از آدولف آیشمن تا پدر بابک خرمدین؛ در خطرات خانواده و اخلاق

عصر ایران؛ هومان دوراندیش: در احوال آدولف آیشمن، مسئول جنایتکار "اداره امور مربوط به یهودیان" در حکومت هیتلر، نوشته‌اند که وقتی آیشمن در زندان بود، کسی یک رمان برایش می‌فرستد و آیشمن خواندن رمان را آغاز می‌کند، ولی یک روز بعد، کتاب را به زندانبان پس می‌دهد. زندانبان از آیشمن پرسید ظرف یک روز این کتاب قطور را خواندی؟ آیشمن می‌گوید: «نه، نخواندمش. این رمان غیر اخلاقی است.»
 

ظاهرا رمان ارسال شده برای آیشمن، حاوی صحنه‌ها و توصیفات اروتیک بود و آیشمن به همین دلیل آن را غیر اخلاقی دانست و از خواندنش اجتناب کرد. آیشمنی که یکی از مسببین اصلی کشته شدن چند میلیون یهودی در حکومت هیتلر بود، این کارش را غیر اخلاقی نمی‌دانست ولی خواندن یک صفحه اروتیک از فلان رمان را غیر اخلاقی می‌دانست.

حکایت پدر بابک خرمدین هم شبیه قصه آیشمن است. این پیرمرد عجیب، بر فرض که راست گفته باشد، دختر و پسرش را بابت نقض "اخلاقیات جنسی" کشته است ولی کشتن فرزندانش را، آن هم به آن شکل فجیع، غیر اخلاقی نمی‌داند و تازه به این کارش مفتخر است و ظاهرا افسوس می‌خورد که چرا فرصت نکرده آن یکی دخترش را هم بکشد!
 
وقتی که معلوم شد بابک خرمدین به دست پدرش کشته و مثله شده، ابتدا عده‌ای مطابق معمول به دین حمله کردند و گفتند در اسلام پدر ولی دم است و به همین دلیل بی‌هراس از اعدام، فرزندش را می‌کشد. در مقام دفاع از فقه اسلامی نیستم ولی در اتحادیه اروپا هم مجازات اعدام ممنوع است. آیا باید گفت دلیل هر قتلی، آسودگی خیال قاتل از اعدام نشدن است؟
 
قوانین موجود، در هر جای جهان، البته که باید اصلاح شوند. اصلاح قانون هم یعنی تغییر آن، چنانکه با عقل سلیم و خرد عصر سازگار شود. نکته اصلی این یادداشت، نه نقد دین، بلکه نقد سه مقوله "اخلاق" و "اخلاق‌گرایی" و "والدین‌سالاری" است.
 
بسیاری از مخالفان دین، مدعی اند که دین در طول تاریخ ابزار سرکوب بشر بوده و جامعه مطلوب نباید دینی که باید "جامعه‌ای اخلاقی" باشد. اما واقعیت این است که اخلاق هم ید طولایی در سرکوب انسان داشته است.
 
امیل دورکیم، جامعه‌شناس مشهور، گفته است که "انحرافات امروز، اخلاقیات فردا هستند." در طول تاریخ بشر، دست کم از زمانی که انسان متمدن شد، چه بسیار کارهایی که غیر اخلاقی قلمداد می‌شدند و مرتکبین آن کارها به شدت مجازات می‌شدند، اما دو سه سده و گاه دو سه دهه بعد، آن کارها از فهرست امور غیر اخلاقی خارج می‌شدند.
 
اگرچه تقلیل امور غیر اخلاقی، نشانه توسعه آزادی بشر بوده و تاریخ بشر در مجموع "تاریخ آزادی" بوده، اما این دامن‌گستردنِ تاریخیِ آزادی، دردی از کسانی که در قرن‌ها و دهه‌های پیشین با چماق اخلاق سرکوب شدند، دوا نمی‌کند. سرکوب‌شدگان با چماق اخلاق، در بهترین حالت، در جامعه خودشان رسوا و بی‌آبرو می‌شدند. در بسیاری از موارد هم به زندان یا اعدام محکوم می‌شدند.
 
اینکه کسی را به اسم اخلاق مجازات کنیم و بعدا معلوم شود (یا اکثر انسان‌ها به این نتیجه برسند) که عمل او غیر اخلاقی نبوده، معنایی ندارد جز ابتلای عقل ما به خطای سیستماتیک و لاجرم مشتبه شدن امر بر ما. یعنی ما آدم‌ها کاملا مستعد درافتادن به ورطه "خطا" هستیم و زیاد پیش می‌آید که "درست" و نادرست" را از هم بازنشناسیم.
 
این نقصان ذاتی موجب می‌شود بسته‌ای که از اعمال روا و ناروا و یا کارهای درست و نادرست ارائه می‌کنیم و نام "اخلاق" بر آن می‌نهیم، بسته‌ای همواره مشکوک باشد. یعنی به حق ظن آن می‌رود که در این بسته "درست" به اشتباه "نادرست" قلمداد شده باشد و نادرست نیز درست!
 
وقتی که هر مکتب اخلاقی یا هر نظامی از باورهای اخلاقی، مستعد این آلودگی است، "اخلاق‌گرایی" نیز در بوته تردید می‌افتد. دست کم اخلاق‌گراییِ حداکثری محل سوال خواهد بود.
 
لیبرالیسم برای حل مشکل مربوط به اخلاق‌گرایی، تجویزش این است که هر انسانی حق دارد غیر اخلاقی زندگی کند مادامی که به دیگران آسیبی نزند. یعنی حتی اگر صحت همه گزاره‌های اخلاقی (اخلاقیات) را مفروض بگیریم، هر فردی تا وقتی که تهدیدی برای جان و مال دیگران نباشد، حق دارد در زندگی شخصی و خصوصی خودش غیر اخلاقی باشد. لیبرالیسم اخلاقی کم و بیش چنین چیزی است. اگرچه چنین رویکردی به اخلاق همچنان می‌تواند محل نقد باشد، ولی دست کم حسنش این است که از اخلاق چماقی نمی‌سازد برای سرکوب جمع کثیری از انسان‌ها.
 
باری، اخلاق‌گرایی هر دامنه‌ای که داشته باشد، یکی از علل پیدایش پدیده "والدین‌سالاری" در تاریخ بشر است. در ده فرمان موسی آمده است که "به پدر و مادرت احترام بگذار." در سایر ادیان و فرهنگ‌ها نیز تاکید ویژه‌ای بر احترام نهادن به والدین رفته است. اینکه این تاکیدات علت والدین‌سالاری بوده‌اند یا معلول آن، می‌تواند محل بحث باشد اما نگارنده شخصا معتقد است که این تاکیدات معلول و محصول والدین‌سالاری بوده‌اند.
 
در نگرش سنتی، که هنوز هم در اکثر نقاط جهان رواج دارد، خانواده نهادی "مقدس" است و والدین‌سالاری رکن رکین نهاد خانواده است. احترام ویژه پدر و مادر، اگرچه مصداق قداست نیست، ولی خود نهاد خانواده تقدسی دارد که با احترام ویژه فرزندان به والدین حفظ می‌شود. دوام خانواده بدون این احترام ویژه میسر نیست.
 
از آنجایی که کار این دنیا پیچیده است و از دل هر چیز خوبی، چیز بدی هم زاده تواند شد، از احترام ویژه فرزندان به والدین نیز "فرهنگ تبعیت" بیرون می‌آید. در واقع نوعی "استبداد سن‌سالارانه". در این استبداد، حق با کسی است که سن بیشتری دارد. آنکه سن کمتری دارد، باید احترام بگذارد و اطاعت کند؛ به ویژه اینکه او به کسانی احترام می‌گذارد و از کسانی تبعیت می‌کند که او را بوجود آورده‌اند و هستی‌اش را مدیون آن‌هاست.
 
چنین نگرشی، بدبختانه زمینه‌ساز انواع و اقسام ظلم‌ها و آسیب‌ها تواند بود. بسی از موارد کودک‌آزاری، که اساسا به گوش جامعه نمی‌رسد چرا که فرزندان حتی به مخیله‌شان خطور نمی‌کند از والدین شان شکایت ببرند به دستگاه قانون و قضا. اگر از موارد حاد کودک‌آزاری هم بگذریم، خانواده معمولا جایی است که بیشترین کتک و توهین و تمسخر را نثار کودکان (افراد زیر 18 سال) می‌کند. این‌ها واقعیاتی غیر قابل انکار است. به قول ارنست همینگوی "خانواده به هزار و یک طریق می‌تواند خطرناک باشد."
 
برگردیم به آغاز سخن. پدر بابک خرمدین، چنانکه خودش مدعی است، از موضعی اخلاق‌گرایانه دست کم سه قتل فجیع مرتکب شده. پسر و دخترش را کشته و تکه تکه کرده که چرا رفتار جنسی‌تان اخلاقی نیست؟ آیا این کار چیزی جز له کردن افراد با بولدوزری به نام "اخلاق" است؟ ممکن است بگویید این زن و شوهر دیوانه بوده‌اند و پشت سنگر اخلاق مخفی شده‌اند. اما آیا آن مادری که چند سال قبل کودکش را بابت خودارضایی کتک زده بود و فرزندش در اثر کتک خوردن شدید قطع نخاع شد، او هم دیوانه بود؟ او امری را غیر اخلاقی می‌دانست و در صدد ممانعت از امر غیر اخلاقی بود. فرهنگ والدین‌سالارانه جامعه‌اش نیز به او اجازه می‌داد فرزندش را کتک بزند. ضرب و شتمی برای حفظ اخلاق، با نتیجه‌ای فاجعه‌بار!
 
از شباهت اخلاق‌گرایی پدر بابک خرمدین و آدولف آیشمن که بگذریم، از ضرورت تامل درباره حاشیه امن پدر و مادر بابک خرمدین طی این همه سال، نمی‌توان گذشت. این حاشیه امن را چیزی جز قداست نهاد خانواده ایجاد نمی‌کند. کسانی که تا همین چند سال قبل به خانه‌های مردم سرک می‌کشیدند برای جمع کردن آنتن‌های ماهواره، باید که برای ممانعت از کودک‌آزاری و قتل‌های خانوادگی نیز، نظارتی بر رفتار والدین در خانواده‌ها داشته باشند. این نظارت با آموزش و تمهیدات ویژه میسر می‌شود. تمهیدات ویژه‌ای که اگر رومینا اشرفی از آن‌ها برخوردار بود، الان زنده بود.
 
کودک باید بیاموزد جایی وجود دارد که می‌تواند به آن جا پناه ببرد از شر خانواده‌اش. والدین نیز باید بدانند قانون به آن‌ها با دیده تردید می‌نگرد؛ چراکه آن‌ها دقیقا به دلیل پدر و مادر بودن، در برابر فرزندانشان از قدرتی (مادی یا معنوی) برخوردارند و فرد صاحب قدرت، همیشه در معرض سوءاستفاده از قدرت است.
دموکراتیزاسیون، به قول یورگن هابرماس، فرایندی بسط‌ یابنده است. فرایند دموکراتیک شدن حیات انسانی، تا دامن خانواده را نگیرد، تحقق تام و تمام نمی‌یابد. چه فرقی دارد که حاکمی به مردم ظلم کند یا پدری به فرزندانش؟ هر دو غیر دموکراتیک‌اند و هر دو زاده قدرتِ مهارنشده و توزیع‌‌‌نشده.
 
دین و ایدئولوژی و اخلاق جزو مبانی اساسی قدرت در جوامع انسانی بوده‌اند. دین در جهان مدرن فاقد جایگاه سابق است. ایدئولوژی پدیده‌ای متاخر است که تا حد زیادی ناگزیر شده خودش را با دموکراسی وفق دهد. ایدئولوژی‌های غیر دموکراتیک در دنیای کنونی، خوشبختانه محلی از اعراب ندارند. اگرچه حضور تهدیدآمیزشان یکسره هم منتفی نشده. دین هم برای تداوم بقا در جهان جدید، ناگزیر است دموکراتیک شود. اما اخلاق هنوز به سرنوشت دین و ایدئولوژی دچار نشده است.
 
لابد شما هم بسیاری را دیده‌اید که می‌گویند جامعه دینی، جامعه خوبی نیست؛ جامعه باید اخلاقی باشد. اما تمام بحث بر سر خطرات نهفته در تاسیس "جامعه اخلاقی" است. اگر کلیسا به نام دین، و مارکسیسم به نام ایدئولوژی انسان‌های بسیاری را در طول تاریخ بلند و کوتاه خودشان نابود کردند، این حقیقت را هم نمی‌توان کتمان کرد که انسان‌های بسیاری به نام اخلاق جان خودشان را در طول تاریخ از دست داده‌اند. اخلاقیاتی که جان آن‌ها را ستانده یا به آن‌ها آسیب‌های جدی وارد کرده، در بسی از موارد بی‌دوام بوده‌اند و در گذر زمان اعتبارشان را از دست داده‌اند.
 
مورد عجیب قتل‌های آقای خرمدین و همسرش، که فرزندانشان را دارای فساد اخلاقی می‌دانستند و به گفته روانپزشک نیروی انتظامی دچار جنون هم نیستند، به خوبی نشان می‌دهد که اخلاق هم مثل دین باید حداقلی و دموکراتیک شود. اخلاق حداقلی با لیبرالیسم اخلاقی تامین می‌شود. در اخلاق دموکراتیک نیز جایی برای والدین‌سالاری وجود ندارد.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۳۸
freedom of the press - تهران، ایران

۱. اسم شخص خیلی اتفاقی بابک خرمدین همنام با یکی اuز اسطوره های ایرانی است. ۲. تصاویر کرواتی بودن پدرش بیرون آمده است. ۳. پدر در جلسه دادگاه می گویید از اعراب بدم می آیید! چه ربطی داشت. ۴. داماد خانواده ۱۰ سال پیش کشته شده ولی کسی نفهمیده!!. ۵. خواهر بابک ۸سال پیش کشته شده ولی بابک و هیچکی پیگیر نبوده!!! داماد خانواده کشته شده ولی خواهر بابک، بابک و خانواده داماد پیگیر نبودند!!. ۶. می‌گویند با کیسه زباله اما نفر با کیف میاد تو آسانسور. ۷. شخص از ساکنین بوده و فکری هم برای دیده شدن توسط دوربین نکرده! یارو سرهنگ بوده!!. ۸. اینم رفت کنار داستان انصاریان، آزاده نامداری، که بنظر میرسه خرجش از فروریختن پلاسکو کمتره و درصد مشغولی ذهنی بیشتری هم بهمراه داره!!!. ۸. پلیس بلافاصله در کمتر از یکی دو ساعت حکم نهایی رو علنی می کنه و نیاز به بررسی بیشتر هم نداره!!. ۹. پیام هم اینطوره کسی که اسم ایرانی بابک داره، پدرش کراواتیه و از اعراب هم بدش میاد اینقدر سنگدله!!. ۱۰. از دیگر اهداف جانبی میتونه بی اعتباری سلبریتی های که میتونند نقش رهبری تجمعات رو بر عهده بگیرند است.
‌پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۴
۳۸
freedom of the press - تهران، ایران

۱۱. اگر داماد خانواده بدلیل بی اخلاقی کشته شده. آیا خواهر بابک نمی ترسیده اونم کشته بشه و حداقل فرار کنه چون خودشم به گفته پدرش بی اخلاق بوده! آیا بعد کشته شدن داماد و خواهر بی اخلاق به گفته پدره، بابک خرمدین نمی‌ترسید به سرنوشت بقیه دچار بشه!!!. ۱۲.چگونه پلیس با این سرعت جسد مثله شده رو تعیین هویت میکنه و راست میاد سراغ پدر مادره. اونا که تو دوتای قبلی حرفه ای عمل کردند چطور در این مورد با این سرعت لو رفتند!!!. ۱۳. اگر پدر مادره اینقدر سادیسمی بودند چرا بابک پیشنهاد دریافت ارث رو قبول نکرد که نجات پیدا کنه؟. ۱۴. از کی داد گاههای فرمایشی رژیم اینقدر شفاف و علنی و با این سرعت حتی جلسات بازجوی رو رسانه ای می کنه؟. چرا میخواد اینهمه سخن درهم برهم پدره رسانه ای بشه؟؟؟. ۱۵. هدفشون از اینکه از شخصی بعنوان دوست خواهره اون اعتراف رسانه ای رو می گیرند در مورد تجاوز پدر به دختره چیه! و چرا باز هم بابک و خواهرش پیش همچین پدر روانی موندن! مگه میشه مگه داریم. اونم کسای که پایتخت نشین هستند و حتی سفر خارج رفتند!!. پس فرضیه اسارت اونها توسط پدره هم منتفیه
‌پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۵
۳۸
freedom of the press - تهران، ایران

۱۶.وقتی پدر خودش بخاطر مفاسد فرزندانش اونا رو کشته چطوری خودش بهشون تجاوز کرده و اونا هم صداشون در نیومده! مگه فیلم هندیه. نتیجه گیری: این خانواده برای اجرای این سناریو پلید انتخاب شدند. پس اجازه بدید من باور نکنم
‌پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۶
۳۶
Janhamin - تهران، ایران
کاملا درسته. هیچ ربطی به دین نداره. این انحرافات اخلاقی در طول تاریخ و در بین اقشار دین دار و بی دین دیده شده اما پاسخ چرا و به به چه علت ان کجاست ؟. سرخوردگی و یاس در هر سنی میتواند باعث بروز افسردگی و احساس انجام امور وحشتناک را در پی دارد. در نهاد جامعه اخلاق را باید جست و اگر انحرافی در ان پدیدار شد باید از حالات بسیار زیادی مشتق گرفته شود و به پاسخ صحیح رسید. قضاوت سریع و محکوم نمودن دین در این وضعیت نامربوط و غلط هست.
‌پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۱
۴۹
kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد
متاسفانه تشبیه نویسنده این نوشته و نتیجه گیری او کاملا اشتباه است ، اولا آیشمن هرگز به خانواده خودش تعرضی نکرد ، بنا بر شواهد شوهر و پدر خوبی بوده ، در آرژانتین هم هرگز خشونت از وی در محیط کار دیده نمی‌شود ، در نقش او برای کشتار فجیع یهودیان هم غلو شده است ، او شخصا در اعدام شرکت نداشته ، به عنوان افسر نازی در انتقال یهودیان به اردوگاه ها نقش داشته ، اما در آغاز برنامه کشتار یهودیان در دستور نبود ، دولت اسراییل احتیاج به دستگیری سمبولیک و دادگاه و اعدام یکی از جنایتکاران اردوگاه ها را داشت و این افسر را نماد بزرگ این داستان کردند ، خبرنگاران و گزارشگران دادگاه از کمبود مدارک شگفت زده شدند اما دهانشان را بستند ، پدر بابک اما فردی خشن و روانی و نامتعادل به خانواده خودش بوده و قابل مقایسه نیست
‌پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۱
۴۲
Chokam - ری، ایران
این کارگردان مرحوم با ۵۰ سال سن هنوز می خواست با پدرمادر زندگی کنه، این یه مشکله ایرانه. چون همون المانیها از اول جوونی از والدین مستقل میشه.اما اینجا نه. یعنی همانقدر که چنین قتلی عجیبه، این هم برای دنیاعجیبه که ایرانیها بچه ها تاپیری نمی تونن از والدین جدا و مستقل زندگی کنن. ،ربطی به ایشمن نداره،اون مثل بقیه مردم المان در اون موقع به الگوی اریایی هیتلر ایمان داشت، که جوانان بدون گی،لزبین،اروتیک وحتی بدون دخانیات رو تبلیغ می کرد ،که بازار یه عده هم کسادمیشدچون صنعت اروتیک و پورن گیم از همون موقع شروع شده بوداما هیتلرباسختگیری می خواست سبک اریایی رو تحمیل کنه و تااخر هم روی حرفش موند.
‌پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۵
۶۴
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
طرف اینقدر غرق یهودی ستیزی و خلقی است.که می‌‌گوید در مورد ردلف ایشمن اغراق شده. از شرم عرق بر چهره انسان. در مورد کسی‌. که از قساوت .کشتار .جنایت.شاید فقط خمینی با رقابت داشت.چپی‌ها ما یک جوری با فاشیست‌ها همیشه لاس خشگه میزنند..آیا نتیجه رفاقت هیتلر و استالین نبود؟ ردلف ایشمن. خود آلمانی‌ها دنبالش بودند به عنوان.جنایت کار‌ترین فرد تاریخ آلمان. عامل کشتار بیش از ۶ میلیون یهودی ها.بچه ۶ ساله یهودی را می‌‌گرفت. اسید به چشم می‌‌پاشید. تا اثر سلاح شیمی‌ را کشف کند.افسر اسا اسا، خودش در محاکمه گفت، بله درست است. من ۶ میلیون کشتم. ولی‌ سرباز بودم. دستور را اجرا کردم. با وجود این انا هارنز نویسنده یهودی معروف نیویرک. از هیچ کاری کوتاه نکرد تا این جانی قرن یک محاکمه منصفانه دریافت کند. شما را همه باید جم و به زور مجبور کنند. اردوگاه مرگ را تماشا. و فیلم‌ها که از آن زمان باقی‌. هانی‌ عزیز می‌‌بینید. بعد می‌‌گی چرا فحش به چپی می‌‌دهید؟ طرف می‌‌گوید نه با با ایشمن اینجوری نبود.می‌ گفت خمینی گاندی بود.سنگینتر بود.وای بر ما که چقدر سقوط کرده
‌پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۶:۴۷
۶۴
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
خوب عزیز ایشمن دوست داری .چرا این راه دور تا سوهد.؟ مگر ایشمن کوچولو در ایران نداشتیم خلخالی خودمان.من نمی‌‌دانم شما این منابع را از کجا دارید؟ احمدی از این چیزها زیاد می‌‌گفت، عزیز یک چیزی است می‌‌گویند. کتاب خانه. در پایتخت سوهد هم است. استوکهلم. می‌‌گویند کتاب خانه ناسیونال. یک قسمت است با نام قسمت دانشگاه استوکهلم. یک آقا با نام.ستففن ورتهر. نام مقاله. برنامه اس اس در مورد اقیلت‌ها سوهدی. دانمارکی. بخوان تا درک کنی‌. ایشمن کی‌ بود؟ چرا باید زامن، لاپن، اقلیت‌ها سوهدی قتل عام شوند. چون آدم نیستند . یا انسان کم ارزش.که نسل ژرمن را آلوده می‌‌کنند.همه این‌ها آیشمن می‌‌گفت. اگر ایشمن در سوهد پیروز می‌‌شد. حالا آنجا نبودید.که برای ایشمن اشگ بریزید.
‌پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۷:۳۵
۳۸
seperh1400 - میامی، ایالات متحده امریکا
[::kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد::]. اصلا از کجا معلومه که هیتلر اینقدر یهودی کشته ؟ چون یهودیا گفتن؟ چرا یهودیان که عامل همه بدبختی ها هستند همیشه اینقدر مظلوم نشون داده میشن و حتی حرف زدن ازشون مجازات داره ؟
‌پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۸:۰۹
۶۴
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
[::seperh1400 - میامی، ایالات متحده امریکا::]. نه یهودی‌ها نگفتند.جسد سوخته شده و استخوان ۲ ملیون یهودی در ارودگاه مرگ اشویستس در لهستان می‌‌گوید. ۱۰۰ هزار در ماجدنک. نیم میلیون در بلزک.نیم میلیون در سوبیبور. یک میلیون در تربیلینکا. باز هم بگم؟ یک بار رفتی و کوره آدم سوزی دیدی؟ ۲۵ میلیون مدرک در کتابخانه ناسیونال. فرانکفرات.برلین پاریس. واشینگتن. آلمانی‌‌ها .اگر یک چیز خوب بلد بودند. حساب داری. کلمه به کلمه می‌‌نوشتند . امروز چند عدد آدم کباب کردیم. بیش ۵۰ هزار فیلم است. که تیرباران را نشان.که هنوز که هنوز آرام آرام بیرون می‌‌یاد. تا خود آلمانی‌‌ها شوکه نشوند.گفتم. باید گوش شما را بگیرند. و به موزه اشویستس بردند. وقتی‌ استخوان‌ها دیدی؟ فیلم‌ها دیدی؟ ۳ میلیون پوتین سوخته شده. ملیون‌ها دندان سوخته.یاد می‌‌گیرید. که اینقدر حرف مفت نزنید. این کارها معمولا با شاگرد‌ها ترک و عرب در اینجا می‌‌کنند. وقتی‌ دیدند .همه خفه خون می‌‌گیرند
‌پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۲۰:۱۹
۵۲
جنابِ سروان - مونرآل، کانادا
[::freedom of the press - تهران، ایران::]. میگم وقت کردی یه کم بیشتر بنویس هاهاها چه دل خجسته ای داری هاهاها
‌پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۲۰:۵۰
۳۸
seperh1400 - میامی، ایالات متحده امریکا
[::zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان::]. شما از فیلمایی که هالیوود ساخته حرف میزنی ، اونا سند و مدرک شماست؟ لطفا برید کمی تحقیق کنید پشت پرده ی کمونیست ها و گلوبالیست ها چه کسانی هستند و بد بختی دنیا زیر سر چه کسانیست ؟ و اینکر چرا از کشتاری که استالین کرد حرف زده نمیشه ؟ من از چهارتا یهودی بد بخت توی اسراییل حرف نمیزنم ، که حکومت آنها گوشت قربونی موشکهای حماس کرده ،و دشمنی با اونا ندارم چونکه من نژادپرست نیستم ، مشکل من تکرار کلیشه ای و طوطی وار مطالب به شیوه ای که سالها با تبلیغات به خورد ما داده اند، هست ۰ کمی تحقیق کنید علت سرازیر شدن سیل پناهنده آفریقایی به اروپا با کشتی هایی که هزینه شان پرداخت شده ، برنده شدن بایدن ،انقلاب اسلامی ایران وماندگاری رژیم جمهوری اسلامی بعد از چهل سال ونابودی ایران و وووووو همه به دستتان خواهد امد
‌پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۲۳:۴۴
۴۹
kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد
[::seperh1400 - میامی، ایالات متحده امریکا::]. گرامی ، کشتار یهودیان با نام مذهب پدیده جدیدی نیست ، نفرت به این قوم ریشه های تاریخی دارد ، من فیلم های کشتن روستاییان بیگناه یهودی در اوکراین را دیده ام ، با چماق فک و دهن را کاملا خورد می‌کردند و آنقدر میزدند که طرف میمرد ، دامن دختران نوجوان را پاره می‌کردند ، و . انتقاد از طرز تفکر صهیونیستی ، دفاع از کشتار یهودیان نیست ، بسیاری از روشنفکران یهودی از جمله زنده یاد لعونارد کوهن شدیدا مخالف خشونت به فلسطینی ها بودند ، از طریق نازیسم ، فاشیسم ، فالانژیسم ، طالبانیسم ، داعش گرایی نمی توان پرچم انسانیت و شرافت را بلند کرد ،
جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۵
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.