عاقبت مرگبار خیانت یک مرد به دوستش
رأی دهید
خیانت یک مرد به دوستش و برقراری رابطه عاطفی با نامزد او، خون به پا کرد و درگیری بین دو دوست باعث قتل یکی و دستگیری دیگری شد. دو سال قبل جسد مرد جوانی حوالی پارک چیتگر پیدا و با انتقال آن به پزشکی قانونی، تحقیقات مأموران برای شناسایی عامل قتل آغاز شد.
بررسیهای اولیه نشان میداد مقتول تبعه کشور افغانستان است و احتمالا قربانی یک انتقام خونین شده و فردی که او را به قتل رسانده بسیار از او خشمگین بوده است؛ چراکه ضرباتی که به مقتول وارد شده، ضربات سهمگینی بود. با تحقیقاتی که انجام گرفت، مشخص شد مقتول جوان به نام ستار مدتها پیش به ایران آمده بود و اقامت قانونی نیز در کشور داشت.
او با جوانی بهنام امیر همخانه بود و با هم زندگی میکردند و سالها بود که رفاقت صمیمی با هم داشتند. زمانی که مأموران بررسیهای پلیسی را ادامه دادند، متوجه شدند همزمان با مرگ ستار، دوستش امیر ایران را ترک کرده است، اما او چند روز بعد دوباره برگشت و پلیس در ابتدای ورودش به ایران او را بازداشت کرد.
امیر در تحقیقات به قتل دوستش، ستار، اعتراف کرد و گفت دوستش را کشته، چون خیانت کرده بود. امیر گفت: من و ستار با هم به ایران آمدیم و سالها بود با هم کار میکردیم و پولمان را جمع میکردیم. مدتی قبل من به افغانستان رفتم و در آنجا با دختری نامزد کردم.
قرار بود وقتی پولهایم زیاد شد و توانستم یک زندگی مستقل برای خودم درست کنم، با هم عروسی کنیم. من در روز دو بار با نامزدم حرف میزدم؛ او به تلفن خانه زنگ میزد و ما با هم صحبت میکردیم.
یک سال بعد از اینکه نامزد کردم، متوجه شدم نامزدم دیگر مثل سابق با من صحبت نمیکند و حرفهای محبتآمیز او کم شده است. فهمیدم وقت آن شده که دیگر زنم را به خانه خودم بیاورم. متهم در ادامه اعترافاتش گفت: مدتی قبل ستار به افغانستان رفت تا خانوادهاش را ببیند.
من هم مقداری سوغاتی برای اعضای خانوادهام فرستادم و وقتی که ستار برگشت متوجه شدم دیگر نامزدم سوگل به تماسهایم جواب نمیدهد و میلی به صحبتکردن با من ندارد. بعد از اینکه پرسوجو کردم، متوجه شدم ستار به من خیانت کرده است.
او گاهی گوشی تلفن را جواب میداد و با نامزدم حرف میزد تا من برسم. بعد از اینکه از ایران به افغانستان رفته بود، با نامزد من ملاقات و علاقه او را به خودش جلب کرده بود. متهم ادامه داد: ستار مثل برادر من بود. من با او درددل میکردم و حرفهایم را میگفتم، اما او به من خیانت کرد؛ به همین دلیل وقتی به ایران برگشت، او را کشتم.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. سپس امیر در جایگاه قرار گرفت و گفت: من ستار را کشتم؛ چون او را مستحق مرگ میدانستم.
او به ناموس من چشم داشت و با نامزدم رابطه دوستانه برقرار کرده و در افغانستان به دیدار او رفته بود. متهم درباره روز حادثه گفت: وقتی ستار به ایران برگشت، من اصلا به روی خودم نیاوردم که فهمیدهام با نامزدم رابطه دارد. او را به پارک چیتگر کشاندم و در فرصتی مناسب و در نقطه خلوتی از پارک، وقتی ستار میخواست استراحت کند، با چوب به سرش زدم و سپس با بند کفش او را خفه کردم.
متهم گفت: من از قتل او پشیمان نیستم و ستار را مستحق مرگ میدانستم. با پایان جلسه دادگاه، قضات برای تصمیمگیری درخصوص این پرونده وارد شور شدند.
بررسیهای اولیه نشان میداد مقتول تبعه کشور افغانستان است و احتمالا قربانی یک انتقام خونین شده و فردی که او را به قتل رسانده بسیار از او خشمگین بوده است؛ چراکه ضرباتی که به مقتول وارد شده، ضربات سهمگینی بود. با تحقیقاتی که انجام گرفت، مشخص شد مقتول جوان به نام ستار مدتها پیش به ایران آمده بود و اقامت قانونی نیز در کشور داشت.
او با جوانی بهنام امیر همخانه بود و با هم زندگی میکردند و سالها بود که رفاقت صمیمی با هم داشتند. زمانی که مأموران بررسیهای پلیسی را ادامه دادند، متوجه شدند همزمان با مرگ ستار، دوستش امیر ایران را ترک کرده است، اما او چند روز بعد دوباره برگشت و پلیس در ابتدای ورودش به ایران او را بازداشت کرد.
امیر در تحقیقات به قتل دوستش، ستار، اعتراف کرد و گفت دوستش را کشته، چون خیانت کرده بود. امیر گفت: من و ستار با هم به ایران آمدیم و سالها بود با هم کار میکردیم و پولمان را جمع میکردیم. مدتی قبل من به افغانستان رفتم و در آنجا با دختری نامزد کردم.
قرار بود وقتی پولهایم زیاد شد و توانستم یک زندگی مستقل برای خودم درست کنم، با هم عروسی کنیم. من در روز دو بار با نامزدم حرف میزدم؛ او به تلفن خانه زنگ میزد و ما با هم صحبت میکردیم.
یک سال بعد از اینکه نامزد کردم، متوجه شدم نامزدم دیگر مثل سابق با من صحبت نمیکند و حرفهای محبتآمیز او کم شده است. فهمیدم وقت آن شده که دیگر زنم را به خانه خودم بیاورم. متهم در ادامه اعترافاتش گفت: مدتی قبل ستار به افغانستان رفت تا خانوادهاش را ببیند.
من هم مقداری سوغاتی برای اعضای خانوادهام فرستادم و وقتی که ستار برگشت متوجه شدم دیگر نامزدم سوگل به تماسهایم جواب نمیدهد و میلی به صحبتکردن با من ندارد. بعد از اینکه پرسوجو کردم، متوجه شدم ستار به من خیانت کرده است.
او گاهی گوشی تلفن را جواب میداد و با نامزدم حرف میزد تا من برسم. بعد از اینکه از ایران به افغانستان رفته بود، با نامزد من ملاقات و علاقه او را به خودش جلب کرده بود. متهم ادامه داد: ستار مثل برادر من بود. من با او درددل میکردم و حرفهایم را میگفتم، اما او به من خیانت کرد؛ به همین دلیل وقتی به ایران برگشت، او را کشتم.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. سپس امیر در جایگاه قرار گرفت و گفت: من ستار را کشتم؛ چون او را مستحق مرگ میدانستم.
او به ناموس من چشم داشت و با نامزدم رابطه دوستانه برقرار کرده و در افغانستان به دیدار او رفته بود. متهم درباره روز حادثه گفت: وقتی ستار به ایران برگشت، من اصلا به روی خودم نیاوردم که فهمیدهام با نامزدم رابطه دارد. او را به پارک چیتگر کشاندم و در فرصتی مناسب و در نقطه خلوتی از پارک، وقتی ستار میخواست استراحت کند، با چوب به سرش زدم و سپس با بند کفش او را خفه کردم.
متهم گفت: من از قتل او پشیمان نیستم و ستار را مستحق مرگ میدانستم. با پایان جلسه دادگاه، قضات برای تصمیمگیری درخصوص این پرونده وارد شور شدند.
دیدگاه خوانندگان
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
رابطه عاطفی چیه! یارو ستاره گفته ....امیر ...... باورش نشده. رفته افغانستان نشون داده. خوشش اومده و امیر رو ول کرده! همش به خاطر 1 کیلو میوه بوده. ربطی به عاطفه نداره. جالبه حالا اگه نامزد ستار بود با امیر رفیق میشد و به ستار خیانت میکرد. کلا لقمه حروم برای بعضیا شیرینه. بعضی خانوما علاقه زیاده به هیجانات خیانت دارن. به قولی حسی جنسیشون اینطوری تحریک میشه.
دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۶:۲۷
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
رابطه عاطفی چیه! یارو ستاره گفته ....امیر ...... باورش نشده. رفته افغانستان نشون داده. خوشش اومده و امیر رو ول کرده! همش به خاطر 1 کیلو میوه بوده. ربطی به عاطفه نداره. جالبه حالا اگه نامزد ستار بود با امیر رفیق میشد و به ستار خیانت میکرد. کلا لقمه حروم برای بعضیا شیرینه. بعضی خانوما علاقه زیاده به هیجانات خیانت دارن. به قولی حسی جنسیشون اینطوری تحریک میشه.
دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۶:۲۷
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
رابطه عاطفی چیه! یارو ستاره گفته ....امیر ...... باورش نشده. رفته افغانستان نشون داده. خوشش اومده و امیر رو ول کرده! همش به خاطر 1 کیلو میوه بوده. ربطی به عاطفه نداره. جالبه حالا اگه نامزد ستار بود با امیر رفیق میشد و به ستار خیانت میکرد. کلا لقمه حروم برای بعضیا شیرینه. بعضی خانوما علاقه زیاده به هیجانات خیانت دارن. به قولی حسی جنسیشون اینطوری تحریک میشه.
دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۶:۲۷
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
رابطه عاطفی چیه! یارو ستاره گفته ....امیر ...... باورش نشده. رفته افغانستان نشون داده. خوشش اومده و امیر رو ول کرده! همش به خاطر 1 کیلو میوه بوده. ربطی به عاطفه نداره. جالبه حالا اگه نامزد ستار بود با امیر رفیق میشد و به ستار خیانت میکرد. کلا لقمه حروم برای بعضیا شیرینه. بعضی خانوما علاقه زیاده به هیجانات خیانت دارن. به قولی حسی جنسیشون اینطوری تحریک میشه.
دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۶:۲۷
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
رابطه عاطفی چیه! یارو ستاره گفته ....امیر ...... باورش نشده. رفته افغانستان نشون داده. خوشش اومده و امیر رو ول کرده! همش به خاطر 1 کیلو میوه بوده. ربطی به عاطفه نداره. جالبه حالا اگه نامزد ستار بود با امیر رفیق میشد و به ستار خیانت میکرد. کلا لقمه حروم برای بعضیا شیرینه. بعضی خانوما علاقه زیاده به هیجانات خیانت دارن. به قولی حسی جنسیشون اینطوری تحریک میشه.
دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۶:۲۷