درخواست دیه زن میانسالی که به دست پسر بیمارش کشته شد
رأی دهید
سه سال قبل به دنبال کشتهشدن زنی ۵۵ساله به نام سعیده در خانهاش در شرق تهران، پلیس در جریان قرار گرفت و تحقیقات آغاز شد.
دختر سعیده که با پلیس تماس گرفته بود، گفت: به خانه مادرم رفتم و هرچه در زدم کسی باز نکرد. چون میدانستم برادرم که سالهاست از بیماری روانی رنج میبرد در خانه است، با کلید یدک در را باز کردم و وارد خانه شدم. سپس ناباورانه با جسد خونین مادرم روبهرو شدم. برادرم وحید هم در خانه خواب بود. بیدارش کردم و از او پرسیدم چه اتفاقی افتاده و او گفت مادر را به قتل رسانده است.
با این تماس، مأموران پلیس به خانه زن میانسال رفتند و جسد خونین زن میانسال که با ضربههای متعدد چاقو از پا درآمده بود، به پزشکی قانونی منتقل شد.
دختر قربانی به مأموران گفت: برادرم سالهاست از بیماری روانی رنج میبرد و جنون دارد. چندبار او را در بیمارستان بستری کردیم، اما هر بار از بیمارستان ترخیص میشد. آخرینبار او را به مرکز نگهداری از مجانین بردیم، اما نمیدانم چرا او را رها کردند و او به خانه برگشت. بعد از آن همراه مادرم در خانه زندگی میکرد.
این زن درحالیکه شوکه شده بود، گفت: من هر روز صبح به خانه مادرم میرفتم و تا غروب در خانه بودم. روز حادثه برای سرزدن به مادر و برادرم به آنجا رفتم و کسی در را باز نکرد. گمان کردم مادرم به خرید رفته و برادرم در خانه تنهاست. در را با کلید باز کردم و وارد شدم و برادرم را دیدم که در اتاقش خوابیده بود، اما یکباره در اتاق دیگر با جسد خونین مادرم روبهرو شدم.
بهدنبال اظهارات این زن، پلیس به بازجویی از وحید پرداخت. پسر جوان به قتل مادرش اعتراف کرد و گفت نیمهشب مادرش را با چاقوی آشپزخانه کشته، سپس چاقو را شسته، سر جایش گذاشته و خوابیده است.
پسر جوان به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان پس از معاینات بالینی جنون او را تأیید کردند.
درحالیکه روشن شده بود متهم هنگام ارتکاب جرم مسئولیت کیفری نداشته است، اولیای دم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران حاضر شدند و خواستند تا دیه از صندوق بیتالمال به آنها پرداخت شود.
دختر قربانی گفت: مادرمان بیگناه کشته شد. برادرمان باید در مرکز نگهداری از مجانین میماند، اما از آنجا ترخیص و در خیابان رها شد. وضعیت برادرم بسیار وخیم است. پزشکان گفتند نباید در خانه بماند و حتما باید در مرکز مخصوص مجانین نگهداری شود. او را به این مرکز سپردیم و حاضر بودیم همه هزینههایش را هم بدهیم، اما هر بار بعد از چند ماه او را رها میکردند و دوباره برادرم در خیابان آواره میشد یا به خانه برمیگشت. آخرینبار مادرم گفت نمیتواند تحمل کند، اینطور برادرم اذیت شود و مسئولیت او را نهادهای ذیربط قبول نکنند. به همین دلیل دیگر او را بستری نکرد. برادرم در خانه با مادرم بود. با اینکه پزشکان گفته بودند برادرم ممکن است به کسی آسیب بزند، اما باز هم او را رها کرده بودند. برادرم در ظاهر آرام بود، اما یکباره حالش بد میشد. این بار که حالش بد شد، مادرمان را به قتل رساند. حالا که نهادهای مسئول برادرم را رها کردند و باعث قتل مادرم شدند، ما تقاضا داریم دیه مادرم از بیتالمال به ما پرداخت شود. در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند تا درباره این درخواست اظهارنظر کنند.