غزاله همسر بیژن؛ یک زندگی و یک مرگ خیلی خاص
رأی دهید
غزاله علیزاده در بزرگسالی نیز به نوشتن روی آورد چرا که انسان را بهصورت و ظاهر انسان در جهان نگاه نمیکرد. یعنی پرتو و بارقهای از اُلوهیت در انسان میدید و انسانهایی که در داستانهایش وجود دارند، همواره استعارهای از تقدیس به همراه دارند.
نوشتههای این نویسنده شبیه کسی است که در اعماق چاهی بیپایان و تاریک با خودش حرف میزند، چرا که از واقعیتهای موجود گریزان است. گویی همهچیزِ جهان متشنج و در حال ویرانشدن است و او طاقتش را ندارد. از نظر او جهان بیرون غیرقابلپیشبینی بود و برخلاف آن قهرمانان، شخصیتها و فضاهای پیشبینیشدهای را ابداع میکرد؛ درنتیجه نوشتن میتوانست کمبودی را که در اطرافش حس میکرد، جبران کند و آشفتگیهای موجود را به نظم تبدیل کند و به آن معنا دهد و آن را به طرف تقدیس و یک احساس آسمانی بکشاند.
غزاله علیزاده صحنههای زندگی و نوع زندگی را بسیار عالی و دقیق به تصویر میکشید. از دیگر ویژگیهای بارز این نویسنده، تسلط به فرهنگ آدمهای داستان و توصیف ویژگیهای خوب و بد آدمهای داستان است.
داستانهایی نظیر: «بعد از تابستان»، «سفر ناگذشتنی»، «دو منظره»، «خانهی ادریسیها»، «شبهای تهران»، «چهارراه»، «رؤیای خانه» و «کابوس زوال».
رمان دوجلدی «خانهی ادریسیها» شاهکار این نویسنده محسوب میشود. این رمان به شرح زندگی خانوادهای اشرافزاده میپردازد که با ورود عدهای غریبه به عمارت ادریسیها، نظم و آرامش خانه و افراد خانواده دستخوش تغییراتی میشود.
بروز آشفتگی در هیچ خانهای ناگهانی نیست؛ بین شکاف چوبها، تای ملافهها، درز دریچهها و چین پردهها غبار نرمی مینشیند، به انتظار بادی که از دری گشوده به خانه راه بیابد و اجزا پراکندگی را از کمینگاه آزاد کند.»
غزاله علیزاده مدتی گرفتار سرطان بود. اما سرانجام بهدلیل ترسی که از هرنوع آشفتگی داشت و تودههای سرطانی بدترین نوع آشفتگی را برایش به ارمغان آورده بودند. تصمیم گرفت دست از مبارزه بکشد و در بیستویکم اردیبهشت سال هفتادوپنج، به زندگی خود خاتمه داد.
صبحی بارانی بود که درخت، ساعت و طنابش را انتخاب کرد و در جنگلهای اطراف جواهرده رامسر، گردنش را برای همیشه به شاخهی یکی از درختان گره زد.
در یادداشتی برای دخترش (سلمی الهی) مینویسد:
«صبح است. بارانی. دیگر نمیتوانم زندگی را تکرار کنم و دستم درد میکند. چشمم که به فضای بیمارستانها میافتد، پشتم میلرزد. چرا باید دوباره تو دختر عزیز و لطیف و بسیار نازنینم را بکشانم به آن جاها؟ وقتی یکمرتبه نباشم کمتر شکنجه میکشی و فکر میکنی رفتهام مسافرت.»
برای نزدیکان و دوستانش هم مینویسد:
«آقای دکتر براهنی و آقای گلشیری و کوشان عزیز: رسیدگی به نوشتههای ناتمام خودم را به شما عزیزان واگذار میکنم. ساعت یکونیم است. خستهام. باید بروم. لطف کنید و نگذارید گموگور شوند و در صورت امکان چاپشان کنید. نمیگویم بسوزانید. از هیچکس متنفر نیستم. برای دوستداشتن نوشتهام. نمیخواهم، تنها و خسته ام برای همین میروم. دیگر حوصله ندارم. چقدر کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم به خانهای تاریک. من غلام خانههای روشنم. از خانم دانشور عزیز خداحافظی میکنم. چقدر به همه و به من محبت کرده است. چقدر به او احترام میگذارم. بانوی رمان بانوی عطوفت و یک هنرمند راست و درست. با شفقت بسیار. خداحافظ دوستان عزیزم.»
دیدگاه خوانندگان
۵۸
انا بیطرف - فسا، ایران
حتما نوشته هاش را بخونید عالیه. هر چند اکثرش باعث امیدواری در ادم نمیشه. اما کاراش حرف نداره
دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۹
۴۲
Chokam - ری، ایران
بی معنایی مال ما نبود،مال قرن۲۰اروپا بود،موجش آمد اینطرف. مخصوصا توسط کسانی که برای تحصیل رفته بودن اروپا، برگشتن آوردن اینطرف، ، خمینی انقلاب دوم بود، اولی توسط اینها انجام شد ، البته این خانم بسیار شریفه شاید ناخواسته . اما بعضی ها تعمدی ، طوریکه به جمالزاده و سعدی و فردوسی می گفتن عقب افتاده، اما کافکا و کامو کلاس بود
دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۳:۵۵
۶۲
mitra55 - تهران ، ایران
یادشون گرامی , اما به نظر من از هر چیزی یا کسی که موجب ناامیدی در انسان میشود باید اجتناب کرد. ما با امید زنده هستیم,نوشته های ایشان معرف روح و روان یک انسان نومید است که به جای مبارزه با بیماری و دیدن نیمه پر لیوان تنها نیمه خالی و فرار را ترجیح میدهد. دریغا ازان همه استعداد نویسندگی.
دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۸
۶۲
mitra55 - تهران ، ایران
یادشون گرامی , اما به نظر من از هر چیزی یا کسی که موجب ناامیدی در انسان میشود باید اجتناب کرد. ما با امید زنده هستیم,نوشته های ایشان معرف روح و روان یک انسان نومید است که به جای مبارزه با بیماری و دیدن نیمه پر لیوان تنها نیمه خالی و فرار را ترجیح میدهد. دریغا ازان همه استعداد نویسندگی.
دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۸
۴۲
Chokam - ری، ایران
بی معنایی مال ما نبود،مال قرن۲۰اروپا بود،موجش آمد اینطرف. مخصوصا توسط کسانی که برای تحصیل رفته بودن اروپا، برگشتن آوردن اینطرف، ، خمینی انقلاب دوم بود، اولی توسط اینها انجام شد ، البته این خانم بسیار شریفه شاید ناخواسته . اما بعضی ها تعمدی ، طوریکه به جمالزاده و سعدی و فردوسی می گفتن عقب افتاده، اما کافکا و کامو کلاس بود
دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۳:۵۵
۵۸
انا بیطرف - فسا، ایران
حتما نوشته هاش را بخونید عالیه. هر چند اکثرش باعث امیدواری در ادم نمیشه. اما کاراش حرف نداره
دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۹
۵۸
انا بیطرف - فسا، ایران
حتما نوشته هاش را بخونید عالیه. هر چند اکثرش باعث امیدواری در ادم نمیشه. اما کاراش حرف نداره
دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۹
۴۲
Chokam - ری، ایران
بی معنایی مال ما نبود،مال قرن۲۰اروپا بود،موجش آمد اینطرف. مخصوصا توسط کسانی که برای تحصیل رفته بودن اروپا، برگشتن آوردن اینطرف، ، خمینی انقلاب دوم بود، اولی توسط اینها انجام شد ، البته این خانم بسیار شریفه شاید ناخواسته . اما بعضی ها تعمدی ، طوریکه به جمالزاده و سعدی و فردوسی می گفتن عقب افتاده، اما کافکا و کامو کلاس بود
دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۳:۵۵
۶۲
mitra55 - تهران ، ایران
یادشون گرامی , اما به نظر من از هر چیزی یا کسی که موجب ناامیدی در انسان میشود باید اجتناب کرد. ما با امید زنده هستیم,نوشته های ایشان معرف روح و روان یک انسان نومید است که به جای مبارزه با بیماری و دیدن نیمه پر لیوان تنها نیمه خالی و فرار را ترجیح میدهد. دریغا ازان همه استعداد نویسندگی.
دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۸
۶۲
mitra55 - تهران ، ایران
یادشون گرامی , اما به نظر من از هر چیزی یا کسی که موجب ناامیدی در انسان میشود باید اجتناب کرد. ما با امید زنده هستیم,نوشته های ایشان معرف روح و روان یک انسان نومید است که به جای مبارزه با بیماری و دیدن نیمه پر لیوان تنها نیمه خالی و فرار را ترجیح میدهد. دریغا ازان همه استعداد نویسندگی.
دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۸
۵۸
انا بیطرف - فسا، ایران
حتما نوشته هاش را بخونید عالیه. هر چند اکثرش باعث امیدواری در ادم نمیشه. اما کاراش حرف نداره
دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۹
۴۲
Chokam - ری، ایران
بی معنایی مال ما نبود،مال قرن۲۰اروپا بود،موجش آمد اینطرف. مخصوصا توسط کسانی که برای تحصیل رفته بودن اروپا، برگشتن آوردن اینطرف، ، خمینی انقلاب دوم بود، اولی توسط اینها انجام شد ، البته این خانم بسیار شریفه شاید ناخواسته . اما بعضی ها تعمدی ، طوریکه به جمالزاده و سعدی و فردوسی می گفتن عقب افتاده، اما کافکا و کامو کلاس بود
دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۳:۵۵
۴۲
Chokam - ری، ایران
بی معنایی مال ما نبود،مال قرن۲۰اروپا بود،موجش آمد اینطرف. مخصوصا توسط کسانی که برای تحصیل رفته بودن اروپا، برگشتن آوردن اینطرف، ، خمینی انقلاب دوم بود، اولی توسط اینها انجام شد ، البته این خانم بسیار شریفه شاید ناخواسته . اما بعضی ها تعمدی ، طوریکه به جمالزاده و سعدی و فردوسی می گفتن عقب افتاده، اما کافکا و کامو کلاس بود
دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۳:۵۵
۵۸
انا بیطرف - فسا، ایران
حتما نوشته هاش را بخونید عالیه. هر چند اکثرش باعث امیدواری در ادم نمیشه. اما کاراش حرف نداره
دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۹
۶۲
mitra55 - تهران ، ایران
یادشون گرامی , اما به نظر من از هر چیزی یا کسی که موجب ناامیدی در انسان میشود باید اجتناب کرد. ما با امید زنده هستیم,نوشته های ایشان معرف روح و روان یک انسان نومید است که به جای مبارزه با بیماری و دیدن نیمه پر لیوان تنها نیمه خالی و فرار را ترجیح میدهد. دریغا ازان همه استعداد نویسندگی.
دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۸