قصاص، پایان کینه قدیمی
رأی دهید
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این متهم که در شعبه 10 دادگاه کیفری محاکمه شده بود در تشریح ماجرا و در دفاع از خود گفت: وقتی نوجوان بودم شوهر مقتول و یکی از دوستانش من را مورد اذیت و آزار قرار دادند. آن زمان بهخاطر حفظ آبروی خودم و خانوادهام در این باره با کسی حرف نزدم. وقتی بزرگتر شدیم آن دو نفر با حرفهایشان آزارم میدادند. این حرفها باعث شده بود تحقیر و سرخورده شوم. چندبار باهم درگیر شدیم اما آنها دست بردار نبودند. حتی میخواستم ازدواج کنم که بازهم حرفهای آنها موجب شد نتوانم زندگی مستقلی تشکیل دهم.
وی در ادامه افزود: به همین خاطر تصمیم به انتقام گرفتم. شب حادثه به خانه مقتول رفتم تا روسری اش را بردارم. میدانستم شوهرش در خانه نیست اما او با دیدن من شروع به سرو صدا کرد و من هم از ترسم او را خفه کردم و از آنجا گریختم.
قاضی از متهم پرسید: روسری مقتول به چه دردت میخورد؟
متهم پاسخ داد: قصد داشتم با نگهداشتن روسری او اگر شوهرش دوباره حرفی از تعرض به من زد، روسری همسرش را وسط روستا و میان فامیل بیرون بیاورم و نشانش دهم تا او را بیآبرو کنم. در واقع میخواستم با روسری مقتول او را تهدید به سکوت کنم.
پساز پایان اظهارات متهم، قضات طرفین پرونده را به مصالحه دعوت کردند اما تلاش برای مصالحه بهجایی نرسید و در نهایت قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.