است که به این مرحله رسیده است و از مدعیان جدی کسب جایزه در این شاخه محسوب میشود.
او پس از مهاجرات به فرانسه تحصیلات خود را در آن کشور ادامه داد و در سالهای اخیر در تولید پروژههای متنوع انیمیشن در این کشور مشارکت داشته است.
«نوازنده»، که در فرانسه و با همکاری تعدادی از هنرمندان برجسته آن کشور ساخته شده است، در ماههای گذشته با واکنشهای مناسبی از سوی منتقدان مواجه شده و جوایز مختلفی را از جشنوارههای انیمیشن دریافت کرده است.
از تحصیلاتتان بگویید. چرا به انیمیشن علاقمند شدید و در این سالها به چه کارهایی مشغول بودید ؟
از ابتدا به هنر و تصویر علاقمند بودم و در ایران در رشته نقاشی تحصیل کردم، ولی به تدریج دریافتم که تصویر به تنهایی من را راضی نمیکند و به سمت «کمیک استریپ» یا داستانهای مصور رفتم. در این شاخه به دیالوگ، موسیقی، و ریتم احتیاج داشتم و به طور طبیعی جذب فیلم و انیمیشن شدم، و به داستانپردازی با تصویرهای ساده مشغول شدم.
وقتی به فرانسه آمدم، در رشتههای داستانهای مصور و کارگردانی انیمیشن تحصیل کردم، و از سال ۲۰۱۴ در حال ساخت آثار کوتاه هستم. داستانهایی را که نوشتم میسازم، یا پروژههایی را که به من سفارش میدهند، کارگردانی میکنم.
یکی از پروژههای بزرگی که داشتم، کارگردانی هنری انیمیشن «نانآور» در سال ۲۰۱۶ بود. پس از آن پروژه، به سراغ «نوازنده» رفتم که داستان آن را پیشتر نوشته بودم.
اکثر داستانهایی که نوشتم برگرفته از موسیقی است یا به نوعی به موسیقی ارتباط دارد، در این کارها یا ساز دیده میشود یا شاهد ریتمهای متنوع موسیقی هستیم.
سال ۲۰۱۱ به فرانسه مهاجرت کردم چون زبان فرانسه را دوست داشتم، و از طرفی فرانسه از قطبهای مهم انیمیشن در اروپا و جهان است. هنرمندان در این کشور آزادیهای زیادی دارند، به ویژه در زمینه کارهای دستی، من خیلی تمایلی به آثار سهبعدی و تجاری نداشتم و به همین دلیل اروپا انتخاب نخست من بود.
فرانسه امکانات، بودجه، و کمکهای زیادی را در اختیار هنرمندانی مانند من قرار میدهد، و علیرغم اینکه رقابت بسیار زیاد است ولی با تلاش و کوشش میتوان کارهای بزرگی انجام داد.
دلایل زیادی دارد، من از کودکی به ویولن، کمانچه، و سازهای زهی علاقمند بودم ولی به دلایلی نشد که ساز بزنم، به خانواده نگفتم و آنها من را به کلاس نقاشی و کاریکاتور فرستادند و به نوعی موسیقی به حاشیه رفت. با این حال علاقه زیادی به سبکهای مختلف موسیقی مانند سنتی، راک، متال، و حتی کلاسیک دارم و همواره الهامبخش من در کارهایی است که انجام میدهم.
به نظرم تأثیرگذارترین شاخه هنری، موسیقی است، به ویژه موسیقی بدون کلام، به همین دلیل همیشه در طول تاریخ، موسیقی با سانسور و محدودیتهای زیادی مواجه بوده است، زیرا یک موسیقدان میتواند با آثار خود تأثیر عمیقی روی شنوندگان بگذارد و این همیشه برای من جذاب بوده است.
در پروژههای انیمیشن خود سعی میکنم تا سازهای ایرانی را بعنوان بخشی از میراث فرهنگی خود از طریق تصویر معرفی کنم. در همین «نوازنده» به سراغ کمانچه رفتم، ما ایرانیها با این ساز آشنا هستیم ولی غربیها زیاد کمانچه را نمیشناسند و با ویولن آشنا هستند.
به هر حال من متولد ایران هستم و در ایران بزرگ شدم، بدون شک این موضوع تأثیر زیادی روی من دارد. در این سالها با هنرمندانی از کشورهای آمریکا، ایرلند، انگلستان و فرانسه همکاری داشتم و روی پروژههای بینالمللی متنوعی کار کردم که نویسنده آنها نبودم، و خب این ایرانی بودن نقشی در این کارها ندارد.
در ابتدای مهاجرت، مانند بسیاری با بحران هویت مواجه شدم و مدتی درگیر این موضوع بودم. به دلیل کنجکاویهایی که سایرین درباره کشور، گذشته، و زندگی شما دارند، ناخودآگاه به کنکاش درونی میپردازی تا به پرسشهای شخصی که درباره هویت یا میراث خود از ایران و خاورمیانه داری، دست پیدا کنی.
به نظرم در آثاری که شخصا مینویسم، ویژگیهای زیادی از ایران و خاورمیانه وجود دارد، البته این موضوع ناخودآگاه است و بصورت طبیعی اتفاق میافتد، یعنی تصمیم ندارم تا کارهای خود را ایرانیزه کنم. علیرغم اینکه چنین نشانههایی در آثارم، به ویژه کارهای جدیدم نیز دیده میشوند، ولی نمیخواهم فقط بعنوان یک هنرمند ایرانی شناخته شوم، و این ایرانی بودن مقدم بر هنر من باشد.
در «نوازنده» از عناصر ایرانی و مینیاتور تأثیر گرفتم ولی اصراری ندارم که حتما در آثارم چنین رویهای را ادامه دهم. در پروژههای بعدی به سازهایی مانند شمشاد و دف میپردازم و فعلا این مسیر را ادامه میدهم، شاید در آینده این موضوع کمتر یا بیشتر شود ولی برنامهای برای آن ندارم.
بدون شک از شعر، ادبیات، فرهنگ، هنر، و موسیقی ایران تأثیر میگیرم ولی این جریان ناخودآگاه و غیرعمدی است.
«نوازنده» داستان دو دلداده در قرن سیزدهم است که پس از حمله مغول به خاورمیانه و اروپا، به ناچار از یکدیگر جدا میشوند. آنها پنجاه سال بعد بصورت اتفاقی یکدیگر را در یک کاخ ایرانی یا مغولی میبینند، یکی از آنها که «نوازنده» است، برای اجرای موسیقی به اینکاخ دعوت شده است و پس از پنجاه سال با معشوقه خود برخورد میکند، ماجرا پیرامون رابطه عاشقانه این دو نفر است.
درباره ویژگیهای تکنیکی این پروژه صحبت کنید
این انیمیشن دو بعدی است، یکی از دلایل طولانی شدن این پروژه، استفاده از تکنیک کاتاوت سنتی بود، تمام عناصری که در انیمیشن میبینید، بصورت جداگانه نقاشی، رنگآمیزی، و بریده شدهاند، سپس پاپتها را با استفاده از استاپ موشن، بصورت انیمیشن درآوردیم.
این تکنیک بسیار وقتگیر است، و ساخت تمامی پاپتها واقعا دشوار بود، اصرار داشتم که تمام کار دستی باشد، به خاطر اینکه میخواستم ادای دینی به مینیاتور و هنر دستی خودمان باشد.
به دلیل سختی و دشواریهای زیاد، این روزها از تکنیک کات اوت در انیمیشن زیاد استفاده نمیشود و به نظرم یکی از دلایلی که شاید باعث موفقیت «نوازنده» در جشنوارههای جهانی شد، استفاده از همین تکنیک بود. از کامپیوتر استفاده نمیشود و همه چیز مقابل دوربین گرفته میشود و در صورت کوچکترین اشتباهی، باید تمام صحنه از ابتدا ساخته شود.
خوشبختانه بودجه مناسبی برای تولید این پروژه داشتم و از نتیجه کار راضی هستم.
انیمیشن «نوازنده»به موسیقی هم بپردازیم، شما با یک هنرمند ایرانی همکاری داشتید
یکی از عناصر مهم دیگر «نوازنده» موسیقی است چون این انیمیشن دیالوگ ندارد و داستان از طریق موسیقی بیان میشود. در این پروژه با دوست عزیزم صبا علیزاده همکاری کردم، صدای شخصیت اصلی، صدای کمانچه صبا علیزاده است و او در اصل با نوازندگی خود، این نقش را بازی کرده است.
صبا در دوران ساخت این انیمیشن در ایران اقامت داشت و همکاری ما از راه دور با چالشهای زیادی همراه بود ولی بالاخره به نتیجه دلخواه رسید.
انیمیشن «نوازنده»احساس شما از رسیدن به مرحله مقدماتی اسکار چیست و چه قدر به جایزه فکر میکنید؟
از این که به فهرست مقدماتی اسکار رسیدم، خوشحال هستم ولی راستش تعجب هم کردم، «نوازنده» برای من پروژهای است که از دل برخاسته است. علیرغم دشواریهای زیادی که این پروژه داشت، هنگام تولید آن به فکر جشنواره و جایزه نبودیم، و هدف همه ما فقط ساخت یک کار حرفهای بود که به آن افتخار کنیم. مخصوصا اینکه تا حالا هیچ اثری در این حد درباره مینیاتور ایرانی انجام نشده است، و برای ما بسیار مهم بود که کار خوبی ارائه دهیم.
خوشحال هستیم که شاید جایزه اسکار بگیریم، ولی در عین حال کمی عجیب هم است چون جایزه اسکار معمولا به انیمیشهای دیزنی، پیکسار، و آثار سه بعدی با بودجههای هنگفت میرسد، و معمولا کارهای ساده، دو بعدی، و دستی شانس زیادی برای دریافت این جایزه ندارند.
مطمئنا اگر به فهرست نهایی اسکار برسیم، و یا برنده این جایزه شویم، باعث خوشحالی خودم، و تمام ایرانیها، به ویژه هنرمندانی خواهد بود که در زمینه انیمیشن کار میکنند. امیدوارم این موفقیت باعث انگیزه و اشتیاق بیشتری در آنها شود، و بدانند که حتما نباید از تکنیکهای پیچیده یا سه بعدی استفاده کنند، یا پروژههای بزرگی داشته باشند.
از دریافت جایزه خوشحال میشوم ولی موضوع مهم برای من کیفیت کار است و برای جشنواره و جایزه، فیلم نمیسازم.
این انیمیشن دو بعدی است، یکی از دلایل طولانی شدن این پروژه، استفاده از تکنیک کاتاوت سنتی بود، تمام عناصری که در انیمیشن میبینید، بصورت جداگانه نقاشی، رنگآمیزی، و بریده شدهاند، سپس پاپتها را با استفاده از استاپ موشن، بصورت انیمیشن درآوردیم.
این تکنیک بسیار وقتگیر است، و ساخت تمامی پاپتها واقعا دشوار بود، اصرار داشتم که تمام کار دستی باشد، به خاطر اینکه میخواستم ادای دینی به مینیاتور و هنر دستی خودمان باشد.
به دلیل سختی و دشواریهای زیاد، این روزها از تکنیک کات اوت در انیمیشن زیاد استفاده نمیشود و به نظرم یکی از دلایلی که شاید باعث موفقیت «نوازنده» در جشنوارههای جهانی شد، استفاده از همین تکنیک بود. از کامپیوتر استفاده نمیشود و همه چیز مقابل دوربین گرفته میشود و در صورت کوچکترین اشتباهی، باید تمام صحنه از ابتدا ساخته شود.
خوشبختانه بودجه مناسبی برای تولید این پروژه داشتم و از نتیجه کار راضی هستم.
یکی از عناصر مهم دیگر «نوازنده» موسیقی است چون این انیمیشن دیالوگ ندارد و داستان از طریق موسیقی بیان میشود. در این پروژه با دوست عزیزم صبا علیزاده همکاری کردم، صدای شخصیت اصلی، صدای کمانچه صبا علیزاده است و او در اصل با نوازندگی خود، این نقش را بازی کرده است.
صبا در دوران ساخت این انیمیشن در ایران اقامت داشت و همکاری ما از راه دور با چالشهای زیادی همراه بود ولی بالاخره به نتیجه دلخواه رسید.
از این که به فهرست مقدماتی اسکار رسیدم، خوشحال هستم ولی راستش تعجب هم کردم، «نوازنده» برای من پروژهای است که از دل برخاسته است. علیرغم دشواریهای زیادی که این پروژه داشت، هنگام تولید آن به فکر جشنواره و جایزه نبودیم، و هدف همه ما فقط ساخت یک کار حرفهای بود که به آن افتخار کنیم. مخصوصا اینکه تا حالا هیچ اثری در این حد درباره مینیاتور ایرانی انجام نشده است، و برای ما بسیار مهم بود که کار خوبی ارائه دهیم.
خوشحال هستیم که شاید جایزه اسکار بگیریم، ولی در عین حال کمی عجیب هم است چون جایزه اسکار معمولا به انیمیشهای دیزنی، پیکسار، و آثار سه بعدی با بودجههای هنگفت میرسد، و معمولا کارهای ساده، دو بعدی، و دستی شانس زیادی برای دریافت این جایزه ندارند.
مطمئنا اگر به فهرست نهایی اسکار برسیم، و یا برنده این جایزه شویم، باعث خوشحالی خودم، و تمام ایرانیها، به ویژه هنرمندانی خواهد بود که در زمینه انیمیشن کار میکنند. امیدوارم این موفقیت باعث انگیزه و اشتیاق بیشتری در آنها شود، و بدانند که حتما نباید از تکنیکهای پیچیده یا سه بعدی استفاده کنند، یا پروژههای بزرگی داشته باشند.
از دریافت جایزه خوشحال میشوم ولی موضوع مهم برای من کیفیت کار است و برای جشنواره و جایزه، فیلم نمیسازم.