یکی از مدیران نایکی میگوید در ۱۹۶۵ یک نفر را به قتل رسانده
رأی دهید
لری میلر که رئیس برند معروف جردن است، در مصاحبهای با نشریه ورزشی اسپورتس ایلاستریتد که روز چهارشنبه منتشر شد، به قتل سال ۱۹۶۵ اعتراف کرد.
وی میگوید که در ۱۶ سالگی عضو "یک باند خلافکاران" بوده و بودن در کنار آنان "من را از درون داشت از بین میبرد".
قرار است سال آینده کتاب خاطرات وی رونمایی شود و آقای میلر قبل از آن اقدام به اعلام این مسئله نموده است.
آقای میلر گفت که در ۱۳ سالگی به "باند خیابان سیدر" در غرب فیلادلفیا پیوسته بود و با اینکار وی به سرعت از یک "دانشآموز ممتاز" تغییر کرد و هر روز مشروب میخورد.
به گفته وی، وقتی یکی از دوستانش توسط یکی از اعضای باند رقیب کشته شد، او یک اسلحه دستی ۳۸ میلیمتری در دست گرفت و با سه دوست دیگرش مست کردند و به دنبال انتقام گرفتن رفتند.
در ۳۰ سپتامبر ۱۹۶۵ او به سینه اولین فردی که با او برخورد کرد شلیک کرد. آن فرد ادوارد وایت ۱۸ ساله بود.
او میگوید: "این اتفاقی است که کار را برای من سختتر میکند، زیرا بی دلیل چنین کاری را کردم."
آقای میلر به دلیل این قتل محکوم به زندان شد.
او میگوید که تصمیمش برای گفتن حقیقت به فرزندان، دوستان و نزدیکترین شرکای کاریاش "واقعا دشوار" بود.
او به اسپورتس ایلاستریتد گفت: "زیرا سالها از این کار فرار کردم" و "من سعی کردم این مسئله را پنهان کنم و امیدوار بودم که مردم از آن مطلع نشوند".
آقای میلر از سال ۱۹۹۷ در شرکت نایکی مشغول به کار بوده و در حال حاضر مدیریت روزانه بخشهای بسکتبال نایکی، مارک جردن و کفشهای کانورس را برعهده دارد.
او همچنین مدیر سابق 'کرفتفودز' و 'کمپل سوپ ' و رئیس سابق تیم بسکتبال حرفه ای 'پورتلند تریل بلیزرز ' است.
میلر میگوید که هیچ وقت در مورد زندان رفتن خودش در رزومههای کاری و شغلی دروغ نگفته است.
وی پیش از مصاحبه گفت که همه افراد نزدیک به خودش، از جمله اسطوره بسکتبال مایکل جردن و آدام سیلور کمیسر اتحادیه ملی بسکتبال(NBA) را مطلع کرده بود.
آقای میلر کتابی با عنوان "پرش: سفر پنهانی من از خیابانها به اتاق هیات مدیره" را با همکاری دختر بزرگش نوشته که در آینده نزدیک منتشر میشود. در این کتاب جزئیات حادثه کشتن ادوارد وایت و همچنین مدتهای متعددی که در دوران نوجوانی به دلیل انواع جرایم بازداشت و زندانی شده بود را شرح میدهد.
او میگوید امیدوار است داستان زندگیاش بتواند جوانان در معرض خطر را از زندگی خشونت آمیز دور کند و برای افرادی که زندان رفته و آزاد هستند نیز الهام بخش باشد و بدانند هنوز میتوانند در جامعه سهیم باشند.
به گفته وی: "اشتباه یک شخص یا بدترین اشتباهی که در زندگی خود مرتکب شده، نباید آنچه را که در بقیه عمر شما اتفاق میافتد کنترل کند."