طرز تهیه‌ی پنکیک موز

عجب سوت و کوره اینجا. آدم تنهایی به وحشت میفته. آهای، یکی چراغ آشپزخونه رو روشن کنه. اوکی حالا درست شد ولی یکنفره اینهمه پنکیک موز رو بخورم که دلدرد میشم. کاش لا اقل حاج حمیدالله خان یه نوک پا قدم رنجه میکرد اینجا که با هم دلی از عزا در بیاریم. حالا استاد اگر اومدین اون آدرس که راجع بهش صحبت کردیم اینجوریه: .. ..... البته. هما خانم شما اگر اومدی و دیدی یادداشت نکن. واقعاً که، با تعجب از خودم!

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. من نوکرتم در بست (هستم در خدمتتون) در ضمن بی خیال هما شو. اون تفلکی ساده تر از این حرف ها است که بخواهیم جدی بگیریمش.از این به بعد قرار ما همینجا ۰ ok

[::حاج حمید الله - وین، اتریش::]. (حاج حمید الله خان من چاکرم - از محبت های سرکار شاکرم - شادم از اینکه درین مطبخکده - پختن هر نوع خوراکو ناظرم ) ( کاش آن سینی فروش بیوفا - که هر از گاهی میاید در خفا - چهره اش را بار دیگر رو کند - تا بنالم از غمِ جور و جفا!) ( گرچه تا وقتی که یارانی عزیز - پاک سیرت، با صفا، خوب و تمیز! - در کنارم بنده را یاری کنند - من نخواهم همسری روحاً مریض!)

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. دمت گرم با این شعری که گفتی. واقعا که این احساساتت منو کشته. من صد در صد متمعن هستم که ابجی نصفه تو این سایت هست و تو را زیر نظر داره. خیلی خوشحال میشم اگر یک جورای پیداش کنیم و بیاریمش اینجا. بد نمیشه دور همی یکم اختلات داشته باشیم.

[::حاج حمید الله - وین، اتریش::]. من همیشه شما رو پاکدل و با نیت خیر میشناخته ام و حالا هم به نظر لطفتون واقفم. فقط نمیخوام که با مسائل و مشکلات خودم درگیرتون کنم و در عالم دوستی و همدلی بار فکری رو دوشتون بزارم. همینکه سوال کردید و به درد دلم گوش دادید و جواب نوشتید برام یک دنیا ارزش داره. اون دختر هم امیدوارم با نقشه و ترفند قدم به زندگیم نزاشته باشه وگرنه تمام خاطرات خوش چند سال اول زندگی مشترکمون رو هم باید به حساب حماقت و خریت خودم بزارم که بیشتر اذیتم خواهد کرد. همینقدر که بدونم نادانی او باعث شکست این ازدواج شد کفایت خواهد کرد. ممنونم که سنگ صبورم شدید.

نه عزیز جانم. درگیر مشکلات چیه.تو خودت میدونی که چقدر بهت ارادت دارم. همینطور به اون ابجی نصفه عزیز.حقیقتش من با اون شناختی که از شماها دارم .هر دوتون ادمهای فرهیخته و با کمالاتی هستید. و همچنین سرشار از عشق ومحبت . حالا این وسط چی پیش امده و چرا اینجوریا شده را خودتون بهتر میدونید. من فقط دل از این میسوزه که هردوتون ادمهای خوبی هستید. هرچند فقط خوب بودن کافی نیست. عوامل های زیادی وجود داره که باعث میشه یک ازدواج به شکست محکوم بشه. خلاصه کلام . اینجور که من متوجه شدم تو هنوز دوستش داری. بنظر من برای بهبودی روابط و حل مشکلات هیچوقت دیر نیست. در گاوصندق خاطرات و قلبت کنکاشی کن و ببین نقطه ضعف ها و مشکلات ها کجا بودند بعد برو پیشش.البته اگر فکر می کنی هنوزدوستش داری و اونهم هنوزدوستت داره. (در ضمن بخاطر دوستی و رفاقت سه جلسه مجانی باهات حساب می کنم. )البته اشتباه نشه خدا بسر شاهده نمی خواهم تبلیغ خودمو بکنم ولی دکتر هلاکویی هروقت به مشکل برخورد می کنه میاد سر وقت من 😁

قربون محبت شما.گمون نمیکنم که وقتی آدم احساس بکنه که ازش سو استفاده کردند بتونه دوباره و بیگدار به آب بزنه و به طرف مقابل اطمینان بکنه. وقتی به دوست داشتن اشاره میکنید، من به یاد اوقات خوشی که داشتیم میفتم و این فکر میکنم که خیلی طبیعی باشه که آدم از دوران خوش زندگیش خاطره های خوبی داشته باشه. اما اینکه امروز خودم را مجاب بکنم که کسی را که بیش از اندازه اذیتم کرده را دوست بدارم خیلی مشکل بنظر میاد. در مجموع باز هم متشکر از نیت خیر شما، اما فکر نمیکنم که حتی دکتر الاغکوهی! هم نظرش این باشه که من بیشتر از این شکنجه بشم.

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. تا اخر قضیه را خوندم. دیگه نمیخواد بیشتر از این توضیح بدی.فقط حیف از اون گربه قشنگ و مهربونت که از پنجره پرتش کرد بیرون🙄😤😪

خدا بیامرز گربه ملوس ما چهار سال پیش فوت کرد. بیست و یک سال در منزل من پادشاهی کرد. ما از بچگی همیشه تو خونه گربه داشتیم، اما «آقا پیشی» یه چیز دیگه ای بود. اگرچه سه سال آخر عمرش آبجی نصفه شما هم پیش من بود و خورد و خوراک آقا پیشی رون ایشون بهش میرسید ولی بخاطر اینکه اجازه نمیداد شب ها تو خونه بخوابه مظلوم رو منتقل کرده بودیم تو گاراژ. شبهای زمستون که هوا سرد بود دلم براش کباب میشد.

«آقا پیشی»را منتقل کرده بودید تو گاراژ؟ اونم تو شبهای سمتون؟ وقعا که.من یک پنج سالی میشه که تو خونه یک سگ دارم به اسم«یوکی» . باورت نمیشه که بهت بگم که جون و عمرمه. انقده دوستش دارم که نمیتونم برات وصفش کنم. خیلی وقت ها صبح که از خواب بیدار میشم میبینم که امده تو رخته خوابم و سرش را اروم گذاشته روی بالشتم و به من نگاه می کنه تا از خواب بیدار بشم و کمی ناز و نوازشش بکنم. روی هم رفته با همه اعضای خانواد مهربان و صمیمی است ولی عجیب به من وابسته است. و اصلا طاقت دوری از من را ندارد. و همین مسئله باعث شده که منهم شدیا بهش وابستگی پیدا بکنم. خلاصه اینکه داشتن حیوان تو خونه خیلی خوبه . من که خیلی راضی هستم.

خدا، یعنی خود سرکار، یوکی را برای شما و شما رو برای او حفظ کنه. الحق که داشتن یک موجود مهربان و وابسته بدون قید و شرط در منزل همه اعضای خانواده رو شاد میکنه. امیدوارم که سالیان سال از محبتش لذت ببرید و این محبت را بین دوستان، بخصوص مجازی ها!، قسمت کنید. خاک بر سر خامنه ای! این جمله آخری بخاطر این بود که دلم نیامد یک کامنت بنویسم ولی به گدا علی نتازم. ویکند خوشی داشته باشید.

واقعا که خاک عالم بر سر علی گدا ودینش . که نه تنها برای انسانها بلکه برای حیوانات مخصوصا این سگ های زبون بسته و با وفا هیچ ارزش و احترامی قائل نیستند.

اگر میایی اینجا و این هارا میخونی، پس خوشحال باش که من را به خاک سیاه نشاندی و زندگی چهل ساله من در این جارا طعمه حریق اشتباهاتت کردی. من نه اجازه دارم که پا به آن خانه بگذارم و نه میتوانم گوشه ای از خاطرات زندگیم را که هر کس دلبستگی های به آنها دارد را از آن منزل خارج کنم. همیشه میگفتم که هر مشکلی که بود را میشد دوستانه حل کرد. همیشه آماده بودم که حتی بعد از جدایی هر طور کمکی میخواستی دریغ نکنم، اما افسوس که دوست داری همه را دشمن ببینی و با این روشت هم اطرافیانت را و بیشتر از همه خودت را بیازاری. فقط میتوانم افسوس بخورم و سرزنشت کنم که چرا، چرا و چرا راضی به گرفتن کمک از مشاور نشدی و یک زندگی آرام را به آتش کشیدی.

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. اینستاگرام داری؟

با درود، اینستا تا امروز نداشتم ولی تو این ویکند حتما سرهم میکنم. واتزاپ بدون شماره نمیشه.

با درود به رفیق شفیقم.اره درست میگی ولی اگر دوست داشتی راه است که از طریق اینستا با هم ارتباط داشته باشیم. تو اینستا با همون اسم کاربری قدیمم هستم. خیلی مخلصم

NITV تنک یو!

NITV تنک یو!

با درود به رفیق شفیقم.اره درست میگی ولی اگر دوست داشتی راه است که از طریق اینستا با هم ارتباط داشته باشیم. تو اینستا با همون اسم کاربری قدیمم هستم. خیلی مخلصم

با درود، اینستا تا امروز نداشتم ولی تو این ویکند حتما سرهم میکنم. واتزاپ بدون شماره نمیشه.

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. اینستاگرام داری؟

اگر میایی اینجا و این هارا میخونی، پس خوشحال باش که من را به خاک سیاه نشاندی و زندگی چهل ساله من در این جارا طعمه حریق اشتباهاتت کردی. من نه اجازه دارم که پا به آن خانه بگذارم و نه میتوانم گوشه ای از خاطرات زندگیم را که هر کس دلبستگی های به آنها دارد را از آن منزل خارج کنم. همیشه میگفتم که هر مشکلی که بود را میشد دوستانه حل کرد. همیشه آماده بودم که حتی بعد از جدایی هر طور کمکی میخواستی دریغ نکنم، اما افسوس که دوست داری همه را دشمن ببینی و با این روشت هم اطرافیانت را و بیشتر از همه خودت را بیازاری. فقط میتوانم افسوس بخورم و سرزنشت کنم که چرا، چرا و چرا راضی به گرفتن کمک از مشاور نشدی و یک زندگی آرام را به آتش کشیدی.

واقعا که خاک عالم بر سر علی گدا ودینش . که نه تنها برای انسانها بلکه برای حیوانات مخصوصا این سگ های زبون بسته و با وفا هیچ ارزش و احترامی قائل نیستند.

خدا، یعنی خود سرکار، یوکی را برای شما و شما رو برای او حفظ کنه. الحق که داشتن یک موجود مهربان و وابسته بدون قید و شرط در منزل همه اعضای خانواده رو شاد میکنه. امیدوارم که سالیان سال از محبتش لذت ببرید و این محبت را بین دوستان، بخصوص مجازی ها!، قسمت کنید. خاک بر سر خامنه ای! این جمله آخری بخاطر این بود که دلم نیامد یک کامنت بنویسم ولی به گدا علی نتازم. ویکند خوشی داشته باشید.

«آقا پیشی»را منتقل کرده بودید تو گاراژ؟ اونم تو شبهای سمتون؟ وقعا که.من یک پنج سالی میشه که تو خونه یک سگ دارم به اسم«یوکی» . باورت نمیشه که بهت بگم که جون و عمرمه. انقده دوستش دارم که نمیتونم برات وصفش کنم. خیلی وقت ها صبح که از خواب بیدار میشم میبینم که امده تو رخته خوابم و سرش را اروم گذاشته روی بالشتم و به من نگاه می کنه تا از خواب بیدار بشم و کمی ناز و نوازشش بکنم. روی هم رفته با همه اعضای خانواد مهربان و صمیمی است ولی عجیب به من وابسته است. و اصلا طاقت دوری از من را ندارد. و همین مسئله باعث شده که منهم شدیا بهش وابستگی پیدا بکنم. خلاصه اینکه داشتن حیوان تو خونه خیلی خوبه . من که خیلی راضی هستم.

خدا بیامرز گربه ملوس ما چهار سال پیش فوت کرد. بیست و یک سال در منزل من پادشاهی کرد. ما از بچگی همیشه تو خونه گربه داشتیم، اما «آقا پیشی» یه چیز دیگه ای بود. اگرچه سه سال آخر عمرش آبجی نصفه شما هم پیش من بود و خورد و خوراک آقا پیشی رون ایشون بهش میرسید ولی بخاطر اینکه اجازه نمیداد شب ها تو خونه بخوابه مظلوم رو منتقل کرده بودیم تو گاراژ. شبهای زمستون که هوا سرد بود دلم براش کباب میشد.

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. تا اخر قضیه را خوندم. دیگه نمیخواد بیشتر از این توضیح بدی.فقط حیف از اون گربه قشنگ و مهربونت که از پنجره پرتش کرد بیرون🙄😤😪

قربون محبت شما.گمون نمیکنم که وقتی آدم احساس بکنه که ازش سو استفاده کردند بتونه دوباره و بیگدار به آب بزنه و به طرف مقابل اطمینان بکنه. وقتی به دوست داشتن اشاره میکنید، من به یاد اوقات خوشی که داشتیم میفتم و این فکر میکنم که خیلی طبیعی باشه که آدم از دوران خوش زندگیش خاطره های خوبی داشته باشه. اما اینکه امروز خودم را مجاب بکنم که کسی را که بیش از اندازه اذیتم کرده را دوست بدارم خیلی مشکل بنظر میاد. در مجموع باز هم متشکر از نیت خیر شما، اما فکر نمیکنم که حتی دکتر الاغکوهی! هم نظرش این باشه که من بیشتر از این شکنجه بشم.

نه عزیز جانم. درگیر مشکلات چیه.تو خودت میدونی که چقدر بهت ارادت دارم. همینطور به اون ابجی نصفه عزیز.حقیقتش من با اون شناختی که از شماها دارم .هر دوتون ادمهای فرهیخته و با کمالاتی هستید. و همچنین سرشار از عشق ومحبت . حالا این وسط چی پیش امده و چرا اینجوریا شده را خودتون بهتر میدونید. من فقط دل از این میسوزه که هردوتون ادمهای خوبی هستید. هرچند فقط خوب بودن کافی نیست. عوامل های زیادی وجود داره که باعث میشه یک ازدواج به شکست محکوم بشه. خلاصه کلام . اینجور که من متوجه شدم تو هنوز دوستش داری. بنظر من برای بهبودی روابط و حل مشکلات هیچوقت دیر نیست. در گاوصندق خاطرات و قلبت کنکاشی کن و ببین نقطه ضعف ها و مشکلات ها کجا بودند بعد برو پیشش.البته اگر فکر می کنی هنوزدوستش داری و اونهم هنوزدوستت داره. (در ضمن بخاطر دوستی و رفاقت سه جلسه مجانی باهات حساب می کنم. )البته اشتباه نشه خدا بسر شاهده نمی خواهم تبلیغ خودمو بکنم ولی دکتر هلاکویی هروقت به مشکل برخورد می کنه میاد سر وقت من 😁

[::حاج حمید الله - وین، اتریش::]. من همیشه شما رو پاکدل و با نیت خیر میشناخته ام و حالا هم به نظر لطفتون واقفم. فقط نمیخوام که با مسائل و مشکلات خودم درگیرتون کنم و در عالم دوستی و همدلی بار فکری رو دوشتون بزارم. همینکه سوال کردید و به درد دلم گوش دادید و جواب نوشتید برام یک دنیا ارزش داره. اون دختر هم امیدوارم با نقشه و ترفند قدم به زندگیم نزاشته باشه وگرنه تمام خاطرات خوش چند سال اول زندگی مشترکمون رو هم باید به حساب حماقت و خریت خودم بزارم که بیشتر اذیتم خواهد کرد. همینقدر که بدونم نادانی او باعث شکست این ازدواج شد کفایت خواهد کرد. ممنونم که سنگ صبورم شدید.

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. دمت گرم با این شعری که گفتی. واقعا که این احساساتت منو کشته. من صد در صد متمعن هستم که ابجی نصفه تو این سایت هست و تو را زیر نظر داره. خیلی خوشحال میشم اگر یک جورای پیداش کنیم و بیاریمش اینجا. بد نمیشه دور همی یکم اختلات داشته باشیم.

[::حاج حمید الله - وین، اتریش::]. (حاج حمید الله خان من چاکرم - از محبت های سرکار شاکرم - شادم از اینکه درین مطبخکده - پختن هر نوع خوراکو ناظرم ) ( کاش آن سینی فروش بیوفا - که هر از گاهی میاید در خفا - چهره اش را بار دیگر رو کند - تا بنالم از غمِ جور و جفا!) ( گرچه تا وقتی که یارانی عزیز - پاک سیرت، با صفا، خوب و تمیز! - در کنارم بنده را یاری کنند - من نخواهم همسری روحاً مریض!)

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. من نوکرتم در بست (هستم در خدمتتون) در ضمن بی خیال هما شو. اون تفلکی ساده تر از این حرف ها است که بخواهیم جدی بگیریمش.از این به بعد قرار ما همینجا ۰ ok

عجب سوت و کوره اینجا. آدم تنهایی به وحشت میفته. آهای، یکی چراغ آشپزخونه رو روشن کنه. اوکی حالا درست شد ولی یکنفره اینهمه پنکیک موز رو بخورم که دلدرد میشم. کاش لا اقل حاج حمیدالله خان یه نوک پا قدم رنجه میکرد اینجا که با هم دلی از عزا در بیاریم. حالا استاد اگر اومدین اون آدرس که راجع بهش صحبت کردیم اینجوریه: .. ..... البته. هما خانم شما اگر اومدی و دیدی یادداشت نکن. واقعاً که، با تعجب از خودم!

عجب سوت و کوره اینجا. آدم تنهایی به وحشت میفته. آهای، یکی چراغ آشپزخونه رو روشن کنه. اوکی حالا درست شد ولی یکنفره اینهمه پنکیک موز رو بخورم که دلدرد میشم. کاش لا اقل حاج حمیدالله خان یه نوک پا قدم رنجه میکرد اینجا که با هم دلی از عزا در بیاریم. حالا استاد اگر اومدین اون آدرس که راجع بهش صحبت کردیم اینجوریه: .. ..... البته. هما خانم شما اگر اومدی و دیدی یادداشت نکن. واقعاً که، با تعجب از خودم!

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. من نوکرتم در بست (هستم در خدمتتون) در ضمن بی خیال هما شو. اون تفلکی ساده تر از این حرف ها است که بخواهیم جدی بگیریمش.از این به بعد قرار ما همینجا ۰ ok

[::حاج حمید الله - وین، اتریش::]. (حاج حمید الله خان من چاکرم - از محبت های سرکار شاکرم - شادم از اینکه درین مطبخکده - پختن هر نوع خوراکو ناظرم ) ( کاش آن سینی فروش بیوفا - که هر از گاهی میاید در خفا - چهره اش را بار دیگر رو کند - تا بنالم از غمِ جور و جفا!) ( گرچه تا وقتی که یارانی عزیز - پاک سیرت، با صفا، خوب و تمیز! - در کنارم بنده را یاری کنند - من نخواهم همسری روحاً مریض!)

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. دمت گرم با این شعری که گفتی. واقعا که این احساساتت منو کشته. من صد در صد متمعن هستم که ابجی نصفه تو این سایت هست و تو را زیر نظر داره. خیلی خوشحال میشم اگر یک جورای پیداش کنیم و بیاریمش اینجا. بد نمیشه دور همی یکم اختلات داشته باشیم.

[::حاج حمید الله - وین، اتریش::]. من همیشه شما رو پاکدل و با نیت خیر میشناخته ام و حالا هم به نظر لطفتون واقفم. فقط نمیخوام که با مسائل و مشکلات خودم درگیرتون کنم و در عالم دوستی و همدلی بار فکری رو دوشتون بزارم. همینکه سوال کردید و به درد دلم گوش دادید و جواب نوشتید برام یک دنیا ارزش داره. اون دختر هم امیدوارم با نقشه و ترفند قدم به زندگیم نزاشته باشه وگرنه تمام خاطرات خوش چند سال اول زندگی مشترکمون رو هم باید به حساب حماقت و خریت خودم بزارم که بیشتر اذیتم خواهد کرد. همینقدر که بدونم نادانی او باعث شکست این ازدواج شد کفایت خواهد کرد. ممنونم که سنگ صبورم شدید.

نه عزیز جانم. درگیر مشکلات چیه.تو خودت میدونی که چقدر بهت ارادت دارم. همینطور به اون ابجی نصفه عزیز.حقیقتش من با اون شناختی که از شماها دارم .هر دوتون ادمهای فرهیخته و با کمالاتی هستید. و همچنین سرشار از عشق ومحبت . حالا این وسط چی پیش امده و چرا اینجوریا شده را خودتون بهتر میدونید. من فقط دل از این میسوزه که هردوتون ادمهای خوبی هستید. هرچند فقط خوب بودن کافی نیست. عوامل های زیادی وجود داره که باعث میشه یک ازدواج به شکست محکوم بشه. خلاصه کلام . اینجور که من متوجه شدم تو هنوز دوستش داری. بنظر من برای بهبودی روابط و حل مشکلات هیچوقت دیر نیست. در گاوصندق خاطرات و قلبت کنکاشی کن و ببین نقطه ضعف ها و مشکلات ها کجا بودند بعد برو پیشش.البته اگر فکر می کنی هنوزدوستش داری و اونهم هنوزدوستت داره. (در ضمن بخاطر دوستی و رفاقت سه جلسه مجانی باهات حساب می کنم. )البته اشتباه نشه خدا بسر شاهده نمی خواهم تبلیغ خودمو بکنم ولی دکتر هلاکویی هروقت به مشکل برخورد می کنه میاد سر وقت من 😁

قربون محبت شما.گمون نمیکنم که وقتی آدم احساس بکنه که ازش سو استفاده کردند بتونه دوباره و بیگدار به آب بزنه و به طرف مقابل اطمینان بکنه. وقتی به دوست داشتن اشاره میکنید، من به یاد اوقات خوشی که داشتیم میفتم و این فکر میکنم که خیلی طبیعی باشه که آدم از دوران خوش زندگیش خاطره های خوبی داشته باشه. اما اینکه امروز خودم را مجاب بکنم که کسی را که بیش از اندازه اذیتم کرده را دوست بدارم خیلی مشکل بنظر میاد. در مجموع باز هم متشکر از نیت خیر شما، اما فکر نمیکنم که حتی دکتر الاغکوهی! هم نظرش این باشه که من بیشتر از این شکنجه بشم.

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. تا اخر قضیه را خوندم. دیگه نمیخواد بیشتر از این توضیح بدی.فقط حیف از اون گربه قشنگ و مهربونت که از پنجره پرتش کرد بیرون🙄😤😪

خدا بیامرز گربه ملوس ما چهار سال پیش فوت کرد. بیست و یک سال در منزل من پادشاهی کرد. ما از بچگی همیشه تو خونه گربه داشتیم، اما «آقا پیشی» یه چیز دیگه ای بود. اگرچه سه سال آخر عمرش آبجی نصفه شما هم پیش من بود و خورد و خوراک آقا پیشی رون ایشون بهش میرسید ولی بخاطر اینکه اجازه نمیداد شب ها تو خونه بخوابه مظلوم رو منتقل کرده بودیم تو گاراژ. شبهای زمستون که هوا سرد بود دلم براش کباب میشد.

«آقا پیشی»را منتقل کرده بودید تو گاراژ؟ اونم تو شبهای سمتون؟ وقعا که.من یک پنج سالی میشه که تو خونه یک سگ دارم به اسم«یوکی» . باورت نمیشه که بهت بگم که جون و عمرمه. انقده دوستش دارم که نمیتونم برات وصفش کنم. خیلی وقت ها صبح که از خواب بیدار میشم میبینم که امده تو رخته خوابم و سرش را اروم گذاشته روی بالشتم و به من نگاه می کنه تا از خواب بیدار بشم و کمی ناز و نوازشش بکنم. روی هم رفته با همه اعضای خانواد مهربان و صمیمی است ولی عجیب به من وابسته است. و اصلا طاقت دوری از من را ندارد. و همین مسئله باعث شده که منهم شدیا بهش وابستگی پیدا بکنم. خلاصه اینکه داشتن حیوان تو خونه خیلی خوبه . من که خیلی راضی هستم.

خدا، یعنی خود سرکار، یوکی را برای شما و شما رو برای او حفظ کنه. الحق که داشتن یک موجود مهربان و وابسته بدون قید و شرط در منزل همه اعضای خانواده رو شاد میکنه. امیدوارم که سالیان سال از محبتش لذت ببرید و این محبت را بین دوستان، بخصوص مجازی ها!، قسمت کنید. خاک بر سر خامنه ای! این جمله آخری بخاطر این بود که دلم نیامد یک کامنت بنویسم ولی به گدا علی نتازم. ویکند خوشی داشته باشید.

واقعا که خاک عالم بر سر علی گدا ودینش . که نه تنها برای انسانها بلکه برای حیوانات مخصوصا این سگ های زبون بسته و با وفا هیچ ارزش و احترامی قائل نیستند.

اگر میایی اینجا و این هارا میخونی، پس خوشحال باش که من را به خاک سیاه نشاندی و زندگی چهل ساله من در این جارا طعمه حریق اشتباهاتت کردی. من نه اجازه دارم که پا به آن خانه بگذارم و نه میتوانم گوشه ای از خاطرات زندگیم را که هر کس دلبستگی های به آنها دارد را از آن منزل خارج کنم. همیشه میگفتم که هر مشکلی که بود را میشد دوستانه حل کرد. همیشه آماده بودم که حتی بعد از جدایی هر طور کمکی میخواستی دریغ نکنم، اما افسوس که دوست داری همه را دشمن ببینی و با این روشت هم اطرافیانت را و بیشتر از همه خودت را بیازاری. فقط میتوانم افسوس بخورم و سرزنشت کنم که چرا، چرا و چرا راضی به گرفتن کمک از مشاور نشدی و یک زندگی آرام را به آتش کشیدی.

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. اینستاگرام داری؟

با درود، اینستا تا امروز نداشتم ولی تو این ویکند حتما سرهم میکنم. واتزاپ بدون شماره نمیشه.

با درود به رفیق شفیقم.اره درست میگی ولی اگر دوست داشتی راه است که از طریق اینستا با هم ارتباط داشته باشیم. تو اینستا با همون اسم کاربری قدیمم هستم. خیلی مخلصم

NITV تنک یو!

[::حاج حمید الله - وین، اتریش::]. (حاج حمید الله خان من چاکرم - از محبت های سرکار شاکرم - شادم از اینکه درین مطبخکده - پختن هر نوع خوراکو ناظرم ) ( کاش آن سینی فروش بیوفا - که هر از گاهی میاید در خفا - چهره اش را بار دیگر رو کند - تا بنالم از غمِ جور و جفا!) ( گرچه تا وقتی که یارانی عزیز - پاک سیرت، با صفا، خوب و تمیز! - در کنارم بنده را یاری کنند - من نخواهم همسری روحاً مریض!)

واقعا که خاک عالم بر سر علی گدا ودینش . که نه تنها برای انسانها بلکه برای حیوانات مخصوصا این سگ های زبون بسته و با وفا هیچ ارزش و احترامی قائل نیستند.

عجب سوت و کوره اینجا. آدم تنهایی به وحشت میفته. آهای، یکی چراغ آشپزخونه رو روشن کنه. اوکی حالا درست شد ولی یکنفره اینهمه پنکیک موز رو بخورم که دلدرد میشم. کاش لا اقل حاج حمیدالله خان یه نوک پا قدم رنجه میکرد اینجا که با هم دلی از عزا در بیاریم. حالا استاد اگر اومدین اون آدرس که راجع بهش صحبت کردیم اینجوریه: .. ..... البته. هما خانم شما اگر اومدی و دیدی یادداشت نکن. واقعاً که، با تعجب از خودم!

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. اینستاگرام داری؟

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. دمت گرم با این شعری که گفتی. واقعا که این احساساتت منو کشته. من صد در صد متمعن هستم که ابجی نصفه تو این سایت هست و تو را زیر نظر داره. خیلی خوشحال میشم اگر یک جورای پیداش کنیم و بیاریمش اینجا. بد نمیشه دور همی یکم اختلات داشته باشیم.

[::حاج حمید الله - وین، اتریش::]. من همیشه شما رو پاکدل و با نیت خیر میشناخته ام و حالا هم به نظر لطفتون واقفم. فقط نمیخوام که با مسائل و مشکلات خودم درگیرتون کنم و در عالم دوستی و همدلی بار فکری رو دوشتون بزارم. همینکه سوال کردید و به درد دلم گوش دادید و جواب نوشتید برام یک دنیا ارزش داره. اون دختر هم امیدوارم با نقشه و ترفند قدم به زندگیم نزاشته باشه وگرنه تمام خاطرات خوش چند سال اول زندگی مشترکمون رو هم باید به حساب حماقت و خریت خودم بزارم که بیشتر اذیتم خواهد کرد. همینقدر که بدونم نادانی او باعث شکست این ازدواج شد کفایت خواهد کرد. ممنونم که سنگ صبورم شدید.

نه عزیز جانم. درگیر مشکلات چیه.تو خودت میدونی که چقدر بهت ارادت دارم. همینطور به اون ابجی نصفه عزیز.حقیقتش من با اون شناختی که از شماها دارم .هر دوتون ادمهای فرهیخته و با کمالاتی هستید. و همچنین سرشار از عشق ومحبت . حالا این وسط چی پیش امده و چرا اینجوریا شده را خودتون بهتر میدونید. من فقط دل از این میسوزه که هردوتون ادمهای خوبی هستید. هرچند فقط خوب بودن کافی نیست. عوامل های زیادی وجود داره که باعث میشه یک ازدواج به شکست محکوم بشه. خلاصه کلام . اینجور که من متوجه شدم تو هنوز دوستش داری. بنظر من برای بهبودی روابط و حل مشکلات هیچوقت دیر نیست. در گاوصندق خاطرات و قلبت کنکاشی کن و ببین نقطه ضعف ها و مشکلات ها کجا بودند بعد برو پیشش.البته اگر فکر می کنی هنوزدوستش داری و اونهم هنوزدوستت داره. (در ضمن بخاطر دوستی و رفاقت سه جلسه مجانی باهات حساب می کنم. )البته اشتباه نشه خدا بسر شاهده نمی خواهم تبلیغ خودمو بکنم ولی دکتر هلاکویی هروقت به مشکل برخورد می کنه میاد سر وقت من 😁

با درود به رفیق شفیقم.اره درست میگی ولی اگر دوست داشتی راه است که از طریق اینستا با هم ارتباط داشته باشیم. تو اینستا با همون اسم کاربری قدیمم هستم. خیلی مخلصم

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. تا اخر قضیه را خوندم. دیگه نمیخواد بیشتر از این توضیح بدی.فقط حیف از اون گربه قشنگ و مهربونت که از پنجره پرتش کرد بیرون🙄😤😪

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. من نوکرتم در بست (هستم در خدمتتون) در ضمن بی خیال هما شو. اون تفلکی ساده تر از این حرف ها است که بخواهیم جدی بگیریمش.از این به بعد قرار ما همینجا ۰ ok

«آقا پیشی»را منتقل کرده بودید تو گاراژ؟ اونم تو شبهای سمتون؟ وقعا که.من یک پنج سالی میشه که تو خونه یک سگ دارم به اسم«یوکی» . باورت نمیشه که بهت بگم که جون و عمرمه. انقده دوستش دارم که نمیتونم برات وصفش کنم. خیلی وقت ها صبح که از خواب بیدار میشم میبینم که امده تو رخته خوابم و سرش را اروم گذاشته روی بالشتم و به من نگاه می کنه تا از خواب بیدار بشم و کمی ناز و نوازشش بکنم. روی هم رفته با همه اعضای خانواد مهربان و صمیمی است ولی عجیب به من وابسته است. و اصلا طاقت دوری از من را ندارد. و همین مسئله باعث شده که منهم شدیا بهش وابستگی پیدا بکنم. خلاصه اینکه داشتن حیوان تو خونه خیلی خوبه . من که خیلی راضی هستم.

خدا، یعنی خود سرکار، یوکی را برای شما و شما رو برای او حفظ کنه. الحق که داشتن یک موجود مهربان و وابسته بدون قید و شرط در منزل همه اعضای خانواده رو شاد میکنه. امیدوارم که سالیان سال از محبتش لذت ببرید و این محبت را بین دوستان، بخصوص مجازی ها!، قسمت کنید. خاک بر سر خامنه ای! این جمله آخری بخاطر این بود که دلم نیامد یک کامنت بنویسم ولی به گدا علی نتازم. ویکند خوشی داشته باشید.

با درود، اینستا تا امروز نداشتم ولی تو این ویکند حتما سرهم میکنم. واتزاپ بدون شماره نمیشه.

خدا بیامرز گربه ملوس ما چهار سال پیش فوت کرد. بیست و یک سال در منزل من پادشاهی کرد. ما از بچگی همیشه تو خونه گربه داشتیم، اما «آقا پیشی» یه چیز دیگه ای بود. اگرچه سه سال آخر عمرش آبجی نصفه شما هم پیش من بود و خورد و خوراک آقا پیشی رون ایشون بهش میرسید ولی بخاطر اینکه اجازه نمیداد شب ها تو خونه بخوابه مظلوم رو منتقل کرده بودیم تو گاراژ. شبهای زمستون که هوا سرد بود دلم براش کباب میشد.

اگر میایی اینجا و این هارا میخونی، پس خوشحال باش که من را به خاک سیاه نشاندی و زندگی چهل ساله من در این جارا طعمه حریق اشتباهاتت کردی. من نه اجازه دارم که پا به آن خانه بگذارم و نه میتوانم گوشه ای از خاطرات زندگیم را که هر کس دلبستگی های به آنها دارد را از آن منزل خارج کنم. همیشه میگفتم که هر مشکلی که بود را میشد دوستانه حل کرد. همیشه آماده بودم که حتی بعد از جدایی هر طور کمکی میخواستی دریغ نکنم، اما افسوس که دوست داری همه را دشمن ببینی و با این روشت هم اطرافیانت را و بیشتر از همه خودت را بیازاری. فقط میتوانم افسوس بخورم و سرزنشت کنم که چرا، چرا و چرا راضی به گرفتن کمک از مشاور نشدی و یک زندگی آرام را به آتش کشیدی.

قربون محبت شما.گمون نمیکنم که وقتی آدم احساس بکنه که ازش سو استفاده کردند بتونه دوباره و بیگدار به آب بزنه و به طرف مقابل اطمینان بکنه. وقتی به دوست داشتن اشاره میکنید، من به یاد اوقات خوشی که داشتیم میفتم و این فکر میکنم که خیلی طبیعی باشه که آدم از دوران خوش زندگیش خاطره های خوبی داشته باشه. اما اینکه امروز خودم را مجاب بکنم که کسی را که بیش از اندازه اذیتم کرده را دوست بدارم خیلی مشکل بنظر میاد. در مجموع باز هم متشکر از نیت خیر شما، اما فکر نمیکنم که حتی دکتر الاغکوهی! هم نظرش این باشه که من بیشتر از این شکنجه بشم.

NITV تنک یو!

NITV تنک یو!

قربون محبت شما.گمون نمیکنم که وقتی آدم احساس بکنه که ازش سو استفاده کردند بتونه دوباره و بیگدار به آب بزنه و به طرف مقابل اطمینان بکنه. وقتی به دوست داشتن اشاره میکنید، من به یاد اوقات خوشی که داشتیم میفتم و این فکر میکنم که خیلی طبیعی باشه که آدم از دوران خوش زندگیش خاطره های خوبی داشته باشه. اما اینکه امروز خودم را مجاب بکنم که کسی را که بیش از اندازه اذیتم کرده را دوست بدارم خیلی مشکل بنظر میاد. در مجموع باز هم متشکر از نیت خیر شما، اما فکر نمیکنم که حتی دکتر الاغکوهی! هم نظرش این باشه که من بیشتر از این شکنجه بشم.

اگر میایی اینجا و این هارا میخونی، پس خوشحال باش که من را به خاک سیاه نشاندی و زندگی چهل ساله من در این جارا طعمه حریق اشتباهاتت کردی. من نه اجازه دارم که پا به آن خانه بگذارم و نه میتوانم گوشه ای از خاطرات زندگیم را که هر کس دلبستگی های به آنها دارد را از آن منزل خارج کنم. همیشه میگفتم که هر مشکلی که بود را میشد دوستانه حل کرد. همیشه آماده بودم که حتی بعد از جدایی هر طور کمکی میخواستی دریغ نکنم، اما افسوس که دوست داری همه را دشمن ببینی و با این روشت هم اطرافیانت را و بیشتر از همه خودت را بیازاری. فقط میتوانم افسوس بخورم و سرزنشت کنم که چرا، چرا و چرا راضی به گرفتن کمک از مشاور نشدی و یک زندگی آرام را به آتش کشیدی.

خدا بیامرز گربه ملوس ما چهار سال پیش فوت کرد. بیست و یک سال در منزل من پادشاهی کرد. ما از بچگی همیشه تو خونه گربه داشتیم، اما «آقا پیشی» یه چیز دیگه ای بود. اگرچه سه سال آخر عمرش آبجی نصفه شما هم پیش من بود و خورد و خوراک آقا پیشی رون ایشون بهش میرسید ولی بخاطر اینکه اجازه نمیداد شب ها تو خونه بخوابه مظلوم رو منتقل کرده بودیم تو گاراژ. شبهای زمستون که هوا سرد بود دلم براش کباب میشد.

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. من نوکرتم در بست (هستم در خدمتتون) در ضمن بی خیال هما شو. اون تفلکی ساده تر از این حرف ها است که بخواهیم جدی بگیریمش.از این به بعد قرار ما همینجا ۰ ok

با درود، اینستا تا امروز نداشتم ولی تو این ویکند حتما سرهم میکنم. واتزاپ بدون شماره نمیشه.

خدا، یعنی خود سرکار، یوکی را برای شما و شما رو برای او حفظ کنه. الحق که داشتن یک موجود مهربان و وابسته بدون قید و شرط در منزل همه اعضای خانواده رو شاد میکنه. امیدوارم که سالیان سال از محبتش لذت ببرید و این محبت را بین دوستان، بخصوص مجازی ها!، قسمت کنید. خاک بر سر خامنه ای! این جمله آخری بخاطر این بود که دلم نیامد یک کامنت بنویسم ولی به گدا علی نتازم. ویکند خوشی داشته باشید.

«آقا پیشی»را منتقل کرده بودید تو گاراژ؟ اونم تو شبهای سمتون؟ وقعا که.من یک پنج سالی میشه که تو خونه یک سگ دارم به اسم«یوکی» . باورت نمیشه که بهت بگم که جون و عمرمه. انقده دوستش دارم که نمیتونم برات وصفش کنم. خیلی وقت ها صبح که از خواب بیدار میشم میبینم که امده تو رخته خوابم و سرش را اروم گذاشته روی بالشتم و به من نگاه می کنه تا از خواب بیدار بشم و کمی ناز و نوازشش بکنم. روی هم رفته با همه اعضای خانواد مهربان و صمیمی است ولی عجیب به من وابسته است. و اصلا طاقت دوری از من را ندارد. و همین مسئله باعث شده که منهم شدیا بهش وابستگی پیدا بکنم. خلاصه اینکه داشتن حیوان تو خونه خیلی خوبه . من که خیلی راضی هستم.

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. تا اخر قضیه را خوندم. دیگه نمیخواد بیشتر از این توضیح بدی.فقط حیف از اون گربه قشنگ و مهربونت که از پنجره پرتش کرد بیرون🙄😤😪

با درود به رفیق شفیقم.اره درست میگی ولی اگر دوست داشتی راه است که از طریق اینستا با هم ارتباط داشته باشیم. تو اینستا با همون اسم کاربری قدیمم هستم. خیلی مخلصم

نه عزیز جانم. درگیر مشکلات چیه.تو خودت میدونی که چقدر بهت ارادت دارم. همینطور به اون ابجی نصفه عزیز.حقیقتش من با اون شناختی که از شماها دارم .هر دوتون ادمهای فرهیخته و با کمالاتی هستید. و همچنین سرشار از عشق ومحبت . حالا این وسط چی پیش امده و چرا اینجوریا شده را خودتون بهتر میدونید. من فقط دل از این میسوزه که هردوتون ادمهای خوبی هستید. هرچند فقط خوب بودن کافی نیست. عوامل های زیادی وجود داره که باعث میشه یک ازدواج به شکست محکوم بشه. خلاصه کلام . اینجور که من متوجه شدم تو هنوز دوستش داری. بنظر من برای بهبودی روابط و حل مشکلات هیچوقت دیر نیست. در گاوصندق خاطرات و قلبت کنکاشی کن و ببین نقطه ضعف ها و مشکلات ها کجا بودند بعد برو پیشش.البته اگر فکر می کنی هنوزدوستش داری و اونهم هنوزدوستت داره. (در ضمن بخاطر دوستی و رفاقت سه جلسه مجانی باهات حساب می کنم. )البته اشتباه نشه خدا بسر شاهده نمی خواهم تبلیغ خودمو بکنم ولی دکتر هلاکویی هروقت به مشکل برخورد می کنه میاد سر وقت من 😁

[::حاج حمید الله - وین، اتریش::]. من همیشه شما رو پاکدل و با نیت خیر میشناخته ام و حالا هم به نظر لطفتون واقفم. فقط نمیخوام که با مسائل و مشکلات خودم درگیرتون کنم و در عالم دوستی و همدلی بار فکری رو دوشتون بزارم. همینکه سوال کردید و به درد دلم گوش دادید و جواب نوشتید برام یک دنیا ارزش داره. اون دختر هم امیدوارم با نقشه و ترفند قدم به زندگیم نزاشته باشه وگرنه تمام خاطرات خوش چند سال اول زندگی مشترکمون رو هم باید به حساب حماقت و خریت خودم بزارم که بیشتر اذیتم خواهد کرد. همینقدر که بدونم نادانی او باعث شکست این ازدواج شد کفایت خواهد کرد. ممنونم که سنگ صبورم شدید.

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. دمت گرم با این شعری که گفتی. واقعا که این احساساتت منو کشته. من صد در صد متمعن هستم که ابجی نصفه تو این سایت هست و تو را زیر نظر داره. خیلی خوشحال میشم اگر یک جورای پیداش کنیم و بیاریمش اینجا. بد نمیشه دور همی یکم اختلات داشته باشیم.

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. اینستاگرام داری؟

عجب سوت و کوره اینجا. آدم تنهایی به وحشت میفته. آهای، یکی چراغ آشپزخونه رو روشن کنه. اوکی حالا درست شد ولی یکنفره اینهمه پنکیک موز رو بخورم که دلدرد میشم. کاش لا اقل حاج حمیدالله خان یه نوک پا قدم رنجه میکرد اینجا که با هم دلی از عزا در بیاریم. حالا استاد اگر اومدین اون آدرس که راجع بهش صحبت کردیم اینجوریه: .. ..... البته. هما خانم شما اگر اومدی و دیدی یادداشت نکن. واقعاً که، با تعجب از خودم!

واقعا که خاک عالم بر سر علی گدا ودینش . که نه تنها برای انسانها بلکه برای حیوانات مخصوصا این سگ های زبون بسته و با وفا هیچ ارزش و احترامی قائل نیستند.

[::حاج حمید الله - وین، اتریش::]. (حاج حمید الله خان من چاکرم - از محبت های سرکار شاکرم - شادم از اینکه درین مطبخکده - پختن هر نوع خوراکو ناظرم ) ( کاش آن سینی فروش بیوفا - که هر از گاهی میاید در خفا - چهره اش را بار دیگر رو کند - تا بنالم از غمِ جور و جفا!) ( گرچه تا وقتی که یارانی عزیز - پاک سیرت، با صفا، خوب و تمیز! - در کنارم بنده را یاری کنند - من نخواهم همسری روحاً مریض!)