امام جمعه تهران: آیت الله مصباح هنگام غسل میت چشمش را باز کرد، یک نگاه مهربانانه کرد و چشمانش را بست

بنده این را قبول ندارم.یعنی با این اوصاف حاج آقا مصباح یزدی زنده بوده ؟چه کسی تشخیص داده که او مُرده است و روحش از کالبد خارج شده است؟در زمانهای قدیم (از زمان زرتشتیان)بدن فرد متوفی را در جائی(بالای برج یا قلعه ای) گذارده روی بدنش قرص نانی قرار میدادند و سگی را به داخل راه میدادند،اگر سگ قرص نان را برمیداشت،یعنی فرد مُرده و روحش از بدنش خارج شده است،واگر بطرف جنازه متوفی نمیرفت،یعنی هنوز روح او خارج نشده است.

در میزان درک سگ ها از انسان و نیز عدم درک انسان از سگ ها،نقل قول بسیار است.نقل است«خواجه نصیرالدین طوسی»که منجم و ستاره شناس بود،درگذر از جایی شبانه به آسیابی می رسد.آسیابان میگوید شب را داخل آسیاب بخوابید که طوفان ورعدوبرق خواهد شد. او به اتفاق ملازمش رو به او کرده می گوید رمل و اسطرلاب انداخته ایم واکنون ستاره ها میدرخشند و هوای نیکویی است،بیرون خواهیم خسبید.ازقضا نیمه شب باران و طوفان سهمگینی شد و بالاجبار به داخل آسیاب پناه گرفتند.از آسیابان پرسید ما سالها کار نجوم کرده ایم توچگونه فهمیدی طوفان خواهدشد؟پاسخ داد:سگ من چند ساعاتی قبل از اینکه هوا بخواهد طوفانی بشود،داخل می آید،وگرنه همان بیرون می ماند!خواجه گفت:فهمیدم که دانشی که ما سالیان دراز آموخته ایم،در برابر یک سگ هیچ است.

در میزان درک سگ ها از انسان و نیز عدم درک انسان از سگ ها،نقل قول بسیار است.نقل است«خواجه نصیرالدین طوسی»که منجم و ستاره شناس بود،درگذر از جایی شبانه به آسیابی می رسد.آسیابان میگوید شب را داخل آسیاب بخوابید که طوفان ورعدوبرق خواهد شد. او به اتفاق ملازمش رو به او کرده می گوید رمل و اسطرلاب انداخته ایم واکنون ستاره ها میدرخشند و هوای نیکویی است،بیرون خواهیم خسبید.ازقضا نیمه شب باران و طوفان سهمگینی شد و بالاجبار به داخل آسیاب پناه گرفتند.از آسیابان پرسید ما سالها کار نجوم کرده ایم توچگونه فهمیدی طوفان خواهدشد؟پاسخ داد:سگ من چند ساعاتی قبل از اینکه هوا بخواهد طوفانی بشود،داخل می آید،وگرنه همان بیرون می ماند!خواجه گفت:فهمیدم که دانشی که ما سالیان دراز آموخته ایم،در برابر یک سگ هیچ است.

بنده این را قبول ندارم.یعنی با این اوصاف حاج آقا مصباح یزدی زنده بوده ؟چه کسی تشخیص داده که او مُرده است و روحش از کالبد خارج شده است؟در زمانهای قدیم (از زمان زرتشتیان)بدن فرد متوفی را در جائی(بالای برج یا قلعه ای) گذارده روی بدنش قرص نانی قرار میدادند و سگی را به داخل راه میدادند،اگر سگ قرص نان را برمیداشت،یعنی فرد مُرده و روحش از بدنش خارج شده است،واگر بطرف جنازه متوفی نمیرفت،یعنی هنوز روح او خارج نشده است.

بنده این را قبول ندارم.یعنی با این اوصاف حاج آقا مصباح یزدی زنده بوده ؟چه کسی تشخیص داده که او مُرده است و روحش از کالبد خارج شده است؟در زمانهای قدیم (از زمان زرتشتیان)بدن فرد متوفی را در جائی(بالای برج یا قلعه ای) گذارده روی بدنش قرص نانی قرار میدادند و سگی را به داخل راه میدادند،اگر سگ قرص نان را برمیداشت،یعنی فرد مُرده و روحش از بدنش خارج شده است،واگر بطرف جنازه متوفی نمیرفت،یعنی هنوز روح او خارج نشده است.

در میزان درک سگ ها از انسان و نیز عدم درک انسان از سگ ها،نقل قول بسیار است.نقل است«خواجه نصیرالدین طوسی»که منجم و ستاره شناس بود،درگذر از جایی شبانه به آسیابی می رسد.آسیابان میگوید شب را داخل آسیاب بخوابید که طوفان ورعدوبرق خواهد شد. او به اتفاق ملازمش رو به او کرده می گوید رمل و اسطرلاب انداخته ایم واکنون ستاره ها میدرخشند و هوای نیکویی است،بیرون خواهیم خسبید.ازقضا نیمه شب باران و طوفان سهمگینی شد و بالاجبار به داخل آسیاب پناه گرفتند.از آسیابان پرسید ما سالها کار نجوم کرده ایم توچگونه فهمیدی طوفان خواهدشد؟پاسخ داد:سگ من چند ساعاتی قبل از اینکه هوا بخواهد طوفانی بشود،داخل می آید،وگرنه همان بیرون می ماند!خواجه گفت:فهمیدم که دانشی که ما سالیان دراز آموخته ایم،در برابر یک سگ هیچ است.

در میزان درک سگ ها از انسان و نیز عدم درک انسان از سگ ها،نقل قول بسیار است.نقل است«خواجه نصیرالدین طوسی»که منجم و ستاره شناس بود،درگذر از جایی شبانه به آسیابی می رسد.آسیابان میگوید شب را داخل آسیاب بخوابید که طوفان ورعدوبرق خواهد شد. او به اتفاق ملازمش رو به او کرده می گوید رمل و اسطرلاب انداخته ایم واکنون ستاره ها میدرخشند و هوای نیکویی است،بیرون خواهیم خسبید.ازقضا نیمه شب باران و طوفان سهمگینی شد و بالاجبار به داخل آسیاب پناه گرفتند.از آسیابان پرسید ما سالها کار نجوم کرده ایم توچگونه فهمیدی طوفان خواهدشد؟پاسخ داد:سگ من چند ساعاتی قبل از اینکه هوا بخواهد طوفانی بشود،داخل می آید،وگرنه همان بیرون می ماند!خواجه گفت:فهمیدم که دانشی که ما سالیان دراز آموخته ایم،در برابر یک سگ هیچ است.

بنده این را قبول ندارم.یعنی با این اوصاف حاج آقا مصباح یزدی زنده بوده ؟چه کسی تشخیص داده که او مُرده است و روحش از کالبد خارج شده است؟در زمانهای قدیم (از زمان زرتشتیان)بدن فرد متوفی را در جائی(بالای برج یا قلعه ای) گذارده روی بدنش قرص نانی قرار میدادند و سگی را به داخل راه میدادند،اگر سگ قرص نان را برمیداشت،یعنی فرد مُرده و روحش از بدنش خارج شده است،واگر بطرف جنازه متوفی نمیرفت،یعنی هنوز روح او خارج نشده است.

بنده این را قبول ندارم.یعنی با این اوصاف حاج آقا مصباح یزدی زنده بوده ؟چه کسی تشخیص داده که او مُرده است و روحش از کالبد خارج شده است؟در زمانهای قدیم (از زمان زرتشتیان)بدن فرد متوفی را در جائی(بالای برج یا قلعه ای) گذارده روی بدنش قرص نانی قرار میدادند و سگی را به داخل راه میدادند،اگر سگ قرص نان را برمیداشت،یعنی فرد مُرده و روحش از بدنش خارج شده است،واگر بطرف جنازه متوفی نمیرفت،یعنی هنوز روح او خارج نشده است.

در میزان درک سگ ها از انسان و نیز عدم درک انسان از سگ ها،نقل قول بسیار است.نقل است«خواجه نصیرالدین طوسی»که منجم و ستاره شناس بود،درگذر از جایی شبانه به آسیابی می رسد.آسیابان میگوید شب را داخل آسیاب بخوابید که طوفان ورعدوبرق خواهد شد. او به اتفاق ملازمش رو به او کرده می گوید رمل و اسطرلاب انداخته ایم واکنون ستاره ها میدرخشند و هوای نیکویی است،بیرون خواهیم خسبید.ازقضا نیمه شب باران و طوفان سهمگینی شد و بالاجبار به داخل آسیاب پناه گرفتند.از آسیابان پرسید ما سالها کار نجوم کرده ایم توچگونه فهمیدی طوفان خواهدشد؟پاسخ داد:سگ من چند ساعاتی قبل از اینکه هوا بخواهد طوفانی بشود،داخل می آید،وگرنه همان بیرون می ماند!خواجه گفت:فهمیدم که دانشی که ما سالیان دراز آموخته ایم،در برابر یک سگ هیچ است.