داستان یک استارتآپ: اختاپوس سپاه و کارآفرینان ایرانی
رأی دهید
روز ۲۹دی۱۳۹۹ شبکه خبری «ان بی سی» آمریکا اعلام کرد «عماد ادوار شرقی» که بهتازگی در ایران بازداشت شده، یک شهروند ایرانی-آمریکایی است. خانواده شرقی در گفتوگو با این شبکه خبری گفتهاند که شش هفته است از او بیخبر هستند.
چند روز پیش از انتشار خبر دوتابعیتی بودن عماد شرقی، رسانههای نزدیک به حکومت ایران با یک خبر، تیتر و عکسِ هماهنگ، از دستگیری او در مرزهای غربی ایران خبر دادند. این رسانهها عماد شرقی را بهعنوان معاون بینالملل هولدینگ «سرآوا» معرفی کردند که هنگام خروج غیرقانونی از ایران بازداشت شده است. هولدینگ سرآوا یک مجموعه استارتاپی است که شرکتهای معروف «دیجیکالا»، «علی بابا»، «کافه بازار» و «دیوار» از زیرمجموعههای آن هستند.
برخی رسانهها عماد شرقی را بهعنوان معاون بینالملل هولدینگ «سرآوا» معرفی کردند که هنگام خروج غیرقانونی از ایران بازداشت شده است.به نوشته این رسانهها، شرقی پیشتر به جرم جاسوسی به ده سال زندان محکوم شده بوده و در زمان آزادی به قید وثیقه و پیش از برگزاری دادگاه تجدیدنظر قصد خروج از ایران را داشته است.
او در حالی از سوی این رسانهها به عنوان یک عضو کلیدی هولدینگ سرآوا معرفی شد که روابط عمومی هولدینگ سرآوا نسبت به این موضوع واکنش نشان داده است و با ارسال یک جوابیه به رسانههای مختلف از جمله «ایران وایر» اعلام کرده عماد شرقی اوایل خرداد ۱۳۹۶ بهعنوان مشاور در حوزه «امور توسعه کسب و کار» همکاری خود را با سرآوا را آغاز کرده و این همکاری در پایان اردیبهشت سال ۱۳۹۷ به پایان رسیده است. در این جوابیه همچنین آمده که بر اساس پیگیریهای قضایی هیچگونه ارتباطی میان پرونده قضایی عماد شرقی با شرکت و مدیران سرآوا وجود ندارد.
با این حال بسیاری او را از چهرههای شاخص صنعت استارتآپی ایران میدانند. در سالهای اخیر افرادی که در حوزه استارتآپ در ایران فعالیت میکنند، با مشکلات زیادی روبهرو شدهاند.
هولدینگ سرآوا یک مجموعه استارتاپی است که شرکتهای معروف «دیجیکالا»، «علی بابا»، «کافه بازار» و «دیوار» از زیرمجموعههای آن هستند.
***
چند وقتی بود خبرش به شکل غیررسمی پیچیده بود؛ اما بالاخره تایید شد: رسانههای نزدیک به حاکمیت اعلام کردند که عماد ادوارد شرقی، معاون بینالملل هولدینگ سرآوا و سرمایهگذار برخی از مهمترین استارتآپهای ایرانی هنگام خروج از کشور دستگیر شده است. حداقل یک ماهی است که شایعه این دستگیری شنیده میشود و حالا گزارشهای متعددی آنرا تایید کردهاند و عکسهایی هم منتشر شده؛ گرچه هنوز معلوم نیست زمان دستگیری دقیقا کی بوده است.
آقای شرقی را به جرم «جاسوسی و جمعآوری اطلاعات نظامی» به ده سال زندان محکوم کردهاند. به گفته دو منبع در گفتگو با ایرانوایر، ایشان پس از حدود شش ماه به قید وثیقه آزاد شد و منتظر اعلام حکم دادگاه تجدیدنظر بود که سعی کرد از ایران خارج شود.
آنچه بر این چهره شاخص صنعت استارتآپ میرود اما اولین ضربه به این عرصه نیست؛ این آخرین نمونه از ضربات پیاپی بر پیکر نهادی است که تا همین چند سال پیش بسیاری به آن امید بسته بودند. از امضای برجام تنها پنج سال و اندی گذشته اما فضای خوشبینانه حوالی آن انگار کاملا فراموش شده است.
«فاطمه»، یکی از مدیران عرصه استارتآپ در تهران که ۳۲ سال دارد، به ایرانوایر میگوید: «آن روزها خیلی امید داشتیم. البته خام نبودیم و میدانستیم یک شبه همه چیز عوض نمیشود. اما فکر میکردیم بالاخره تحریمها میروند، سرمایه خارجی وارد کشور میشود. جیب همه پر میشود و به نفع همه میشود.»
«اشکان» از کارآفرینان عرصه استارتآپ است که متولد ایران است و الان در آلمان زندگی میکند. او از کودکی از ایران رفته است. در سالهای حوالی برجام، اشکان به ایران بازگشت تا در این عرصه فعالیت کند. فارسی بلد بود، سالها تجربه داشت و روابط خود را با ایرانیان در خارج از کشور حفظ کرده بود. همین بود که توانست از فرصتهای موجود در ایران استفاده کند.
او که از دفترش در «برلین» با ما گفتگو میکند، میگوید: «آن روزها همه میخواستند به ایران بروند. از نظر اقتصادی فرصت بیبدیلی بود. چون ایران جمعیت قابلتوجهی دارد، درصد بسیار بالایی تلفن هوشمند دارند. استفاده از اینترنت بالا است و کمبود کارآفرین با تجربه در عرصه فنآوری احساس میشود.»
در ایران بیش از ۶۰ درصد مردم استفاده مکرر از اینترنت میکنند و شمار مشابهی از خانوارها لپتاپ یا تبلت دارند. ۷۴ درصد مردم ایران شهرنشین هستند اما حتی در میان اقلیت روستایی هم تا ۴۰ درصد از خانوارها حداقل یک ابزار خانگی (غیر از تلفن همراه) که به اینترنت وصل میشود، دارند.
در پیامد برجام امیدهای زیادی به گشایش اقتصاد ایران وجود داشت. میگفتند این قرار است بزرگترین گشایش اقتصادی از زمان سقوط دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ باشد.
فرودگاه امام خمینی ناگهان پر از مسافرین اقتصادی و گردشگران شده بود. در سپتامبر ۲۰۱۵، چند ماه پس از برجام، شرکت هتلهای زنجیرهای «آکور» که بزرگترین در اروپا است، قراردادی برای گشایش دو هتل «نووتل» و «ایبیس» در این فرودگاه امضا کرد. شرکت «مکدونالد» در حرکتی نمادین اعلام کرد برای گشایش احتمالی رستوران در ایران درخواست میپذیرد. هزاران نفر اقدام کردند.
یکی از دوستان اشکان در دوبی با او تماس گرفت و احتمال گشایش یک شرکت استارتآپ را مطرح کرد. او میگوید: «همه میدانستیم که ایران هنوز دوبی نشده تا چه برسد به ژاپن یا کره جنوبی. معضلات سیاسی و اجتماعی موجود بود. اما این همچنان فرصتی عالی محسوب میشد.»
اشکان فکر بکری برای یک استارتآپ داشت و توانست به سرعت تیمی از جوانهای تحصیلکرده ایرانی بهپا کند. از همان اول تصمیم گرفت وارد دعواهای جناحهای حاکمیت نشود. میخواست هیچ ارتباطی با منابع مالی و ارتباطات حکومتیها نداشته باشند. میگوید: «میخواستم سرمایه را از اروپا بیاورم نه ایران.»
حضور گسترده «سپاه پاسداران» و سایر نهادهای حاکمیتی همچون «بنیاد مستضعفان» در جای جای اقتصاد ایران اما واقعیتی بود که نمیشد نادیدهاش گرفت. او همان اول که خواست برای دریافت پول «ای نماد» بگیرد متوجه شد که باید نزد «پلیس فتا» ثبت نام کند و از اولین مقررات این است که تمام سرورها باید در ایران باشد. پلیس فتا از همان آغاز بنیانگذاریاش در سال ۱۳۹۰ با سرکوب و سانسور همراه بوده. دستور تشکیلش را «اسماعیل احمدی مقدم»، از بنیانگذاران سپاه و مشاورین سابق «محمود احمدینژاد» داده بود.
لزوم استفاده از سرورهای مستقر در ایران چند مشکل برای اشکان ایجاد میکرد. اول اینکه نمیتوانست از سیستمهای کلاد مثل «گوگل» یا «آمازون» استفاده کند و در نتیجه سرعت اینترنتی که میتوانست از آن بهره ببرد یک چهارم معادل اروپایی بود. مهمتر از آن اما اینکه همین مقدمه ورود ناخواسته اشکان به دنیای نهادهای حاکمیتی شد.
در ایران چند مرکز داده معدود بیشتر وجود ندارد. اشکان سراغ معروفترین آنها یعنی «افرانت» رفت. افرانت در سال ۱۳۷۶ بنیانگذاری شده و اولین از نوع خود است. بنیانگذار و رئیسش، «فریدون قاسمزاده» از دانشگاه «مکمستر» کانادا دکترای مدیریت دارد و سعی میکند خودش را مثل معادل ایرانی چهرههای مشهور عرصه فنآوری در غرب معرفی کند. پیروانی هم دارد و چند سال پیش حتی کتابی راجع به او منتشر کردند.
قاسمزاده در دیدار با اشکان به او پیشنهادی فراتر از استفاده از مراکز داده ارائه کرد. او پیشنهاد مشارکت مالی و دسترسی به میزان قابل توجهی از سرمایه داد. در این دیدارها قاسمزاده معمولا همراه با «محمود جراحی»، معاون توسعه خدمات بنیاد مستضعفان، بود؛ همان نهادی که میلیاردها دلار سرمایه دارد و از شرکتهای مخابراتی تا هتلهای زنجیرهای در سراسر کشور را مدیریت میکند. رئیس آن «پرویز فتاحِ» از سپاهیان سرشناس و از نزدیکان «قاسم سلیمانی» است.
اشکان میگوید از همان دیدار اول مشخص بوده که جراحی همهکاره ماجرا است: «آدم خیلی هوشمند و تیزی بود. میدانستیم که از چهرههای کلیدی ایرانسل و بعضی استارتآپهای معروف دیگر هم بوده. با اینکه معلوم بود حرف آخر با او است هیچوقت اسمش را روی هیچ سندی ندیدم.»
او از طریق یک مجرای دیگر با نام دیگری در عرصه استارتآپ ایران آشنا شد: «سعید رحمانی»ِ کاریزماتیک، کارمند سابق «آیبیام» و شرکت «نسپرز» در آفریقای جنوبی. رحمانی از جهاتی شبیه خود اشکان بود. هر دو بیرون ایران بزرگ شده بودند و او هم در سال ۲۰۱۲ آمده بود تا شرکت سرآوا را در ایران بنیانگذاری کند.
سعید رحمانی سرمایهگذار عمده بعضی از معروفترین اپهای ایرانی مثل دیجیکالا، دیوار، کافهبازار و علیبابا بودرحمانی به سرعت رشد کرده بود. حالا سرمایهگذار عمده بعضی از معروفترین اپهای ایرانی مثل دیجیکالا، دیوار، کافهبازار و علیبابا بود. در پارک پردیس که آنرا «سیلیکون ولی» ایران مینامند، رحمانی از آشناترین نامها بود. نام او در خارج از ایران هم پیچیده بود و اشکان سرمایهگذارانی در بریتانیا میشناخت که دهها میلیونها دلار در «سرآوا» سرمایهگذاری کرده بودند.
اشکان در همان ابتدای کار از قاسمزاده و «سرآوا» پیشنهاد همکاری داشت؛ یعنی از دو تا از مهمترین بازیگران عرصه استارتاپ ایران.
«شیوا»، ۴۱ ساله و از مدیران عرصه استارتآپ در تهران، میگوید استارتآپهای موفق معمولا به سرعت با چنین پیشنهادهایی مواجه میشوند: «خیلی مواقع بنیاد مستضعفان مستقیما سرمایه وارد میکند و در ضمن بانکهای خصوصی و هولدینگهای مختلفی هم هستند که همهشان به انواع مختلف به حاکمیت برمیگردند.»
نکته مشترک سپاه پاسداران، بنیاد مستضعفان و خیلی از این نهادهای دیگر این است که همه تحت کنترل «آیتالله خامنهای» هستند و لازم نیست به هیچ کس گزارشی جدی از وضعیتشان بدهند. حتی قوانین آزادی اطلاعات در ایران نیز صراحتا هرگونه درخواست اطلاعات از نهادهای تحت کنترل خامنهای را ممنوع کردهاند.
«طعمه گرگها»
استارتآپ اشکان در ایران به سرعت به موفقیت رسید. فاطمه و شیوا هر دو به یاد دارند که او را از موفقترینهای عرصه میدانستند.
اشکان میگوید: «خیلی سریع رشد میکردیم. اما این در ضمن به این معنی بود که به منابع مالی بیشتری نیاز داشتیم. سرمایهمان ظرف شش ماه تمام شد.»
این اما تحولاتی کیلومترها دورتر از ایران بود که امید اشکان و بقیه فعالین عرصه استارتآپ را نقش برآب کرد. «دونالد ترامپ» در نوامبر ۲۰۱۶ به ریاستجمهوری انتخاب شد. ترامپ با تغییر شدید موضع آمریکا نسبت به ایران کاری کرد که امیدها به ادامه رفع تحریمها و گشایش اقتصادی در ایران مخدوش شدند. حتی پیش از اینکه در ماه مه ۲۰۱۸ بالاخره رسما از برجام خروج کند. در تابستان ۲۰۱۷ «اپل» و «گوگل»، بسیاری از اپهای ایرانی را بیرون کردند.
اشکان به یاد میآورد: «بلافاصله پس از پیروزی ترامپ سرمایهگذاران خارجی عقب کشیدند. نه فقط اروپاییها حتی آسیاییها، روسها و چینیها. همه داشتند میرفتند. تمام برنامههای من نابود شدند: شرکتی رو به رشد داشتم که هیچ پولی نداشت. مثل موشک پرواز میکرد اما سوخت نداشت.»
اشکان به امید عدم استفاده از سرمایههای داخلی وارد کار شده بود. اما حالا که خبری از سرمایههای خارجی نبود با این خطر مواجه بود که نتواند دستمزد تیمش را هم بدهد. این بود که پیشنهاد سرآوا و قاسمزاده را پذیرفت و هر دو را به عنوان سهامداران اقلیت وارد شرکت کرد. اینگونه بود که اشکان وارد تماس و ارتباط با نهادهای حاکمیتی شده بود.
بهسرعت معلوم شد که منابع مختلف سرمایه در بازار استارتآپ ایران اغلب ریشههایی مشترک دارند. اشکان در یکی از دیدارهای خود با جراحی و قاسمزاده متوجه حضور «احمد فیاضبخش» شد که در ضمن عضو هیات مدیره سرآوا بود. فیاضبخش قبلا دبیر کل اتاق بازرگانی ایران و رئیس «شستا»، هولدینگِ تحت مالکیت سازمان تامین اجتماعی با میلیاردها دلار سرمایهگذاری بوده است.
رابطه اشکان با این چهرههای حاکمیتی به سرعت باعث شد همان چیزی که از آن میترسید اتفاق بیافتد. قاسمزاده و سرآوا کوشیدند فرهنگ استارتآپ را عوض کنند. آنها خواهان اخراج غیرایرانیها از هیات مدیره شدند و با اینکه همه انگلیسی بلد بودند، میخواستند برگزاری جلسات به انگلیسی را ممنوع کنند. در ضمن تلاش کردند از هر راهی میتوانند اکثریت سهام شرکت را در اختیار بگیرند. مثلا به اشکان اتهام اختلاس زدند و روند بازرسی پرهزینهای را شروع کردند.
شیوا به عنوان کسی که از دور نظارهگر ماجرا بوده داستان را بهخاطر میآورد: «مثل گرگ به اشکان حمله کردند. واقعا طعمه گرگها شد. خیلی روشن بود که میخواهند هر طور هست جلویش را بگیرند. از نظر اینها آدمهای مثل اشکان یعنی آدمهای باتجربه و تحصیلکرده، مشکل و مانع تعریف میشوند.»
رحمانی در سال ۲۰۱۹ از ایران رفت. اشکان هنوز کنترل شرکتش را از دست نداده اما او هم حدود یک سال پیش از ایران رفت چون نگران امنیتش بود. آنچه بر عماد ادوارد شرقی رفت نشان میدهد که این نگرانیها بیهوده نبوده است. اشکان حالا در گفتوگو با ایران وایر میخواهد داستان دست داشتن سپاه و بنیاد مستضعفان در صحنه استارتآپ ایران را به گوش دنیا برساند.
فاطمه و شیوا همچنان در ایران هستند، اما هر دو قصد رفتن دارند. در گفتگو با ایرانوایر با افسوس از این میگویند که با وجود تمام موفقیتی که در این عرصه به آن رسیدهاند راهی برای پیشروی نمیبینند.
با رفتن ترامپ و آمدن «جو بایدن»، احتمالا شاهد تغییر مجدد سیاست آمریکا نسبت به ایران خواهیم بود. بایدن از همین حالا صحبت از بازگشت به برجام را کرده. فاطمه و شیوا هم مثل خیلیهای دیگر باور دارند لغو تحریمها و عادیسازی رابطه ایران با آمریکا شاید بتواند دست سپاه را تا حدودی از عرصه استارتآپ کوتاه کند. اما امید چندانی به این قضیه ندارند. روزهای امید برجام تمام شده است. داستان اشکان و بقیه یادآور کنترل اختاپوسوار اقتصاد ایران به دست خامنهای و نهادهای تحت ربط او است؛ اختاپوسی که مثل گرگ حمله میکند.
چند روز پیش از انتشار خبر دوتابعیتی بودن عماد شرقی، رسانههای نزدیک به حکومت ایران با یک خبر، تیتر و عکسِ هماهنگ، از دستگیری او در مرزهای غربی ایران خبر دادند. این رسانهها عماد شرقی را بهعنوان معاون بینالملل هولدینگ «سرآوا» معرفی کردند که هنگام خروج غیرقانونی از ایران بازداشت شده است. هولدینگ سرآوا یک مجموعه استارتاپی است که شرکتهای معروف «دیجیکالا»، «علی بابا»، «کافه بازار» و «دیوار» از زیرمجموعههای آن هستند.
او در حالی از سوی این رسانهها به عنوان یک عضو کلیدی هولدینگ سرآوا معرفی شد که روابط عمومی هولدینگ سرآوا نسبت به این موضوع واکنش نشان داده است و با ارسال یک جوابیه به رسانههای مختلف از جمله «ایران وایر» اعلام کرده عماد شرقی اوایل خرداد ۱۳۹۶ بهعنوان مشاور در حوزه «امور توسعه کسب و کار» همکاری خود را با سرآوا را آغاز کرده و این همکاری در پایان اردیبهشت سال ۱۳۹۷ به پایان رسیده است. در این جوابیه همچنین آمده که بر اساس پیگیریهای قضایی هیچگونه ارتباطی میان پرونده قضایی عماد شرقی با شرکت و مدیران سرآوا وجود ندارد.
با این حال بسیاری او را از چهرههای شاخص صنعت استارتآپی ایران میدانند. در سالهای اخیر افرادی که در حوزه استارتآپ در ایران فعالیت میکنند، با مشکلات زیادی روبهرو شدهاند.
***
چند وقتی بود خبرش به شکل غیررسمی پیچیده بود؛ اما بالاخره تایید شد: رسانههای نزدیک به حاکمیت اعلام کردند که عماد ادوارد شرقی، معاون بینالملل هولدینگ سرآوا و سرمایهگذار برخی از مهمترین استارتآپهای ایرانی هنگام خروج از کشور دستگیر شده است. حداقل یک ماهی است که شایعه این دستگیری شنیده میشود و حالا گزارشهای متعددی آنرا تایید کردهاند و عکسهایی هم منتشر شده؛ گرچه هنوز معلوم نیست زمان دستگیری دقیقا کی بوده است.
آقای شرقی را به جرم «جاسوسی و جمعآوری اطلاعات نظامی» به ده سال زندان محکوم کردهاند. به گفته دو منبع در گفتگو با ایرانوایر، ایشان پس از حدود شش ماه به قید وثیقه آزاد شد و منتظر اعلام حکم دادگاه تجدیدنظر بود که سعی کرد از ایران خارج شود.
آنچه بر این چهره شاخص صنعت استارتآپ میرود اما اولین ضربه به این عرصه نیست؛ این آخرین نمونه از ضربات پیاپی بر پیکر نهادی است که تا همین چند سال پیش بسیاری به آن امید بسته بودند. از امضای برجام تنها پنج سال و اندی گذشته اما فضای خوشبینانه حوالی آن انگار کاملا فراموش شده است.
«فاطمه»، یکی از مدیران عرصه استارتآپ در تهران که ۳۲ سال دارد، به ایرانوایر میگوید: «آن روزها خیلی امید داشتیم. البته خام نبودیم و میدانستیم یک شبه همه چیز عوض نمیشود. اما فکر میکردیم بالاخره تحریمها میروند، سرمایه خارجی وارد کشور میشود. جیب همه پر میشود و به نفع همه میشود.»
«اشکان» از کارآفرینان عرصه استارتآپ است که متولد ایران است و الان در آلمان زندگی میکند. او از کودکی از ایران رفته است. در سالهای حوالی برجام، اشکان به ایران بازگشت تا در این عرصه فعالیت کند. فارسی بلد بود، سالها تجربه داشت و روابط خود را با ایرانیان در خارج از کشور حفظ کرده بود. همین بود که توانست از فرصتهای موجود در ایران استفاده کند.
او که از دفترش در «برلین» با ما گفتگو میکند، میگوید: «آن روزها همه میخواستند به ایران بروند. از نظر اقتصادی فرصت بیبدیلی بود. چون ایران جمعیت قابلتوجهی دارد، درصد بسیار بالایی تلفن هوشمند دارند. استفاده از اینترنت بالا است و کمبود کارآفرین با تجربه در عرصه فنآوری احساس میشود.»
در ایران بیش از ۶۰ درصد مردم استفاده مکرر از اینترنت میکنند و شمار مشابهی از خانوارها لپتاپ یا تبلت دارند. ۷۴ درصد مردم ایران شهرنشین هستند اما حتی در میان اقلیت روستایی هم تا ۴۰ درصد از خانوارها حداقل یک ابزار خانگی (غیر از تلفن همراه) که به اینترنت وصل میشود، دارند.
در پیامد برجام امیدهای زیادی به گشایش اقتصاد ایران وجود داشت. میگفتند این قرار است بزرگترین گشایش اقتصادی از زمان سقوط دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ باشد.
فرودگاه امام خمینی ناگهان پر از مسافرین اقتصادی و گردشگران شده بود. در سپتامبر ۲۰۱۵، چند ماه پس از برجام، شرکت هتلهای زنجیرهای «آکور» که بزرگترین در اروپا است، قراردادی برای گشایش دو هتل «نووتل» و «ایبیس» در این فرودگاه امضا کرد. شرکت «مکدونالد» در حرکتی نمادین اعلام کرد برای گشایش احتمالی رستوران در ایران درخواست میپذیرد. هزاران نفر اقدام کردند.
یکی از دوستان اشکان در دوبی با او تماس گرفت و احتمال گشایش یک شرکت استارتآپ را مطرح کرد. او میگوید: «همه میدانستیم که ایران هنوز دوبی نشده تا چه برسد به ژاپن یا کره جنوبی. معضلات سیاسی و اجتماعی موجود بود. اما این همچنان فرصتی عالی محسوب میشد.»
اشکان فکر بکری برای یک استارتآپ داشت و توانست به سرعت تیمی از جوانهای تحصیلکرده ایرانی بهپا کند. از همان اول تصمیم گرفت وارد دعواهای جناحهای حاکمیت نشود. میخواست هیچ ارتباطی با منابع مالی و ارتباطات حکومتیها نداشته باشند. میگوید: «میخواستم سرمایه را از اروپا بیاورم نه ایران.»
حضور گسترده «سپاه پاسداران» و سایر نهادهای حاکمیتی همچون «بنیاد مستضعفان» در جای جای اقتصاد ایران اما واقعیتی بود که نمیشد نادیدهاش گرفت. او همان اول که خواست برای دریافت پول «ای نماد» بگیرد متوجه شد که باید نزد «پلیس فتا» ثبت نام کند و از اولین مقررات این است که تمام سرورها باید در ایران باشد. پلیس فتا از همان آغاز بنیانگذاریاش در سال ۱۳۹۰ با سرکوب و سانسور همراه بوده. دستور تشکیلش را «اسماعیل احمدی مقدم»، از بنیانگذاران سپاه و مشاورین سابق «محمود احمدینژاد» داده بود.
لزوم استفاده از سرورهای مستقر در ایران چند مشکل برای اشکان ایجاد میکرد. اول اینکه نمیتوانست از سیستمهای کلاد مثل «گوگل» یا «آمازون» استفاده کند و در نتیجه سرعت اینترنتی که میتوانست از آن بهره ببرد یک چهارم معادل اروپایی بود. مهمتر از آن اما اینکه همین مقدمه ورود ناخواسته اشکان به دنیای نهادهای حاکمیتی شد.
در ایران چند مرکز داده معدود بیشتر وجود ندارد. اشکان سراغ معروفترین آنها یعنی «افرانت» رفت. افرانت در سال ۱۳۷۶ بنیانگذاری شده و اولین از نوع خود است. بنیانگذار و رئیسش، «فریدون قاسمزاده» از دانشگاه «مکمستر» کانادا دکترای مدیریت دارد و سعی میکند خودش را مثل معادل ایرانی چهرههای مشهور عرصه فنآوری در غرب معرفی کند. پیروانی هم دارد و چند سال پیش حتی کتابی راجع به او منتشر کردند.
قاسمزاده در دیدار با اشکان به او پیشنهادی فراتر از استفاده از مراکز داده ارائه کرد. او پیشنهاد مشارکت مالی و دسترسی به میزان قابل توجهی از سرمایه داد. در این دیدارها قاسمزاده معمولا همراه با «محمود جراحی»، معاون توسعه خدمات بنیاد مستضعفان، بود؛ همان نهادی که میلیاردها دلار سرمایه دارد و از شرکتهای مخابراتی تا هتلهای زنجیرهای در سراسر کشور را مدیریت میکند. رئیس آن «پرویز فتاحِ» از سپاهیان سرشناس و از نزدیکان «قاسم سلیمانی» است.
اشکان میگوید از همان دیدار اول مشخص بوده که جراحی همهکاره ماجرا است: «آدم خیلی هوشمند و تیزی بود. میدانستیم که از چهرههای کلیدی ایرانسل و بعضی استارتآپهای معروف دیگر هم بوده. با اینکه معلوم بود حرف آخر با او است هیچوقت اسمش را روی هیچ سندی ندیدم.»
او از طریق یک مجرای دیگر با نام دیگری در عرصه استارتآپ ایران آشنا شد: «سعید رحمانی»ِ کاریزماتیک، کارمند سابق «آیبیام» و شرکت «نسپرز» در آفریقای جنوبی. رحمانی از جهاتی شبیه خود اشکان بود. هر دو بیرون ایران بزرگ شده بودند و او هم در سال ۲۰۱۲ آمده بود تا شرکت سرآوا را در ایران بنیانگذاری کند.
اشکان در همان ابتدای کار از قاسمزاده و «سرآوا» پیشنهاد همکاری داشت؛ یعنی از دو تا از مهمترین بازیگران عرصه استارتاپ ایران.
«شیوا»، ۴۱ ساله و از مدیران عرصه استارتآپ در تهران، میگوید استارتآپهای موفق معمولا به سرعت با چنین پیشنهادهایی مواجه میشوند: «خیلی مواقع بنیاد مستضعفان مستقیما سرمایه وارد میکند و در ضمن بانکهای خصوصی و هولدینگهای مختلفی هم هستند که همهشان به انواع مختلف به حاکمیت برمیگردند.»
نکته مشترک سپاه پاسداران، بنیاد مستضعفان و خیلی از این نهادهای دیگر این است که همه تحت کنترل «آیتالله خامنهای» هستند و لازم نیست به هیچ کس گزارشی جدی از وضعیتشان بدهند. حتی قوانین آزادی اطلاعات در ایران نیز صراحتا هرگونه درخواست اطلاعات از نهادهای تحت کنترل خامنهای را ممنوع کردهاند.
«طعمه گرگها»
استارتآپ اشکان در ایران به سرعت به موفقیت رسید. فاطمه و شیوا هر دو به یاد دارند که او را از موفقترینهای عرصه میدانستند.
اشکان میگوید: «خیلی سریع رشد میکردیم. اما این در ضمن به این معنی بود که به منابع مالی بیشتری نیاز داشتیم. سرمایهمان ظرف شش ماه تمام شد.»
این اما تحولاتی کیلومترها دورتر از ایران بود که امید اشکان و بقیه فعالین عرصه استارتآپ را نقش برآب کرد. «دونالد ترامپ» در نوامبر ۲۰۱۶ به ریاستجمهوری انتخاب شد. ترامپ با تغییر شدید موضع آمریکا نسبت به ایران کاری کرد که امیدها به ادامه رفع تحریمها و گشایش اقتصادی در ایران مخدوش شدند. حتی پیش از اینکه در ماه مه ۲۰۱۸ بالاخره رسما از برجام خروج کند. در تابستان ۲۰۱۷ «اپل» و «گوگل»، بسیاری از اپهای ایرانی را بیرون کردند.
اشکان به یاد میآورد: «بلافاصله پس از پیروزی ترامپ سرمایهگذاران خارجی عقب کشیدند. نه فقط اروپاییها حتی آسیاییها، روسها و چینیها. همه داشتند میرفتند. تمام برنامههای من نابود شدند: شرکتی رو به رشد داشتم که هیچ پولی نداشت. مثل موشک پرواز میکرد اما سوخت نداشت.»
اشکان به امید عدم استفاده از سرمایههای داخلی وارد کار شده بود. اما حالا که خبری از سرمایههای خارجی نبود با این خطر مواجه بود که نتواند دستمزد تیمش را هم بدهد. این بود که پیشنهاد سرآوا و قاسمزاده را پذیرفت و هر دو را به عنوان سهامداران اقلیت وارد شرکت کرد. اینگونه بود که اشکان وارد تماس و ارتباط با نهادهای حاکمیتی شده بود.
بهسرعت معلوم شد که منابع مختلف سرمایه در بازار استارتآپ ایران اغلب ریشههایی مشترک دارند. اشکان در یکی از دیدارهای خود با جراحی و قاسمزاده متوجه حضور «احمد فیاضبخش» شد که در ضمن عضو هیات مدیره سرآوا بود. فیاضبخش قبلا دبیر کل اتاق بازرگانی ایران و رئیس «شستا»، هولدینگِ تحت مالکیت سازمان تامین اجتماعی با میلیاردها دلار سرمایهگذاری بوده است.
رابطه اشکان با این چهرههای حاکمیتی به سرعت باعث شد همان چیزی که از آن میترسید اتفاق بیافتد. قاسمزاده و سرآوا کوشیدند فرهنگ استارتآپ را عوض کنند. آنها خواهان اخراج غیرایرانیها از هیات مدیره شدند و با اینکه همه انگلیسی بلد بودند، میخواستند برگزاری جلسات به انگلیسی را ممنوع کنند. در ضمن تلاش کردند از هر راهی میتوانند اکثریت سهام شرکت را در اختیار بگیرند. مثلا به اشکان اتهام اختلاس زدند و روند بازرسی پرهزینهای را شروع کردند.
شیوا به عنوان کسی که از دور نظارهگر ماجرا بوده داستان را بهخاطر میآورد: «مثل گرگ به اشکان حمله کردند. واقعا طعمه گرگها شد. خیلی روشن بود که میخواهند هر طور هست جلویش را بگیرند. از نظر اینها آدمهای مثل اشکان یعنی آدمهای باتجربه و تحصیلکرده، مشکل و مانع تعریف میشوند.»
رحمانی در سال ۲۰۱۹ از ایران رفت. اشکان هنوز کنترل شرکتش را از دست نداده اما او هم حدود یک سال پیش از ایران رفت چون نگران امنیتش بود. آنچه بر عماد ادوارد شرقی رفت نشان میدهد که این نگرانیها بیهوده نبوده است. اشکان حالا در گفتوگو با ایران وایر میخواهد داستان دست داشتن سپاه و بنیاد مستضعفان در صحنه استارتآپ ایران را به گوش دنیا برساند.
فاطمه و شیوا همچنان در ایران هستند، اما هر دو قصد رفتن دارند. در گفتگو با ایرانوایر با افسوس از این میگویند که با وجود تمام موفقیتی که در این عرصه به آن رسیدهاند راهی برای پیشروی نمیبینند.
با رفتن ترامپ و آمدن «جو بایدن»، احتمالا شاهد تغییر مجدد سیاست آمریکا نسبت به ایران خواهیم بود. بایدن از همین حالا صحبت از بازگشت به برجام را کرده. فاطمه و شیوا هم مثل خیلیهای دیگر باور دارند لغو تحریمها و عادیسازی رابطه ایران با آمریکا شاید بتواند دست سپاه را تا حدودی از عرصه استارتآپ کوتاه کند. اما امید چندانی به این قضیه ندارند. روزهای امید برجام تمام شده است. داستان اشکان و بقیه یادآور کنترل اختاپوسوار اقتصاد ایران به دست خامنهای و نهادهای تحت ربط او است؛ اختاپوسی که مثل گرگ حمله میکند.