نظامیان؛ پادگان یا پاستور؟

عصرایران؛ رضا غبیشاوی - درباره نامزدی نظامیان برای انتخابات ریاست جمهوری می توان به 3 موضوع پرداخت:
 

اول - افراد، اشیاء و مکان ها را جهان می توان به دو بخش نظامی و غیرنظامی تقسیم کرد. مکان های نظامی تحت کنترل نظامیان هستند و پادگان نام دارند گرچه مدرسه، آموزشگاه، دانشگاه، وزارتخانه، سازمان، کارخانه، شهرک یا ... باشند. اشیاء هم در صورت استفاده نظامیان از آنها، توصیف نظامی می گیرند. تفاوت نظامیان و غیرنظامیان این است که نظامی اسلحه دارد و غیرنظامی اسلحه ندارد.

 
در کشورهای توسعه یافته دنیا، نظامیان تحت مدیریت غیرنظامیان هستند و نخست وزیر یا رئیس جمهوری یا عالی ترین مقام کشور، فرماندهی / رهبری / مدیریت عالی نیروهای نظامی را برعهده دارد.
 
در ایران نیز براساس قانون اساسی، عالی ترین مقام نظامی کشور به یک فرد غیرنظامی سپرده شده و اوست که براساس قانون مهمترین تصمیمات در حوزه نظامی یعنی جنگ و صلح را می گیرد.
 
تصمیم گیری های اصلی و استراتژیک برای نیروهای نظامی باید توسط نیروهای غیرنظامی گرفته شود زیرا در این حالت، هم امور نظامی و هم امور غیرنظامی در نظر گرفته می شود.
 
دوم- آیا نظامیان می توانند کاندیدای انتخابات شوند؟
 
براساس روندهای جهانی به ویژه در کشورهای توسعه یافته، خیر. آنها تنها زمانی می توانند کاندیدای انتخابات شوند یا حتی سمت های غیرنظامی مانند نماینده پارلمان یا وزیر داشته باشند (برای غیر از وزارت دفاع) که دیگر نظامی نباشند. به اصطلاح، لباس نظامی را کنار گذاشته باشند و تبدیل به یک غیرنظامی شوند.
 
دلیل آن هم کاملا مشخص است. نیروهای نظامی اسلحه دارند و این موضوع برتری اساسی را در توازن قوا با دیگر نیروها در جامعه به وجود می آورد. در نتیجه باید راه را برای هر گونه گمانه زنی یا احتمال ولو حداقلی سوء استفاده از این اسلحه را بست.
 
همانگونه که قاضی دادگاه باید بی طرف باشد تا زمینه برای سوء استفاده از قدرت قضایی او بسته شود راه بستن هر گونه سوء استفاده از نیروی نظامی کشورها هم حفظ بی طرفی و منع کامل و صددرصدی حضور نظامیان در فعالیت های سیاسی از جمله اظهارنظر سیاسی، رقابت سیاسی، رقابت انتخاباتی و نامزی در آن است.
 
همانگونه که نظامی ها به دلایل متعدد نباید بانک داشته باشند و بانکداری کنند به طریق اولی حق فعالیت سیاسی را هم ندارند قطعا به همان دلایل.
 
براساس قوانین جمهوری اسلامی ایران هم فعالیت سیاسی نیروهای نظامی/ مسلح غیرقانونی و تخلف است. از جمله فعالیت های سیاسی می توان به اظهارنظر سیاسی و نامزدی در انتخابات اشاره کرد.
 
امام خمینی و رهبری هم بارها نظامیان را از فعالیت سیاسی نهی کرده اند.
 
امام خمینی در وصیت نامه خود به صراحت اشاره کرده اند:
"قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. در این صورت می توانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در‏‏ ‏‏احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفه شرعی و میهنی آنان است که اگر قوای مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، بر خلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب وارد شوند که- بی اشکال به تباهی کشیده می شوند- و یا در بازیهای سیاسی وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت کنند. و بر رهبر و شورای رهبری است که با قاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا کشور از آسیب در امان باشد".
 
همچنین در حالی که کشورهای همسایه با سابقه پررنگ حکومت نظامی مانند ترکیه و پاکستان از دولت نظامی عبور کرده اند برای ایران با دو انقلاب دموکراسی خواهانه در ظرف صد سال شاید زیبنده نباشد.
 
نظامیان اگر می خواهند وارد فعالیت های سیاسی شوند باید به صورت واقعی از بدنه نیروهای نظامی جدا شوند و دیگر نظامی نباشند. جدایی هم به اشکال مختلف ممکن می شود که مهمترین آن استعفا یا بازنشستگی است. اما اینکه یک نظامی، برای نامزدی انتخابات، به طور موقت لباس نظامی را کنار بگذارد و بعد شکست یا پیروزی در انتخابات و مثلا پایان دوره نمایندگی مجلس دوباره لباس نظامی برتن کنند قابل پذیرش نیست و نادرست است.
 
براساس این معیار در سابقه نامزدی برای ریاست جمهوری به عنوان مثال محمدباقر قالیباف کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شد اما او قبل از آن از نیروهای مسلح بازنشسته شده بود. در نتیجه او قبل از نامزدی انتخابات و هم اکنون نیز دیگر یک نظامی نیست.
 
اما علی شمخانی که در سال 80 وزیر دفاع بود و در انتخابات 80 نیز با لباس نظامی کاندیدای ریاست جمهوی شد و در تبلیغات هم از لباس نظامی استفاده کرد؛ اقدام نادرستی به نظر می رسد گرچه مراجع قانونی وقت این موضوع را زیرسوال نبردند.
 
علاوه بر این باید به این نکته هم اشاره کرد که ایران، دولت غیرنظامی دارد.
 
در اوج جنگ سرنوشت ساز 8 ساله رژیم بعثی عراق علیه کشورمان هم ایران دولت غیرنظامی داشت چه رسد به اکنون که زمانه صلح است. در ایران دوره جنگ نیز، نظامیان تنها بخشی از اداره جنگ را برعهده داشتند. امام خمینی فرمانده کل قوا و اکبر هاشمی رفسنجانی هم به عنوان نماینده فرمانده کل قوا، فرماندهی جنگ را برعهده داشت. 2 غیرنظامی، عالی ترین مقام نظامی ایران بودند.
 
اگر نظامیان بر فعالیت سیاسی، موضع گیری سیاسی و نامزدی در انتخابات بدون رعایت قانون و در راس آن جدایی کامل از نیروهای مسلح اصرار دارند باید بدانند بازنده اصلی این رفتار خواهند بود چرا که خود را در مقابل نقد و بررسی افکار عمومی و جریان سیاسی قرار خواهند داد.
 
دنیای امروز، دنیای شهروندان قدرتمند و رسانه های گسترده است که هر فعال سیاسی و غیرسیاسی را در رنده نقد و بررسی و بیش از آنها قرار می دهد و بدا به حال کسی که نتواند از این فضا به سلامت عبور کند.
 
نظامیان بزرگترین دارایی هر انسان یعنی جان خود را کف دست گرفته و آماده تقدیم آن برای امنیت، استقلال و آزادی و سربلندی کشور و ملت هستند. خوب نیست این ارزش والا برای فعالیت سیاسی، ملکوک شود.
 
نیروی نظامی، یکی از بزرگترین دارایی های هر کشور و ملتی است. نیروهای نظامی، متعلق به تک تک مردم کشور هستند. روا نیست با ورود و دخالت در فعالیت های سیاسی، این دارایی ارزشمند در معرض آسیب قرار گیرد.
 
نقش نظامیان به ویژه در جغرافیای خاورمیانه در حفظ کشورها بسیار مهم است. اگر آنها نباشند عملاً رئیس جمهوری هم وجود نخواهند داشت. فوق العاده مفید و موثرند اما در جایگاه خود. لباسی که نظامیان به تن می کنند ارزشمند است و اگر هدف، خدمت به کشور و ملت است کاری که در این لباس انجام می دهند خود فداکارانه است.
 
سوم - نیروی نظامی، نیروی فرمان‌بر و مجری تصمیمات و دستورات مافوق است. عالی ترین مقام نظامی در ایران به یک غیرنظامی سپرده شده است و اوست که مهمترین تصمیمات نظامی یعنی جنگ و صلح را برعهده دارد ( رهبری جمهوری اسلامی ایران). حتی وزیر دفاع نیز که هم اکنون یک فرد نظامی است زیرمجموعه مقامات بالاتری است که همگی غیرنظامی اند. (معاون اول رئیس جمهوری که همرده نخست وزیر است و رئیس جمهوری). البته ممکن است در آینده یک فرد غیرنظامی یا حتی خانم مسوولیت وزارت دفاع را نیز برعهده بگیرد.
 
نظامیان در پادگان ها رشد می کنند و با نیروهای تحت امر یا مافوق خود در پادگان ارتباط دارند اما فضای جامعه با پادگان متفاوت است. اگر در پادگان "چرا" نداریم در جامعه اساس زندگی بر "چرا" و نقد آن است. پادگان محیط امنیتی و محل اطلاع رسانی حداقلی است اما جامعه محل امن و دنیای اطلاع رسانی حداکثری است. پادگان محل دستور بی چون و چراست اما جامعه محل نقد دستور است. تفاوت های دیگر هم بماند.
 
نظامیان بهتر است اگر علاقه به فعالیت نظامی دارند؛ سربازی را قدر بدانند و در پادگان های خود بمانند و کاری به پاستور و بهارستان نداشته باشند. اگر هم خود را علاقه مند به فعالیت سیاسی می دانند مشکلی نیست لباس نظامی را برای همیشه کنار بگذارند تا از حرمت و ارزش این لباس، هزینه نشود و آنگاه سالم و شفاف وارد فعالیت های سیاسی از جمله اظهارنظر سیاسی و نامزدی در انتخابات شوند.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۳۷
حسام الدین ناشتا - ایران، ایران

رای بی رای. این شعار اکثریت قریب به اتفاق و یک پیمان نانوشته میان مردم است برای گذار از این رژیم و شاید بتوان این را مسالمت آمیز ترین بخش «مبارزه نهایی و همه جانبه مردم» برای بازپس گیری سرزمین اجدادی خود از اشغالگران و ویرانسازان روانی دانست.
‌سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۲
۲۵
امیر پاور - ترونتو، کانادا
شما با نظامیان مشگل دارید چون وطن فروش و نفوذی غربیها نیستند ،چرا از جنرال دوگول فرانسوی که رعیس جمهور فرانسه شد صحبت نمیکنید ؟ یا جنرالآیزن هاور آمریکائی؟ شما که همه جا از غرب پیروی میکنید ،حالا اینجا تاریخ غرب رو ژیژ سانسور بردین چون به نفع شماست که اینطور عمل کنید ؟؟؟
‌پنجشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۶
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.