راز جنایت موتورسوار سیاه پوش لو رفت
رأی دهید
صبح پنج شنبه (بیستم خرداد) زوج جوانی از منزل شان بیرون آمدند و به قصد پیاده روی صبحگاهی به طرف بولوار شهید رستمی به راه افتادند.
در این میان مرد 40 ساله که به تازگی از چنگال بیماری کرونا رها شده بود، درحالی قدم هایش را تندتر برمی داشت که نمی دانست چه سرنوشت تلخی انتظارش را می کشد.این درحالی بود که زن جوان با تردید قدم هایش را بر زمین می کوبید و تلاش می کرد تا نگرانی در چهره اش نمایان نشود.
وقتی این زوج جوان به ابتدای خیابان رسیدند، مرد 40 ساله نگاهی عجیب به چهره همسرش انداخت و به پیاده روی ادامه داد. در این میان ناگهان موتورسواری سیاه پوش که با شالی مشکی نیز سروصورت خود را پوشانده بود، وارد خیابان شد. او موتورسیکلت را روی جک گذاشت و به طرف مرد 40 ساله هجوم برد.
جوان سیاه پوش با اولین ضربه چاقو مرد مذکور را مقابل چشمان همسرش به زمین انداخت و چند ضربه دیگر به شکم و قفسه سینه او فرود آورد. موتورسوار بی رحم نگاهی به زن جوان انداخت و با آرامش سوار موتورسیکلت شد و از صحنه جنایت گریخت.
با رفتن مهاجم از محل، زن 33 ساله، شروع به داد و فریاد کرد و با جیغ های دلخراش، رهگذران را به سوی محل حادثه کشاند! گزارش خراسان حاکی است: چند دقیقه بعد نیروهای امدادی پیکر نیمه جان مرد 40 ساله را به بیمارستان امام زمان (عج) انتقال دادند ولی دیگر عملیات احیا هم فایدهای نداشت چرا که «رضا – م» براثر جراحت ناشی از اصابت ضربات چاقو جان خود را از دست داده بود.
بنابراین گزارش، با اعلام ماجرای قتل مرد 40 ساله به قاضی ویژه قتل عمد گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی عازم بیمارستان شد و به تحقیق میدانی در این باره پرداخت.
زن جوان که تنها شاهد صحنه وحشتناک قتل همسرش بود، درحالی که تلاش می کرد فریادهای جیغ گونه اش را کاهش دهد، مقابل مقام قضایی قرار گرفت و به سوالات فنی درباره این جنایت پاسخ داد. او گفت: موتورسوار سیاه پوش را نمی شناسم اما من و همسرم هر روز صبح به قصد پیاده روی از خانه خارج می شویم و ساعتی بعد هم نزد دو فرزندمان بازمی گردیم.
امروز (بیستم خرداد) نیز در حالی از خانه بیرون آمدیم که همسرم درحال بهبودی بود. او مدتی قبل کرونا گرفت و دارو مصرف می کرد. شب قبل هم داروهایش را به او دادم اما حال زیاد مساعدی نداشت. وقتی موتورسوار سیاه پوش از دور نمایان شد، به من متلک گفت که این موضوع شوهرم را برآشفت و قصد داشت با او درگیر شود که من دست همسرم را کشیدم و به راهمان ادامه دادیم اما آن موتورسوار نقابدار که فقط چشمانش دیده می شد دوباره بازگشت.
وقتی وارد خیابان شدیم ابتدا به طرف من آمد و مرا هل داد، سپس با چاقو به طرف همسرم هجوم برد و او را با ضربات چاقو نقش بر زمین کرد و بعد هم با فریادهای من رهگذران آمدند و با اورژانس تماس گرفتند.
گزارش خراسان حاکی است: وقتی زن 33 ساله در پاسخ به سوال قاضی زرقانی که چرا مهاجم، اول شما را هل داد و بعد با همسرت درگیر شد؟ سکوت اختیار کرد، فرضیه پنهان کردن حقیقت ماجرا توسط زن جوان اولین موضوعی بود که سرنخ اصلی این پرونده جنایی شد. به همین دلیل تحقیقات درحالی توسط گروه تخصصی کارآگاهان ادامه یافت که زن جوان زیر چتر اطلاعاتی قرار گرفت اما بازداشت نشد.
بنابراین گزارش، بررسی های غیرمحسوس درباره معاشرت های خانوادگی زن جوان، زیر ذره بین رصدهای اطلاعاتی قرار گرفت و مشخص شد که جوان 29 ساله ای به نام «مجید – ش» از حدود 18 ماه قبل با رضا (مقتول)رفاقت دارد و به منزل وی رفت و آمد می کند. این اطلاعات به سرنخ های مهمی از این جنایت وحشتناک تبدیل شد.
رفتار و حرکات همسر مقتول، هجوم دوباره موتورسوار به سوی مرد 40 ساله، تردد موتورسوار با چهره ای پوشیده در آن ساعت صبح برای ایجاد مزاحمت و ... از فرضیاتی بود که احتمال وقوع جنایت با اطلاع همسر مقتول را قوت می بخشید.
از سوی دیگر، «مجید- ش» مظنونی که با خانواده مقتول معاشرت داشت، زیرضربه اطلاعاتی رفت و مشخص شد که دو روز بعد از وقوع قتل به تهران گریخته است. دیگر تردیدی در این ماجرا وجود نداشت که دو موضوع پنهان کاری زن 33 ساله در دادن اطلاعات به پلیس و فرار مجید به تهران با یکدیگر مرتبط هستند اما شیوه و شگرد کارآگاهان همچنان با افزایش رصدهای اطلاعاتی ادامه یافت تا این که کارآگاهان با استفاده از تجهیزات نوین فنی و اطلاعاتی، دریافتند که مجید به سوی مشهد در حرکت است!
وقتی او وارد مشهد شد، با دقت زیر چتر اطلاعاتی غیرمحسوس قرار گرفت. او که لباس سیاه به تن کرده بود، به سمت گل فروشی می رفت تا با خرید دسته گلی برای شرکت در مراسم هفتم عزاداری، خود را بی خبر از ماجرای قتل نشان بدهد اما کارآگاهان که سایه به سایه در تعقیب او بودند ،ناگهان حلقه های قانون را در بولوار مصلای مشهد بر دستان وی گره زدند و او را به مقر انتظامی انتقال دادند.
این متهم 29 ساله که همچنان مات و مبهوت به کارآگاهان می نگریست و فریاد می زد او را اشتباه گرفته اند! وقتی در برابر شواهد و مدارک مستند قرار گرفت، در میان حیرت و ناباوری خطاب به کارآگاهان گفت: چگونه مرا شناسایی کردید؟ و ...
به گزارش خراسان، چند دقیقه بعد از این ماجرا جوان متهم به قتل رودرروی قاضی دکتر زرقانی نشست و با اعتراف به این جنایت وحشتناک گفت: حدود یک سال و نیم قبل، زمانی که برای تفریح به طرقبه رفته بودم، روی تخت سنتی یکی از رستوران ها قلیان می کشیدم که رضا و همسرش را آن جا د یدم. آن روز رضا کنار تخت من آمد و بعد از گفت وگوهای دوستانه مرا برای صرف شام به خانه اش دعوت کرد.
این گونه بود که آشنایی من و او شکل گرفت و به معاشرت خانوادگی انجامید ولی در این میان من دل باخته همسر رضا شدم و از او خواستم از همسرش طلاق بگیرد تا با هم ازدواج کنیم اما این موضوع برای همسر رضا امکان نداشت، به همین دلیل تصمیم به قتل دوستم گرفتم و به صورت فردی ناشناس او را به قتل رساندم تا بتوانم با همسرش ازدواج کنم!
خلاصه با ترفندی خاص رضا را به منطقه وقوع قتل کشاندم.آن روز صبح با نقشه ای از قبل طراحی شده به سراغ یکی از دوستانم رفتم و موتورسیکلت او را به امانت گرفتم. سپس لباس مشکی پوشیدم و صورتم را پوشاندم تا شناخته نشوم چرا که اگر حرفی می زدم، رضا صدای مرا می شناخت! او و همسرش به محلی رسیدند که من از قبل در آن اطراف دور می زدم و منتظر بودم.
در یک لحظه به سمت رضا حمله و او را با چاقو نقش بر زمین کردم و بعد هم به خانه دوستم رفتم و موتورسیکلت را به او دادم ،سپس به تهران گریختم و بعد هم برای شرکت در مراسم به مشهد آمدم که توسط کارآگاهان دستگیر شدم و ...
فرمانده انتظامی روز گذشته با تایید خبر دستگیری موتورسوار سیاه پوش به خراسان گفت: در همان دقایق اولیه وقوع جنایت سرنخ های مهمی از پنهان کاری های زن جوان (همسر مقتول) به دست آمد . زن جوان نیز که هم اکنون در بازداشت به سر می برد، درباره پنهان کاری های اطلاعاتی خود مدعی شد: می ترسیدم از ماجرای معاشرت با مجید چیزی بگویم که خودم دچار دردسر شوم و پلیس مرا دستگیر کند! به همین دلیل نقشه ساختگی متلک گویی را طرح و آن را برای پلیس بازگو کردم! مقام ارشد انتظامی خراسان رضوی خاطرنشان کرد: تحقیقات درباره ابعاد دیگر این پرونده همچنان ادامه دارد.